و هنگامی که کار تمام شد، شیطان گفت: بدرستی که خداوند شما را وعده داد وعده حق؛ ولی [من] وعدهتان دادم و با شما خلف وعده کردم؛ و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود جز اینکه دعوتتان کردم و اجابتم کردید؛ پس، سرزنشم مکنید و خودتان را سرزنش کنید؛ نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس من؛ من قطعاً آنچه را در موردم شرک میورزیدید، از قبل، قبول نداشتم؛ بدرستی که ظالمین، برایشان عذابی دردناک است.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 24 مرداد به آیه 22 سوره ابراهیم پرداخته شده و در آن آمده است:
وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لي فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ ما أَنَا بِمُصْرِخِكُمْ وَ ما أَنْتُمْ بِمُصْرِخِيَّ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ إِنَّ الظَّالِمينَ لَهُمْ عَذابٌ أَليمٌ
سوره ابراهیم (14) آیه 22
ترجمه
و هنگامی که کار تمام شد، شیطان گفت: بدرستی که خداوند شما را وعده داد وعده حق؛ ولی [من] وعدهتان دادم و با شما خلف وعده کردم؛ و مرا بر شما هیچ تسلطی نبود جز اینکه دعوتتان کردم و اجابتم کردید؛ پس، سرزنشم مکنید و خودتان را سرزنش کنید؛ نه من فریادرس شمایم و نه شما فریادرس من؛ من قطعاً آنچه را در موردم شرک میورزیدید، از قبل، قبول نداشتم؛ بدرستی که ظالمین، برایشان عذابی دردناک است.
نکات ترجمهای و نحوی
«كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ»: نعبیر «من قبل» (= قبلاً) هم میتواند متعلق به «بما أَشْرَكْتُمُونِ» باشد، یعنی وصف کار شما: «بدانچه شما قبلا در موردم شرک میورزیدید» (در ترجمه فوق، ویرگول فقط بعد از «از قبل» گذاشته شود)؛ و نیز میتواند متعلق به «كَفَرْتُ» باشد، یعنی وصف کار خود شیطان: «من قبلا ً خودم به این مطلب کافر بودم و آن را قبول نداشتم» (در ترجمه فوق، ویرگول فقط پیش از «از قبل» گذاشته شود).
حدیث
1) پیامبر اکرم ص فرمود: مرگ را جدی بگیرید! مرگ را جدی بگیرید! هشدار که چارهای از مرگ نیست! مرگ میآید با راحتی و رجوعی مبارک به بهشت برتر برای اهالی سرای جاودانه که برایش تلاش کردند و بدان رغبت ورزیدند؛ و نیز مرگ میآید با شقاوت و ندامت و رجوعی زیانبار برای اهالی سرای فریب که برای این سرا تلاش کردند و بدان رغبت ورزیدند.
سپس فرمود: کسی که سزاوار ولایت خدا و سعادت باشد، اجل در مقابل دیدگانش آید و آرزو به پشت سرش رود؛ و کسی که سزاوار ولایت شیطان و شقاوت باشد، آرزوها در مقابل دیدگان و اجل در پشت سرش قرار گیرد.
و از ایشان سوال شد که کدام مومن زیرکتر است؟
فرمود: آنکه بیشتر به یاد مرگ باشد و خود را برای آن جدیتر آماده کرده باشد.
