جنایت و جاده

به گزارش بولتن نیوز،  سریال امپراتوری بوردواک از سال 2010 تا 2014 در شبکه اچ‌بی‌اُ پخش شده است. سریال درباره دوره ممنوعیت مشروبات الکلی در آمریکاست. نویسنده سریال ترنس وینتر است که آن را از کتابی به نام «امپراتوری بوردواک: ظهور، اوج‌گیری و فساد آتلانتیک سیتی» اقتباس کرده است. این کتاب درباره زندگی ایناک لوییس جانسون، خزانه‌دار فاسد این شهر و روابط او با سایر سیاستمدارها و گانگسترهای معروف بین دو جنگ جهانی در آمریکا است. در مطلب زیر از تحسین صحنه‌آرایی و کارگردانی و بازی‌ها و نوشتن درباره فصل‌های ضعیف و مطالبی از این دست پرهیز شده است.

جنگ جهانی اول تازه تمام شده است. مردها که به جنگ می‌روند زن‌ها به ناچار برای کسب درآمد حضور بیشتری در اجتماع دارند. جنگ که تمام می‌شود این حضور در اجتماع معمولا ادامه می‌یابد. یکی به این دلیل که زن‌ها حاضر نیستند آزادی به دست آمده را واگذارند و به خانه‌ها برگردند و دوم اینکه مردهای گرفتار آسیب‌های جنگ توان ایفای نقش اجتماعی گذشته را ندارند. معروف است که واکنش سینما به مسئله زنان را در دو ژانر گانگستری و نوآر می‌شود به خوبی پی‌گیری کرد. ژانر گانگستری مربوط به بعد از جنگ جهانی اول است و در آن زنان به بدترین شکل تحقیر می‌شوند. انگار گانگسترها که معمولا سربازان برگشته از جنگ هستند، انتقام جایگاه از دست رفته‌شان را در این فیلم‌ها از زنان می‌گیرند. ژانر نوآر مربوط به بعد از جنگ جهانی دوم است؛ جایی که زنان نقش اجتماعی پررنگ‌تری پیدا کرده‌اند و دیگر نمی‌شود آنها را نادیده گرفت. به همین دلیل زنان در این ژانر مرموز و خانمان برانداز تصویر می‌شوند و برعکس، این مردها هستند که رمانتیک و آسیب‌پذیرند.

یکی از مضمون‌های سریال امپراتوری بوردواک مسئله زنان است و آن را در قالب جمع‌های زنانه برای به دست آوردن حق رای و تصویب ممنوعیت مشروبات الکلی در فیلم می‌بینیم. به شکل فردی‌تر این تنش‌ها را در زنانی می‌بینیم که بی‌پروا هستند یا کار هنری می‌کنند و محدود به زندگی خانوادگی نیستند. 

قهرمان سریال که وقایع حول محور او می‌چرخد با فراست به دنبال سود جستن از چرخه اتفاقات است. او هم از حق رای زنان سود می‌برد و هم از ممنوعیت مشروبات الکلی. او موافق ممنوعیت است زیرا می‌تواند شبکه قاچاق عظیمی را هدایت کند و سودهای کلان از این ممنوعیت ببرد و از طرفی با استفاده از همان وجهه اجتماعی رای زنان را در انتخابات به دست آورد.

آمریکا کشوری است فاقد اسطوره و به همین خاطر اسطوره‌هایش را از دل تاریخ معاصر می آفریند. (بگذریم از اینکه در دنیای کنونی در همه جا رسانه‌ها به شکل هر روزه در حال خلق اسطوره هستند.) در مقاطع حساس تاریخی، همچون دوره بین جنگ‌های جهانی اول و دوم، شخصیت‌هایی ظهور می‌کنند که تا سال‌ها دستمایه هنرها هستند. در این میان نقش سینما پررنگ‌تر از سایر هنرهاست. برای نمونه زندگی آل کاپون، گانگستری که در دوره ممنوعیت فروش مشروبات الکلی ظهور کرد، موضوع بسیاری فیلم‌ها بوده است. در سریال امپراتوری بوردواک نیز آل کاپون حضور دارد اما فقط در نقشی فرعی.

ماجرای سریال در آتلانتیک سیتی نیوجرسی، شهری ساحلی و توریستی می‌گذرد. قهرمان داستان یک شخصیت تاریخی است و در طول سریال با شخصیت‌های تاریخی دیگری نیز، بخصوص از شیکاگو و نیویورک مواجه می‌شویم. جرج لوکاچ از اصول نوشتن رمان تاریخی را انتخاب قهرمانی می‌داند که آدمی عادی باشد و در چند جبهه حضور داشته باشد یا به بیان بهتر در معرض گرایش‌های مختلف رویدادهایی باشد که رمان بر اساس آن وقایع نوشته شده است. ایناک جانسون (ناکی) از این بابت آدمی عادی و حاشیه‌ای نیست. اما از سوی دیگر انتخاب او به عنوان قهرمان دست سریال را باز گذاشته که شخصیت‌های مهم آن برهه از تاریخ آمریکا را معرفی کند. ناکی با گروه‌های مختلف ارتباط دارد: گانگسترها، سیاستمداران، زنان، سیاهان. او مفصل گروه‌های مختلف است. شخصیت ناکی به گونه‌ای طراحی شده است که به راحتی نمی‌توان او را در تقسیم‌بندی‌های معمول گنجاند. او از لحاظ سیاسی در حزب جمهوری‌خواه است و این حزب به شکل سنتی مواضع مرتجعانه‌ای دارد اما ناکی لااقل در زندگی روزمره موافق حق رای زنان است و از سیاهان دفاع می‌کند. چیزی که مواضع شخصیت را تعیین می‌کند سودی است که قرار است ببرد بنابراین ارتجاع یا پیشرو بودن از نتایج حاشیه‌ای مواضع اوست. نظام ارزش گذاری شخصیت یا به طور کلی، سریال حول چیزهای دیگر می‌گردد: خانواده و مدرنیزاسیون. تمام جنایت‌ها و خشونت افسار گسیخته فصل دوم در ازدواج ناکی و نیز جاده‌ای که قرار است ساخته شود به گونه‌ای به رستگاری می‌رسد.

منبع: ابتکار