گروه «سیلا» به تازگی کنسرتی را با محوریت اجرای موسیقی فیلمهای خاطرهانگیز در سالن آمفیتئاتر بیمارستان محک اجرا کردند و با استقبال خوبی مواجه شد و قصد دارند برنامه اجراهای گروه را گسترش دهند. گفتوگویی مشترک با این دو آهنگساز ونوازنده داشتهایم که به نظرشما مخاطبین عزیز میرسانیم
اجرای موسیقی (اینسترومنتال) فیلمهای معروف تاریخ سینما اساسا چه تاثیری بر مخاطب میگذارد و چرا کنسرتهای اینچنینی کمتر در ایران برگزار میشود؟
مهران سراجیان: موسیقی بیکلام یا اینسترومنتال در کشور خیلی طرفدار ندارد و مردم بیشتر به سمت موسیقیهایی میروند که خواننده و وکال داشته باشد. نمیتوانیم بگوئیم مردم دوست ندارند؛ اتفاقا مردم خیلی علاقه دارند اگر برای مردم جا بیفتد و آگاهی آنان نسبت به موسیقی افزایش یابد. ما تحت عنوان گروه «سیلا» همین کار را کردیم و هدفمان این بود که نشان دهیم، همین نوازندگانی که روی استیج کنسرتهای پاپ ساز میزنند، چقدر خوب میتوانند موسیقی بدون کلام را اجرا کنند و مردم هم بسیار از چنین اجراهایی لذت ببرند و آنان را به رویا و خاطرههایشان ببرد. متاسفانه جا افتاده که مردم موسیقی بیکلام را تحویل نگیرند چون فعالیت زیادی در این زمینه نشده است در حالیکه هرکس اگر حتی یک بار به کنسرتهای بیکلام مدنظر ما بیاید ، مطمئنا هیچوقت این اجراها را از دست نخواهد داد.
در گذشته بعضی از کنسرتها، میآمدند لا به لای قطعات آوازی، آهنگهای بیکلام هم اجرا میکردند. برای مثال: در کنسرتهای علیرضا عصار، حد فاصل هر دو قطعه یک قطعه بیکلام یا کلاسیک توسط نوازندگان اجرا میشد و خیلی هم مورد توجه قرارمیگرفت. هدف ما این است که این نوع موسیقی هم جای خودش را میان مردم باز کند و مطمئنا تاثیر بسیار مطلوبی هم میگذارد.
آیا اسپانسرها و فعالان اقتصادی حاضر هستند بر روی چنین کنسرتهایی سرمایهگذاری کرده و از آنها حمایت مالی کنند و بازدهی وخروجی مالی کنسرتهای خاطرهانگیز اینچنینی چه میزان است؟
محمد پورجعفری: کلا اسپانسرینگ کنسرتهای موسیقی در ایران اصلا رویه درستی ندارد و حتی برای کنسرتهای پاپ هم حامی مالی وجود ندارد و هر برگزارکننده و هنرمندی با سرمایه شخصیاش کار را پیش میبرد ! اسپانسرها ، اسپانسرینگ نمیکنند، به نوعی سرمایهگذاری برای شراکت تجاری ایجاد کرده و در این زمینه اسپانسرها بسیار ضعیف عمل میکنند. در حالیکه کشورهای دیگر اگر تشخیص بدهند که یک هنرمند در هر زمینهای، قابلیت جذب مخاطب دارد، بر ایده وافکار آن هنرمند سرمایهگذاریهای کلان مدنظر قرارداده و از وی حمایت میکنند. در ایران این روند معکوس است؛ یعنی: ابتدا هنرمند باید پولسازی بکند تا یک موسسه بیاید و با او قرارداد شراکت تجاری بنویسد. حتی برای خوانندگان برند هم اسپانسرینگ اتفاق نمیافتد و معدود پیش میآید که اسپانسرینگ به معنای واقعی از کنسرتهای موسیقی به عمل بیاید؛ چهرسد به کسانیکه میخواهند اجراهای موسیقی بدون کلام برگزار کنند.
