حدیثی از پیامبر ص در اغلب کتب اهل سنت، نقل شده، که علی ع را صراط مستقیم معرفی میکند و علیرغم دستکاریهایی که در آن شده، با توجه به تدبر 1 و 2، از بهترین ادله در اثبات حق انحصاری جانشینی امیرالمومنین ع است که چون بحثی نسبتا طولانی بود، در اینجا قرار داده نشد .
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قرآن را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 16 تیر به آیه 6 سوره حمد پرداخته شده و در آن آمده است:
صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ
سوره حمد (1) آیه 7
ترجمه
راه کسانی که بدانها نعمت دادی، که نه مورد غضب واقع شدند و نه از گمراهاناند.
نکات ترجمهای و نحوی
«صراط» در این آیه، بدل یا صفت برای «الصراط المستقیم» در آیه قبل است؛ یعنی در مقام توضیح آن میباشد. (مجمع البيان1/ 106؛ الکشاف1/ 15؛ إعراب القرآن نحاس1/ 20).
«غیر» در این آیه یا وصف برای «الذین» است ویا بدل از آن؛ و «لا» هم یا زائده (برای تاکید نفی) است یا به همان معنای «غیر» (مجمع البيان1/ 107؛ الکشاف1/ 16؛ إعراب القرآن نحاس1/ 22).
نتیجه مهم این است که برخلاف تلقی برخی از مترجمان سرشناس ، این آیه در مقام بیان سه دسته نیست و نمیگوید که «راه کسانی که بدانها نعمت دادی و نه راه کسانی که بر آنها غضب کردی و نه راه گمراهان» که گویی که به یک گروه نعمت داده و به دوتای دیگر نداده است؛ بلکه اگرچه به طور ضمنی از سه گروه سخن به میان آمده (هدایتشدگان حقیقی، مورد غضب واقعشدگان، و گمراهان)، اما آیه فقط ناظر به بیان صراط مستقیم و گروهی که اهل این صراطند میباشد؛ که این صراط، صراط کسانی است که بدانها نعمت دادی و در عین حال مورد غضب و گمراهی هم قرار نگرفتند. ثمره بحث در این است که، برخلاف ترجمههای مذکور، نعمت دادن در مقابل غضب کردن و گمراهی نیست؛ بلکه همه نعمت گرفتهاند، منتهی برخی نعمت گرفته ولی مورد غضب ویا گمراهی قرار گرفتهاند؛ و برخی دیگر نعمت گرفتند و چنان در مسیر هدایت ثابتقدم بودند که هیچ مورد غضب و گمراهی قرار نگرفتند.
روایاتی هم که «افراد مورد غضب» و «گمراهان» را یهودیان و مسیحیان معرفی میکند، باید به همین معنا گرفت، زیرا که در قرآن کریم بارها از نعمتهایی که به اهل کتاب و خصوصا یهودیان داده شده، سخن به میان آمده است (مثلا: بقره/40 و 47 و 122) یعنی به آنها هم نعمت داده شده، اما علیرغم آن یا مورد غضب واقع شدند ویا حداقل، گمراه شدند.
حدیث
1) از امام حسن عسگری در تفسیر این آیه روایت شده است که: «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» یعنی بگویید ما را به راه کسانی هدایت کن که به آنها نعمت بخشیدی که توفیق [قبول] دین تو و اطاعت از تو را پیدا کنند و آنها همانانند که خداوند در موردشان فرمود: «و کسی که از خدا و رسولش اطاعت کند همراه میشود با کسانی که خداوند به آنها نعمت بخشید اعم از پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان و اینان چه خوب رفیقانی هستند» (نساء/71)
... سپس فرمود: مقصود از اینان کسانی که به آنها نعمت ثروت و سلامتی بدنی داده شده، نیست - هرچند که همه اینها هم از نعمتهای ظاهری خداست – اما آیا نمیبینید که برخی از آنها [که نعمت ثروت و سلامتی دارند] از زمره کافران و فاسقاناند و چه معنی دارد که به شما بگویند که دعا کنید که به سوی صراط آنها راه یابید! بلکه به شما دستور داده که دعا کنید که به صراط کسانی راه یابید که به آنها نعمت ایمان به خدا و تصدیق رسول او و ولایت محمد و خاندان طاهرینش و اصحاب نیکوکار برگزیدهاش داده شده است...
