این آمار طی سالهای اخیر (به طور خاص طی حدود 35 سال گذشته)، اگرچه نوسان داشته، اما به طور کلی رو به افزایش بوده است. به عنوان مثال، سال 1980، آمار جوانانی که بیکار یا زندانی بودند، 11 درصد بود: 10 درصد بیکار و یک درصد زندانی. البته کلی بودن این آمار، برخی واقعیتها را پنهان میکند: تحصیلات و نژاد (بخوانید: رنگ پوست) از جمله عوامل مؤثر بر بیکاری و حبس در میان جوانان آمریکایی بودهاند.
ردپای نژادپرستی در آمار بیکاری و زندان
بین سالهای 1980 تا 2014، آمار اشتغال جوانان دارای مدرک دیپلم به شدت کاهش پیدا کرده و بسیار نزدیک به آمار بیکاری در جوانانی شده است که هیچ مدرک تحصیلیای ندارند. همچنین آمار نشان میدهد که طی همین مدت، جوانان سیاهپوست احتمال بیشتری داشته که بیکار یا زندانی شوند. سال 2014، جوانان سیاهپوست دو برابر بیشتر از جوانان سفیدپوست و هیسپانیک (اصالتاً اهل آمریکای لاتین) در معرض بیکاری یا حبس بودهاند. حدود 8 درصد از جوانان سیاهپوست در مقابل 1 درصد از جوانان سفیدپوست و 3 درصد از جوانان هیسپانیک در این سال بیکار یا زندانی بودهاند.
طبق یک نتیجهگیری منطقی از آمارهای بالا، وخیمترین وضعیت را در میان جوانان آمریکایی، جوانان سیاهپوست فاقد تحصیلات دارند. آمار مستقل هر سال بین سالهای 1993 تا 2014 نشان میدهد تقریباً بدون استثنا در همه این سالها، بیش از نیمی از جوانان سیاهپوستی که دیپلم نداشتهاند بیکار یا زندانی بودهاند. این در حالی است که آمار مشابه برای جوانان سفیدپوست فاقد دیپلم، سال 2009 (پس از رکود اقتصادی اخیر) به اوج خود رسید که حدود یکسوم بود. عامل مهم تأثیرگذار در این اختلاف آمار، زندانی شدن جوانان بود: سال 2014 جوانان سیاهپوست فاقد دیپلم، چهار برابر همتایان سفیدپوست یا هیسپانیک خود در معرض زندانی شدن قرار داشتند.
دلایل افزایش آمار بیکاری و حبس جوانان
گزارش دفتر بودجه کنگره آمریکا دستکم سه دلیل را برای افزایش آمار بیکاری و حبس جوانان در آمریکا بیان میکند که از قرار زیر هستند:
1- تغییرات اقتصادی: منظور از تغییرات اقتصادی، میتواند روندهای بلندمدت یا کوتاهمدت باشد. به عنوان مثال، پیشرفتها در حوزه فناوری، موجب شده تا تقاضا برای نیروی کار غیرماهر و تحصیلنکرده (اصطلاحاً «کار یدی») کاهش پیدا کند. همچنین افزایش سهم زنان از بازار کار و همینطور برونسپاری برخی مشاغل به کشورهایی مانند چین، فشار بیشتری را روی مردان جوان آمریکایی وارد کرده است.
از سوی دیگر، در کوتاهمدت، بحران اقتصادی و احیای آهسته اقتصاد آمریکا موجب شده تا بیکاری در میان جوانان افزایش یابد. اعداد و ارقام نشان میدهد آمار بیکاری جوانان که سال 2006 معادل 3.1 درصد بود، در سال 2009 به 7.9 رسید و این افزایش برای جوانان فاقد دیپلم، شدیدتر هم بوده است.
2- تغییرات سیاستی: برخی تغییرات سیاستی در سطوح فدرال، ایالتی و محلی موجب شده تا آمار بیکاری و زندانی شدن جوانان آمریکایی افزایش یابد. به عنوان مثال، قوانین ارتش آمریکا (به عنوان یکی از منابع مهم شغلی برای جوانانی که تخصص یا تحصیلات بالایی ندارند) طی دهههای اخیر تغییراتی داشته است، از جمله اینکه آمار کلی استخدام نیرو در ارتش طی دهه 1990 کاهش چشمگیری داشت.
همچنین در حال حاضر نسبت به دهه 1980، استخدام زنان جوان در ارتش آمریکا به دلایل مختلف، نسبت به استخدام مردان، اولویت پیدا کرده است. به علاوه، افرادی که مدرک دیپلم نداشته باشند، اکنون از استخدام در ارتش، منع میشوند.
