پر واضح است افزايش كمي شبكههاي تلويزيوني حركت خوب و پسنديدهاي است و نشان از رشد و توسعه رسانه ملي دارد. بهخصوص اينكه هنوز يادمان نرفته تلويزيون سالها فقط محدود به دو شبكه بود و ...
به گزارش بولتن نیوز، پر واضح است افزايش كمي شبكههاي تلويزيوني حركت خوب و پسنديدهاي است و نشان از رشد و توسعه رسانه ملي دارد. بهخصوص اينكه هنوز يادمان نرفته تلويزيون سالها فقط محدود به دو شبكه بود و طي چند سال گذشته شبكههاي تلويزيوني به رشد قابل ملاحظهاي رسيدهاند، ولي با همه اين احوال بايد مراقب بود كيفيت را به هر قيمت قرباني كميت نكنيم و تنها ملاك افزايش تعداد شبكههاي تلويزيوني و صرف هزينه اضافي آن هم در اين شرايط اقتصادي بر دوش سازمان صداوسيما نباشد. چه آنكه شبكههاي تلويزيون آنطور كه بايد و شايد هنوز نتوانستهاند تكليف خود را با مخاطبانشان مشخص كنند و خودشان در سردرگمي محتوا و جايگاه قرار دارند چه برسد به مخاطباني كه ميخواهند شبكه تخصصياي را كه تمايل دارند دنبال كنند.
درحاليكه برخي برنامههاي پرمخاطب و جذابي چون «قندپهلو» را به دليل نبود بودجه قطع ميكنند ولي براي اداره شبكههاي بعضاً خنثي و سيستم پركارمند، بودجه به قدر كافي وجود دارد! لذا اگر قرار است براساس بيلانكاري و شمارش رقمي شبكهها كار شود و به نشانه افتخار رسانه ملي آن باشد كه شبكههاي جديدي راهاندازي شده است همان بهتر كه شبكههاي قبلي را از نظر كيفي بالا ببرند و تقويت كنند تا به جاي موازيكاري و هزينه كردن از بودجه بيتالمال آن هم در اين شرايط اقتصادي، شبكههاي محدود اما هدفمند و بامحتوا را بهبود بخشيم. زماني قرار بود شبكه دوم براي كودكان باشد، مدتي هم روي آن تبليغ ميشد كه برنامههاي ويژه كودك و نوجوان در اين شبكه پيگيري شود، حتي خالهها، عموها و عوامل برنامههاي گروه كودك و نوجوان از شبكه يك نيز به شبكه دو منتقل شدند اما بعد از مدتي شبكه دو بيسر و صدا شعار خود را از شبكه «كودك» به شبكه «زندگي» تغيير داده و گويا مأموريت اين شبكه نيز تغيير پيدا كرد و شبكه پويا براي كودكان و اميد براي نوجوانان تأسيس شد يا شبكه «افق» كه طبق تعريف اوليه بايد در راستاي فرهنگ و انقلاب اسلامي برنامهسازي كند اما بيشتر در موازات شبكه مستند فعاليت ميكند و تنها نامش با آن شبكه متفاوت است. بهراستي با اينگونه موازيكاريها و نبود هدف و رويكرد مشخص شبكهها، اصلاً چه لزومي دارد؟! آنچه مسلم است در دوران كوتاه مديريت دكتر سرافراز اصلاحات وسيعي در صداوسيما صورت گرفت كه طرح چابكسازي تلويزيون و حذف هزينههاي زايد همچنين حذف شبكههاي موازي يا بدون كاربرد از جمله آنها بود. اما جالب اينجاست كه پس از رفتن سرافراز و در دوران مديريت جديد نه تنها اصلاحات متوقف شد، بلكه علناً و آشكارا با وجود مشكلات مالي صداوسيما بسياري از روندها به دوران قبل از سرافراز برگشت. بازگشت شبكه «شما» و «تماشا» از آن جمله بود؛ شبكههايي كه از اول مشخص نبود هدف از تأسيس آنها چيست و اصلاً قرار است چه اتفاقاتي با اين شبكههاي دوباره احيا شده بيفتد شبكههايي كه خروجي آنها تكرار كسالتبار سريالهاي تلويزيون بوده و هست. بازگشت به روز اول حتي شامل روند پخش شبكه «نمايش» نيز شد اما سؤال اينجاست كه آيا اين عقبگردها با وجود مشكلات مالي به نفع صداوسيماست؟! آيا صرف راهاندازي بدون هدف و برنامه شبكههاي پرهزينه براي سازمان صداوسيما كفايت ميكند و رسالتش را به انجام ميرساند؟!
اين يك حقيقت است كه امروز تلويزيون به وضعي رسيده كه اسپانسر در صداوسيما قدرت دارد؛ جریانی كه به واقع مانع فعاليت فرهنگي در تلويزيون شده و نگاه به شدت مالي و غيرفرهنگي به رسانه ملي دارد. لذا صداوسيما اين روزها نيازمند نظارت بيشتري دارد.
منبع : روزنامه جوان