علیرضا دریایی نوازنده ویولن و کمانچه میگوید باید شرایطى پیش بیاید كه سطح سلیقه مردم ارتقاء پیدا كند و كمى از موسیقىهاى سطحى و یکبارمصرف فاصله بگیرند.
گروه فرهنگ و هنر: علیرضا دریایی، متولد شهریور 1367 در تهران، فراگیری موسیقی را از 11 سالگی با ساز ویولن نزد آقایان رحمان شانه، منصور تجویدی و شاملو کاربند شروع کرد.
به گزارش بولتن نیوز، او پس از آن به توصیه و تشویق ناصر ایزدی نزد اردشیر کامکار فراگیری کمانچه را از سال 84 شروع کرد. از سال 1382 با گروههایی نظیر نوروز (ارشد طهماسبی)، خورشید (مجید درخشانی)، ارکستر سیمرغ (حمید متبسم، محمدرضا درویشی، هومن خلعتبری، همایون شجریان)، اشتیاق (علیاصغر عربشاهی، علیرضا قربانی)، آبیدر (بهرام ساعد)، راز و نیاز (سالار عقیلی)، برفخوانی (علی قمصری)، مهر (ناصر ایزدی)، فوژان (حمیدرضا دیبازر)، وغیره همکاری داشته است.
دریایی همچنین در آلبومهایی چون "عاشق میشویم" (پیمان سلطانی، سالار عقیلی)، "لحظه ناب" (مجید درخشانی)، "یار مست" (مجید مولانیا، سالار عقیلی)، "راپسودی بختیاری" (پیمان سلطانی)، "ویر" (ارژنگ سیفیزاده، شادروان مسعود بختیاری)، "بهانه تو" (ناصر ایزدی، مهدی فلاح)، "گفت و شنید" (پیمان سلطانی)، "خروش" (مجید درخشانی، مجتبی عسگری)، "سراسر مه" (آرش کامور، محمد معتمدی)، "سیمرغ" (حمید متبسم، همایون شجریان)، "میِ جان" (علیرضا شاهمحمدی)، "در آتش مشتاقی" (عیسی غفاری، وحید تاج)، "عارفِ شیدا" (پویان بیگلر، صدیق تعریف)، "همنشین درد" (آرش فلاح، علی زند وکیلی)، "به یاد کاروان" (علیرضا جواهری)، "بوی مهر" (سیاوش آریامنش، سینا سرلک)، "طعم تصنیف، به یاد استاد فرامرز پایور" (شادروان بهرام سارنگ)، "خیام و مینیمال" (پوریا شیوافرد)، "توفان روزگار"، "باغ برهنه"، "سرزمین مهربانی"، و غیره همکاری داشته است.
با این هنرمند جوان که گفتوگویی کردهایم که در ذیل میخوانید.
از چه سالی موسیقی را شروع کردید؟
از دوازده سالگى موسیقى را با ساز ویولن شروع كردم. اولین معلم موسیقیام نوازندهاى بود كه قبل از انقلاب در تئاترها و اجراهاى لالهزار ساز مینواخت. مغازهى كوچكى نزدیك خانهمان داشت و همانجا تدریس میكرد. بعد از حدود یك سال كه بیشتر به صورت گوشى با موسیقى آشنا شدم به آموزشگاه آقاى شاملو كاربند رفتم و نزد آقاى منصور تجویدى ردیف را شروع كردم. حدوداً یك سال بعد، نزد جناب شاملو كاربند ردیف میرزا عبدالله و قطعات ایشان را كار كردم.
چه شد غیر از ویولن، کمانچه را هم انتخاب کردید؟
تابستان سال ٨٢ به همراه چند تن از دوستانِ صدابردارم با جناب كیهان كلهر دیدارى داشتیم. در آن جلسه من ساز نواختم. آخر جلسه آقای کلهر با من صحبت و توصیه كردند اگر میخواهم ویولن را ادامه دهم حتماً ویولن كلاسیك هم كار كنم و اگر علاقه به ادامه موسیقى ایرانى دارم سراغ كمانچه هم بروم. این قضیه گذشت و من همان سال از طریق آقاى شاملو كاربند براى همکاری با گروهى متشكل از نوازندگان نوجوان به آقاى ناصر ایزدى معرفى شدم. پس از گذشت دو سال همكارى با این گروه، آقای ایزدی من را به منزلشان دعوت كردند و فرمودند سال آینده با گروه اصلى خودشان میخواهند كنسرت برگزار کنند و دوست دارند من هم در این گروه حاضر باشم. همچنین كمانچهای كه در منزل داشتند را به من دادند. اصول آرشهكشى را از ایشان آموختم و از همان روز فراگیری کمانچه را آغاز كردم. البته بهواسطه نزدیكی فرم اجراى کمانچه با ویولن، كمتر به مشكل میخوردم. حدوداً ده ماه بعد طی قرارى که با جناب ایزدی داشتم از علاقهى من به فراگیرى كمانچه پرسیدند. یادم هست همان روز با آموزشگاه كامكارها تماس گرفتند و بعد از ظهر همان روز خدمت جناب اردشیر كامكار شروع به فراگیرى كمانچه كردم.