الكافي، ج3، ص258
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ دَاوُدَ بْنِ فَرْقَدٍ أَبِي يَزِيدَ عَنِ ابْنِ أَبِي شَيْبَةَ الزُّهْرِيِّ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الْمَوْتَ الْمَوْتَ أَلَا وَ لَا بُدَّ مِنَ الْمَوْتِ جَاءَ الْمَوْتُ بِمَا فِيهِ جَاءَ بِالرَّوْحِ وَ الرَّاحَةِ وَ الْكَرَّةِ الْمُبَارَكَةِ إِلَى جَنَّةٍ عَالِيَةٍ لِأَهْلِ دَارِ الْخُلُودِ الَّذِينَ كَانَ لَهَا سَعْيُهُمْ وَ فِيهَا رَغْبَتُهُمْ وَ جَاءَ الْمَوْتُ بِمَا فِيهِ بِالشِّقْوَةِ وَ النَّدَامَةِ وَ بِالْكَرَّةِ الْخَاسِرَةِ إِلَى نَارٍ حَامِيَةٍ لِأَهْلِ دَارِ الْغُرُورِ الَّذِينَ كَانَ لَهَا سَعْيُهُمْ وَ فِيهَا رَغْبَتُهُمْ ثُمَّ قَالَ وَ قَالَ إِذَا اسْتَحَقَّتْ وَلَايَةُ اللَّهِ وَ السَّعَادَةُ جَاءَ الْأَجَلُ بَيْنَ الْعَيْنَيْنِ وَ ذَهَبَ الْأَمَلُ وَرَاءَ الظَّهْرِ وَ إِذَا اسْتَحَقَّتْ وَلَايَةُ الشَّيْطَانِ وَ الشَّقَاوَةُ جَاءَ الْأَمَلُ بَيْنَ الْعَيْنَيْنِ وَ ذَهَبَ الْأَجَلُ وَرَاءَ الظَّهْرِ
قَالَ وَ سُئِلَ رَسُولُ اللَّهِ ص أَيُّ الْمُؤْمِنِينَ أَكْيَسُ فَقَالَ أَكْثَرُهُمْ ذِكْراً لِلْمَوْتِ وَ أَشَدُّهُمْ لَهُ اسْتِعْدَاداً.
2) امیرالمومنین در فرازی از خطبه معروف به خطبه غراء میفرمایند: شما را به تقوای خدایی سفارش میکنم كه با بيمهايى كه داده جاى عذرى نگذارده، و با راهى كه پيش پا نهاده، حجّت بر بندگان گمارده؛ و شما را از دشمنى ترساند كه پنهانى در سينهها راه گشايد، و رازگويان در گوشها بدمد، و سخن سرايد، تا آدمى را گمراه كند و تباه سازد، و وعده دهد و به دام هوسش در اندازد. زشتى گناهان را در ديده او بيارايد و گناهان بزرگ را خرد و آسان نمايد.
چندان كه همنشین خود را کمکم بفريفت، و راه چاره را به روى او بست، و به گروگانى گذارد كه از آن نتواند رست، ناگاه آنچه را آراسته بود انکار کرد، و آن را كه خوار مايه شمرده بود بزرگ پنداشت، و از ارتكاب آنچه ايمنش دانسته بود، بر حذر داشت!
نهجالبلاغه، خطبه83 ، با اقتباس از ترجمه شهیدی، ص64
أُوصِيكُمْ بِتَقْوَى اللَّهِ الَّذِي أَعْذَرَ بِمَا أَنْذَرَ وَ احْتَجَّ بِمَا نَهَجَ وَ حَذَّرَكُمْ عَدُوّاً نَفَذَ فِي الصُّدُورِ خَفِيّاً وَ نَفَثَ فِي الْآذَانِ نَجِيّاً فَأَضَلَّ وَ أَرْدَى وَ وَعَدَ فَمَنَّى وَ زَيَّنَ سَيِّئَاتِ الْجَرَائِمِ وَ هَوَّنَ مُوبِقَاتِ الْعَظَائِمِ حَتَّى إِذَا اسْتَدْرَجَ قَرِينَتَهُ وَ اسْتَغْلَقَ رَهِينَتَهُ أَنْكَرَ مَا زَيَّنَ وَ اسْتَعْظَمَ مَا هَوَّنَ وَ حَذَّرَ مَا أَمَّن
3) در روایتی طولانی از امیرالمومنین ع درباره کلمات متشابه در قرآن سوال میشود و در فرازی از آن، معانی مختلف دو کلمه «قضی» و «کفر» را بیان میفرمایند که: کلمه «قضی» به ده وجه و کلمه «کفر»به پنج وجه در قرآن کریم به کار رفته است؛ در خصوص یکی از معانی هریک از این دو کلمه، به این آیه اشاره میکنند که فقط همین فقره را آوردهایم: ...یکی از معانی «قضی» به معنای قطعی و واجب شدن عذاب است مانند آنجایی که خداوند میفرماید: «و هنگامی که کار تمام شد (قضی الامر)، شیطان گفت» و شبیهش مطلبی است که در سوره یوسف آمده که [یوسف به کسانی که در زندان خوابشان را تعبیر کرد گفت» «قطعی و حتمی شد آن مطلبی که در موردش سوال کردید» (یوسف/41) ...
