گروه بین الملل- راي مردم بريتانيا به خروج از اتحاديه اروپا ، نقشه جغرافياي سياسي جهان را با تغييرتي شگرف مواجه كرد .
بررسي ها نشان مي دهد، درست در اولين ساعات اعلام آري مردم به خروج از اتحاديه اروپا بود كه بازارهاي طلا با افزايشي انفجاري در قيمت روبرو شدند و بورس هاي معتبر بين المللي ، همسو با بورس بريتانيا ريزش خود را آغاز كرد .
به گزارش بولتن نیوز، تاثير اقتصادي خروج بريتانيا از اتحاديه اروپا اما هم سنگ تاثير سياسي اين اتفاق است . اتحاديه اروپا پنجمين قدرت بزرگ جهان را از دست داد و حالا بايد تزلزل موقعيت خود در عرصه بين المللي را شاه باشد . از اين روست كه تحليلگران و ناظران بين المللي حالا رصد وقايعي كه در پيش است را آغاز كرده اند .
وصله ناجور
از ابتدا هم معلوم بود انگليسيها چندان خود را وصله جور اتحاديه اروپا نميدانند . هر چند عمر وصلتشان با اتحاديه اروپا به 43 سال رسيد اما نه پول واحد را پذيرفتند و تن به قوانين مربوط به صدور ويزا براي اتباع غيراروپايي ندادند و همه اينها نشان مي دهد از ابتدا نيز اين شراكت لرزان بود و از قبل ميشد پيشبيني كرد اين وصلت بالاخره روزي به جدايي منجر خواهد شد. انگلیس از سال 1973 عضو اتحادیه اروپا بوده است. این کشور با حق تحفظ در بسیاری از قوانین و نهادها و قراردادهای مشترک اتحادیه اروپا (از جمله نظام شنگن، واحد پولی یورو و بسیاری از قوانین قضایی و...) به عضویت اتحادیه اروپا در آمده است.
كليد واژه جدايي اما ناسيوناليسم بود . شايد ترامپ بهترين توصيف را در اين زمينه كرده باشد . مردم بريتانيا كشورشان را پس گرفتند .
اين چنين بود كه ديويد كامرون نخست وزير مدافع ماندن در اتحاديه اروپا ،تن به استعفا داد و با اعلام پيامي مبني بر احترام به نظر مردم خداحافظي اش را علني كرد . او نماينده حزب حاكم ، كنسرواتيو بود و بررسي ها نشان مي دهد ميان اهالي حاضر در حزبش كفه ترازوي موافقان بر مخالفان نمي چربيد و از هر دو گروه افرادي در اين حزب حضور داشتند .
شهردار سابق لندن، بوريس جانسون ديگر سوي كامرون ايستاده بود و با همان سفت و سختي كه كامرون مي گفت بمانيم، حكم به رفتن مي داد .
حالا بريتانيا اتحاديه اروپا را در برابر آزموني بزرگ قرار داده است اتحاديه اروپا بدون برتانيا پابر جا مي ماند؟ اين سئوالي است كه بسياري از ناظران بين المللي مجبورند بدان پاسخ گويند . دو پهلو و سرشار از ابهام اما .
لعنت به جدايي؛ سلام به همه پرسي واكنش ها به خروج از اتحاديه اروپا سخت قابل توجه است . وزیر خارجه آلمان در واكنش به تصميم تازه مردم اتحاديه اروپا گفته است: امروز یک روز اندوهناک برای بریتانیا و اتحادیه اروپاست. خرت فیلدرز رهبر ملی گرایان راست افراطی در هلند با استقبال از نتیجه رفراندوم بریتانیا هلند هم باید رفراندوم خروج از اتحادیه اروپا برگزار کند.
از سوي ديگر ماری لوپن رهبر حزب ملی گرای راست افراطی در فرانسه با استقبال از نتیجه رفراندوم بریتانیا: در فرانسه و سایر کشورهای عضو اتحادیه اروپا هم باید رفراندوم خروج از اتحادیه برگزار شود.