95 میلیون آمریکایی (تقریباً یک سوم جمعیت)
از پیدا کردن شغل، ناامیدند - دانلود
موضوع دیگری که تأثیری عجیب اما قابلپیشبینی روی وضعیت بیکاری در میان جوانان آمریکایی دارد، قوانین مربوط به پایه حقوق است. افزایش پایه حقوقی که کارفرمایان باید به کارمندان خود بدهند، از سویی به سود جوانان است، اما از سوی دیگر، بسیاری از کارفرمایان آمریکایی را وادار کرده تا از استخدام نیرو خودداری کنند و یا حتی دست به تعدیل نیرو بزنند. حتی دولت فدرال آمریکا هم قبلاً اعتراف کرده که قوانین پایه حقوق، نه تنها کمکی به بسیاری از کارمندان نمیکند، بلکه موجب افزایش آمار بیکاری در این کشور شده است[5].
اما درباره افزایش آمار حبس جوانان؛ جالب است بدانید که افزایش این آمار در آمریکا، به هیچ عنوان نتیجه افزایش جرم و جنایت در میان این قشر نیست، بلکه نتیجه مستقیم تغییر در سیاستهای ایالتی یا محلی است. آمار جرائم در میان جوانان آمریکایی اکنون نسبت به دهه 1990 کاهش پیدا کرده، اما تشدید قوانین، مجازاتها و احکام دادگاهی موجب شده تا آمار حبس جوانان در این کشور اکنون حدود چهار برابر سال 1980 باشد.
اگرچه افزایش آمار زندانی شدن جوانان در آمریکا، منحصر به یک سطح تحصیلات، نژاد یا اقلیت خاص نیست، اما در این میان بیشترین آمار به جوانان تحصیلنکرده و سیاهپوست اختصاص دارد. طبیعی است که بیشتر شدن آمار جوانان زندانی، بر افزایش آمار بیکاری هم تأثیر مستقیم میگذارد، چون جوانانی که سابقه بازداشت و زندان را دارند، احتمال کمتری دارد در آینده استخدام شوند.
آنچه به نظر میرسد جایش در گزارش دفتر بودجه کنگره تعمداً خالی مانده، سیاست دروغین «جنگ با مواد مخدر» دولت آمریکاست[6] (گزارش مشرق را از اینجا بخوانید) که نه تنها شاید اصلیترین عامل در افزایش آمار زندانیان در این کشور محسوب شود (گزارش مشرق را از اینجا بخوانید)، بلکه ارتباط مستقیمی با عامل «تشدید احکام» دارد که در خود گزارش به آن اشاره شده است.
3- تغییرات مهارتی: منظور از این عامل، تغییر در مهارت جوانانی است که باید نیروی کار آینده را در آمریکا تشکیل دهند. امروزه در این کشور، جوانان بسیاری بدون آنکه مهارتهای فکری و غیرفکری لازم از نظر کارفرمایان را کسب کنند، وارد دوران بزرگسالی میشوند. به طور کلی مهارتهای فکری ارتباط نزدیکی با مهارتهای تحصیلی و دانشگاهی دارد، در حالی که مهارتهای غیرفکری میتواند شامل «مهارتهای نرم» مانند کوشش، دقت و کار گروهی باشد.
پیامدهای بیکاری و حبس جوانان
آمار بالای بیکاری و زندان در میان جوانان آمریکایی معضلات قابلتوجه اجتماعی و اقتصادی را در کوتاهمدت و بلندمدت برای این کشور به دنبال خواهد داشت. اولین پیامد، متوجه بودجه فدرال آمریکاست. جوانان بیکار آمریکایی نه تنها درآمدی ندارند تا بخشی از آن را به عنوان مالیات پرداخت کنند، بلکه خود و خانوادههایشان وابسته به خدمات درمانی و مزایای بیکاری هستند که از دولت دریافت میکنند. همچنین افزایش آمار زندانیان در زندانهای فدرال نیز بهرغم فوایدی که برای دولت آمریکا و سرمایهگذاران این کشور دارد (گزارش مشرق)، اما هزینه هنگفتی را هم بر دولت فدرال تحمیل میکند.
در آینده دورتر نیز، جوانان تحصیلنکرده یا زندانی وقتی بزرگتر میشوند احتمال اشتغالشان کمتر است. برخی آمارها حاکی از آن است که هر یک سال تحصیل کمتر سالیانه به طور متوسط، حدود 10 درصد، درآمد فرد را کم میکند و هر یک سال تأخیر در اشتغال، این درآمد را 3 درصد کاهش میدهد. این درآمدهای کمتر به معنای کوچکتر شدن اقتصاد کشور و کاهش درآمدهای مالیاتی دولت خواهد بود.
افزایش آمار بیکاری و زندان در میان جوانان، عوارض اجتماعیای هم دارد که چه بسا وخیمتر از عوارض اقتصادی باشند. آمار نشان میدهد عدم تحصیل جوانان، آنها را به سوی بزهکاری سوق میدهد و به زندان انداختن آنها، باعث میشود تا آمار جرم و جنایت در میان آنها شدیداً افزایش یابد. به عنوان مثال، اکثریت مطلق افرادی که در آمریکا مرتکب قتل میشوند، سابقه زندان رفتن را در پرونده خود دارند[7].