پس ناصر ایزدی نقش پررنگی در زندگی هنری شما داشته است.
ـ همینطور است و همیشه در خاطرم خواهد ماند كه ایشان ساز خودشان را براى فراگیری كمانچه به من دادند. و همینطور ساز دست من را كه ساخته جناب امیرعطایى است و به سفارش استاد لطفى ساخته شده، ایشان به من هدیه دادند.
نزد اساتید دیگری هم برای آموزش رفتید؟
مباحث پیشنیاز مثل آهنگسازى، هارمونى، كنترپوان و فرم را نزد جناب وارطان ساهاكیان فرا گرفتم.
از کدام مکتب نوازندگی در کمانچه بیشترین تأثیر را گرفتهاید؟
تقریباً تمام مكاتب سازى كه نوازنده را تحت تأثیر قرار میدهند روى نوازندگى هم تأثیر مستقیم دارند. در مورد من هم ساز استاد حبیبالله بدیعى، از همان سنین نوجوانی، تأثیر زیادى، هم روى جملهبندى و هم روى حس و حال نوازندگیام داشته است. در مورد كمانچه، ساز استاد مرحوم میرزاده و همچنین برگردان برخی تكنیكهاى نوازندگان ساز نى، یا همان اجراى بعضى تكنیكهاى نى متناسب با ظرفیت و لحن كمانچه، تأثیرگذار بودند.
غیر از موسیقی کلاسیک ایرانی با ژانرهای دیگر موسیقی هم آشنایی دارید؟
بله، من علاقه بسیار زیادى به موسیقى فولكلور ایرانى و موسیقى كلاسیك دارم. از آنجایی که ساز اولم ویولن بوده برای نوازندگان ویولن آشنایى با اجراى صحیح و استاندارد این ساز ضرورى است و تعدادى از قطعات و رپرتوارهاى دورههاى مختلف را تا حد امكان اجرا و تمرین كردهام، ولى جدا از این مطلب، علاقهى زیادى به موسیقى كلاسیك هم از لحاظ ساخت و هم اجرا دارم. همچنین مثل هر انسان دیگرى كه میتواند علاقهمند به موسیقى پاپ باشد من هم علاقهى زیادى به این سبک موسیقى دارم. منتهى بیشتر موسیقى پاپ دهههاى قبل از هفتاد شمسى.
مهمترین دغدغه شما به عنوان یک هنرمند برای موسیقی چیست؟
دغدغههاى اهالى موسیقى زیاد است. بخشى كه مربوط به خودِ موسیقى میشود این است كه به هر زحمتى موسیقى ملى ما باید حفظ شود و زیر فشارهاى موجود نابود نشود. همینطور شرایطى پیش بیاید كه سطح سلیقه مردم ارتقاء پیدا كند و كمى از موسیقىهاى سطحى و یکبارمصرف فاصله بگیرند و از لحاظ اجتماعى قطعاً داشتن تضمینهاى ابتدایى و البته مهم براى زندگى، مثل امنیت شغلى و بیمه، روى دغدغههاى موسیقایى هم تأثیرِ مستقیم دارد و متأسفانه نبودش باعث تولید كارهاى بىكیفیت میشود.
به نظر شما چه اقدامی برای بهبود سطح سلیقهی مردم میتواند از سوی اهالی موسیقی انجام شود؟
این اقدام باید بیشتر از سوی مسئولین فرهنگی در بخش دولتی انجام شود. به طور مثال، بسترسازى مناسب براى آموزش موسیقى از سنین پایین براى كودكان و، مهمتر از همه، تجدیدنظر اساسى در كیفیت موسیقىهاى مورد استفاده در رسانههاى عمومى. چرا که یكى از بخشهاى مهم پخش موسیقى از رادیو و تلویزیون هست و متأسفانه این برنامهها نه تنها در خیلى از موارد كیفیت لازم را ندارند، بلكه برخی فرهنگهاى غلط را هم رواج میدهند. مثلاً من سراغ ندارم در رادیو آوا، بعد از شنیدن اثر، اسمى از صاحب اثر آورده شود و این نهتنها خوب نیست كه توهینآمیز است. وظیفهى اهالى موسیقى حفظ سطح سلیقه مردم و ارتقاى آن است نه دامن زدن بر سیر قهقرایى.
چرا این اتفاق از سوی بیشتر اهالی هنر میافتد؟ منظورم همین دامن زدن بر سیر قهقرایی است.
منظورم اتفاقاتى است كه این روزها شاهدش هستیم. بسیارى از موزیسینها علیرغم توانایی بالایشان در موسیقی، سطح كارشان را تا حدی پایین میآورند كه عامىترین انسانها را طرفدار خود كنند. رویکرد این دسته از موسیقیدانها باعث میشود جامعه به لحاظ موسیقایی رشد نکند. شاید خودشان را با كسانى كه كممایهتر بوده و از این راه مطرح شده مقایسه كردهاند و به این نتیجه رسیدهاند كه در همین زمینه از آن افراد سبقت بگیرند. به همین خاطر موسیقىاى كه به خورد مردم میدهند در خیلى از موارد بسیار بىمعنى و بىمایه است و همین بىمایگى را به هزار شكل توجیه میكنند.
منبع: هنر آنلاین