گروه سیاسی: شهید آیت ا... دکتر محمد مفتح، با «مفتاح» دین، خانه دانش را گشود. او که «فاتح» دانشگاه به روی «فیضیه» بود و دریچه قلب دانشجو را به روی علوم حوزه «فتح» کرد. وی با تدریس در دانشگاه، نشای مکتب را در مزرعه دانشگاه، «افتتاح» نمود. بزرگواری که، خرمن خرمن، دانشی را که درحوزه از علوم اهل بیت (ع) و معارف قرآن آموخته بود، به عنوان رسالت و مسؤولیتی خدایی، به محافل علمی و دانشجویی منتقل کرده و آن را از محدوده حوزه به گستره جامعه منتشر میکرد.
به گزارش بولتن نیوز، آری، پیوند روحانی و دانشجو، آمیختن دین و دانش و تعهّد و تخصّص را به بار میآورد. در سایه این پیوند، جامعه از دانش بی دین و تمدّن بی اخلاق و رفاه بی معنویت و فرهنگ بدون مکتب و زندگی جدا از خدا نجات مییابد. وحدت حوزه و دانشگاه، تجسّم «عینیت دیانت و سیاست» است. لذا سالروز شهادت آیت الله دکتر مفتح روز "وحدت حوزه و دانشگاه" نامیده شده است.
زندگی شهید آیت الله دکتر محمد مفتح (ره)
محمد مفتح در سال 1307 ه.ش در خانهای سرشار از تقوا و فضیلت دیده به جهان گشود. از هفت سالگی به مدرسه پای گذاشت و تحصیل دروس ابتدایی را پی گرفت. از همان کودکی گاه گاهی همراه پدر به مجالس وعظ و سخنرانی میرفت و در مواقعی پس از اتمام سخنان گرم و دلپذیر پدر از بین جمعیت برمی خاست و با صدایی زیبا و نافذ به ذکر مصیبت اهل بیت - علیهم السلام - میپرداخت. وی در سال 1322 ه ش همدان را به قصد اقامت در شهر مقدس قم ترک نمود و در جوار بارگاه مقدس حضرت فاطمه معصومه (س) در حجرهای محقر و نمناک و در نهایت قناعت، همچون دیگر جویندگان دانش دینی در مدرسه دارالشفاء سکنی گزید و با جدیت و تلاش وافر به کسب معارف پرداخت.
مفتح، بخشی از رسائل شیخ انصاری را نزد آیة الله مجاهد تبریزی و نیز قسمتی از اصول دروس خارج را در محضر آیة الله العظمی بروجردی (ره) فراگرفت و در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف عالی قدر علامه طباطبائی (ره) تلمذ نمود. مدتی نیز در مکتب حضرت آیة الله العظمی سیدمحمدرضا گلپایگانی و حضرت آیة الله العظمی مرعشی نجفی از پرتو فروغ اندیشه این دو استوانه استوار فقه بهره مند گردید و بعداز آن تحصیلات دانشگاهی را به موازات کسب دانش حوزه پی گرفت و به دریافت درجه دکترا در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد و در فقه به چنان تبحری دست یافت عنوان اجتهاد را احراز نمود.
دکتر مفتح با همکاری آیة الله خامنهای (مقام معظم رهبری) و شهیدبهشتی «کانون اسلامی دانش آموزان و فرهنگیان» را در قم بنیان نهاد.
دکتر مفتح در آن اختناق خطرناک رژیم ستم شاهی، چه در برنامههای علمی و پژوهشی و چه جلسات سخنرانی و تلاشهای تبلیغی اصرار و ابرام داشت که نام امام خمینی (قدس سره) مطرح شود و در مسجد قبای تهران صریحاً و بدون هیچگونه واهمهای در سالهای قبل از انقلاب نام آن بزرگوار را بر زبان جاری میساخت. دکتر مفتح بخشی از کتاب رسائل شیخ انصاری را نزد آیه الله مجاهد تبریزی و دروس خارج خصوصاً بخشی از اصول را در محضر آیه الله العظمی بروجردی (ره) فرا گرفت. همچنین در فلسفه و حکمت نزد فیلسوف جلیل القدر، اما مجهول القدر علامه طباطبائی تلمذ نمود. مدتی از محضر فقیه اهل بیت علیهم السلام آیه الله العظمی سید محمد رضا گلپایگانی (ره) استفاده کرد. بخشی از دروس فلسفه و عرفان را نزد آیه الله حاج میرزا ابوالحسن رفیعی اصفهانی آموخت. آیه الله سید محمد حجت پرتوی از اندیشههای فقهی خود را به این شاگرد وارسته انتقال داد. دکتر مفتح به موازات علوم حوزوی تحصیلات دانشگاهی را پی گرفت و به دریافت مدرک دکترا در رشته الهیات و معارف اسلامی نائل آمد. در فقه نیز آنچنان تبحری بدست آورد که عنوان با صلابت اجتهاد را برازنده خویش ساخت. پایان نامه تحصیلی وی در مقطع دکترا با عنوان حکمت الهی در نهج البلاغه بدلیل ژرفایی مطالب و عمق مفاهیم با درجه بسیار خوب مورد قبول دانشگاه واقع شد.
