داستانهای دکتراسترنج که سالها در قالب کمیک بوکهای شرکت مارول عرضه میشد و اینک در نخستین نسخه بلند سینمایی خود میلیون میلیون در سطح جهان میفروشد، تصریح میدارند که این کاراکتر سختیهای بسیاری را از سرگذرانده است...
گروه سینما و تلویزیون: داستانهای دکتراسترنج که سالها در قالب کمیک بوکهای شرکت مارول عرضه میشد و اینک در نخستین نسخه بلند سینمایی خود میلیون میلیون در سطح جهان میفروشد، تصریح میدارند که این کاراکتر سختیهای بسیاری را از سرگذرانده است.
به گزارش بولتن نیوز، او به فراخور نامش واقعاً عجیب و متفاوت با سایر قهرمانان خیالی کمیک استریپی است زیرا پس از تغییر وضعیت و تبدیل شدن به نجات دهنده مردم نامش (استیفن استرنج) را حفظ میکند و نامهایی از سبک و سیاق بتمن و سوپرمن را اختیار نمیکند و پیچیدگیهایی که او را به سوی تبدیل شدن به یک پزشک فوقالعاده نخاع و اعصاب سوق داده، برای او کافی نشان میدهد و هرچه دارد، همان قدرتش روی میز جراحی است و ماشین تندرو- لامبورگینی- خود را بیرون ادارهاش نگهداری میکند و کاری «قهرمانانه» با آن ندارد.
مشخصات فیلم
عنوان: «دکتر استرنج»
محصول: کمپانیهای مارول و والتدیسنی
تهیه کنندگان: کوین فیگ، لوییس دسپوزیتو، ویکتوریا الونسو و استیفن بروسارد
سناریستها: جان اسپیتز، اسکات دریکسون و رابرت کارگیل
کارگردان: اسکات دریکسون
مدیر فیلمبرداری: بن دیویس
تدوینگران: وایت اسمیت و سابرینا پلیسکو
مدت فیلم: 115 دقیقه
بازیگران:بنه دیکت کامبرباچ، چیوه تل اژیوفور، راشل مک آدامز، بنه دیکت وونگ، مدز میکلسن، تیلدا سویین تون، مایکل استول بارگ، بنجامین برات، اسکات ادکینز، زارا پیتیان، الاسافی و کاترینا دوردن.
مثل سایر قهرمانان شیک شهری
با این حال دکتر استرنج با بازی قوی بنهدیکت کامبرباچ بریتانیایی از نظر نما و شیوه کار شبیه به قهرمانان مدرن و شیک شهری مانند تونی استارک (ایرون من) و بروس وین (بتمن) جلوه میکند. آنچه او را به تکاپو وا میدارد، تضادهای درونی اوست و پیچیدگیهایی که عوارض سنگین یک سانحه رانندگی در وجود او به ودیعت نهاده و وی را بواقع ویران کرده است. با این دیدگاه «کتر استرنج» مثل «اسپایدرمن 2» و «ناشکستنی» فیلم سال 2000 نایت شیامالان هندی که اصولاً کمیک استریپی نبود و مواجهه گنگ با فضاییهای حملهور به کره خاکی را به تصویر میکشید یک الگو برای تدوین پدیدهای است که آن را بهنام فیلمهای کمیک بوکی میشناسیم و خط و ربط این گونه فیلمها را آشکار میسازد.
وجه تفکیک
در عین حال دکتر استرنج هم مثل «انتقامجویان» و برخی فیلمهای دیگر کمپانی غول وار مارول از همان نما و تجسم فانتزی و پرشکوه سایر فیلمهای کمیک بوکی بهره میگیرد و شاید وجه تفکیک آن برخی حقیقت طلبیهایی باشد که با بافت سراسر فانتزی فیلمهای کمیک بوکی کاملاً فرق میکند. کوین فیگ مالک و رئیس قدرتمند شرکت مارول قطعاً به خود میبالد که برای ترسیم نخستین نسخه بلند سینمایی از روی کاراکتر دکتر استرنج چه در مقابل دوربین و چه در پشت آن شماری از نامدارترین و تواناترین هنرمندان سینما را گرد آورده است ولی هنر طبابت و شگفتیهای آن که تخصص ویژه پزشکان چیرهدست است، به خودی خود از هر انگشت تضعیف شده دکتر استرنج که ضعف آن به سبب عوارض همان تصادم رانندگی است، میبارد و او را به حدی حیرتانگیز ارتقا بخشیده است.
دستهای باز کارگردان
معمولاً در زمان ساخت نخستین فیلم از روی یک قهرمان کمیک استریپی دستهای کارگردان بسته است زیرا او ابتدا باید چارچوبهای قید شده در داستانها را ارائه و تقدیم بینندهها کند اما به اسکات دریکسون کارگردان نسخه سینمایی دکتر استرنج اجازه داده شده که با برخی مانورها از آنچه سالها در چارچوب داستانهای مصور دکتر استرنج آمده، فراتر برود و به این سمت و آن سمت چنگ بزند تا این کاراکتر مرموز و حیرتانگیز را برای تسخیر هر چه بیشتر گیشهها جذابتر سازد.
اسکات دریکسون مانند سم رایمی که سهگانه نخست اسپایدرمن را در دهه 2000 با سودسازی هنگفتی ساخت، از وادی فیلمهای ترسناک و دلهره آور میآید و زیربنای کارش را در چنان ژانری گذاشته و فیلمهایی همچون «جنگیری امیلی رز» و «بی گناه» محصول چنان مهارتها و پیشینهای نزد دریکسون است. او حالا در یک پرتره بسیار عظیمتر رنگینکمانی از احساسها و مکاشفهها و قهرمانیها را در قالب دکتر استرنج به سینما ارزانی داشته و اوج تجلیبصری آن را میتوان در سیستمهای سهبعدی تصویربرداری فیلم و همچنین تالارهای محل نمایش فیلم به شیوه انقلابی ایمکس به چشم دید.
آموختن راههای خود درمانی
استرنج بعد از آسیب دیدن اساسی در تصادف رانندگی، از مردی به نام پنگ بورن (با بازی بنجامین برات) که در حادثهای مشابه دچار شکستگی کمر شده، در زمینه راههای تقابل با اینگونه عوارض مشاوره میگیرد و بر او مشخص میشود که این مرد راههای خود درمانی را بهگونهای مؤثر آموخته است. او با قبول توصیههای پنگ بورن راهی کاتماندو پایتخت نپال میشود تا هم در کوهپایههای سالم و پراکسیژن آنجا بدن ویران شدهاش را از نو تقویت کند و هم در گفتوگو با مرد کارآزمودهای چون موردو (چیوه تل از یو فور) و استاد راهنمای او که زنی با نام عجیب «آدمکهن» (تیلداسویین تون) است، آیینهای زندگی را در شرایط جدید زیستیاش بیاموزد و تبدیل به آدمی دیگر شود. موردو قطعاً شخصیتی پیچیده مانند استرنج دارد و این مایه افسوس است که دریکسون چیزی اضافه بر آنچه میبینیم، از وی در این فیلم عرضه نمیدارد. کاراکتر سویینتون هم براساس قصه و در راستای نامش موجودی است که پیر نمیشود و سنش در یک نقطه ثابت مانده است.
منبع: Film Review