آنوقتها که پشت نیمکت مدرسه مینشستیم، یک قانون نانوشته در مدارس دوشیفته وجود داشت...
به گزارش
بولتن نیوز،آنوقتها که پشت نیمکت مدرسه مینشستیم، یک قانون نانوشته در مدارس
دوشیفته وجود داشت. اینکه وقتی اتفاقی در کلاس میافتاد، مثلا اگر بر تخته
سیاه خط و خراشی میافتاد، اگر یکی از نیمکتها میشکست، اگر دیوار کلاس
زخمی میشد و... بچههای کلاس برای پاسخگویی به معلم و ناظم و مدیر یک
توجیه دست به نقد داشتند: «آقا کار بچههای بعدازظهره» «آقا بچههای صبحی
این کار رو کردن» اولی راه فرار صبحیها بود و دومی هم طبیعتا تکیه کلام
بچههای نوبت عصر.
طبیعتا چون کادر شیفتهای صبح و عصر مدرسه هم با هم
متفاوت بود، آن موضوع خاص چندان قابل پیگیری نبود و قضیه به خیر و خوشی
مختومه میشد.
حالا همان راهکار «بچگانه» وسیلهای برای فرار برخی
«آدمهای بزرگ» شده است. هر اشتباه و خطا و فسادی که سر باز میکند و به
قول معروف رسانهای میشود، فقط یک مقصر دارد: «قبلیها» درست بر وزن
«صبحیها»
این اتفاق البته بیش از یک دهه است که در ادبیات مسئولان
برای خود جایی باز کرده و مسئولان محترم در هر جایگاه و بخشی میدانند که
با یک «دروغ بزرگ» میتوانند همه کاسه و کوزهها را از سر خود دور کنند و
بر سر قبلیها بکوبند. اینطوری دیگر نیازی نیست پاسخگوی اشتباهات خود باشند
و همین که گناهِ خطا یا کمکاری خود را به اسم قبلیها بزنند، کفایت
میکند.
حکایت حقوقهای نجومی هم، همین داستان است. اصلا ما باور
میکنیم که این افتضاح هم از زمان دولت قبل بوده و دستهای پاک و پاکیزه
برخی حضرات کنونی در تولید آن نقشی نداشته است.
کمتر از یک سال دیگر
کارِ این دولت تمام میشود و آقایان باید برای انتخاب دولت بعدی خود را به
معرض رای مردم بگذارند. حالا چگونه است که آقایانی که شعار مبارزه با فساد
میدادند و در کوبیدن قبلیها از گوشتکوبِ حاضر در دیگ آبگوشت هم تلاش و
ممارست بیشتری به خرج میدادند، توی این ۳ سال متوجه این خلاف بزرگ و واضح
آقایان دولت نهم نشدند؟ چطور دولتی که توی این سه سال ۳ بار لایحه بودجه را
به مجلس فرستاده و اتفاقا سهم قابل توجهی از هزینههای آن هم مربوط به
بودجه جاری و حقوق کارکنان و مدیرانش است، متوجه این خلاف بزرگ نشده است؟
چطور دولت «راستگویان» به شکلی کاملا اتفاقی بر این خطای بزرگ، (شما
بخوانید دستدرازی به بیتالمال) چشم پوشیده است؟
با عرض شرمندگی ما
آنچه شما میپندارید نیستیم! ما با همین سواد نصفه و نیمه خودمان هم متوجه
میشویم که در ساختار مالی یک اداره فَکِسنی هم همه حساب و کتابها مشخص
است و معلوم است هرکسی چقدر برداشته و برای چه برداشته است. آنوقت در
ساختار عریض و طویل دولتی نمیشود چنین اتفاقاتی را متوجه شد؟ نمیشود
فهمید این پولی که از جیب مردم برمیداریم را در جیب کدام مدیر خدوم و
زحمتکش و برای چه کار شاقی میگذاریم؟ برای وام ازدواج و هزار تسهیلات خرد
دیگر جان مردم را به لبشان میرسانید و آنوقت فلان مدیر گردن کلفت، نه
تنها حقوق ماهانهاش از درآمد چندین و چند سال یک خانواده بیشتر است که
وامهایی خارج از نوبت و با صفرهای زیاد میگیرد که با کمترین سود ممکن (که
برای مردم از زهر هم تلختر است!) میتواند جیب مردم را ببُرد.
آقایانی
که در شعار دادن «لنگه» ندارید، «ما آنچه شما میپندارید نیستیم!» ما
میفهمیم رئیس سازمان بازرسی کل کشور از چه کسی و کسانی حرف میزند.
میفهمیم دستِدراز و زبانِدرازتر متعلق به چه کسی و کسانی است، حتی اگر
به همه رسانهها بگویید نامش را از خبرتان پاک کنید و به جایش «یکی از
نزدیکان رئیس جمهور» بگذارید باز هم ما میفهمیم پای چه کسی و کسانی در
میان است. میفهمیم و میدانیم چه کسانی محض رضای خدا! و برای خدمت بیشتر
به مردم! چگونه لابی کردند و افرادی که پرونده سنگین و سیاه داشتند را
حَسَب شراکت در موضوعاتی که بوی ارز میداد، روی صندلی مدیرعاملی نشاندند.
ما
آنچه شما میپندارید نیستیم! اتفاقا خودِ شما هستید که سر مبارک را در برف
فرو کردهاید و خبر ندارید همه عالم و آدم مابقی مکشوفات شما را با کیفیت
اچ.دی سیاحت میکنند. شاید هم لو رفتن فیشهای حقوقی یکی از «گشایش»ها و
«دستاورد»های برجام باشد که باعث میشود مردم بفهمند برخی مدیران و
مسئولانشان در چه شرایط سختی به سر میبرند و زیر بار این هم مسئولیت کمر
خم کردهاند!
خدا را شکر که این شفافیت ناخواسته باعث شده که زمستان برود و...
منبع:سیاست روز