اين چنين است كه بسياري سقوط اتحاديه اروپا را دومينو وار توصيف مي كنند و م گويند اتحاديه ارپا بايد منتظر ريزش هاي آتي نيز باشد .
پيش از اين نظرسنجي ها نشان داد نيمي از مردم بلژیک، فرانسه، آلمان، مجارستان، ایتالیا، لهستان، اسپانیا و سوئد معتقدند که اگر مردم بریتانیا در رفراندوم ماه ژوئن رای به خروج از اتحادیه اروپا را بدهند، کشور آنها نیز باید برای ماندن در اتحادیه اروپا یک همهپرسی برگزار کند.
حالا اتفاق رخ داده است . ايا نظرسنجي در ديگر كشورها برگزار خواهد شد؟
از نظرات کارشناسان اقتصادی و سیاسی به طور همزمان بهره بگیرند،بیشتر مفید خواهد بود
.دوسته عزیز!!عجب تهلولی عمو روس! آفرین!! .تا چند ماه دیگر اتحادیه۲۷ بعلاوه یک سربرون خواهد نمود.انگلیس با این همه پرسی شد شتر مرغ موقع منفعت عضو اعتلاف ۲۷ بعلاوه یک خواهد شد و موقع پول دادن میشود جزیره بریتانیا.از این اتفاق انگل لیسی ها کمال سوؤ استفاده را خواهند نمودومشکلات داخلی خود را حل خواهند کرد.وآنجائیکه غارت ثروتهای ملل تحت ستم باشد باز همه با امریکا یک اتحادیه اند.
رفراندم برگزیت در اصل نِمِسیسی بود که گریبان دیوید کامرون را گرفت! گردانندگان اقتصاد جهانی و عروسک های خیمه شب بازی شان، از قبیل کامرون، 2500 سال است که به حربه ای به نام دموکراسی متوسل شده اند تا با دستاویز قرار دادن رأی اکثریت، یعنی اکثریت متأثر از احساس و نه منطق، خواست های پلوتوکراتیک و زرسالارانه ی خود را پیش ببرند. این بار نیز دیوید کامرون با تمسک به رفراندم و نظر جمیع اقشار بریتانیا قصد داشت تا صدای اعتراضاتی که هر روز بیشتر از دیروز در بریتانیا و اقصی نقاط غرب (مخصوصاً فرانسه) شنیده می شود را خفه کند. یعنی صدای اعتراض کشاورزان، دانشجویان مقروض، کارگران، مستمری بگیران و خیل عظیمی از بیکارانی که برای نخستین بار در تاریخ غرب چنان مأیوس شده اند که درصد قابل توجهی از آنان حتی از گشتن به دنبال کار نیز دست کشیده اند!
کامرون امید داشت تا انبوهی از مصاحبه ها و تحلیل ها به نفع ماندن در بی بی سی، اسکای نیوز، ان بی سی، سی ان ان و حتی فاکس نیوز و امثالهم و همچنین همراهی تمامی دولتمردان، از هر دو حزب اصلی یعنی کارگر و محافظه کار، بتواند رأی مردم به ماندن در اتحادیه ی اروپا را تضمین کند. در این راستا حتی الهه های معبد هالیوود، با اصالت بریتانیایی، مانند کیرا نایتلی و بندیکت کامبربچ نیز به جمع ضامنان ماندن بریتانیا در اتحادیه ی اروپا پیوستند تا توده های تخدیر شده و مؤمنان پانتئون هالیوود، مخصوصاً جوانان، باور کنند که ماندن در اتحادیه «منطقاً» صحیح است و غیر از این بی منطقی است!
کار به اینجا ختم نشد و شاید برای اولین بار در تاریخ اروپا، پس از هیتلر که با پیغام ها و اظهار نظراتش آرزومند پیوستن بریتانیا به آلمان در نبرد علیه امریکا شده بود، شخصیت های سیاسی خارجی و صاحب منصبانی که چیزی جزء مجریان نظرات شرکت های چندملیتی نیستند، نیز به جمع «ظهرنویسان» چِک ماندن بریتانیا در اتحادیه ی اروپا پیوستند!
