امام سجاد (ع) پس از کربلا، نماینده معنویت و زهد در اسلام بود. امام حضوری در جریان های سیاسی نداشت، و به نظر می رسد تمام تلاش را می کرد تا بخش جا مانده صبغة الله در جامعه را که همانا زهد و معنویت است ترویج کند. اسلام، کتاب می خواهد، میزان و حدید، و رأفت و رحمت و رهبانیت معقول که می توان از آن به نوعی عرفان خفیف تعبیر کرد.
گروه آیین و اندیشه: در یادداشتی که در ادامه ملاحظه می کنید، رسول جعفریان نوشته است که امام سجاد (ع) پس از کربلا، نماینده معنویت و زهد در اسلام بود. امام حضوری در جریان های سیاسی نداشت، و به نظر می رسد تمام تلاش را می کرد تا بخش جا مانده صبغة الله در جامعه را که همانا زهد و معنویت است ترویج کند. اسلام، کتاب می خواهد، میزان و حدید، و رأفت و رحمت و رهبانیت معقول که می توان از آن به نوعی عرفان خفیف تعبیر کرد.
به گزارش بولتن نیوز، متن این یادداشت به شرح زیر است:
همزمان با سالروز شهادت امام سجاد علیه السلام فرصتی شد تا در میان جمعی از عزیزان یک بحث نیم ساعته داشته باشم. عنوان بحث نیاز ما در یک جامعه خشونت گرا، به نوعی عرفان خفیف و معتدل بود. بحث را با آیه 113 سوره آل عمران آغاز کردم که از جریانی در اهل کتاب یاد می کند که اهل عبادت و زهد و قرائت آیات خدا و سجده در شب هستند.
مقصود از خواندن کتاب خدا توسط اهل کتاب، لابد قرآن نیست: لَيْسُوا سَواءً مِنْ أَهْلِ الْكِتابِ أُمَّةٌ قائِمَةٌ يَتْلُونَ آياتِ اللَّهِ آناءَ اللَّيْلِ وَ هُمْ يَسْجُدُونَ. اهل کتاب یکسان نیستند و امتی از آنان در طول شب آیات خدا را می خوانند در حالی که به سجده می روند. بسا این آیت اشاره به این نکته باشد که اصل این معنویت و زهد بسیار با ارزش است، فارغ از این که اهل کتاب باشد یا مسلمان. آیه « ذلِكَ بِأَنَّ مِنْهُمْ قِسِّيسينَ وَ رُهْباناً وَ أَنَّهُمْ لا يَسْتَكْبِرُون» هم نسبت به کشیشان ستایش آمیز است، این که قسیسین و رهبانان ذاتا تمایل به پرهیز از استکبار دارند و اگر چنین باشند بسیار خوب است. اما کامل ترین نکته در این زمینه در سوره حدید است که خداوند تصویری خاص از تاریخ انبیاء از نوح تا عیسی داده است.
در آیه 25 سوره حدید اشاره به ارسال رسل با کتاب و بینات کرده، همراه با میزان و ارسال حدید، که هدف تحقق قسط است. این حدید، بسا مصداق روشنش همین علم است. حکومتی که بر اساس کتاب، میزان، و علم، باید به تحقق قسط بپردازد. اما و از نظر قرآن، این جامعه از حیث معنوی، همواره مورد تهدید به شیوع فسق است. به رغم وجود اینهایی که خدا فرستاده، بخشی از امت هدایت شده و بیشتر آنها فاسق شده اند و این با وجود آن است که خداوند نبوت را در میان ذریه نوح و ابراهیم قرار داده است: «َ فَمِنْهُمْ مُهْتَدٍ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون». بعد خداوند می گوید که انبیاء دیگری را برای اصلاح فرستاد تا رسید به حضرت عیسی. اینجا قرآن توقف دارد و نکته ای را مطرح می کند و آن این که خداوند انجیل را به پیروان عیسی داد و «رأفت و رحمت و رهبانیت» را که آغازگرش بودند، در قلوب آنها منعقد کرد وَ جَعَلْنا في قُلُوبِ الَّذينَ اتَّبَعُوهُ رَأْفَةً وَ رَحْمَةً وَ رَهْبانِيَّةً ابْتَدَعُوها ما كَتَبْناها عَلَيْهِمْ إِلاَّ ابْتِغاءَ رِضْوانِ اللَّهِ این تعریف از نصارا جالب است، به خصوص که سنت زهد و معنویت گرایی در میان آنا نیرومند بوده است.
در باره این رهبانیت، برخی آیه را چنین معنا کرده اند که آنها نوعی از رهبانیت را ابداع کردند یا به معنای دیگر بدعتی برپا کردند، اما برخی دیگر، آن را بدعت ندانسته، و این ابتدعوها را به معنای شروع کردن از یک مرحله می دانند. پیشگامی آنان پس از یک انحراف عام به اصلاح با روش زهد. به این معنا که بعد از آن انحرافهای در میان یهود، خداوند با کاشتن بذر رحمت و رأفت و رهبانیت در قلوبشان، آنها را در مسیر تازه ای قرار داد.
در تفسیر دیگر، آمده است که خداوند این رهبانیت را بر آنها نوشت به هدف رضوان الهی. هرچند آنها باز هم آن را رعایت نکردند و به فسق گرویدند. فَما رَعَوْها حَقَّ رِعايَتِها فَآتَيْنَا الَّذينَ آمَنُوا مِنْهُمْ أَجْرَهُمْ وَ كَثيرٌ مِنْهُمْ فاسِقُون. جمع بندی این سه گروه آیه نشان می دهد که خداوند، این که جماعتی از اهل کتاب، اهل قرائت کتاب الله در آناء اللیل باشند، و این که قسیسینی باشند که اهل استکبار نباشند، و این که همین نصارا اهل رحمت و رأفت و رهبانیت بوده و آن را رعایت کنند و به فسق نگرایند، همه اینها مورد تایید خداوند است.
بحث من در ادامه این بود که ما به وجه معنوی در جامعه، در مجموعه حرکت موحدان، بسیار نیازمندیم. جامعه صدر اسلام هم در اثر رفتن به دام فتوحات بیشتر، هم اهل خشونت شد و هم اهل ثروت. خشونت گرایان و قدرت طلبان و ثروت اندوزان، امام حسین (ع) را شهید کردند و جامعه را به فسق و فجور سوق دادند. در این میانه، امام سجاد (ع) پس از کربلا، نماینده معنویت و زهد در اسلام بود. زیاده از حد سیاسی شدن، آن هم به اسم دین، دکان باز کردن است. کار اصلی دین، زهدورزی در جامعه است. این که ما صحیفه داریم (شامل 54 دعا و البته صحیفه های دوم و ... با دعاهای بیشتر) معنایش این است که امام سجاد در 36 سال، مشغول ترویج زهد در جامعه بود. امام حضوری در جریان های سیاسی نداشت، و به نظر می رسد تمام تلاش را می کرد تا بخش جا مانده صبغة الله در جامعه را که همانا زهد و معنویت است ترویج کند. اسلام، کتاب می خواهد، میزان و حدید، و رأفت و رحمت و رهبانیت معقول که می توان از آن به نوعی عرفان خفیف تعبیر کرد. هیچ کدام اینها بدون یک دیگر امکان تحقق در جامعه را ندارد. ضمن آن که در هر حال، انسان از هر گروه و دسته و مذهب، همواره می تواندخوب یا بد باشد، فاسق یا زاهد و پاک باشد.