رسول خدا فرمود: «به سوى خدا فرامیخوانم از روی بصیرت، من و كسی كه پيرویام کرد»، میخوانم به سوی کسی که هنگامی که ضرری به تو میرسد، او را میخوانی و آن را از تو رفع میکند؛ و هنگامی که در سختی افتاده باشی و از او کمک بخواهی، یاریات میکند؛ و اگر نیازمند باشی و از او درخواست کنی، بینیازت میسازد.
گروه دین و اندیشه: حجت الاسلام دکتر سوزنچی از اساتید دانشگاه، هر روز یک آیه قران را با ترجمه و چند حدیث تفسیری و چند نکته در تدبر آن آیه منتشر می کند. بولتن نیوز نیز در راستای ترویج چنین اقدامات ارزشی این سلسله مطالب را به صورت روزانه منتشر خواهد کرد.
به گزارش خبرنگار بولتن نیوز، در مطلب روز 29 خرداد به آیه 108 سوره یوسف پرداخته شده و در آن آمده است:
91) قُلْ هذِهِ سَبيلي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني وَ سُبْحانَ اللَّهِ وَ ما أَنَا مِنَ الْمُشْرِكين
سوره يوسف (12) آیه 108
ترجمه
الف- بگو: اين روش من است كه به سوى خدا با بصيرت دعوت كنم، من و کسی كه پيرویام کرد؛ و خدا منزه است، و من از مشركان نيستم.
ب- بگو این است روش من: به سوی خدا دعوت میکنم، من و کسی که پیرویام کرد تنها براساس بصیرت هستیم [= عمل میکنیم]؛ و خداوند منزه است، و من از مشرکان نیستم.
نکات ترجمهای و نحوی
«بَصيرَة» از ریشه «بصر» است. درباره این ریشه، برخی گفتهاند به معنای «چشم» (کتاب العین7/ 117) ویا «قوه بینایی» (مفردات ألفاظ القرآن/127) است و برخی گفتهاند به معنای «علم به چیزی» است (معجم المقاييس اللغة1/ 254) و برخی هم این گونه بین این سخنان جمع کردهاند که: به معنای «علمی است که با نظر کردن (خواه نظر کردن [ظاهری] چشم و خواه نظر کردن [باطنی] قلب) حاصل میشود» (التحقيق في كلمات القرآن الكريم1/ 280)، علمی که مثل دیدن، کاملا آشکار است (الفروق في اللغة/75). همچنین در تفاوت «بصر» با «عین» (= چشم) گفتهاند «چشم، ابزار دیدن است؛ اما بصر، اسم برای خود دیدن است؛ لذا به کسی نابیناست میگویند: «عین» او کور (عمیاء) است، نه اینکه «بصر» او کور است. (الفروق في اللغة/75)
«بصیر» بر وزن فعیل، و به معنای فاعل است (یعنی بیننده) (کتاب الماء1/ 253) و مخصوصا وقتی به صورت «بصیرة» میآید دلالتش بر نظر کردن با قلب خیلی بیشتر میشود (مفردات/127؛ کتاب الماء1/ 253).
جمع «بَصَر»، «أبصار» است؛ و جمع «بصیرت»، «بصائر» (مفردات/ 127) و هردو در قرآن کریم آمده است: (لا تُدْرِكُهُ الْأَبْصارُ؛ انعام/103) و (قَدْ جاءَكُمْ بَصائِرُ مِنْ رَبِّكُم؛ انعام/104)
«عَلى بَصيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَني»: اغلب این عبارت را بخشی از جمله قبل به حساب آوردهاند، یعنی «علی بصیره» را متعلق به «ادعو» دانسته، آنگاه «انا» تاکید بر ضمیری است که در فعل «ادعو» است (مثلا: المیزان11/ 277؛ الجدول في إعراب القرآن13/ 79) که به صورت «الف» ترجمه شد.