از دونالت فرانتزیشک توسک لهستانی، رییس شورای اروپا، که بسیار سخت انگلیسی صحبت می کند،
گرفته تا ژان کلود یونکر، آنگلا مرکل، فرانسوا اولاند و حتی باراک اوباما، همگی نه تنها به صورت بی سابقه ای در آستانه ی رفراندم و در اوج کارزارهای تبلیغاتی موافقان و مخالفان ماندن بریتانیا، به شهروندان و رأی دهندگان بریتانیایی توصیه ی کردند تا حتماً به ماندن رأی دهند، بلکه پا را بسیار فراتر از این گذاشته و گستاخانه به پرواپراکنی و بر حذر داشتن برتانیایی ها از خروج پرداختند!
بدترین مثال این دخالت خارجی در امور داخلی بریتانیا اظهار نظر اوباما بود که 2 ماه پیش در سفری که تنها برای گلف بازی کردن، عصرانه خوردن با ملکه ی 90 ساله و افاضه ی فضل (یا بهتر بگوییم فضولی کردن) در این رفراندم ترتیب داده شده بود، آشکارا اذعان داشت در صورت خروج از اتحادیه ی اروپا «بریتانیا می رود آخر صف!».
یک روز پیش از رفراندم نیز 1000 نفر از ما بهتران شاغل در «سیتی»، مرکز مالی مدرنیزه و تافته ی جدابافته ی معماری لندن که بیش از 90 درصد سرمایه های شهر را به تنهایی در خود جای داده، مردم بریتانیا را برحذر داشتند که رفتن از اتحادیه ی اروپا به نفع شان نیست (البته این «شان» معلوم نیست به مردم بریتانیا باز می گشت تا به مولتی میلیونرها و میلیاردرهای سیتی، زیرا تحولات اقتصادی و مالی طی 35 سال گذشته ثابت نموده که منافع 99 درصد مردم همواره در تضاد با منافع این 1 درصد از ما بهتران بوده است!).
باری قماری که کامرون، به سفارش اربابانش در سیتی و وال استریت، به راه انداخت تا به واسطه ی رأی مردم به ماندن در اتحادیه بتواند صدای مخالفان ریاضت کشی، یعنی دانشجویان تا خرخره مقروض، مستمری بگیران خردشده، کارگران تضعیف شده، کشاورزان از دور خارج شده و خیل رو به افزایش بیکاران ناامید را برای حداقل یکی دو دهه خفه کند؛ در مسیری سوای آنچه پیش بینی می نمودند از کمان جست و سرانجام تبدیل به تیری شد در پاشنه ی آشیلِ اتحادیه ی اروپا!
همنوازی بی سابقه ی رجال چپ و راست بریتانیا، که در حالت عادی به خون هم تشنه اند، در کنار گروه سرود اتحادیه ی اروپا که گاه با انگلیسی شکسته، مانند توسک، و گاه به زبان مادری فصیح شان، مانند مرکل و اولاند، ترانه ی «بریتانیای قهرمان امشبا اینجا بمان» سر می دادند و با همراهی لحن رعب انگیز اوباما، که مانند همیشه انشاهای نویسنده ی کاخ سفید بن رودز را از بر می خواند، نیز نتوانست اکثریت بریتانیا را قانع کند تا در تایتانیک اتحادیه ی اروپا بمانند.
حتی حضور تنها دو رجل سیاسی تقریباً شناخته شده در کارزار موافقان خروج، یعنی جانسون و فاراژ، به نوعی قرار بود به ضرر این کارزار تمام شود، چرا که کسی باور نمی کرد ظاهر پریشان و مضحک بوریس جانسون و شخصیت همیشه نادیده گرفته شده و همواره تحقیر شده ی نایجل فاراژ بتواند تأثیر مثبتی بر کسی بگذارد!