... و اما وجه چهارم از «کفر» «برائت جستن» است آنجایی که خداوند سخن حضرت ابراهیم ع را نقل کرد که گفت: «ما به شما کفر ورزیدیم و بین ما و شما دشمنی و نفرت تا ابد آغاز شد مگر اینکه به خدای واحد ایمان بیاورید» (ممتحنه/4) و اینکه گفت« به شما کفر ورزیدیم» یعنی «از شما برائت میجوییم»؛ و همچنین خداوند سبحان در داستان ابلیس و تبری جستن وی در روز قیامت از انسانهایی که به سرپرستی او تن داده بودند، حکایت کرده «من قطعاً کفر ورزیدم بدانچه قبلا در موردم شرک میورزیدید» یعنی از شما تبری جستم؛ و همچنین این آیه که فرمود: «شما این بتها را صرفا برای دوستی بین خودتان در دنیا برگزیدید، سپس روز قیامت برخی به برخی دیگر کفر میورزید و همدیگر را لعنت میکنید.» (عنکبوت/25) ...
بحار الأنوار، ج90، ص19و 61
...أَمَّا قَضَاءُ الْإِيجَابِ لِلْعَذَابِ كَقَوْلِهِ تَعَالَى فِي سُورَةِ إِبْرَاهِيمَ ع- وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ أَيْ لَمَّا وَجَبَ الْعَذَابُ وَ مِثْلُهُ فِي سُورَةِ يُوسُفَ ع قُضِيَ الْأَمْرُ الَّذِي فِيهِ تَسْتَفْتِيانِ مَعْنَاهُ أَيْ وَجَبَ الْأَمْرُ الَّذِي عَنْهُ تَسَاءَلَان ...
... وَ أَمَّا الْوَجْهُ الرَّابِعُ مِنَ الْكُفْرِ فَهُوَ مَا حَكَاهُ تَعَالَى مِنْ قَوْلِ إِبْرَاهِيمَ ع- كَفَرْنا بِكُمْ وَ بَدا بَيْنَنا وَ بَيْنَكُمُ الْعَداوَةُ وَ الْبَغْضاءُ أَبَداً حَتَّى تُؤْمِنُوا بِاللَّهِ وَحْدَهُ فَقَوْلُهُ كَفَرْنا بِكُمْ أَيْ تَبَرَّأْنَا مِنْكُمْ وَ قَالَ سُبْحَانَهُ فِي قِصَّةِ إِبْلِيسَ وَ تَبَرِّيهِ مِنْ أَوْلِيَائِهِ مِنَ الْإِنْسِ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنِّي كَفَرْتُ بِما أَشْرَكْتُمُونِ مِنْ قَبْلُ أَيْ تَبَرَّأْتُ مِنْكُمْ وَ قَوْلُهُ تَعَالَى إِنَّمَا اتَّخَذْتُمْ مِنْ دُونِ اللَّهِ أَوْثاناً مَوَدَّةَ بَيْنِكُمْ فِي الْحَياةِ الدُّنْيا ثُمَّ يَوْمَ الْقِيامَةِ يَكْفُرُ بَعْضُكُمْ بِبَعْضٍ وَ يَلْعَنُ بَعْضُكُمْ بَعْضاً ...
4) امام صادق ع فرمود: خداوند عز و جل مومن را به هر بلایی مبتلا میکند و به هرگونه مرگی میمیراند اما به اینکه عقلش را از دست بدهد مبتلا نمیکند. آیا ایوب را ندیدی که چگونه خداوند شیطان را بر مال و اهل و عیالش و بر هر چیزی که داشت تسلط داد، اما بر عقلش تسلط نداد و عقلش را برایش باقی گذاشت تا خدا را با آن به وحدانیت قبول داشته باشد.
