قاتل معروف به موحنایی که سهسال قبل بعد از قتل دختر خردسالش دو کودک صاحبخانه را به قتل رسانده بود، در زندان قصاص شد.
به گزارش بولتن نیوز، ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه بامداد، روز سهشنبه، ۲۹ مردادماه سال ۹۲ بود که مأموران کلانتری مولوی از حادثه خونینی در کوچه میوهچی حوالی خیابان شوش باخبر و راهی محل حادثه شدند. مأموران وقتی وارد کوچه شدند، مرد خشمگینی را مشاهده کردند که چاقوی بزرگی در دست داشت و عربدهکشی میکرد. مرد چاقو به دست با دیدن مأموران به طرف آنها حمله کرد، اما مأموران کلانتری مرد خشمگین را که مازیار نام داشت، با شلیک دو گلوله دستگیر کردند. مأموران در گام بعدی داخل کوچه ابتدا با جسد خونین بهاره هفت ساله و پیکر خونین برادر ۱۵ سالهاش علی و کمی آنطرفتر پیکر زخمی مادرشان به نام اعظم روبهرو شدند که با ضربات چاقو، خونین روی زمین افتاده بودند. بعد از آن مأموران وارد خانه قدیمی اعظم شدند که مرد خشمگین همراه همسر و دو فرزندش در آن مستأجر بود. مأموران پلیس داخل حیاط خانه با جسد بیجان، مهلا پنج ساله و پیکر خونین زن جوانی که دختر و همسر مازیار بودند، مواجه شدند. همزمان با انتقال زخمیها به بیمارستان تیمی از کارآگاهان پلیس آگاهی همراه بازپرس ویژه قتل در محل حادثه حاضر شدند. بررسیهای اولیه نشان داد مازیار پس از مشاجره لفظی ابتدا همسرش را با چاقو زخمی کرده و پس از آن دخترش مهلا را با ضربات چاقو به قتل رسانده و آنها را از پنجره به داخل حیاط انداخته است و سپس چاقو به دست داخل حیاط آمده که با اعظم صاحبخانه و دو فرزندش روبهرو شده و آنها را هم با ضربات چاقو به شدت زخمی کرده است.
در حالی که تحقیقات درباره این حادثه ادامه داشت، مأموران دریافتند علی به خاطر شدت خونریزی در بیمارستان جان باخته است. بنابراین سومین قتل هم در پرونده مرد خشمگین ثبت شد.
همسر مازیار به مأموران پلیس گفت: ساعت ۴ و ۳۰ دقیقه بود که دخترم از خواب بیدار شد و آب خواست. وقتی به آشپزخانه رفتم، ناگهان مازیار با چاقویی به من حمله کرد و ضربهای به من زد. او سپس به سراغ دخترم مهلا رفت و ضربهای هم به او زد و در ادامه هر دوی ما را از پنجره به داخل حیاط پرتاب کرد. با داد و فریاد ما اعظم و بچههایش از خواب بیدار شدند و به داخل حیاط آمدند. مازیار سپس به سراغ آنها رفت و با ضربات چاقو آنها را هم هدف قرار داد.
صاحبخانه هم به مأموران گفت: مازیار همراه همسر و دخترش از چهار ماه قبل مستأجر خانه قدیمی ما شده بود. آن شب با صدای دعوای مازیار و همسرش از خواب بیدار شدم که ثانیههایی بعد صدای افتادن جسم سختی به داخل حیاط به گوشم رسید. به سرعت خودم را به داخل حیاط رساندم که دیدم همسر و دختر مازیار زخمی به داخل حیاط سقوط کردهاند. وقتی بر بالین همسرش رسیدم، ناگهان مازیار در حالی که چاقو به دست داشت به من حمله کرد. او دو ضربه به من زد و دوباره به سراغ همسرش رفت. در حالی که نگران دو فرزندم بودم، مازیار به طرف اتاق فرزندان من رفت که به سختی خودم را به اتاق رساندم و دیدم دخترم بهاره به قتل رسیده است و علی هم به داخل کوچه فرار کرده است. پس از این مازیار به دنبال علی رفت و پسرم را داخل کوچه زخمی کرد. او دوباره به سراغ ما آمد و دو ضربه دیگر به من زد.
متهم پس از بهبودی مورد بازجویی قرار گرفت. مازیار با اعتراف به جرم خود در ادعایی گفت: من و همسرم مدتی است با هم اختلاف داریم. مدتی است من بیکارم و همسرم کار میکند و این موضوع مرا همیشه آزار میداد. آن شب برای خوردن آب از خواب بیدار شدم و به داخل آشپزخانه رفتم. چاقویی در کف آشپزخانه افتاده بود که برداشتم. همان لحظه همسرم از خواب بیدار شد. انگار کسی مرا جادو کرده بود که به طرف همسرم و دخترم حمله کردم. با چاقو دو ضربه به آنها زدم که همسرم فرزندم را بغل و خودش را از پنجره به داخل حیاط پرتاب کرد. به سرعت از راه پله به داخل حیاط رفتم که با اعظم صاحبخانه روبهرو شدم و با چاقو به طرف او و فرزندانش حمله کردم و بعد از آن چیزی به یاد ندارم.
متهم پس از تحقیقات تکمیلی و تأیید سلامت روحی و روانیاش از سوی پزشکی قانونی در شعبه ۷۴ دادگاه کیفری استان تهران محاکمه شد. اولیای دم برای متهم درخواست قصاص در ملأعام دادند و هیئت قضایی هم متهم را به دو بار قصاص به جرم قتل عمد بهاره و علی و ۱۸ سال حبس و پرداخت دیه محکوم کرد. سرانجام متهم پس از تأیید حکم قصاصش در دیوان عالی کشور و صدور استیذان حکمش در زندان رجایی شهر با طناب دار قصاص شد.
منبع: روزنامه جوان