کد خبر: ۳۹۷۲۳۸
تاریخ انتشار:

٧ بار نامه درخواست قصاص از سوی قاتل

٢٢ تیر‌ سال ٨٣ بود که این پرونده پیش‌روی پلیس قرار گرفت. آن روز وقتی صدای انفجار از یک خانه ویلایی در پاکدشت شنیده شد، همسایه با ورود به این خانه با صحنه هولناکی در حمام خانه روبه‌رو شدند. جسد مادر و دختر در داخل حمام روی زمین افتاده و به آتش کشیده شده بود.
به گزارش بولتن نیوز، پسرجوانی که ١٢‌سال پیش خواهر و مادر خود را به قتل رسانده بود، به‌ دلیل عدم پیگیری اولیای‌دم از دادگاه تقاضای قصاص کرد. این پسر که به دوبار قصاص محکوم شده بود، در این مدت از داخل زندان ٧بار نامه نوشت و تقاضای اجرای حکم قصاصش را کرد.

او حالا بعد از گذشت ١٢‌سال به ‌دلیل رضایت پدر و خواهرش از جنبه عمومی جرم محاکمه شد ولی حکم قصاص او به جرم قتل مادرش همچنان پابرجاست. او می‌گوید: در این مدت نتوانسته دایی و خاله‌اش را پیدا کند تا از آنها نیز بابت قتل مادرش رضایت بگیرد.

٢٢ تیر‌ سال ٨٣ بود که این پرونده پیش‌روی پلیس قرار گرفت. آن روز وقتی صدای انفجار از یک خانه ویلایی در پاکدشت شنیده شد، همسایه با ورود به این خانه با صحنه هولناکی در حمام خانه روبه‌رو شدند. جسد مادر و دختر در داخل حمام روی زمین افتاده و به آتش کشیده شده بود.

پسر ٢٠ساله خانواده به نام پیمان که بعد از آمدن همسایه‌ها سعی در فرار داشت به محاصره درآمد و تحویل مأموران پلیس قرار گرفت. او خیلی زود تحت بازجویی‌های قضائی و پلیس قرار گرفت و درنهایت مجبور شد به قتل مادر و خواهرش اعتراف کند.

او در بازجویی‌ها به مأموران گفت: «درخانه‌مان همیشه جنگ و دعوا داشتیم. من هم خسته شده بودم. روز حادثه تازه از پادگان برگشته بودم.

می‌خواستم استراحت کنم که ناگهان مادرم با خواهرم درگیر شد. خیلی خسته بودم ولی باز هم باید صدای درگیری را تحمل می‌کردم. برای همین به آنها اعتراض کردم و وقتی دیدم که دست‌بردار نیستند، به سراغ مادرم رفتم. مادرم همچنان با خواهرم درگیر بود و به اعتراض‌های من اهمیتی نمی‌داد. برای این‌که او را ساکت کنم، جوراب زنانه را دور گردنش پیچیدم. آن‌قدر فشار دادم که ناگهان دیدم خفه شد.

بعد از آن، وقتی دیدم خواهر ١٤ساله‌ام دارد مرا تماشا می‌کند، به سراغ او رفتم. خواهرم که با دیدن این صحنه شوکه شده بود، مرتب فریاد می‌زد و جیغ می‌کشید. من هم ترسیده بودم. برای همین با لنگه دیگر جوراب زنانه او را هم خفه کردم. بعد اجساد مادر و خواهرم را به داخل حمام بردم. می‌خواستم آنها را همان‌جا دفن کنم، ولی پشیمان شدم و تصمیم گرفتم آنها را به آتش بکشم. برای همین به پمپ بنزین رفتم و مقداری بنزین خریدم.

بعد به خانه برگشتم و با بنزین آنها را آتش زدم، اما ناگهان انفجار به پا شد و شیشه‌های حمام شکست و همسایه‌ها از خانه‌شان بیرون ریختند. بعد از آن سعی داشتم فرار کنم، اما همسایه‌ها مانعم شدند و مرا به پلیس تحویل دادند.»

با اعترافات این پسرجوان وی صحنه جنایت را هم بازسازی کرد و پرونده‌اش برای رسیدگی به دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد. پسرجوان یک‌بار در دادگاه محاکمه شد و قضات جنایی به درخواست اولیای‌دم او را به دوبار قصاص محکوم کردند.

این حکم در دیوانعالی کشور نیز تأیید شد و به مرحله اجرا درآمد، اما به‌ خاطر عدم پیگیری اولیای‌دم حکم اجرا نشد. برای همین این پسر ١٢سال در زندان بلاتکلیف ماند تا این‌که ٢٠روز پیش خواهر و پدر پیمان رضایت خود را نسبت به قتل دختر ١٤ساله، اعلام کردند. بنابراین متهم صبح دیروز درشعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران از جنبه عمومی قتل خواهرش پای میز محاکمه ایستاد.

دراین جلسه پسرجوان وقتی درمقابل هیأت قضائی قرار گرفت، گفت: «خیلی وقت بود که درخانه ما همیشه جنگ و جدل و بحث بود. من همیشه به‌ خاطر این دعواها و درگیری‌ها عصبی بودم. برای همین فکر می‌کنم به‌ خاطر این موضوع بود که دست به چنین جنایتی زدم، ولی در کل چیزی از ماجرا به ‌خاطر ندارم و اصلا روز حادثه را یادم نمی‌آید.

در این سال‌ها هم حتی یک نفر به سراغ من نیامده و من تنها در گوشه زندان سر کردم. در این مدت هم ٧بار نامه نوشتم و از دادگاه تقاضا کردم زودتر اعدام شوم. بعد از این ماجرا هر روز آرزوی مرگ می‌کنم. برای همین با این‌که پدر و خواهرم رضایت داده‌اند، چون حکم قصاصم به‌ خاطر قتل مادرم پابرجاست، می‌خواهم هرچه زودتر اعدام شوم.»

قاضی پرسید: «پدر و خواهرت چطور رضایت دادند؟»

متهم پاسخ داد: «من اصلا از آنها خبر ندارم. پدرم، زن دوم گرفته و با او زندگی می‌کند. خواهرم هم با پسرعمویم ازدواج کرده و صاحب فرزند شده است. ٢٠روز پیش بود که پسرعمویم یعنی شوهرخواهرم، به زندان آمد و گفت خواهر و پدرم را راضی به اعلام گذشت کرده است، ولی اصلا از شنیدن این خبر خوشحال نشدم.

من می‌خواهم هرچه زودتر اعدام شوم. قبلا مادربزرگم تنها ولی دم پرونده قتل مادرم بود که برایم درخواست قصاص کرد اما شنیده‌ام در این سال‌ها مادربزرگم فوت کرده و خاله و دایی‌هایم ولی‌دم هستند. درحال حاضر هم هیچ شماره تلفن و آدرسی از آنها ندارم و حتی درخواست بخشش هم ندارم. می‌خواهم هرچه زودتر اعدام شوم. وقتی نه خانواده‌ای دارم نه زندگی خوبی دارم، بهتر است هرچه زودتر قصاص شوم.»

درپایان این جلسه پس از صحبت‌های متهم، هیأت قضائی وارد شور شدند تا رأی نهایی در این‌باره را صادر کنند.

منبع: روزنامه شهروند

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین