به گزارش بولتن نیوز،قریش ون از این قضیه مطلع میشود سعی میکند با هر روشی در مقابل ایشان بایستد و از حضور ایشان در مکه جلوگیری کند اما در نهایت پس از طی اتفاقاتی صلح را بهترین راه چاره میدانند. پیامبر چون به فواید این صلح آگاه بود، انعطاف زیادی نشان داد نمونهای از انعطاف پیامبر، قبول درخواست سهیل بن عمرو بود مبنی بر حذف «بسم اللّه الرحمن الرحیم» از ابتدای صلح نامه و نوشتن «باسمک اللهم» به جای آن، و نیز حذف عنوان رسول اللّه بعد از نام آن حضرت و نوشتن «محمدبن عبداللّه» به جای آن. انعطاف پیامبر (ص) موجب انتقاد و خشم برخی صحابه شد و حتی سخنان درشت و سؤالات طعنه آمیزی در مورد پیامبر از آنان شنیده میشد.
پس از این مذاکرات رسول خدا (ص) علی (ع) را طلبید و به او فرمود: بنویس «بسم الله الرحمن الرحیم»
سهیل بن عمرو گفت: من این عنوان را به رسمیت نمیشناسم، باید همان عنوان رسمی ما را بنویسی «بسمک اللهم» و علی (ع) نیز به دستور رسول خدا (ص) همان گونه نوشت. آن گاه پیامبر (ص) فرمود: بنویس «این است آنچه محمد رسول الله با سهیل بن عمرو نسبت به آن موافقت کردند». سهیل گفت: اگر ما تو را به عنوان «رسول الله» میشناختیم که این همه با تو جنگ و کارزار نمیکردیم، باید این عنوان نیز پاک شود و به جای آن «محمد بن عبدالله» نوشته شود، پیغمبر قبول کرد و چون متوجه شد که برای علی بن ابیطالب دشوار است عنوان «رسول الله» را از دنبال نام پیغمبر پاک کند خود آن حضرت انگشتش را پیش برده و فرمود: یا علی جای آن را به من نشان ده و بگذار من خود این عنوان را پاک کنم.
مُفاد صلح نامه حدیبیه چنین بود: ده سال میان طرفین صلح برقرار گردد تا مردم در امنیت و آرامش زندگی کنند. مسلمانان آن سال بدون زیارت خانه خدا به مدینه بازگردند و سال بعد برای به جا آوردن عمره وارد مکه شوند، مشروط بر اینکه جز سلاح مسافر، سلاحی به همراه نداشته باشند و بیش از سه روز در مکه اقامت نکنند، قریش نیز در این مدت شهر را ترک خواهند کرد. مسلمانان متعهد شدند افرادی را که از مکه به مدینه میگریزند، به مکه بازگردانند، اما طرف مقابل چنین تعهدی نسبت به فراریان مدینه نداشت. (البته در این صلحنامه طبق آیه ۱۰ سوره ممتحنه، بازگرداندن زنان مؤمنی که از مکه به مدینه میگریختند، ممنوع شده بود.) سایر قبایل در هم پیمانی با قریش و مسلمانان آزاد و مختار باشند. هنوز دو سال از پیمان صلح نگذشته بود که مشرکان مکه طبق بند اول صلح نامه (یعنی ترک مخاصمه و جنگ) را نقض کردند. زیرا قبیله بنی خزاعه با مسلمانان و قبیله بنی بکر با قریش هم پیمان بودند، اما در نبردی که در سال هشتم میان این دو قبیله رخ داد، مردانی از قریش به نفع بنی بکر، افرادی از بنی خزاعه را کشتند.
این به معنای نقض صلح حدیبیه بود و با اینکه ابوسفیان شخصاً برای عذرخواهی به مدینه رفت، عذرش پذیرفته نشد و در اندک مدتی، پیامبر با سپاهی انبوه، که در زمان صلح و گسترش اسلام گردآمده بودند، عازم فتح مکه شد. رفتار پیامبر (ص) چه قبل از صلح و در جهت رسیدن به صلح استراتژی حسابشده ایشان را نشان میدهد که با آینده نگری خود زمینه و فرصت برای گسترش اسلام را فراهم کردند. اما پس از نقض عهد از طرف مقابل نیز بدون کمترین بخششی لشکریان خود را به سمت مکه حرکت دادند و مکه را با کمترین خونریزی فتح کردند.
همین امر نیز در رابطه با صلح امام حسن (ع) رخ داده است. پیشوای دوم به دلیل اوضاع نامساعد داخلی و خارجی، جنگ با معاویه را برخلاف مصالح جامعه اسلامی و حفظ موجودیّت اسلام تشخیص داد و صلح را پذیرفت تا بدین وسیله از راه مسالمت آمیز، به اهداف عالی خود برسد. از طرفی، چون معاویه به خاطر برقراری صلح و قبضه نمودن قدرت، حاضر به دادن هرگونه امتیازی بود، به طوری که ورقه سفید امضا شدهای برای امام فرستاد و نوشت هر چه در آن ورقه بنویسد، مورد قبول وی میباشد. امام هم از آمادگی او حداکثر استفاده را نمود و موضوعهای مهم و حساس را که در درجه اولِ اهمیت قرار داشت و از آرمانهای آن حضرت بود، در پیمان صلح گنجانید و از معاویه تعهد گرفت که به مفاد قرارداد عمل کند.