هر دو کارزار، چه طرافداران ماندن و چه طرفداران خروج، مملو بود از پرواپراکنی و ترساندن مردم از ناشناخته ها. اما کارزار طرفداران ماندن به طرز بی سابقه ای هراس افکن و پرواپراکنانه بود. کار به جایی رسیده بود که دیوید کامرون، که برای اربابان سیتی و وال استریتی اش سنگ تمام گذاشت، مدام اذعان می کرد که تنها کسی که از خروج ما خوشحال خواهند شد ولادیمیر پوتین خواهد بود! حال آنکه روسیه، بر خلاف اتحادیه ی اروپا و امریکا، هیچ گونه اظهار نظری در این مورد نکرده و تنها باری که خبرنگاری سوالی در این مورد را از پوتین پرسید وی اظهار داشت که تصمیم گیری در این مورد بر عهده ی مردم بریتانیاست نه کس دیگری!
به محض اینکه رأی گیری تمام شده و مؤمنان پانتئون هالیوود و تخدیرشدگان طرفدار ماندن شوکه شدند، نخستین زهر چشم گیری های اربابان سیتی و وال استریت آغاز شد: صبح اعلام نتایج نیکولا استرجن فرماندار اول اسکاتلند که سابقه ی انجام هر کاری برای رسیدن به قدرت را دارد (مانند درگیری اش با اد میلیبند) با رفراندم استقلال اسکاتلند به بریتانیا صبح بخیر گفت! جی پی مورگان، در بیانیه ای در همان روز اعلام داشت که قرار است 2000 شغل را از بریتانیا خارج کند (جالب است که تقریباً همین مقدار کارمند خارجی در دفاتر مورگان در بریتانیا مشغول به کار هستند اما این نکته را نه مورگان نه هیچ رسانه ای در خبرشان اعلام نکردند تا بدین ترتیب بریتانیایی ها باور کنند شغل های شان در حال از دست رفتن است!).
شکی نیست که به احتمال زیاد اربابان سیتی و وال استریت روزگار را بر بریتانیا تلخ خواهند کرد، همانطور که بر فرانسه، ایتالیا، یونان، اسپانیا، پرتغال و دیگر اقتصادهای تحلیل رفته ی اروپا تلخ نموده اند. آلمان هم که مانند همیشه مردمش اثبات کردند اهل کار و صنعتند و توسعه، باید پذیرای بیش از 2 میلیون آواره ای باشد که در نتیجه ی جنگ ائتلاف به رهبری امریکا و با همراهی اتحادیه ی اروپا در سوریه، بی جا و مکان شده و اکنون باید اقتصاد آلمان نه تنها در داخل این کشور جور این 2 یا 3 میلیون نفر را بکشد، بلکه باید میلیاردها یورو نیز به بابت نگهداری موقت از آوارگان سوریه و دیگر نقاط جهان، مانند افغانستان و عراق، که اتفاقاً در نتیجه ی همکاری امریکا و اروپا متلاطم شده اند، نیز به ترکیه باج بدهد.
بسیار خنده دار است، اما خنده دارتر این است که آلمان، به عنوان یکی از اعضای جورکشِ ناتو، باید علاوه بر مانورهای کودکانه ی ناتو در منطقه ی بالتیک و مرز روسیه، جور بخش عمده ای از هزینه ی آموزش، تجهیز و ترغیب معارضان بشار اسد را نیز بکشد. یعنی هزینه ی میلیون ها یورو برای تخریب و کشتار بیشتر در سوریه و آواره ساختن تعداد بیشتری از مردم و سرازیر شدن آنان در ترکیه و آلمان! اتحادیه ی اروپا به معنای کلمه چرخه ی معیوب را معنی کرده است!
صحبت از خنده دار بودن و کارهای احمقانه که باشد جا دارد یادی هم کنیم از سخنرانی امروز نایجل فاراژ در بروکسل، پارلمان اتحادیه ی اروپا.
وی ابتدائاً با خوشامدگویی نامهمان نوازانه و نانجیبانه ی ژان کلود یونکر رو به رو شد که خطاب به وی گفت: «تو چرا اینجایی؟ مردم بریتانیا رأی دادند که در اتحادیه ی اروپا نباشند!».
