آیا تهدید آل خلیفه توسط حاج قاسم مشابه حملهی نیروهای خودسر به سفارت عربستان است؟
جالبتر از بیانیه صریح الحن سردار سلیمانی واکنشهای متفاوت به این نامه بود, از جمله این واکنشهای عجیب و قابل تامل, واکنش حسامالدین آشنا مشاور امور رسانهای رییس جمهور بود که تلویحا این بیانیه را دخالت در کار دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی قلمداد نموده است.
گروه سیاسی: چندی پیش، خبر جالب و عجیبی در خبرگزاریها مخابره شد: حکومت بحرین و خاندان آل خلیفه شیخ عیسی قاسم رهبر شیعیان بحرین را از این کشور اخراج و سلب تابعیت نمود.
به گزارش بولتن نیوز، واکنشهای مختلفی در قبال این اتفاق شاهد بودیم که مهمترینشان، واکنش سردار قاسم سلیمانی به این اتفاق و هشدار تند ایشان به رفتار آل خیفه بود, اما جالبتر از بیانیه صریح الحن سردار سلیمانی واکنشهای متفاوت به این نامه بود, از جمله این واکنشهای عجیب و قابل تامل, واکنش حسامالدین آشنا مشاور امور رسانهای رییس جمهور بود که تلویحا این بیانیه را دخالت در کار دستگاه دیپلماسی جمهوری اسلامی قلمداد نموده است.
در این باب مسایلی به ذهن خطور میکند که توجه به آنها خالی از لطف نیست:
اولین نکتهای که باید به آن توجه نمود این است که گفته شده این بیانیه دخالت در کار دستگاه دیپلماسی است! از آقایان سوالاتی دارم, آیا دستگاه دیپلماسیای که حتی نتوانست از پیکر حجاج خود و جالبتر از مدیران سازمان حج و سهمیه حج ایران دفاع کند و یا ثمره سه سال تلاش برای توافق بر سر موضوعات هستهای به برجامی ختم شد که طرف مقابل حتی برای یک هفته به این توافقنامه وفادار نماند و مجددا تحریمهایی افزون بر قبل وضع نمود واقعا توانایی واکنشی مناسب با این رفتار آل خلیفه را دارند؟!! یا به افرادی دل ببندیم که حداکثر پیگیریشان برای وفای به عهد طرف آمریکایی, فرستادن ایمیل میباشد؟!
جناب آقای آشنا و دوستان همفکرشان برای این چند سوال نچندان پیچیده جوابی دارند؟! بعید میدانم که جز فرار رو به جلو و بازیهای رسانهای مجدد پاسخ مناسب و درخوری از این دوستان بشنویم حال اینکه دیپلماسی جمهوری اسلامی ایران بر پایه این سخن مقام معظم رهبری بنا شده است: (من دیپلمات نیستم, من انقلابیام, حرف را صریح و ساده میگویم) و سردار سلیمانی به تاسی از مقتدای خود حرف را نه دیپلمات مابانه که انقلابی بیان کردهاند, همان رویکردی که با سوالات مطرح شده در بالا به صورت واضحی فقدانشان در وزارت خارجه دولت تدبیر و امید مشاهده میشود!
نکته دومی که در خاطرمان ایجاد سوال میکند این است که جناب آقای آشنا و دوستانشان مگر عقاید و باورهای خود در سالهای پیشین و انقلابیگریای که معیارهای خود را دارد فراموش کردهاند؟! مگر فراموش کردهاند که بارها و بارها امام راحل(ره) و مقام معظم رهبری بر این موضوع تاکید داشتهاند که مبارزه علیه ظلم و استکبار از اهداف والای انقلاب اسلامی است؟! و حتی فراتر از آن زیربنای مبارزات انقلابی و پیروزی انقلاب اسلامی ایستادگی در مقابل ظلم و ستم بوده است؟! حال چگونه است حمایت از فردی انقلابی که در مقابل حکومتی فاسق و فاجر مردانه ایستاده است موجبات ناراحتی و واکنش شما را فراهم آورده است؟! شاید اینکار سردار سلیمانی باعث یادآوری صفات واقعی یک انقلابی گوش به فرمان رهبر است که در این دوره و زمانه به مذاق بعضی دوستان خوش نمیآید یا یادآور کاهلی عدهای دیگر از سابقا انقلابیون و سیاسیون فعلی؟!
و نکته سوم که عجیبتر از تمام این موارد است در جاییست که بیانیه حاج قاسم سلیمانی با عدهای خودسر که به سفارت عربستان حمله نمودند مقایسه میشود حال اینکه چگونه میتوانند فردی را که برای امنیت ایران اسلامی بیشترین تلاش را میکند اینگونه با افرادی که دقیقا علیه منافع و امنیت ملی رفتار کردهاند مقایسه نمود؟!! مگر میشود به این راحتی اینگونه قیاسی معالفارق را به کار برد؟! باور و پذیرش این موضوع سخت است اما گویا حقیقت دارد که حضرات فراموش کردهاند انقلاب اسلامی اهداف و آرمانهایی داشت و دارد که در خاطر دوستان به فراموشی سپرده شده است و دچار توهم جذاب تعامل با دنیایی گشتهاند که هر روز از گوشه گوشهی آن به دلیل قدرت بی مثال دستگاه دیپلماسیای که امثال آشنا از آن دفاع کردهاند در فکر قدرت نمایی برای ایران اسلامی هستند.
حال اینکه بر کسی پوشیده نیست قاسم سلیمانی گوش به فرمان رهبر خود میباشد و بدون اجازه ایشان کوچکترین کاری نخواهد کرد.در واقع این لحن انقلابی که اصالت انقلابی ایشان و نه دیپلمات بودنشان را اثبات میکند شاهدی بر این مدعاست که قاسم سلیمانی همان کرده است که از یک دیپلمات انقلابی ایرانی انتظار میرود اما به دلیل قدرت بالای دیپلماتهای گرامی اینبار حاج قاسم سلیمانی دلاورانه خود به میدان دیپلماسی انقلابی گام گذارده است.