در واقع این بنیاد سه سرفصل اصلی با عناوین جزئیات چرخش تاریخی در ایران از دیدگاه اصلاح طلبان، جزئیات تأمل و بازاندیشی در ساختارهای حکومتی ایران و جزئیات و اهداف چالش اصلاح طلبان نسبت به اسلام را برای اجلاس در نظر گرفته بود که تماماً در راستای «اجرای پروژه براندازی خاموش یا نفوذ و استحاله از درون» انجام شد.
بر اساس این پروژه هرگونه تغییری در ایران باید از داخل کشور صورت پذیرد و یا اینکه فعالیتهای خارج نشینان از یک پایگاه عمده داخلی برخوردار باشد تا علاوه بر وحدت رویه و همسان سازی عملیات و برقراری ارتباطات هدفمند میان عناصر داخلی و خارجی ضد نظام اسلامی، امر براندازی و سقوط نظام را تسریع نماید.
با توجه به این مسائل و برای عینیت بخشیدن به مقاصد فوق و نیل به هدف اصلی که همانا تلاش در جهت تغییر نظام دینی حاکم بر ایران و جایگزین کردن یک حکومت غیردینی غربگرا بود، کنفرانس برلین توسط بنیاد مذکور که «وابسته به حزب سبزهای آلمان» بود و با حمایت گروهکهای تروریستی همچون سازمانهای منافقین، فدائیان خلق، سوسیالیستهای ایران، فراکسیون متحد جبهه ملی ایران، احزاب دموکراتیک مردم جمهوریخواه ملی و با طراحی و گردانندگی ضدانقلابیون نشانداری از جمله حسن ماسالی (از بنیانگذاران رادیو آزادی وابسته به سیا) مهدی جعفری گرجینی (رئیس مجلس حزب سبزها) کتایون امیرپور (خبرنگار روزنامه دویچه سایتونگ)، مهدی سردانی طارمی، بهمن نیرومند، نوید کرمانی (خبرنگار روزنامه فرانکفورتر الگماینه) احمد طاهری (خبرنگار روزنامه فرانکفورتر روندشاو)، هوشنگ انصاری، منوچهر گنجی (از سلطنت طلبان و عضو درفش کاویانی) و توماس هارتمن برگزار شد.
گفتنی است در کنفرانس برلین هفده نفر از تجدید نظر طلبان طیف دوم خرداد؛ از جمله اکبر گنجی، عزتالله سحابی، حسن یوسفی اشکوری، حمیدرضا جلاییپور، کاظم کردوانی، علی افشاری، علیرضا علویتبار، چنگیز پهلوان، محمد دولتآبادی، فریبرز رئیس دانا، محمدعلی سپانلو، ابراهیم شیخ، شهلا لاهیجی، جمیله کدیور، مهرانگیز کار، شهلا شرکت و خدیجه حاجمقدم حضور داشتند.
طرح براندازی نظام از سوی اپوزیسیون خارج، حمایت از معاندین مقیم خارج و آشوبهای خیابانی تیر ماه سال 78 (تحت عنوان جنبش دانشجویی 78) تغییر در حکومت دینی و قانون اساسی، تسریع در روند حاکمیت لیبرالیسیم، شکستن یخهای موجود میان اصلاح طلبان داخل ایران و اپوزیسیون خارج و ارائه چهرهای خشن، دیکتاتور و خونریز از نظام جمهوری اسلامی، محورها و اهداف اصلی مباحث این افراد و کنفرانس را تشکیل داده بود، بهطوری که ولفگانگ ایشپینگر (معاون وزیر خارجه آلمان) نیز در پایان کنفرانس طی یک جمعبندی، ابعاد سکولاریسم را در ایران مطرح نمود.
در همین راستا بود که گری سیک (عضو برجسته سیا) هم عنوان کرد: «چگونه خوشحال نباشم از اینکه موج تازهای در ایران مصمم است طومار حکومت اسلامی را در هم پیچیده و حکومتی نظیر حکومت شاه و عربستان را روی کار بیاورد».
مقام معظم رهبری درباره اهداف پنهان کنفرانس برلین میفرمایند: «برگزار کنندگان و جناحهای مخالف نظام در خارج، در صدد بودند کنفرانس را به جلسه محاکمه انقلاب و نظام اسلامی تبدیل کنند و با تبلیغ ناکارآمدی نظام اسلامی از زبان دعوت شدگان داخلی، از زبان ضدانقلاب هم اینگونه تبلیغ کنند که اصلاحات اساسی تنها با حذف اسلام، ولایت فقیه، شورای نگهبان و حدود اسلامی یا کلاً نوشتن قانون اساسی جدید امکانپذیر است که خداوند این نقشه را بر هم زد».
گروهها و احزاب اصلاح طلب، به ویژه «حزب منحله مشارکت» علیرغم توصیههای مکرر مقام معظم رهبری به آنها مبنی بر اتخاذ مواضع محکم در برابر کسانی که در داخل و خارج زیر پوشش اصلاحات، انقلاب، راه امام، ولایت فقیه و قانون اساسی را مورد تعرض قرار میدهند، نهتنها هیچ موضعی نگرفتند بلکه در دفاع از متهمان کنفرانس ننگین برلین خصوصا اعضای ارشد حزب مشارکت (مانند علویتبار و جلاییپور) رسانه ملی را - بهدلیل پخش صحنههایی از کنفرانس - و قوه قضائیه را - بهخاطر دستگیری و محاکمه عوامل شرکت کننده در کنفرانس به اتهام اقدام علیه امنیت کشور و نفی مقدسات و ارزشهای دینی - مورد هجمه شدید و حملات گسترده قرار دادند. بر اثر همین سوء رفتارها و ساختار شکنیها بود که اصلاح طلبان رفته رفته سنگرهای فتحکرده را از دست داده و پس از حدود 10 سال مجدداً و طی یک فرآیند برنامه ریزی شده سعی کردند تا با بهرهگیری از انتخابات ریاست جمهوری سال 88 به حلقههای قدرت بازگردند.