الكافي، ج2، ص257
مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ عُثْمَانَ النَّوَّاءِ عَمَّنْ ذَكَرَهُ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّ اللَّهَ عَزَّ وَ جَلَّ يَبْتَلِي الْمُؤْمِنَ بِكُلِّ بَلِيَّةٍ وَ يُمِيتُهُ بِكُلِّ مِيتَةٍ وَ لَا يَبْتَلِيهِ بِذَهَابِ عَقْلِهِ أَ مَا تَرَى أَيُّوبَ كَيْفَ سُلِّطَ إِبْلِيسُ عَلَى مَالِهِ وَ عَلَى وُلْدِهِ وَ عَلَى أَهْلِهِ وَ عَلَى كُلِّ شَيْءٍ مِنْهُ وَ لَمْ يُسَلَّطْ عَلَى عَقْلِهِ تُرِكَ لَهُ لِيُوَحِّدَ اللَّهَ بِهِ.
تدبر
1 این آیه کلام جامعی از ابلیس است که نسبت واقعی بین خود و پیروانش را معلوم میدارد که این نسبت صرفا یک وعده توخالی است و هیچ گونه رابطه واقعیای که در دنیا یا در آخرت بتواند این وعدهها را محقق کند، ندارد؛ و خودش هم از توخالی بودن وعدههایی که میدهد مطلع است.
و مقصود از این آیه توجه دادن انسان است به اینکه انسان خودش مسؤول تمامی اعمال خویش است و شیطان هم هر کاری بکند، از مسؤولیت وی کاسته نمیشود و لذا جز خودش را نباید سرزنش کند. (المیزان12/ 45 و 49)
2 «...إِنَّ اللَّهَ وَعَدَكُمْ وَعْدَ الْحَقِّ وَ وَعَدْتُكُمْ فَأَخْلَفْتُكُمْ وَ ما كانَ لِيَ عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلاَّ أَنْ دَعَوْتُكُمْ ...»: تمام برنامهریزیهای زندگی ما بر اساس وعدههایی است که از این و آن (یا با عقل و وهم خودمان) دریافت میکنیم؛ و تمام ارتباطات با دیگران از جنس دعوت است، یا دعوت خدایی ویا دعوت شیطانی مهم این است که آن وعدهها و این دعوتها را بسنجیم و معیار ما برای ترجیح وعدهها و دعوتها صرفا جذابیت آنها نباشد.
دقت کنید: جذابیت، عنصری است که البته برای بیان حق باید از آن استفاده کنیم، اما نباید و نباید و نباید معیار ما برای انتخاب یک وعده ویا یک دعوت باشد. شاید تمام مشکل ما با شیطان در همین یک جمله است: کاری میکند که معیار ما برای انتخابگری فقط «جذابیت» باشد و آنگاه تا میتواند امر باطل را تزیین و جذاب میکند (انعام/43؛ انشاءالله در روزهای آینده، ابعاد مختلف این مطلب، در این آیه مورد تدبر قرار خواهد گرفت)
(سلطان، علاوه بر معنی تسلط ظاهری، به معنای سلطه عقلی که ناشی از استدلال صحیح باشد، نیز هست. المیزان12/ 47) شیطان هیچگونه تسلطی بر ما ندارد، نه سلطه ظاهری، و نه حتی سلطه عقلی (حدیث4). فقط و فقط وهم ما را به خدمت میگیرد. اگر اولا عقل خود را به طور جدی به کار بیندازیم، و وعده حق را از وعده توخالی تمییز دهیم و مقهور جذابیتها نشویم، و ثانیا پس از فهمیدن حق، فقط و فقط از حق تبعیت کنیم، شیطان راهی در ما نخواهد یافت.