اما عدهای توضیح دادهاند که علاوه بر حالت فوق، میتوان این عبارت را یک جمله کامل (مبتدا و خبر) در نظر گرفت، (مجمع البيان5/ 411؛ الكشاف2/ 50؛ إعراب القرآن و بيانه5/ 6) که در این حالت، «علی بصیره» خبر مقدم است، پس دلالت بر حصر میکند؛ یعنی من «فقط» بر اساس بصیرت عمل میکنم؛ و از آنجا که «مَنِ اتَّبَعَني» عطف به «أنا» است و همان نقش نحوی را دارد، معنی آیه چنین میشود که: به سوی خدا دعوت میکنم و فقط روی بصیرت حرکت میکنم؛ و هرکس که از من پیروی میکند نیز فقط بر اساس بصیرت عمل میکند. (ترجمه ب)
حدیث
1) وَ أَتَاهُ رَجُلٌ مِنْ بَنِي تَمِيمٍ يُقَالُ لَهُ أَبُو أُمَيَّةَ فَقَالَ إِلَامَ تَدْعُو النَّاسَ يَا مُحَمَّدُ فَقَالَ لَهُ رَسُولُ اللَّهِ ص أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي وَ أَدْعُو إِلَى مَنْ إِذَا أَصَابَكَ ضُرٌّ فَدَعَوْتَهُ كَشَفَهُ عَنْكَ وَ إِنِ اسْتَعَنْتَ بِهِ وَ أَنْتَ مَكْرُوبٌ أَعَانَكَ وَ إِنْ سَأَلْتَهُ وَ أَنْتَ مُقِلٌّ أَغْنَاك
تحف العقول، ص42؛ و نیز: مشكاة الأنوار في غرر الأخبار، ص75
فردی از طایفه بنیتمیم، به نام ابوامیه، نزد پیامبر ص آمد و گفت: ای محمد! مردم را به چه فرامیخوانی؟
رسول خدا ص فرمود: «به سوى خدا فرامیخوانم از روی بصیرت، من و كسی كه پيرویام کرد»، میخوانم به سوی کسی که هنگامی که ضرری به تو میرسد، او را میخوانی و آن را از تو رفع میکند؛ و هنگامی که در سختی افتاده باشی و از او کمک بخواهی، یاریات میکند؛ و اگر نیازمند باشی و از او درخواست کنی، بینیازت میسازد.
2) وَ فِي رِوَايَةِ أَبِي الْجَارُودِ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع فِي قَوْلِهِ «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي» يَعْنِي نَفْسَهُ وَ مَنْ تَبِعَهُ يَعْنِي عَلِيَّ بْنَ أَبِي طَالِبٍ وَ آلَ مُحَمَّدٍ ع
تفسير القمي، ج1، ص358
از امام باقر ع درباره این آیه روایت شده است که منظور خود پیامبر است و منظور از «کسی که از او تبعیت کرد» علی بنابیطالب و آل محمد ص است.
3) قَالَ عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ حَدَّثَنِي أَبِي عَنْ عَلِيِّ بْنِ أَسْبَاطٍ قَالَ قُلْتُ لِأَبِي جَعْفَرٍ الثَّانِي ع يَا سَيِّدِي إِنَّ النَّاسَ يُنْكِرُونَ عَلَيْكَ حَدَاثَةَ سِنِّكَ قَالَ وَ مَا يُنْكِرُونَ عَلَيَّ مِنْ ذَلِكَ؛ فَوَ اللَّهِ لَقَدْ قَالَ اللَّهُ لِنَبِيِّهِ ص «قُلْ هذِهِ سَبِيلِي- أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي» فَمَا اتَّبَعَهُ غَيْرُ عَلِيٍّ ع وَ كَانَ ابْنَ تِسْعِ سِنِينَ وَ أَنَا ابْنُ تِسْعِ سِنِين
تفسير القمي، ج1، ص358؛ و نیز: کافی، ج1، ص384
علی بن اسباط میگوید: به امام جواد ع عرض کردم که مردم کمسن بودن شما نامتعارف میشمرند.
فرمود: چرا در مورد من چنین احساسی دارند؟ به خدا قسم که خدا به پیامبرش فرمود « بگو: اين راه من است كه به سوى خدا با بصيرت دعوت كنم، من و كسی كه پيرویام کرد» پس کسی جز حضرت علی ع او را پیروی نکرد در حالی که او [حضرت علی ع] نه ساله بود، و من هم نه سال دارم.
4) فُرَاتٌ قَالَ حَدَّثَنِي أَحْمَدُ بْنُ الْقَاسِمِ عَنْ زَيْدِ بْنِ عَلِيٍّ قَالَ: قَالَ النَّبِيُّ ص فِي قَوْلِ اللَّهِ تَعَالَى قُلْ هذِهِ سَبِيلِي أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي مِنْ أَهْلِ بَيْتِي لَا يَزَالُ الرَّجُلُ بَعْدَ الرَّجُلِ يَدْعُو إِلَى مَا أَدْعُو إِلَيْهِ.