اما به دلیل ناکامی در دستیابی به قدرت، سناریوی اغتشاش و نافرمانی مدنی را طراحی نموده و همچون کنفرانس برلین، به جای تقبیح رفتارهای ساختار شکنانه و غیرقانونی هواداران خود، بنیادیترین ارکان نظام اسلامی را نشانه گرفته پایههای فتنه را بنا نهادند.
بدیهی است راهبرد اصلی دگراندیشیان مخالف نظام در سراسر دوره هشت ساله حاکمیت اصلاحات، تلاش برای ترویج فرهنگ سکولاریزم و غربگرایی در جامعه خصوصاً محافل علمی و دانشگاهی بود که کنفرانس برلین یکی از عرصههای ظهور و بروز آن به شمار میرود؛ حوادث پس از انتخابات سال 88 آیینهای بود که آشکارا رسوب القائات هدفمند این جریان را در اذهان قشرهایی از مردم به ویژه نسل جوان نشان میداد. برای مثال مطالباتی مانند جمهوری ایران، نفی ولایت فقیه، بازگشت به سلطنت، نفی حمایت از جنبشهای اسلامی و نظایر اینها را بدون تردید باید محصول تفکرات روشنفکران سکولار در دوران اصلاحات دانست.
کنفرانس برلین را میتوان نماد عقبه فکری جنبش سبز قلمداد کرد که پیامد چندین سال فعالیت آنها در زمینه ترویج تفکرات سکولاریستی و ضدمذهبی را در فتنه سال 88 نظاره گر بودیم.
بسیاری از چهرههای حاضر در کنفرانس ننگین برلین همچون علی افشاری، اکبر گنجی، اشکوری، جمیله کدیور و . . . در طول یک دهه اخیر زاویه خود را نسبت به نظام اسلامی بیشتر و بیشتر کرده و از منتقدان اصلاح طلب به مخالفان خواهان براندازی حکومت تغییر موضع دادند تا جایی که با پناه بردن به دامان دشمنان انقلاب در آمریکا و انگلستان، رسما فعالیتهای تبلیغی خود را با هدف سرنگونی جمهوری اسلامی آغاز کردند. در این میان اکبر گنجی گوی سبقت را از دیگران ربود و با انکار ماهیت وحیانی قرآن کریم و زیر سؤال بردن وجود مبارک امام زمان عجّل الله تعالی فرجه الشریف در گفتوگو با شبکه بیبیسی تا سرحد «ارتداد» پیش رفت.
لازم به ذکر است در افتتاحیه کنفرانس برلین احمد طاهری از برگزار کنندگان کنفرانس با ستایش از اکبر گنجی، در تمجید وی گفت: اکبر گنجی کسی است که یکی از قدرتمندترین مردان جمهوری اسلامی ایران یعنی هاشمی رفسنجانی را از اریکه قدرت به پایین کشید!! این جمله تأمل برانگیز که به تلاشهای وسیع گنجی و همقطاران او برای تخریب شخصیت هاشمی در جریان انتخابات مجلس شورای اسلامی اشاره دارد، امروز علامت سؤال بزرگی را در مقابل هاشمی قرار میدهد. چگونه آقای هاشمی در سال 88 با تمام توان به حمایت از کسانی برخاست که چند سال پیش با ناجوانمردانه ترین روشها به ترور شخصیتی وی برای بیرون راندنش از صحنه سیاسی همت گمارده بودند؟!
اما میان کشورهای اروپایی، آلمان طی سالهای اخیر همواره یکی از کانونهای توطئهچینی علیه جمهوری اسلامی و پناهگاه جریانات مخالف نظام بوده و مقامات این کشور خصومت خود را با اسلام و انقلاب بهانحای مختلف نشان دادهاند. رویکرد اسلام ستیزی خصوصا در رفتار آنگلا مرکل صدر اعظم آلمان ظهور و بروز خاصی دارد.
رهبر معظم انقلاب در اردیبهشت ماه سال 1379 در نشستی با سران اصلاح طلبان ضمن واکنش به برپایی کنفرانس برلین، در بیانات عبرت آموزی آنان را به مرزبندی شفاف با دشمنان توصیه کرده نسبت به سوء استفاده جریانات ضدانقلاب و ایجاد آشوب و بلوا در کشور هشدار دادند. ایشان فرمودند: همه شما معتقد به اسلام، انقلاب و امام هستید ولی در داخل کشور کسانی هستند که همچون آمریکا با این اصول دشمنی میورزند و مهم این است که در برابر این مخالفتها و دشمنیها، بهطور شفاف و روشن موضعگیری شود، اما موضع برخی دوستان و مجموعههای سیاسی در این زمینهها، به قدری نامحسوس است که اگر کسی به این موضع اعتقاد یافت احساس میکند میتواند حتی به ضدانقلاب نیز نوعی دلبستگی داشته باشد.
اینک پس از گذشت قریب به یک دهه از آن زمان، با نگاهی به سرنوشت اصلاح طلبان پس از حوادث فتنه 88 میتوان به معنای عمیق هشدار ایشان پی برد.
فارس
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com