گروه فرهنگی-در اجتماع امروز، هیچ عنصری، عامل مطلق در بروز وقایع نیست و در ساختاری ارگانیک یا انداموار، هر عاملی، نقش طبیعی خودش را دارد و نمیتوان برای فرار از قصورهای موجود، همه نگاهها و خطابها و اقدامات را به سمت یک گوشه و یک عضو این جامعه، سوق داد و او را موظف به جبران دانست. فرقی نمیکند که موضوع موردنظر، از اقتصاد برآمده یا بهداشت یا فرهنگ یا امور دفاعی و امثالهم. در هر موقعیتی، شرایط و عوامل چندوجهی هستند و هم سهیم در نتیجه حاصله. این روزها از دو موضوع و واکنش قضایی به آن، میتوان دریافت که عوامل دخیل در رویداد به صورت جامع دیده نشده است.
به گزارش بولتن نیوز؛نخستین موضوع، خبر احضار مدیر شبکه سه سیما به داداگاه به عنوان عامل تسبیب در مرگ نوجوانی که گفته شده متأثر از وقایع مجموعه تلویزیونی «پنج کیلومتر تا بهشت» پخش شده در ماه رمضان سال ۱۳۹۰، خودکشی کرده است. دراینجا چند نکته مطرح است. ابتدا اینکه مبتنی بر گزاره یادشده در سطور بالاتر، هیچ تحلیل جامعی نمیتواند تلویزیون را قدرت مطلق برای چنین اقداماتی بداند و تلویزیون ما هم ایضا نمیتواند عامل مطلق و اثرگذار یک رویداد باشد که اگر چنین می بود، دست کم اجتماع امروزی ما باید در سعادت و معنویت بهتری دیده میشد و اینهمه نگرانی از آسیب های اجتماعی و البته آسیب های زندگی مدرن و آغشته به ماشین و بیگانگی انسان از انسانیت، نمیداشتیم. واقعیت این است که، اجتماع ایرانی همانند هر جامعه دیگری، علاوه بر تلویزیون، از ارتباطات فردی و جمعی، از تربیت خانوادگی و نظارت و حضور فعال والدین، از حضور هزاران روحانی در مراکز دینی و البته وجود پایگاههای بسیج و معلم مدرسه و کارشناس تربیتی و … و حتی موقعیت های سرگرمی و تفریحی و اوقات فراغت بسیاری بهره مند میشود. در جایی که اینهمه عنصر حضور دارند، سخت است بتوان پذیرفت که یک نوجوان ۱۲ ساله، در حوزه تأثیر هیچ کدام نبوده و صرفا با دیدن صحنه های یک مجموعه تلویزیونی، به نتیجه «خودکشی» رسیده است. اگر حاصل حضور انسان در اجتماع و در دایره و حوزه تأثیر اینهمه عوامل اندیشه ای، رسیدن به خودکشی باشد، باید برای چنین اجتماعی نگران بود و از آن ترسید و باید برای اصلاح امور چنین ساختاری اقدام کرد. تلویزیون ما مؤکدا و به اذعان همه و البته شواهد عینی در حوزه زندگیمان، اینهمه نفوذ ندارد که چنین نتیجه ای حاصل شود. که اگر چنین میبود، باید برای تقویت چنین ساختار قدرتمندی اقدام کرد و نگذاشت دائما از منظر بودجه و روایت و عناصر روایتآفرین آن، در تهدید و تحدید قرار گیرد. اما این نمی تواند اصل ماجرا باشد و به نظر میرسد پنج سال بعد از وقوع آن حادثه، تنها علت در صدور چنین حکم احضاری، تأمین مالی خانواده متوفی است به بهانه دیه، که برای اینهم قوه قضائیه، طبق روال میتوانست اقدام کند و خسارت مورد ادعا را از بیت المال، یعنی همان جائی که بودجه تلویزیون هم از آنجا گرفته میشود، تأمین کند و ناگهان بعد از پنج سال، مدیر فعلی شبکه را به دادگاه نکشاند. اگرچه احضار مدیر فعلی هم نشان میدهد که خیلی نمی تواند ادعای وکلای خانواده و خانواده متوفی، از سوی دادگاه جدی گرفته شده باشد، که اگر چنین می بود، مانند روزنامه ها که با انتشار یک مطلب، کل ساختار رسانه را به تعطیلی می کشانند، باید شبکه سه سیما را تعطیل کرد، که اینهم امری محال است. در این ماجرا، فارغ از بحث رسانه ای، ابتدا و از منظر حاکمیتی، قوه قضاییه و قاضی یا بازپرس مورد مراجعه، باید شأنیت رسانه حاکمیتی را حفظ میکردند و خودشان موضوع را به نقطه نهایی میرساندند و جوری رفتار نمیکردند که ساختار رسانه ای حکومتی، در مظان چنین اتهام نوظهوری قرار گیرد. این تلویزیون، خصوصی نیست. اما خلاصه کلام، این موضوع را باید به صورت مثالی به این خانواده مصیبت دیده گفت که؛ «پدر، مادر! فقط ما متهم نیستیم» و البته به بازپرس و قاضی دادگاه محترم. عناصر دیگر و از جمله خود شما هم باید پاسخگوی سهم خود در بروز چنین رخداد ناراحت کننده ای باشید. ما رسانه ای ها برای ثبات اجتماعی که در آن زندگی میکنیم فعالیت داریم و نه برای فروپاشی و نابودی آن.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com