البته موسیقی فیلم به دلیل خاصیت خاطرهبازی و نوستالژیک بودنش کمی با کنسرتهای کلاسیک و اینسترومنتال فرق میکند و قابلیت زیادی برای جذب مخاطب دارد چون همزمان با تصویر فیلمها یا سریالها شنیده شده و با تصویر در ذهن مردم جا گرفته و تداعیکننده فیلمهای مورد علاقه مردم است. آیا اینطور نیست؟
پورجعفری: دقیقا؛ ببینید مثلا یکی از پرطرفدارترین قطعاتی که در اجرای اخیرمان به شدت مورد تشویق و استقبال مردم قرار گرفت، قطعه موسیقی فیلم «پاپیون» بود. سه نت ابتداییاش را که نواختیم، همه فهمیدند چه آهنگی است و شروع به تشویق کردند. اما به قول شما شاید موسیقی کلاسیک و قطعات پیچیده و کمتر شنیده شده اگر اجرا شود، گوشها آشنایی نداشته باشد و یکسری مخاطب خیلی خاصتر دارد. موسیقی فیلم عمومیت دارد و مثلا اگر موسیقی فیلم «تایتانیک»، «خوب بد زشت» یا دیگر فیلمهای معروف تاریخ سینما را برای هرکس بنوازید برای گوشش آشنا است. یعنی: به محض اینکه موسیقی شروع میشود تصاویر فیلم به ذهن مخاطب هجوم میآورد و لذت فراوانی از این اتفاق میبرد. خود من شخصا وقتی این موسیقیها را میشنوم ، همزمان تصاویر فیلم در ذهنم مرور میشود و علاوه بر ملودیها، تصاویرذهنی هم برایم لذتبخش است. مخاطبان هم همین حس برایشان ایجاد میشود.
آیا اساسا خوب است که موسیقی تداعیگر چیز دیگری مثل فیلم باشد؟
سراجیان: لذت مخاطب میتواند از تصویرسازی باشد اما موسیقیهای قدیمی در سینما بحثشان فرق میکرد. برای مثال: آثار جان ویلیامز که یکی از آهنگسازان بنام بود. وقتی یک موسیقی نسبت به سکانسهای فیلم طوری عمل میکند که برای بیننده ارتباطهای زیبایی ایجاد میکند، مطمئنا ارزشهای موسیقایی بالایی داشته که توانسته این ارتباط را ایجاد بکند. بنابراین هر موسیقی نمیتواند این ارتباط را ایجاد کند و تداعیگر تصاویر فیلم باشد.
به عنوان مثال: سالهاست که در سریالها و فیلمهای ایرانی موسیقیهای بیارتباط با فیلم میشنویم و به طور نمونه برای یک سکانس با درام سنگین و ویرانکننده، موزیسین راه یکسر متفاوتی رفته است و از یک گام ماژور با مضمونی دیگرگونه بهره گرفته است، بنابراین موسیقی چنین اثری نمیتواند تاثیرگذار باشد.
این مشکلات زیاد است خصوصا در این سالها. حتی موسیقی پاپ هم در این سالها به همین سمتوسو رفته است و دلیل این که مردم نگرش خوبی به موسیقی ایجاد نمیکنند این است که حق انتخاب خوبی ندارند. مشاهده کنید که از صبح تا شب و از شب تا صبح خوانندگان مختلف در حال منتشر کردن آهنگ در فضای مجازی هستند. مردم نمیدانند چه قطعاتی باید گوش کنند. دویست ملودی منتشر میشود و همه شبیه به یکدیگر! مدتها است که ملودیها ماندگار نمیشوند. برای برگزاری کنسرت با یک خواننده معروف که به شمال رفتهبودیم ، در مه و فضای دلانگیز آنجا گفت: چه حالی میداد آهنگ فلان خواننده را اکنون میشنیدیم! یعنی: میخواهم بگویم حتی خوانندگان بسیار پرطرفدار مارکت موسیقی امروز هم حسرت خوانندگان دهه پنجاه را میخورند هم حسرت موسیقیهای آن دوره را و هم حسرت صداهای منحصر به فرد آن زمان را.