تفسير فرات الكوفي، ص203
از پیامبر اکرم ص روایت شده است که فرمود:«بگو اين روش من است كه به سوى خدا با بصيرت دعوت كنم، من و هركسی كه پيرویام کرد» از اهلبیتم، که همواره یکی پس از دیگری، به آن چیزی دعوت خواهند کرد که من دعوت میکنم.
5) الْحُسَيْنُ بْنُ الْحَسَنِ الْحُسَيْنِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا مُحَمَّدُ بْنُ مُوسَى الْهَمْدَانِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ حَسَّانَ الْوَاسِطِيُّ قَالَ حَدَّثَنَا عَلِيُّ بْنُ الْحُسَيْنِ الْعَبْدِيُّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقَ ع يَقُول ...
.. رَبَّنَا آمَنَّا وَ اتَّبَعْنَا مَوْلَانَا وَ وَلِيَّنَا وَ هَادِيَنَا وَ دَاعِيَنَا وَ دَاعِيَ الْأَنَامِ وَ صِرَاطَكَ الْمُسْتَقِيمَ السَّوِيَّ وَ حُجَّتَكَ وَ سَبِيلَكَ الدَّاعِيَ إِلَيْكَ عَلَى بَصِيرَةٍ هُوَ وَ مَنِ اتَّبَعَهُ وَ سُبْحانَ اللَّهِ عَمَّا يُشْرِكُونَ بِوَلَايَتِهِ وَ بِمَا يُلْحِدُونَ بِاتِّخَاذِ الْوَلَائِجِ دُونَه...
تهذيب الأحكام، ج3، ص145
از امام صادق ع درباره ا روز عید غدیر نماز و دعایی روایت شده که در فرازی از آن میفرماید:پروردگارا! ایمان آوردیم و پیروی کردیم از مولایمان و ولیّمان و راهنمایمان و دعوتکنندهمان و دعوتکننده همه جانداران و صراط مستقیم و بیانحراف تو و حجت تو و همان راهی که از روی بصیرت به سوی تو فرامیخواند، خودش و هرکه پیرویاش کند و خداوند منزه است از آنچه نسبت به ولایت او، شرک؛ و با دوستگرفتن غیر او نسبت به او، الحاد ورزیدند.
6) عَلِيُّ بْنُ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ عَنْ بَكْرِ بْنِ صَالِحٍ عَنِ الْقَاسِمِ بْنِ بُرَيْدٍ عَنْ أَبِي عَمْرٍو الزُّبَيْرِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: ... إِنَّ اللَّهَ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى أَخْبَرَ فِي كِتَابِهِ الدُّعَاءَ إِلَيْهِ وَ وَصَفَ الدُّعَاةَ إِلَيْهِ ...
... ثُمَّ ذَكَرَ مَنْ أَذِنَ لَهُ فِي الدُّعَاءِ إِلَيْهِ بَعْدَهُ وَ بَعْدَ رَسُولِهِ فِي كِتَابِهِ فَقَالَ «وَ لْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَ يَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَ يَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ أُولئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ» (آلعمران/104)
ثُمَّ أَخْبَرَ عَنْ هَذِهِ الْأُمَّةِ وَ مِمَّنْ هِيَ وَ أَنَّهَا مِنْ ذُرِّيَّةِ إِبْرَاهِيمَ وَ مِنْ ذُرِّيَّةِ إِسْمَاعِيلَ مِنْ سُكَّانِ الْحَرَمِ مِمَّنْ لَمْ يَعْبُدُوا غَيْرَ اللَّهِ قَطُّ الَّذِينَ وَجَبَتْ لَهُمُ الدَّعْوَةُ دَعْوَةُ إِبْرَاهِيمَ وَ إِسْمَاعِيلَ مِنْ أَهْلِ الْمَسْجِدِ الَّذِينَ أَخْبَرَ عَنْهُمْ فِي كِتَابِهِ أَنَّهُ أَذْهَبَ عَنْهُمُ الرِّجْسَ وَ طَهَّرَهُمْ تَطْهِيراً (احزاب/33) الَّذِينَ وَصَفْنَاهُمْ قَبْلَ هَذَا فِي صِفَةِ أُمَّةِ إِبْرَاهِيمَ ع الَّذِينَ عَنَاهُمُ اللَّهُ تَبَارَكَ وَ تَعَالَى فِي قَوْلِهِ «أَدْعُوا إِلَى اللَّهِ عَلى بَصِيرَةٍ أَنَا وَ مَنِ اتَّبَعَنِي» يَعْنِي أَوَّلَ مَنِ اتَّبَعَهُ عَلَى الْإِيمَانِ بِهِ وَ التَّصْدِيقِ لَهُ بِمَا جَاءَ بِهِ مِنْ عِنْدِ اللَّهِ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الْأُمَّةِ الَّتِي بُعِثَ فِيهَا وَ مِنْهَا وَ إِلَيْهَا قَبْلَ الْخَلْقِ مِمَّنْ لَمْ يُشْرِكْ بِاللَّهِ قَطُّ وَ لَمْ يَلْبِسْ إِيمَانَهُ بِظُلْمٍ (انعام/82) وَ هُوَ الشِّرْكُ
ثُمَّ ذَكَرَ أَتْبَاعَ نَبِيِّهِ ص وَ أَتْبَاعَ هَذِهِ الْأُمَّةِ الَّتِي وَصَفَهَا فِي كِتَابِهِ بِالْأَمْرِ بِالْمَعْرُوفِ وَ النَّهْيِ عَنِ الْمُنْكَرِ وَ جَعَلَهَا دَاعِيَةً إِلَيْهِ وَ أَذِنَ لَهَا فِي الدُّعَاءِ إِلَيْهِ فَقَالَ «يا أَيُّهَا النَّبِيُّ حَسْبُكَ اللَّهُ وَ مَنِ اتَّبَعَكَ مِنَ الْمُؤْمِنِينَ» (انفال/64)
ثُمَّ وَصَفَ أَتْبَاعَ نَبِيِّهِ ص مِنَ الْمُؤْمِنِينَ فَقَالَ عَزَّ وَ جَلَّ «مُحَمَّدٌ رَسُولُ اللَّهِ وَ الَّذِينَ مَعَهُ أَشِدَّاءُ عَلَى الْكُفَّارِ رُحَماءُ بَيْنَهُمْ تَراهُمْ رُكَّعاً سُجَّداً يَبْتَغُونَ فَضْلًا مِنَ اللَّهِ وَ رِضْواناً سِيماهُمْ فِي وُجُوهِهِمْ مِنْ أَثَرِ السُّجُودِ ذلِكَ مَثَلُهُمْ فِي التَّوْراةِ وَ مَثَلُهُمْ فِي الْإِنْجِيلِ» (فتح/29) وَ قَالَ «يَوْمَ لا يُخْزِي اللَّهُ النَّبِيَّ وَ الَّذِينَ آمَنُوا مَعَهُ نُورُهُمْ يَسْعى بَيْنَ أَيْدِيهِمْ وَ بِأَيْمانِهِمْ» (تحریم/6) يَعْنِي أُولَئِكَ الْمُؤْمِنِينَ وَ قَالَ «قَدْ أَفْلَحَ الْمُؤْمِنُونَ» (مومنون/2)
ثُمَّ حَلَّاهُمْ وَ وَصَفَهُمْ كَيْ لَا يَطْمَعَ فِي اللَّحَاقِ بِهِمْ إِلَّا مَنْ كَانَ مِنْهُمْ فَقَالَ فِيمَا حَلَّاهُمْ بِهِ وَ وَصَفَهُمْ «الَّذِينَ هُمْ فِي صَلاتِهِمْ خاشِعُونَ وَ الَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ - إِلَى قَوْلِهِ- أُولئِكَ هُمُ الْوارِثُونَ الَّذِينَ يَرِثُونَ الْفِرْدَوْسَ هُمْ فِيها خالِدُونَ» (مومنون/3-11) وَ قَالَ فِي صِفَتِهِمْ وَ حِلْيَتِهِمْ أَيْضاً «الَّذِينَ لا يَدْعُونَ مَعَ اللَّهِ إِلهاً آخَرَ وَ لا يَقْتُلُونَ النَّفْسَ الَّتِي حَرَّمَ اللَّهُ إِلَّا بِالْحَقِّ وَ لا يَزْنُونَ وَ مَنْ يَفْعَلْ ذلِكَ يَلْقَ أَثاماً يُضاعَفْ لَهُ الْعَذابُ يَوْمَ الْقِيامَةِ وَ يَخْلُدْ فِيهِ مُهاناً» (فرقان/68-69)
الكافي، ج5، ص14-15 ؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص126-128
6) [از امام صادق ع روایتی طولانی نقل شده است که با آیات قرآن کریم دعوت کردن به خدا و دعوتکنندگان حقیقی را توضیح میدهند. ایشان بعد از بیان اینکه اولین دعوتکننده خود خداست و بعدش شخص پیامبر ص است و سوم قرآن کریم است، می فرمایند:... سپس خداوند بیان کرد که بعد از خدا و رسولش چه کسانی اجازه دعوت دارند و فرمود: «و از شما امتی باید باشد که به خیر دعوت کنند و به معروف وادارند و از منکر بازدارند؛ و آناناند که رستگاراناند.» (آلعمران/104؛ جلسه 82)