معاني الأخبار، ص36
حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْقَاسِمِ الْأَسْتَرْآبَادِيُّ الْمُفَسِّرُ قَالَ حَدَّثَنِي يُوسُفُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ زِيَادٍ وَ عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ سَيَّارٍ عَنْ أَبَوَيْهِمَا عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مُوسَى بْنِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع فِي قَوْلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَ : صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ أَيْ قُولُوا اهْدِنَا صِرَاطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِالتَّوْفِيقِ لِدِينِكَ وَ طَاعَتِكَ وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ «وَ مَنْ يُطِعِ اللَّهَ وَ الرَّسُولَ فَأُولئِكَ مَعَ الَّذِينَ أَنْعَمَ اللَّهُ عَلَيْهِمْ مِنَ النَّبِيِّينَ وَ الصِّدِّيقِينَ وَ الشُّهَداءِ وَ الصَّالِحِينَ وَ حَسُنَ أُولئِكَ رَفِيقاً» ... قَالَ ثُمَّ قَالَ لَيْسَ هَؤُلَاءِ الْمُنْعَمَ عَلَيْهِمْ بِالْمَالِ وَ صِحَّةِ الْبَدَنِ وَ إِنْ كَانَ كُلُّ هَذَا نِعْمَةً مِنَ اللَّهِ ظَاهِرَةً أَ لَا تَرَوْنَ أَنَّ هَؤُلَاءِ قَدْ يَكُونُونَ كُفَّاراً أَوْ فُسَّاقاً فَمَا نُدِبْتُمْ إِلَى أَنْ تَدْعُوْا بِأَنْ تُرْشَدُوا إِلَى صِرَاطِهِمْ وَ إِنَّمَا أُمِرْتُمْ بِالدُّعَاءِ بِأَنْ تُرْشَدُوا إِلَى صِرَاطِ الَّذِينَ أُنْعِمَ عَلَيْهِمْ بِالْإِيمَانِ بِاللَّهِ وَ تَصْدِيقِ رَسُولِهِ وَ بِالْوَلَايَةِ لِمُحَمَّدٍ وَ آلِهِ الطَّاهِرِينَ وَ أَصْحَابِهِ الْخَيِّرِينَ الْمُنْتَجَبِينَ...
2) از امیرالمومنین ع روایت شده است که: خداوند عز و جل به بندگانش دستور داده که از او راه کسانی را طلب کنند که بر آنان نعمت [ویژه] بخشیده شده است؛ و آنان همان انبیاء و صدیقان و شهداء و صالحاناند (نساء/71)
و به او پناه ببرند از راه کسانی که مورد غضب واقع شدهاند که همان یهودیاناند که خداوند در موردشان فرمود: «بگو آیا به تو خبر بدهم به جایگاهی که نزد خدا از این هم بدتر است؟ کسی که خدا او را لعنت کرد و او را مورد غضب قرار داد» (مائده/60)
و نیز به او پناه ببرند از راه گمراهان، که همان کسانیاند که خداوند متعال دربارهشان فرمود: «بگو ای اهل کتاب! در دینتان بناحق غلو نکنید و از هوی و هوس قومی پیروی نکنید که قبلا گمراه شدند و بسیاری را گمراه کردند و از راه راست به گمراهی کشیده شدند» (مائده/77) که همان مسیحیاناند.
سپس امیرالمومنین ع فرمود: و هرکس به خدا کفر بورزد، کسی است که مورد غضب واقع شده و از راه خداوند عز و جل گمراه گردیده است.
و امام رضا ع نیز همین را فرمود و اضافه کرد که:
و کسی که در مورد امیرالمومنین ع نیز از حد عبودیت تجاوز کند [یعنی او را، نه عبد، بلکه خدا بداند] او هم کسی است که مورد غضب واقع شده و گمراه است.
التفسير المنسوب إلى الإمام الحسن العسكري ع، ص50
قَالَ الْإِمَامُ ع: قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: أَمَرَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عِبَادَهُ أَنْ يَسْأَلُوهُ طَرِيقَ الْمُنْعَمِ عَلَيْهِمْ، وَ هُمُ: النَّبِيُّونَ وَ الصِّدِّيقُونَ وَ الشُّهَدَاءُ وَ الصَّالِحُونَ وَ أَنْ يَسْتَعِيذُوا [بِهِ] مِنْ طَرِيقِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ هُمُ الْيَهُودُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِمْ:
«قُلْ هَلْ أُنَبِّئُكُمْ بِشَرٍّ مِنْ ذلِكَ مَثُوبَةً عِنْدَ اللَّهِ- مَنْ لَعَنَهُ اللَّهُ وَ غَضِبَ عَلَيْهِ» وَ أَنْ يَسْتَعِيذُوا بِهِ مِنْ طَرِيقِ الضَّالِّينَ، وَ هُمُ الَّذِينَ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى فِيهِمْ: «قُلْ يا أَهْلَ الْكِتابِ لا تَغْلُوا فِي دِينِكُمْ غَيْرَ الْحَقِّ- وَ لا تَتَّبِعُوا أَهْواءَ قَوْمٍ قَدْ ضَلُّوا مِنْ قَبْلُ- وَ أَضَلُّوا كَثِيراً وَ ضَلُّوا عَنْ سَواءِ السَّبِيلِ» وَ هُمُ النَّصَارَى.
ثُمَّ قَالَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع: كُلُّ مَنْ كَفَرَ بِاللَّهِ فَهُوَ مَغْضُوبٌ عَلَيْهِ، وَ ضَالٌّ عَنْ سَبِيلِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ.
وَ قَالَ الرِّضَا ع كَذَلِكَ، وَ زَادَ فِيهِ، فَقَالَ:
وَ مَنْ تَجَاوَزَ بِأَمِيرِ الْمُؤْمِنِينَ ع الْعُبُودِيَّةَ- فَهُوَ مِنَ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ مِنَ الضَّالِّينَ.
3) از رسول خدا ص روایت شده است که درباره « اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ» فرمودند: آن دین خداست که جبرئیل بر محمد ص نازل کرده است [و درباره] «صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ» فرمودند منظور شیعیان [پیروان واقعی] علی ع است که با ولایت علی بن ابیطالب بر آنها نعمت دادی و بر آنها غضب نکردی و گمراه نشدند.
تفسير فرات الكوفي، ص52
قَالَ حَدَّثَنَا فُرَاتُ بْنُ إِبْرَاهِيمَ الْكُوفِيُّ قَالَ حَدَّثَنِي عُبَيْدُ بْنُ كَثِيرٍ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مَرْوَانَ قَالَ حَدَّثَنَا عُبَيْدُ بْنُ يَحْيَى بْنِ مِهْرَانَ الْعَطَّارُ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ الْحُسَيْنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ جَدِّهِ قَالَ
قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص فِي قَوْلِهِ عَزَّ وَ جَلَ اهْدِنَا الصِّراطَ الْمُسْتَقِيمَ دِينَ اللَّهِ الَّذِي نَزَلَ بِهِ جَبْرَئِيلُ ع عَلَى مُحَمَّدٍ ص صِراطَ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لَا الضَّالِّينَ قَالَ شِيعَةِ عَلِيٍّ الَّذِينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ بِوَلَايَةِ عَلِيِّ بْنِ أَبِي طَالِبٍ ع لَمْ تَغْضَبْ عَلَيْهِمْ وَ لَمْ يَضِلُّوا.
تدبر
«صِراطَ الَّذينَ ...»
در آیه قبل از خدا خواستیم «صراط مستقیم» را به ما نشان دهد.
وقتی کسی از ما راهی را میپرسد دو گونه جواب میدهیم: گاه آدرس مسیر را گام به گام به او توضیح میدهیم و گاه دست او را در دست کسی میگذاریم که میخواهد همان مسیر را برود.