ژان کلود یونکر، که همراه با دیگر عروسک های خیمه شب بازی وال استریت، تمام تلاشش را برای ترعیب و ترغیب بریتانیایی ها به ماندن نموده بود، دق دلی اش را بر سر فاراژ خالی کرد و زمانی که نوبت به سخنرانی فاراژ رسید، قاطبه ی حضار، یعنی غلامان حلقه به گوش بنگاه های اقتصادی که همگی با میلیون ها یورو سرمایه ی تبلیغاتی بنگاه های مزبور وارد کارزار سیاست شده اند، به هو کردن و همهمه پرداختند. زمانی که همهمه ها خوابید فاراژ از حضار پرسید: «خنده دار است مگر نه؟ خنده دار است ... 17 سال پیش برای اولین بار اینجا آمدم و به شما گفتم می خواهم کشورم را از خطر یک اروپای واحد خلاص کنم، همگی به من خندید. اما امروز کسی از شما در اینجا نمی خندد!»
رفراندم اخیر در بریتانیا هیچ برنده ای نداشت، جزء مردمی که توانستند یک بار هم که شده صدای نارضایتی خود از ریاضت های بی پایان را به گوش دولتمردان بازیچه ی بنگاه های اقتصادی فراملیتی برسانند. هر چند طولی نخواهد کشید که انبوهی از هشتگ های تویتری، مانند Londependence، تحلیل های پرواپراکنانه ی بی بی سی، اسکای نیوز و سی ان ان، آمارهای اقتصادی ضد و نقیض مطبوعات که مردم عادی هیچ درکی از آن نخواهند داشت و جز ترس و وحشت و رعب و تیترهای خبری ترسناک مانند «استقلال بریتانیا» یا «خودمختاری لندن»، صدای این مردم ریاضت کشیده را خاموش کرده و همه را قانع خواهد کرد که اتحادیه ی اروپا برای سلامت شما خوب است!
آیا تعجب خواهید کرد اگر بدانید این روزها یکی از تیترهای وال استریت ژورنال این است که «نیکولا استرجن در پی حفظ حقوق اسکاتلند در اتحادیه ی اروپاست»؟ یا اینکه «برگزیت (خروج)، کشتی بریتانیا را به آب های ناشناخته خواهد کشاند».
ترس از ناشناخته بهترین افسار مهار موجود زنده است!
این اروپاییها چقدر متمدن و باشعور هستند که به راحتی اتحادیه تشکیل می دهند و با همه پرسی جدا می شوند و دمکراتیک هستند و همه به همه احترام می گذارند و فاشیست و شووینیست و ... نیستند .
اگر خاورمیانه تبارها بودند الان بر سر هم تاخت و تاز می کردند و با کلاشنیکف و قناصه و موشک و تانک به جان هم می افتادند!
این اروپاییها چقدر متمدن!!! و باشعور !!!هستند که به راحتی اتحادیه تشکیل می دهند!! و با همه پرسی جدا می شوند ؟؟و دمکراتیک هستند؟؟ و همه به همه احترام می گذارند!! و فاشیست و شووینیست و ... نیستند .!!!!
منتظر نمانید تا القاعده و داعش برایتان بسازند خودتان چرا نمیسازید.تمام خونخواران و دیکتاتورهای دنیا را اینها با کودتای نظامی سر کار آورند یاد بگیرید ازشون .دوتا جنگ اول جهانی و دوم جهانی راه انداختند با میلیونها کشته وکشورهای با خاک یکسان شده از شان یاد بگیرید و جنگ سوم جهانی را خودنان راه بیندازید یا منتظرید باز اونها برایتان این کار را بکنند.کل اروپا پشت سر داعش بود و هنوز هست یادبگیرید.
آقا مسعود بو سریعا پسش روانپزشک میترسم کار دست خودت بدی عمو. راستی از ناوگان امریکا چه خبر یک ناوگان امریکا کل ارتش روس را ده بار با خاک یکسان میکنه و در هوا پودر میکنه..... یادته؟