معضل اجتماعی دیگری که از بیکاری و حبس جوانان نشأت میگیرد، آسیب به ساختار خانوادهها در آمریکاست. جوانانی که بیکار هستند یا به زندان میافتند، احتمال کمتری دارد که ازدواج کنند، ازدواجشان ماندگار باشد، بچهدار شوند و بچههایشان را در خانوادههای سالم بزرگ کنند. این یعنی نسل بعدی هم با مشکلاتی مواجه خواهد بود که جوانان امروزی برایش به ارث میگذارند.
وضعیت زنان جوان بهتر از مردان جوان
آمار بیکاری
و زندان در میان مردان جوان آمریکایی به شدت بدتر از آمار مشابه درباره زنان جوان
است. در حالی که آمار بیکاری یا زندان در مردان جوان بین سالهای 1980 تا 2014 از
11 درصد به 16 درصد افزایش یافته، آمار زنانی که بیکار هستند یا به زندان میروند،
نه تنها افزایش نداشته، بلکه از 31 درصد به 22 درصد کاهش یافته است (البته اشتغال زنان هم معضلات خاص خود را دارد که میتوانید در اینباره گزارش مشرق را از اینجا بخوانید).
این کاهش
تا اندازهای به افزایش حضور زنان جوان در مدرسه برمیگردد. از سال 1988 به
این
سو، آمار حضور زنان جوان در مدرسه از مردان جوان پیشی گرفته است. به علاوه،
افزایش
آمار کلی حبس در آمریکا از سال 1980، تأثیر بسیار کمتری روی زنان داشته
است. طبیعتاً افزایش استخدام زنان در ارتش آمریکا نیز که پیشتر به آن
اشاره شد، در این آمار بیتأثیر نبوده است.
راهحل بحران بیکاری و زندان جوانان در آمریکا
با توجه به گزارش دفتر بودجه کنگره، به نظر میرسد سادهترین راهها برای مقابله با بحران بیکار و زندان جوانان در آمریکا، تقلیل یا حتی لغو قوانین مربوط به پایه حقوق، پایان دادن به سیاست «جنگ با مواد مخدر» است. مشکل قوانین پایه حقوق در آمریکا این است که مبلغش آنقدر زیاد است که کارفرماها حاضر نیستند آن را به جوانانی بدهند که عمدتاً در هنگام استخدام، مهارتهایی برابر با یک کارمند حرفهای و باتجربه را ندارند. این یعنی پله اول اشتغال برای آنها آنقدر بلند است که عمدتاً نمیتوانند روی آن بایستند.
در حالی که حذف کامل قوانین پایه حقوق (مانند شرایطی که در سوئد، دانمارک، ایسلند، نروژ و سوئیس وجود دارد[8]) بهترین گزینه برای آمریکاست، اولین گام میتواند استثنا قائل شدن از قوانین پایه حقوق برای کارمندان جوان زیر 25 سال، یا طی شش ماه اول استخدام، یا قانونی مانند اینها باشد. تا زمانی که چنین اصلاحاتی در قوانین پایه حقوق صورت نگیرد، بسیاری از جوانان آمریکایی نخواهند توانست حتی گام اول در اشتغال را بردارند.
مانع مهم دیگری که باید از سر راه جوانان آمریکایی برداشته شود، سیاست «جنگ علیه مواد مخدر» است که موجب شده تا بهرهوری جوانان کم و آمار بیکاری در میان آنها زیاد شود. بسیاری از جوانان، از جمله شوهرها و پدرهای جوان آمریکایی، زندگی خود را به خاطر جرایم کوچک مرتبط با مواد مخدر و احکام سختگیرانهای که درباره آنها صادر میشود، از دست میدهند. اینگونه محکومیتها فرد را عملاً «غیرقابلاستخدام» میکند.
در اینباره هم اگرچه قانونی کردن استعمال مواد مخدر ( البته در مورد آمریکا) بهترین راه است (گزارش مشرق را از اینجا بخوانید)، اما اولین گام میتواند سیاستی باشد که پرتغال بیش از 15 سال است در پیش گرفته است[9]: تخفیف و لغو مجازات زندان برای استعمال مواد مخدر. نظام حقوقی آمریکا در حال حاضر از مجازات زندان برای تخلفات بسیاری استفاده میکند که در سایر کشورهای ثروتمند، مجازاتشان پرداخت جریمه نقدی است.
در هر حال، وضعیت بیکاری و زندان جوانان در آمریکا آنقدری وخیم شده که نیازمند اقدام فوری باشد. همانطور که گفته شد، برای حل این بحران، قوانین مرتبط با پایه حقوق باید اصلاح و به اصطلاح «جنگ با مواد مخدر» متوقف شود. به نظر میرسد، از میان این دو راهحل، راهحل دوم باید زودتر اجرایی شود، چراکه اگرچه افزایش پایه حقوق، موجب بیانگیزه شدن کارفرماها به جذب جوانان میشود، اما در گام اول باید عاملی را از بین برد که عملاً جوانان آمریکایی را از هرگونه فرصت شغلی محروم میکند
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com