چرا خداوند به جای اینکه راه اول را برود (مثلا بگوید صراط مستقیم راهی است که با نماز و راستگویی و ... حاصل میشود) راه دوم را رفت و این راه را با یک عده اشخاص معرفی کرد؟
ظاهرا بدین جهت که: از طرفی راه خدا بسیار دشواریاب است (چون ما انسانهای محدود میخواهیم به مقصد بینهایت برسیم، بقره/46)؛ و از طرف دیگر دشمنی قسمخورده در مسیر «صراط مستقیم» کمین کرده است (اعراف/16) تا ما را به بیراهه بکشاند؛ و خداوند دانای مهربان میخواهد به ما بفهماند که:
طی این مرحله بیهمرهی خضر مکن
ظلمات است بترس از خطر گمراهی
در واقع، طبق آیه 7 سوره حمد، تفسیری که برخی از آیه 6 کردهاند (که گفتهاند مقصود از «صراط مستقیم»، قرآن کریم است) کاملا تفسیر به رأی است؛ و این آیه میخواهد بگوید که کسی که میخواهد صراط مستقیم را بپیماید، نمیتواند با شعار «حَسبُنا کتاب الله» (قرآن برای ما کافی است) راه بیفتد، و حتما باید «کسانی که مورد نعمت ویژه خدا قرار گرفته و گناه نمیکنند که مورد غضب واقع شوند، و اشتباه نمیکنند که به بیراهه بیفتند» را بشناسد.
شاید بدین جهت است که پیامبر اکرم ص این اندازه بر ضرورت تمسک توامان به قرآن و اهلبیت خود اصرار میورزید (حدیث ثقلین) و شاید به همین جهت است که هم پیامبر اکرم ص (و درنتیجه برخی از صحابه ایشان)، و هم خود اهلبیت اصرار فراوانی داشتهاند که امامان را به عنوان «صراط مستقیم» معرفی کنند.
و جالب است که در تاریخ این عنوان (که ما صراط مستقیم هستیم) از جانب هیچکس دیگری ادعا نشده است.
«... الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ»:
این آیه بر عصمت «الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ» هم از «گناه» و هم از «اشتباه» دلالت دارد:
مقدمه1.
در نکات ترجمه توضیح داده شد که «غیر...» و «لا...»، صفت و یا بدل برای «الذین..» هستند؛ یعنی در عین حال که ظاهرا اشاره به دو گروه دیگر است، اما در مقام توضیح اوصاف «الذین انعمت علیهم» هستند. یعنی آیه میفرماید صراط کسانی را برو، که بدانها نعمت دادیم و آنها از نعمت در مسیر هدایت استفاده کردند و نه مورد غضب خدا واقع شدند، و نه به بیراهه افتادند.
مقدمه 2.
کلمه «گمراه» هم شامل کسانی میشود که عامدانه در مقابل راه الهی راه دیگری را در پیش میگیرند و به خاطر گناه عامدانهشان مورد غضب خدا واقع میشوند؛ و هم شامل کسی که عامدا گناه نکرده، اما چون راه را بلد نیست، به بیراهه کشیده شده است. از آنجا که در این آیه «گمراهان» را جداگانه در مقابل «مغضوب علیهم» قرار داد؛ پس علیالقاعده معنی خاص آن مد نظر است. پس، با دو تعبیر «مغضوب علیهم» و «گمراهان» وقتی با هم بیایند قطعا، علاوه بر کسانی که عمدا گناه میکنند، کسانی را هم که تعمد ندارد، اما به خاطر اشتباهاتشان به بیراهه کشیده میشوند، شامل میشود؛ و در این آیه، «الذین انعمت علیهم»ی مورد نظر است که در زمره هیچ یک از این دو گروه قرار نگیرند.
نتیجه:
«الذین انعمت علیهم» نه گناه میکنند (که جزء مغضوب علیهم شوند) و نه حتی اشتباه میکنند (که به نحوی جزء گمراهان قرار گیرند).