موارد صلح نامهای که امام حسن علیه السلام نوشت، چنین است: 1. حسن بن علی حکومت را به معاویه واگذار میکند، مشروط به آن که معاویه طبق دستور قرآن و روش پیامبر رفتار کند؛ 2. بعد از معاویه، خلافت از آن حسن بن علی خواهد بود و اگر برای او حادثهای پیش آید، حسین بن علی زمام امور را در دست گیرد و هم چنین معاویه حق ندارد کسی را به جانشینی خود انتخاب کند؛ 3. بدعت و ناسزاگویی و اهانت نسبت به علی علیه السلام و لعن آن حضرت در حال نماز باید متوقف گردد و از علی جز به نیکی نباید یاد گردد؛ 4. مبلغ پنج میلیون درهم در بیت المال کوفه موجود است، باید زیر نظر امام مجتبی صرف شود؛ 5. معاویه تعهد میکند که تمام مردم، به ویژه شیعیان از تعقیب و آزار وی در امان باشند. در پایان پیمان، معاویه تعهد کرد که تمام مواد آن را محترم شمرده، به طور دقیق به مورد اجرا بگذارد. او خدا را بر این مسأله گواه گرفت و تمام بزرگان و رجال شام نیز گواهی دادند. بنابر صحیحترین روایات، این قرارداد در نیمه جمادی الاولی سال 41 هجری قمری بسته شد.
بزرگان و زمام داران هنگامی که شرایط را برخلاف اهداف خود مییابند، میکوشند راهی را در پیش گیرند که ضرر آن کمتر باشد. امام مجتبی علیه السلام نیز چنین کرد؛ چون هدف ایشان رسیدن به قدرت و تشکیل حکومت اسلامی نبود، بلکه هدف اصلی، صیانت و نگهداری قوانین اسلام در اجتماع، و رهبری جامعه براساس این قوانین بود و اگر این روش به وسیله معاویه اجرا میشد، باز تا حدودی هدف اصلی تأمین شده بود. از طرفی دیگر، معاویه سی سال از حسن بن علی بزرگتر بود، و پس از مرگ معاویه، امام حسن میتوانست آزادانه رهبری جامعه اسلامی را به عهده گیرد. دیگر این که در شرایطی که علی علیه السلام در نماز جمعه بی پروا سبّ و شَتْم میشد و این، به صورت یک بدعت ریشه دار در آمده بود و شیعیان و دوست داران آن حضرت، مورد تعقیب، تهدید و شکنجه بودند، گرفتن چنین تعهدی از معاویه، بسیار با اهمیت به شمار میآمد.
مقام معظم رهبری در کتاب انسان ۲۵۰ ساله میگویند: «راجع به صلح، از ابعاد مختلف صحبت کردهایم؛ اما حالا مسأله این است که بعد از صلح امام حسن مجتبی (ع)، کار به شکلی هوشمندانه و زیرکانه تنظیم شد که اسلام و جریان اسلامی، وارد کانال آلودهای که به نام خلافت و در معنا سلطنت، به وجود آمده بود، نشود، این، هنرِ امام حسن مجتبی (ع) بود، امام حسن مجتبی (ع) کاری کرد که جریان اصیل اسلام - که از مکه شروع شده بود و به حکومت الهی و به زمان امیرالمؤمنین (ع) و زمان خود او رسیده بود - در مجرای دیگری، جریان پیدا بکند؛ منتها اگر نه به شکل حکومت، زیرا ممکن نبود، لااقل دوباره به شکل نهضت جریان پیدا کند، این، دوره سوم اسلام است.» این صلح زمینهساز نهضت عاشورا و تداوم اسلام ناب محمدی تا امروز گشته است و ثمراتی ناتمام داشته است.
حال این شرایط را با امروز تطبیق دهیم به چه نتیجهای جز ضعف عملکرد و کوتاهی ایشان خواهیم رسید؟! آیندهنگری ایشان در پایینترین سطح خود بوده است و جالب این که به شروط مقام معظم رهبری نیز عمل نکردند. رهبر معظم انقلاب در تأیید برجام شروطی را تعیین کردند که اگر این شروط اعمال میشد، امروز راهی برای آمریکا و مجلس نمایندگان این کشور باقی نمیماند که تحریمهای قدیمی را علیه ایران تمدید کنند و در زمینههای دیگر همان تحریمهای لغو شده را مجدداً برقرار سازند. آنقدر در به نتیجه رساندن و پیروزی از دیدگاه خودشان عجله داشتند که راههای گوناگون را برای طرف مقابل باز گذاشتند. از سوی دیگر هم رسول خدا و هم امام حسن و پس از ایشان امام حسین با نقض عهد طرف مقابل تندترین رفتار را انجام دادند، نه این که در مقابل طرف خارجی نرم و با دوستان داخلی سختترین برخورد را از خود نشان دهند. درس مذاکرهای که ایشان از تاریخ باید میگرفتند، میبایست از پیغمبر خدا در حدیبیه و امام حسن و پس از ایشان امام حسین و رفتارشان پس از نقض عهد میگرفتند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com