در اجرای جدید گروه سیلا از چه سازهایی استفاده میکنید؟
سراجیان: درامز، گیتار، پرکاشن، فلوت به عنوان ساز سولو و چند ساز دیگر بسته به نوع تنظیمها. خوانندهها هم در هر پکیجی چهار نفرند که قطعاتشان را آنجا اجرا میکنیم. مدتهاست که از آلبوم منتشر کردن، اتفاقی برای هیچکس نیفتاده است. من فردی را میشناسم که بیش از 20 میلیون به یکی از آهنگسازان خوش نام کشورمان داده و آلبوم منتشر کرده اما آلبومها را گذاشته مقابل خودش و از صبح تا شب به آنها نگاه میکند چون دیگر کسی آلبوم نمیخرد!
سلیقه موسیقایی مردم هم غیر قابل پیشبینی است. ناگفته
نماند کارهای زیبا هم ساخته میشود اما به علت حجم زیاد آثار منتشر شده، دیده و
شنیده نمیشوند. در کنار این خوانندگانی هستند که معروفند و بسیار هم درست میخوانند
اما مردم دیگر به آنها بها نمیدهند، چون سبک خاصی مد شده و آهنگهای شبیه به هم و
فقدان خلاقیت طرفدار پیداکرده است! بعضیها کنسرت میروند و فقط فندک روشن میکنند
و اصلا نمیدانند برای چه کاری به کنسرت آمدهاند! آیا میدانید ارکستراسیون چیست؟
آیا اصلا از صداهای زیبایی که میشنوید میتوانید لذت ببرید و از لذت شنیداری چیزی
میدانید؟
جایگاه نوازندگان در ارکسترهای پاپ چگونه است ؟
سراجیان: نوازندگان ارکسترهای پاپ ، مظلومترین افراد در جامعه موسیقی هستند! خیلی راحت میگویم چون من سالها در بندهای مختلف بودهام. شروع کارم با محمد اصفهانی بود. رهبر ارکستر ناصر عبداللهی بودهام یعنی 25 سال و بالغ بر ششهزار کنسرت با بیشتر خوانندگان برند مارکت موسیقی اجرا کرده و ساز زدهام. بدون تعارف میگویم این خوانندگان به واسطه ما نوازندگان میلیاردر شدهاند! این خوانندگان بدون نوازندگان حرفهایها هیچاند و متاسفانه چون همیشه نوازندگان سکوت کردهاند و ماخوذ به حیا بودهاند، برخی مردم هم نمی دانند آهنگساز ، تنظیمکننده و نوازنده چه جایگاهی دارد. هیچکس متوجه این موضوع نشده است. مثل این میماند که ما در یک فیلم فقط هنرپیشه نقش اول را ببینیم و ندانیم که پشت دوربین نویسنده، کارگردان ، فیلمبردار و تعداد زیادی از عواملی وجود داشتهاند که بدون آنها کسی نمیدانسته که چیزی به اسم بازیگر وجود دارد.
آقای ایکس یا ایگرگ، ما اگر نبودیم هیچ اتفاقی برای شما نمیافتاد! اکنون یکی از همین خوانندگان که نامی نمیخواهم از او ببرم نوازندگان حرفهای را از خودش دور کرده، فراخوان داده و تعدادی نوازنده آماتور را برای کنسرتهایش انتخاب کرده است.
...........
دستمزد متوسط نوازندگان چهارصد هزارتومان است.
اکنون در بند حرفهای یک خواننده برند، روی استیج مارکت موسیقی ایران، دستمزد یک نوازنده برای هر شب اجرا به طور متوسط چقدر است؟
پورجعفری: اگر به طور متوسط بخواهم بگویم بین چهارصد تا پانصد هزار تومان. البته کمی بالاتر و کمی پایینتر هم هست.