«صِراطَ الَّذينَ أَنْعَمْتَ عَلَيْهِمْ»: وقتی «صراط مستقیم» (آیه قبل) را با تعبیر «صراط الذین» توضیح میدهند، معنایش این است که اگر کسی میخواهد راه مستقیم الی الله را پیدا کند حتما باید «کسان خاصی» را پیدا کند که این راه را رفتهاند و چنانکه در تدبر 1 بیان شد، این افراد باید معصوم از گناه و اشتباه باشند.
حالا ما اینها را یافتیم، چگونه میتوان همراه اینها شد؟ پاسخش را در آیه 71 سوره نساء داده است (احادیث1 و2):
همراهی اینها - پس از اینکه آنها را شناختیم - تنها با اطاعت از خدا و رسول حاصل میشود: «و کسی که از خدا و رسولش اطاعت کند همراه میشود با کسانی که خداوند به آنها نعمت بخشید اعم از پیامبران و صدیقان و شهداء و صالحان؛ و اینان چه خوب رفیقانی هستند» (نساء/71) یعنی صرف شناخت اینها برای هدایت شدن کافی نیست، بلکه شناخت آنها برای این است که بتوانیم به نحو درست از خدا و رسول تبعیت کنیم، که در این صورت ما هم همراه و جزء اصحاب این صراط خواهیم شد (حدیث4)
«غَيْرِ الْمَغْضُوبِ عَلَيْهِمْ وَ لاَ الضَّالِّينَ»: در برخی احادیث مصادیق یهود و نصاری به عنوان مصداق آشکار «دو گروه مورد غضب و گمراه» معرفی شدهاند. اما همان طور که با دقت در حدیث 2 نیز معلوم میشود، این به عنوان «مصداق آشکار» است نه «تنها مصداق»؛ چرا که اولا اینکه آن دو گروه مصداق این آیه هستند، بر اساس آیات قرآنیای است که تعبیر «غضب» و «ضلّ» در آن در مورد اینها استفاده شده، و میدانیم که این تعبیر در مورد دیگران (حتی برخی از مسلمانان، مثلا منافقان) هم به کار رفته است؛ و ثانیا در همان حدیث 2، بلافاصله، امام ع موارد دیگری را هم به آنها ملحق می کند.
حدیثی از پیامبر ص در اغلب کتب اهل سنت، نقل شده، که علی ع را صراط مستقیم معرفی میکند و علیرغم دستکاریهایی که در آن شده، با توجه به تدبر 1 و 2، از بهترین ادله در اثبات حق انحصاری جانشینی امیرالمومنین ع است که چون بحثی نسبتا طولانی بود، در اینجا قرار داده نشد .
جمعبندی سوره حمد
کارمان را با نام و نشان از خدایی آغاز میکنیم که هم رحمتی فراگیر دارد و هم رحمتی همیشگی؛ سپس وجودمان را مملو میکنیم از درکی توام با ستایش و سپاس از او که همه عوالم و هرتحولی که بخواهند داشته باشند به دست اوست؛ و رحمت فراگیرش همه چیز را پدید آورد و همه را روزی میدهد، و البته با رحمت خاص خود خوبان را به جانب خویش برمیگردند (قوس نزول و صعود عالم را در پرتو رحمت او میبینیم)؛ و در این برگشت به عرصهای میرسیم که در محضر او، که صاحب اختیار مطلق بودنش آشکار شده، قرار است هرکس به نتیجه و جزای زندگیاش برسد؛ وقتی به چنین درکی از خدای خود برسیم او را در مقابل خود حاضر مییابیم و به او اعلام میکنیم که تنها او را هدف خود میدانیم و برای رسیدن به او، و در واقع برای هرکاری، تنها به کمک او امید میبندیم؛ و از او میخواهیم که برای رسیدن به خود نزدیکترین و مطمئن ترین مسیرش را به ما بنمایاند؛ و توجه میکنیم که این راه، راه عدهای خاص است که تحت عنایت ویژه خدا قرار گرفته اند و در زمره کسانی که اهل گناه ویا اشتباه بودهاند نیستند و درواقع تنها با پیوند به آنان است که در مسیر مستقیم خدا قرار میگیریم.