سپس خبر داد که این «امت» کیاند و از کیاند و اینکه آنها از ذریه حضرت ابراهیم ع و حضرت اسماعیل، از ساکنان حرماند که لحظهای غیر خدا را نپرستیدهاند، همان کسانی که که دعوت کردن بر آنها واجب است، همان دعوتی که ابراهیم و اسماعیل از اهل مسجد انجام دادند [ظاهرا اشاره است به «حج/27» که حضرت ابراهیم ع همگان را برای زیارت مسجدالحرام دعوت کرد] همان کسانی که در کتابش از آنها خبر داد که هرگونه پلیدی را از آنها زایل کرده و آنها را کاملا تطهیر نموده است (احزاب/33) همان کسانی که آنها را مدنظر داشت وقتی که فرمود «به سوى خدا با بصيرت دعوت كنم، من و كسی كه پيرویام کرد» یعنی اولین کسی که از میان آن امتی که در آنها و از آنها و به سوی آنها مبعوث شده بود، قبل از بقیه در ایمان آوردن به او و تصدیق او در آنچه از جانب خداوند آورد، پیرویاش کرد؛ همان کسی که لحظهای به خدا شرک نورزید و هیچگاه ایمانش را به ظلم (که همان شرک باشد) نیالود (انعام/82)
سپس خداوند از پیروی از پیامبرش ص و پیروی از این امتی سخن گفت که آنها را به امر به معروف و نهی از منکر توصیف کرد و آنها را دعوتکننده به سوی خود خواند و اجازه دعوت به آنها داد، و فرمود: ای پیامبر، خداوند و آن کس از مومنان که از تو تبعیت میکند برایت کافی است» (انفال/64)
سپس خداوند چگونگی این پیروی را توضیح داد و فرمود: «محمّد فرستاده خداست، و كسانى كه همراه اويند در برابر كفّار نيرومند و سرسخت و در ميان خودشان مهربانند، آنها را همواره در حال ركوع و سجود مىبينى كه پيوسته فضل و بخشش خداوند و خشنودى او را مىطلبند، نشانه (عبادت و خشوع) آنها در اثر سجده در رخسارشان پيداست؛ اين صفت آنهاست در تورات، و صفت آنها در انجيل ...» (فتح/29) و فرمود: « روزى كه خداوند، پيامبر و كسانى را كه با او ايمان آوردهاند خوار نمىكند، نور آنها از پيشاپيش و از جانب راستشان در حركت است» و منظورش مومنان بود و فرمود: «قطعا که مومنان رستگار شدند» (مومنون/2)
سپس این مومنان را آراست و به نحوی توصیفشان کرد که کسی که از آنها نباشد طمع نبندد که جزء آنها محسوبش کنند، و فرمود: « آنان كه در نمازشان خاشعاند؛ و آنان كه از هر بيهوده و زشت رويگردانند – تا آنجا که فرمود - آنانند كه ميراث برانند. همانان كه بهشت برين را به ارث مىبرند» (مومنون/3-11) و نیز در وصفشان و زیباییشان فرمود: «و آنان كه معبود ديگرى با خداوند نمىخوانند، و نفسى را كه خدا محترم و مصون داشته، جز به حق نمىكشند، و زنا نمىكنند، و كسى كه چنين كند به كيفرى (سخت) برخورد نمايد؛ عذاب او در روز قيامت دو برابر شود و در آن عذاب هميشه به خوارى بماند.» (فرقان/68-69) ...
الكافي، ج5، ص14-15 ؛ تهذیب الاحکام، ج6، ص126-128