سراجیان: خیلی سوال مهمی پرسیدید. ماجرا کمدی جلوه کرده اما در عین حال تراژدی هم هست. نوازنده چهارصدهزارتومان میگیرد اما خواننده سی میلیون!
پورجعفری: شما اگر در یک سالن درجه یک بخواهید کنسرت برگزار کنید ، دستکم هشتاد تا صد میلیون هزینه دارد. از این صدمیلیون تومان دو الی سه درصد دستمزد نوازنده است و این خیلی کم است. مگر نوازنده از حاصل ریاضتها و مرارتهایش در تمرینات سخت استفاده نمیکند؟مگر تخصص نوازنده نیست که کنسرتهای پاپ را پر رونق میکند؟ به همه اینها اضافه کنید، ساعتها و روزها تمرینی که با یک خواننده معروف اما ناشی انجام میدهد تا برای کنسرت آماده شود.
بسیاری از نوازندگان اصلا چیزی که روی استیج میزنند موسیقی مورد علاقهشان نیست!
سراجیان: بله. چون مجبور است بنوازد. خیلی از نوازندگان ما، هیچ علاقهای به خوانندگانی که با آنها کار میکنند ندارند، اما غم نان است که مینوازند. از همه مهمتر اینکه هیچ ثباتی در کار نیست و از دوازده ماه سال، بیش از هفت ماه موسیقی تعطیل است. ولی خواننده اینگونه نیست چون در آن پنج ماه رونق کنسرتهای برخی خوانندگان، کلی پول در جیب مبارکش میگذارد و در هفت ماه باقیمانده به خرج کردن آن پول مشغول است و به مسافرتهای اروپا و آمریکا میرود؛ مسافرتهایی که زمانی درخواب هم نمیدیده است. ایکاش همه چیز در جای خودش قرار بگیرد.
از معدود خوانندگانی که به نوازنده اهمیت میداد زندهیاد ناصر عبدالهی بود. اگر به واسطه موسیقی وضع مالی خوبی هم پیدا کرد واقعا لایقش بود. نظر شخصی من این است و خیلی هم بر رویش تاکید دارم که در موسیقی و به طور کلی هنر نود درصد اخلاق مهم است و 10 درصد هنر. این شعاری است که من همیشه گفتهام. خدای نکرده به نسل جدید نمیخواهم توهین کنم ولی آن بلوغی که در نسل قدیم بود دیگر نیست و خیلی از مفاهیم از بین رفته است. دعا میکنم بازار موسیقی خوب جلو برود ولی موانعی هم هست که امیدوارم شرایط با حمایت مسئولین بهتر شود.
...........
موسیقی پر از «آهنگسازان برقی» شده است!
سراجیان: همه چیز امروز خیلی به روز پیش میرود و به علت دیجیتالی شدن آهنگسازی، همه چیز از جایگاه خودش خارج و منحرف شده است. یکسری از آهنگسازان تبدیل به «آهنگسازبرقی» شدهاند! یکسری از تنظیمکنندگان هم تبدیل به «تنظیمکننده برقی» شدهاند ! یعنی: مدتها است مواردی از قبیل: اطلاعات موسیقی، خلاقیت و تسلط بر تئوری موسیقی رخت بر بسته است. من و محمد پورجعفری پس از سالها نوازندگی در ارکسترهای معروفترین خوانندگان پاپ به این تصمیم رسیدهایم که در قالب گروه «سیلا» شروع به اجرای تلفیق زیبایی از آثار روز و آثار قدیمی کنیم تا همه اقشار از نوجوان و جوان گرفته تا پیر بتوانند از موسیقی لذت ببرند. ضمن اینکه می توانیم برای افرادی که قطعاتی منتشر کردهاند و علاقهمند هستند؛ آثارشان را در کنسرتها اجرا کنیم.
منبع:صبا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com