3 « وَ قالَ الشَّيْطانُ لَمَّا قُضِيَ الْأَمْرُ ... فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ»: شیطان وقتی کار از کار میگذرد، حقایقی که مخفی کرده بود، میگوید. اگر این حقیقت را در همین دنیا جدی بگیریم، از مکر او میرهیم. او از حرفهایش نتیجه میگیرد که، نه مرا، بلکه خود را سرزنش کنید. همین کار را باید در دنیا انجام دهیم:ما وقتی گناه ویا اشتباهی میکنیم غالبا دیگران را مقصر میشمریم، از نزدیکان و اطرافیان گرفته، تا شیطان؛ همه را مقصر میدانیم غیر از خودمان. اما نه فقط گناه، بلکه حتی وقتی اشتباهی میکنیم هیچکس به اندازه خودمان مقصر نیست.
چرا؟
چون اگر کسی هیچ راهی به شیطان ندهد، شیطان هیچ تسلطی بر او نخواهد یافت (نحل/99، جلسه143) و کسی که شیطان هیچ کاری با او نتواند بکند، جزء مخلَصین، خواهد بود (ص/83، جلسه142) یعنی به مقام عصمت میرسد که مبرا از هر گناه و اشتباهی است.
اگر این حقیقت را بفهمیم و جدی بگیریم، برای هر گناه و هر اشتباهی، پیش و بیش از آنکه دنبال مقصر بیرونی بگردیم، خود را سرزنش میکنیم، به درگاه خدا استغفار میکنیم و در جستجوی جایی که راه نفوذ را برای شیطان باز کردهایم برمیآییم؛ و کسی که دائما مراقب خود باشد و از خدا کمک بخواهد، قطعا رستگار خواهد شد.
یادمان باشد: مشکل اصلی ما این نیست که گاه مرتکب گناه و اشتباه میشویم، برای ما انسانهای عادی، طبیعی است که گاه مغلوب شیطان واقع شویم و خدا هم برای همین خود را «تواب» (بسیار توبهپذیر) و نه «تائب» (توبهپذیر) خوانده است. مشکل در اینجاست که وقتی اشتباه ویا گناه کردیم، حتی در خلوت خود، مسؤولیت خطایمان را نمیپذیریم و خود را همواره تبرئه میکنیم؛ و لذاست که کمکم شیطان بر ما مسلط میشود و نمیفهمیم.
این همان مفهوم نقدپذیری و از مهمترین ارکان دینداری برای غلبه بر شیطان است که در ادبیات دینی با تعبیر «نفس لوامه» از آن یاد شده است.
4 باز هم آسیبشناسی جامعه ما، این بار از زبان شیطان! که وقتی کار از کار گذشت، حرف راست میزند: « فَلا تَلُومُوني وَ لُومُوا أَنْفُسَكُمْ: پس، سرزنشم مکنید و خودتان را سرزنش کنید»به نظر میرسد این عبارت، بیان یکی از آسیبهای جدی ما ایرانیان باشد (البته من از سایر جهان بیاطلاعم؛ اما این آسیب را در خودم و در مردم پیرامونم میبینم) اینکه دائما غر میزنیم و برای مشکلاتی که میبینیم، همه را سرزنش میکنیم؛ غیر از خودمان. گویی در خانهمان، در محل کارمان، در کوچه و خیابان، و در کشورمان، همه مقصرند، غیر از من. فرقی هم نمیکند به کدام حزب و جناحی وابسته باشیم. بالاخره یکی را پیدا میکنیم که مشکلات را بر سر او خراب کنیم و از خود رفع مسئولیت کنیم؛ مخصوصا اگر طرف در وضعیتی باشد که موقعیت پاسخ دادن نداشته باشد یا کاری کرده باشیم که کسی به پاسخ او توجه نکند. اگر هم دیگر هیچکسی را پیدا نکردیم میگوییم: «لعنت بر شیطان ...»
البته واقعا «لعنت بر شیطان، اما آیا این جمله را نگفتیم که خودمان را تبرئه کنیم؟
زمانی بود که حافظ میگفت:
وفا کنیم و ملامت کشیم و خوش باشیم
که در طریقت ما کافریست رنجیدن
آیا امروز فرهنگ ما معکوس نشده است؟