به گزارش بولتن نیوز؛ تساوی ایران در ورزشگاه تونکا عبدالرحمان قابل پیش بینی بود اما نه برای همه بلکه بیش و پیش از همه کارلوس کی روش بود که فهمید چه بلایی قرار است سر ایران بیاورند.
او وقتی موش ها را دید و آن سگ ولگرد که در میدان قبل از مسابقه می دوید می دانست، نه آن روز که از چند روز قبل می دانست آنچه بازیکنانش با آن مواجه می شوند گل بازی خواهد بود نه توپ بازی. کی روش زود فهمید، او قدرت تخیل بسیار خوبی دارد، آن زمین را که دید آن آسمان با دل پر را که دید متوجه شد چه بلایی قرار است سر تیم ملی ایران بیاید. او فهمید که از فوتبال خبری نیست و بازیکنان باید فقط زیر توپ بزنند.
کمی به عقب تر می رویم و آن بیانیه به دلیل لغو اردو و دیدار تدارکاتی در تایلند را به یاد می آوریم در روز هشتم آبان ماه. آن روز هم خیلی ها گفتند کی روش دیگر شورش را درآورده، مدام بهانه می گیرد اما بهانه نمی گرفت به بخش هایی از بیانیه کیروش دقت کنید:
«ما از فرهنگ بومیان آمریکای شمالی یاد گرفتیم که بهتر است با ۱۰۰۰ دشمن خارجی بجنگید تا یک دشمن داخلی. آفریقایی های باستان نیز میگفتند که یک سوراخ کوچک میتواند قایق را غرق کند. از پیشینه من که به آفریقا باز میگردد یاد گرفتیم که هیچکس با مارها در تختش نمیخوابد. به این داستان قدیمی فکر کنید که عقرب از قورباغه خواست او را از طول رودخانه عبور دهد. چیزی که جالب است اینکه اطراف ما هنوز افرادی هستند که از نیش زدن عقرب تعجب میکنند. آیا آنها آدمهای ساده ای هستند یا شریک عقربند؟ دوستان عزیز؛ ما انتظار بیشتر و بهتر را داریم، مخصوصا حالا که فکر میکنیم پادشاه اسبش را از دست داده است»
کی روش رودخانه و قورباغه و سوراخ آب را دیده بود. ما اما او را بهانه جو می دانستیم. او تدارکات در تایلند را می خواست، در باران های سیل آسا و البته شاید زمین های نامرغوب. او بیانیه می داد ما می خندیدیم برخی مواقع هم اخم میکردیم. تفاوت کی روش با بسیاری از دیگر مربیان همینجاست. او همه چیز را شبیه سازی می کند و با تخیلش مشکلات را می بیند.
کی روش روز دیدار با سوریه ریشش را هم نزده بود، انگار از ثانیه صفر می دانست نتیجه نمی گیرد. بازی که به دقیقه ۱۰ رسید خیلی ها فهمیدند برای نتیجه گرفتن در این قلعه باید فقط اتفاق رخ دهد، از فوتبال خبری نیست. از یک و دو و اورلپ و پرسینگ و دویدن و وینگر و پاس به عقب و ... خبری نیست. باید فیل هوا کنند و شاخ بزنند به توپ.
آن روزها که کی روش بیانیه می داد اما از اتحاد بین ما خبری نبود، او یک تنه با مسئولان فوتبال ایران در افتاد و بعد از آن هم با کنفدراسیون فوتبال آسیا یک تنه درافتاد اما مسئولان فوتبال ایران همه خواب بودند و تلاش بی نتیجه کی روش را نگاه می کردند.
اردوی تایلند لغو شد، اردوی جانشین وجود نداشت، بازی تدارکاتی در میدان خیس هم وجود نداشت. نتیجه هم از قبل معلوم بود البته فقط کی روش بود که نتیجه آن کم کاری را می دانست. در آن بیانیه به صورت مستقیم به عابدینی و غیر مستقیم به ساکت حمله کرد اما در ایران همه نشسته بودند و نگاه می کردند.
کی روش نوستراداموس نیست اما علائم و آینده و نشانه ها را می بیند. او قلعه پر از حیوانات و خیس و گلی تونکا را دیده بود ما اما ندیده بودیم و او را تنها گذاشتیم تا زورش نه به ای اف سی برسد و نه به مسئولان دیگر که خاموش نشسته بودند.
در بیانیه کی روش آمده بود حالا که پادشاه از اسب افتاده انتظار بیشتری دارد. انتظار او اما بی جا بود، همه فقط نگاه کردند برخی هم غرولند! پادشاه «حریفان» هم دوباره اسب خود را زین کرد و شد رقیب سرسخت. حالا باید به آوردگاه قطر فکر کنیم و دیدار با کره جنوبی در سئول! فرصت صعود آسان از دست رفت اما هنوز صدرنشین هستیم و امیدمان برای صعود زیاد.