پنجشنبهای که گذشت،یک سال شد. یک سال از رفتن ایرج کریمی کارگردان، فیلمنامه نویس و منتقد قدیمی سینما گذشت و رفتن او نهتنها برای ما سینمایینویسان که برای دوستان نزدیکش هم باورکردنی نیست. او با آثاری چون «از کنار هم میگذریم»، «چند تار مو»، «باغهای کندلوس»، «نیمرخ ها» و... که نشان از دلبستگی عمیقش به سینما داشت، کلیشه مرسوم «منتقدان نمیتوانند فیلم خوب بسازند» را شکست.
تصویر کارگردانی که هیچگاه کات نمیدهد
کلیشه را شکست اما قطعا اکثر قریب به اتفاق هم بر این باورند که خود کریمی هم بیشتر به عنوان یک منتقد بر تاریخ سینما تاثیرگذار بود تا یک فیلمساز. کریمی برای آنهایی که او را از نزدیک میشناختند، انسانی بود آرام و بیادعا و برای کسانی که دورادور او را میشناختند، منتقدی بود حرفهای، آگاه و شیفته ادبیات که همواره و در هر شرایطی شرافت قلمش را حفظ کرد. خود او در زمان نمایش اولین فیلم بلندش عنوان کرد: «طرفدار منتقدی هستم که تشخص و فردیت داشته باشد، اینطور به نظرم نقدنویسی خودش تبدیل میشود به یک هنر. من طرفدار نقدی هستم که بدون خواندن اسم نویسنده هم بتوانی تشخیص بدهی چه کسی آن را نوشته است.»
او سالها با سرطان خون دست و پنجهنرم کرد و در 62 سالگی غریبانه رفت، اما به قول جهانبخش نورایی (منتقد پیشکسوت سینما) «نباید از نبودن ایرج نگران باشیم. ایرج هست و به عنوان یک الگو باقی میماند و ایرجهای جدیدی در نسل امروز خواهند آمد.»
بازی در نقش ایرج
بابک حمیدیان که در «نیمرخها» آخرین اثر زندهیاد ایرج کریمی (که قبل از نمایش آن، کریمی درگذشته بود) نقش بیماری مبتلا به سرطان را بازی میکرد، با تاکید بر این که نقش ایرج را در فیلمش بازی میکردم، میگوید: هرگز فکر نمیکردم قرار باشد نقش ایرج کریمی را در فیلم خودش بازی کنم. بعد از اینکه ایرج کریمی رفت، فهمیدم داشتم نقش ایرج را بازی میکردم و او با شیطنت و آگاهی داشت به خودش که رو به زوال میرفت، نگاه میکرد. کاش اینطور نمیشد. الان احتمالا جایش بهتر است. جای او خالی است.
(«نیمرخها» روایتگر زندگی زوج جوانی ـ با بازی بابک حمیدیان و سحر دولتشاهیـ است که مرد بهدلیل بیماری سرطان روزهای آخر عمر خود را سپری میکند که در ادامه آن رقابتی بین مادر (با بازی رویا نونهالی) و همسر این مرد جوان رخ میدهد.)
زیبا، متین، باسواد
مسعود کرامتی که سابقه همکاری با ایرج کریمی را در «باغهای کندلوس» دارد، درباره او میگوید: افتخار همکاری با ایرج کریمی را در«باغهای کندلوس» داشتم و میتوانم بگویم بهترین خاطره من در حوزه سینما بود. کریمی با ظاهری شیک و دوستداشتنی و خنده زیبا، شخصیتی زیبا و متین و با سواد داشت، تاکید میکنم روی کلمه با سواد. از دست دادن ایرج کریمی رنج بزرگی است.
قدر ایرجها را بیشتر بدانیم
فرشته طائرپور، تهیهکننده فعال سینمای کشورمان که آثاری چون «آینههای روبهرو»، «پاتال و آرزوهای کوچک» و... را در کارنامه کاریاش دارد، درباره کریمی میگوید: ایرج کریمی برای همه آشناست. خیلی آدم رسانه نبود و همه او را میشناختند. قصههای ایرج کریمی در فیلمهایش داستان کسانی بود که با هم زندگی میکنند، قهر میکنند و همدیگر را از دست میدهند. رعایت عدل و انصاف در نوشتههایش را همه شاهد بودیم، ارتباطش با همکارانش بسیار خوب بود و میخواست به همه کمک کند. فکر میکنم هیچ نقطه و هیچ اثری در زندگی کریمی وجود ندارد که باعث پشیمانی شده باشد. امیدوارم قدر ایرج کریمیها را بیشتر بدانیم.
رنج را بازی کردیم
رویا نونهالی، بازیگر سینما و تلویزیون که در «نیمرخها» به ایفای نقش پرداخته بود، درباره کریمی میگوید: این که تکرار مکرر آمدن و رفتن ما عادی نمیشود، خوب است یا بد نمیدانم، اما خوب است کسانی هستند که در هراس رفتن، بودن را از کف نمیدهند، ذوق دریافتن دارند و سخاوت در میان گذشتنش را، ایرج کریمی عزیز و شجاع، در خاطر ما این گونه نقش بسته است. یعنی میشود چنان بود که چیزی محترم به زیستن افزود و به لحظهها تا آخر خوب سلام کرد. چه خوب که در روایت سخت روزگار دشواری انسان، در فیلم آخرش بودم و رنج را بازی کردیم، رنجی که پیوسته با ما بازی میکند.
این آدمها جایگزین ندارند
بهروز شعیبی، بازیگر و کارگردان ایرانی است که در فیلمهای مختلف، نقشهای گوناگونی را از جمله کارگردان، بازیگر، دستیار کارگردان و برنامهریز به عهده داشته است. او همچنین سریال «پردهنشین» را برای تلویزیون ساخت که بسیار مورد توجه مردم قرار گرفت.
این کارگردان درباره زندهیاد کریمی میگوید: «واقعا متاسفم، ایرج کریمی عزیز از میان ما رفت. به زبان ساده بگویم یک چاه نفت ما تا ابد خاموش شد، یک گنجینه پر برای همیشه خالی شد. کاش باور کنیم این آدمها جایگزین ندارند.»
ساناز قنبری