دکتر مفتح مسافرتهای تبلیغی خود را به منبرهای افشاگرانه و روشنفکرانه تبدیل ساخته بود و سخنانش بدلیل آنکه تأثیر عمیق و وسیعی در اذهان و افکار مردم داشت و برای دستگاه سفاک پهلوی خطر آفرین بود، بارها از سوی ساواک باز داشت گردید و سخنرانیهایش تعطیل میشد. وی در شهرهای مختلفی از جمله آبادان، اهواز، خرمشهر، دزفول، اصفهان، شیراز، کرمان، بندرعباس، زاهدان، همدان، کرمانشاه، ساری، بابل، املش، آمل، چالوس، مشهد و... تلاشهای تبلیغی وسیعی داشت.
آثار و تألیفات
1. ترجمه تفسیر مجمع البیان
2. حاشیه بر اسفار ملاصدرا
3. روش اندیشه
4. حکمت الهی و نهج البلاغه
5. آیات اصول اعتقادی قرآن
6. نقش دانشمندان اسلام در پیشرفت علوم
7. ویژگیهای زعامت و رهبری
8. مقالات
9. مقدمه نویسی بر آثار دیگران:
آذرخشی در کویر ستم
شهید مفتح علاوه بر آنکه اندیشههای علمی خود را در محضر مبارک حضرت امام خمینی (قدس سره) صفا داد، در پرتو افکار تابناک امام راحل، ستیز با ستم و نفی هر گونه سلطه را از مهمترین برنامههای خود قرار داد و سخنرانیها، مقالهها و در جلسات درسی افراد را نسبت به فجایع جهان اسلام که ارمغان استعمار است آگاه مینمود و فساد و تباهی استبداد را افشاء میکرد، از این جهت وی را از سخنرانی کردن و هر گونه تبلیغ مذهبی منع کردند چنانچه آن شهید در سخنرانی ماه مبارک رمضان در سال 1357 به این وضع اشاره کرده است.
با این حال این دانشمند مبارز آرام نمیگیرد و وقتی که از سوی رژیم به سنتهای اسلامی توهین میشود، فریاد می زند و میگوید:
اگر به افکار اسلامی ما جسارت کرد، ما آرام نمیتوانیم بگیریم، اگر به احساسات مذهبی ما احترام قائل نشدید، ملت ایران آرام نخواهد شد. و وقتی با خبر شد که رژیم منحوس پهلوی تاریخ رسمی کشور را تغییر داده است، چون آتشفشانی خروشید و گفت:
" چطور ایرانی باید تاریخ پرافتخار هجرت رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم را، یعنی تاریخ اسلام، افتخار انسانها، افتخار ایران، نجات دهنده ایران را کنار بگذارد. یا رسول الله صلی الله علیه و آله و سلم ما از روی تو شرمندهایم. لذا مرجع بزرگوار پرچمدار جهان تشیع حضرت آیه الله العظمی امام خمینی به ملت ایران هشدار میدهند که به کار بردن این تاریخ حرام است."
شهید مفتح در سالهای حدود 1340 ش. که همزمان با آغاز قیام امت اسلامی است، اغلب به شهرهای استان خوزستان میرفت و به دستور امام خمینی (قدس سره) به فعالیتهای تبلیغی و افشاگری جنایات رژیم شاه میپرداخت و وقتی که ساواک وی را به نقاط بد آب و هوا تبعید نمود و از ورودش به قم جلوگیری به عمل آورد. دکتر مفتح به منظور گشودن سنگری برای ستیز با رژیم شاه به شوق همکاری با شهید مطهری در دانشکده الهیات دانشگاه تهران به تدریس مشغول شد.
آن شهید بنا به دعوت مؤمنان و اهالی مسجد ((الجواد)) در این مکان مقدس به ایراد سخنرانی و انعقاد جلسات تفسیر پرداخت و از این طریق به روشنگری و ارتباط بیشتر بین دانشجویان اقشار روحانی همت گمارد و در سال 1352 ش. برای تجمع و تشکل نیروهای مسلمان امامت مسجد ((جاوید)) تهران را پذیرفت و در این مکان مبارک هسته مقاومتی تشکیل داد و طی برنامههای منظم و جهت داری از سخنران متعهد و مبارزی همچون شهید مطهری دعوت بعمل آورد تا در این مکان حاضرین را با حقایق اسلامی آشنا کند.
سرانجام در سوم آذر 1353 ش. پس از سخنرانی یار و همرزم شهید مفتح - آیه الله خامنهای - و با هجوم ساواک مسجد ((جاوید)) تعطیل و دکتر مفتح و مقام معظم رهبری پس از دستگیری در زندان تحت شکنجههای سختی قرار گرفتند و دیگر ساواک به مفتح اجازه فعالیت در آن مسجد را نداد. هنوز دو سال از آزادی وی از زندان نگذشته بود که ایشان در سال 1355 امامت مسجد قبا را پذیرفت که چون مسجد قبای پیامبر اکرم صلی الله علیه و آله و سلم محراب و میعادگاه تشنگان حق و فضیلت گردید.
در سال 1356 ش. شهید مفتح اعلام کرد نماز عید فطر را در زمینهای قیطریه خواهند خواند که این حرکت با وجود برق سلاحها و ماشینهای مسلح ارتش شاهنشاهی با استقبال جمعیت نمازگزار مواجه شد و شهید مفتح در خطبههای نماز به افشاگری علیه طاغوت و استکبار و صهیونیستها پرداخت و نام مبارک حضرت امام را در حضور هزاران نفر جمیعت مسلمان بر زبان جاری ساخت و بر اطاعت از فرامینش تأکید کرد. از این تاریخ تا رمضان سال 1357 ش. فعالیتهای مسجد قبا در قالب سخنرانیهای پرشور در کلاسهای پرمحتوا ادامه داشت. در صبح روز عید فطر (دوشنبه 13 / 6 / 57) در حالی که جمعیتی انبوه با مفتح هم صدا بودند و فریاد فرح زای الله اکبر سر میدادند به سوی قیطریه حرکت کردند. پس از مراسم نماز عیدفطر مردم مسلمان با برنامه ریزی شهید مفتح از زمینهای قیطریه شروع به راهپیمایی کردند که شکوه آن شگفتی ناظران را بر انگیخت. در این تظاهرات سرنوشت ساز که از ساعت شش بامداد آغاز و تا نیمه شب ادامه داشت، صفهای چند کیلومتری جمیع طول و عرض چندین خیابان را احاطه کرده بودند.
در آستانه پیروزی انقلاب اسلامی و ورود رهبر انقلاب به کشور ایران با سازماندهی و تدبیر خردمندانه شهید مفتح کمیته استقبال از امام برای این نمایش با شکوه مهیا گردید. آمارها جمعیت استقبال کننده را بین 5 تا 6 میلیون نفر گفتهاند که بخش مهمی از نظم دادن به چنین حرکت با شکوهی به عهده شهید دکتر مفتح بود و ایشان در سخنان پرشوری که در سیزدهم بهمن 1357 ش. ایراد نموده است به این حرکت با شوکت و عظمت اشاراتی جالب دارد.
در سنگر دانشگاه
حکمت الهی چنین مقدر کرده بود که شهید مطهری و دکتر مفتح که از شخصیتهای برجسته حوزه علمیه بودند به دانشگاه رفته و در دلها، انگیزهها و هدفهای دو قشر دانشگاهی و روحانی وحدت ایجاد کنند و یکی از بلندترین آرزوهای امام یعنی پیوند این دو قشر را عملی سازند. شهید مفتح اقدام عملی در راه رسیدن به چنین وحدتی را تغییر نظام آموزشی دانشگاه میدانست و عقیده داشت دانشگاهی که هدف آن پرورش انسانهای دانشمند، دیندار، متعهد و نیکوکار است، باید علم و تخصص خود را در راه اعتلای کشور و تأمین سعادت مردم به کار گیرد و در طریق استقلال، عزت و عظمت کشور از خود اهتمامی توأم با صداقت و جدیت به خرج دهند.
در برنامه چنین دانشگاهی باید عرصه بحث و تحقیق، علم و عمل توأم با اخلاص مهیا گردد. و به عقیده وی انس حوزه و دانشگاه با یکدیگر در رسیدن به چنین حالتی تاءثیر به سزایی دارد. آن شهید ضمن پیگیری به وجود آوردن چنین تحولی در دانشگاه از نظر خط فکری در زمینه مسائل عقیدتی با خطوط التقاطی سخت مخالفت داشت و در برابر احزاب و گروهکهایی که تفکر انحرافی داشتند لحظهای آرام نمیگرفت و در مواردی با آنان درگیر میشد و به سبب همین موضوع گیری صریح بود که به ترور وی اقدام کردند..
شهادت
در صبح روز 27 آذر 1358 ش. در جلو دانشگاه الهیات تهران مارقین انقلاب یعنی گروه منحرف فرقان آن متفکر وارسته را هدف چندین گلوله قرار دادند. آری جهاد آن شهید در عرصه اندیشه آن جاهلان از خدا بی خبر را از میدان بدر کرده بود و راهی جز این ندیدند که قلمهای شکسته و فرسوده خود را بر زمین نهاده و گلوله برگیرند و مقر آن اندیشمند افشاگر را نشانه گیرند. آنان بزرگ مردی را ترور کردند که اسلحهای جز قلم و سخن نداشت و کسی را به شهادت رساندند که کشتنش جز موج خشم آگین و نفرت و انزجار امت مسلمان نتیجهای نداشت و اگر بدن پاکش در خاک و خون طپید، فکرش بیشتر تجلی نمود و از برکت خونش تحرکی تازه در اندیشه و باورهای امت اسلام به وجود آمد.
منابع:
مرکز اسناد انقلاب اسلامی
پایگاه اطلاع رسانی حوزه
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com