گروه روانشناسی: ما تقریباً هر روز شخصیت افراد دوروبرمان را توصیف و ارزیابی می کنیم. باور کنیم یا نه این افکار روزمره مان درباره این که چرا و چگونه مردم چنین و چنان رفتار می کنند شبیه کاری است که روانشناسان شخصیت انجام می دهند.
به گزارش بولتن نیوز، البته ارزیابی های ما از شخصیت دیگران به نحوی است که بیشتر بر تک تک افراد تمرکز دارد اما روانشناسان شخصیت به جای این کار از مفاهیمی در رابطه با شخصیت استفاده می کنند که می توانند آنها را برای همه به کار ببرند.
تحقیقات مربوط به شخصیت به ایجاد شماری از نظریه ها می انجامد که توضیح می دهند چرا و چگونه ویژگی های شخصیتی خاصی ایجاد می شوند.
تعریف هایی از شخصیت
در حالی که نظریه های زیاد و متفاوتی درباره شخصیت وجود دارد، اولین گام این است که به طور دقیق بفهمیم اصطلاح شخصیت به چه معنی است. واژه شخصیت در زبان انگلیسی «personality» است که خودش از واژه لاتین «persona» گرفته شده. این واژه لاتین به ماسک تئاتر اطلاق می شود که به وسیله بازیگران یک نمایش برای ایفای نقش های مختلف و یا پنهان کردن هویت به کار می رود.
تعریف کوتاهی که از شخصیت می توان ارایه کرد این است که شخصیت از الگوهای خاص تفکر، احساسات و رفتارهایی که یک فرد را منحصر به فرد می سازد تشکیل شده است. علاوه بر این، شخصیت از درون فرد سرچشمه می گیرد و در طول زندگی اش نسبتاً بدون تغییر باقی می ماند.
برخی از تعریف های دیگری که درباره شخصیت ارایه شده اند عبارتند از:
شخصیت به الگوهای خاص فکری، احساسی و رفتاری، همراه با سازوکارهای روانی - پنهان یا غیر پنهان- پشت این الگوها اطلاق می شود. (فاندر، 1997)
اگر چه تعریفی واحد و مورد پذیرش تمام نظریه پردازان درباره شخصیت وجود ندارد، می توان گفت که شخصیت الگویی از خصوصیات نسبتاً دایمی و ویژگی های منحصر به فردی است که به رفتار یک فرد هم ثبات و هم ویژگی های خاص می دهد.
(فیست و فیست، 2009)
اجزای شخصیت
حالا می توانیم بفهمیم چه چیزهایی شخصیت را تشکیل می دهند. همان طور که در تعاریف بالا گفته شد، انتظار می رود صفات و الگوهای فکری و احساسی بخش مهمی از شخصیت را تشکیل دهند. برخی دیگر از مشخصه های شخصیت عبارتند از:
ثبات- به طور کلی ترتیب و قاعده بازشناختنی و قابل تشخیصی برای رفتارها وجود دارد. در اصل یک فرد در موقعیت های مختلف با یک روش و یا روش های مشابه عمل می کند.
روانی و فیزیولوژیکی- شخصیت ساختاری روانی است اما تحقیقات نشان می دهد که تحت تأثیر فرایندهای بیولوژیکی و نیازها نیز قرار دارد.
بر رفتار و اعمال ما اثر می گذارد- شخصیت نه تنها بر این که ما چگونه در یک مسیر حرکت می کنیم و به محیطمان واکنش نشان می دهیم تأثیر می گذارد، بلکه باعث می شود که با روش های مشخصی عمل کنیم.
تجلی های متعدد- شخصیت تنها در رفتار نشان داده نمی شود بلکه می تواند در افکار، احساسات، روابط نزدیک و دیگر تعاملات اجتماعی ما نیز دیده شود.
نظریه هایی درباره چگونگی ایجاد شخصیت
نظریه های مختلفی درباره این که شخصیت هر فرد چگونه ایجاد می شود وجود دارد. مکاتب فکری مختلف در حوزه روانشناسی تحت تأثیر بسیاری از این نظریه ها قرار دارند. برخی از دیدگاه های عمده درباره شخصیت عبارتند از:
نظریه های تیپ شناسی اولین دیدگاه ها درباره شخصیت اند. این نظریه ها نشان می دادند که تعداد محدودی از «تیپ های شخصیتی» وجود دارند که به تأثیرات بیولوژیکی مرتبط اند.
نظریه های صفات شخصیت را نتیجه خصوصیات درونی ای که بر پایه ژنتیک هستند می بیند.
نظریه های روان پویشی شخصیت به شدت از کار زیگموند فروید اثر گرفته است و بر تأثیر ناخودآگاه بر شخصیت تأکید دارد. نظریه های روان پویشی شامل نظریه مرحله روانی-جنسی زیگموند فروید و مراحل رشد روانی اریک اریکسون هستند.
نظریه های رفتاری نشان می دهند که شخصیت نتیجه تعامل بین فرد و محیط است. نظریه پردازان رفتاری، رفتارهای قابل مشاهده و قابل اندازه گیری را مطالعه می کنند و نظریه هایی که افکار و احساسات درونی را به حساب می آورند را رد می کنند. جان واتسون و بی. اف اسکینر نظریه پردازان رفتاری هستند.
نظریه های انسان گرایانه بر اهمیت اراده آزاد (مختار بودن) و تجربه های فردی در رشد شخصیت تأکید دارند. کارل راجرز و آبراهام مازلو نظریه پردازان انسان گرا هستند.
شخصیت و تعاریف دیگر
داشتن حسی درباره این که شخصیت چیست می تواند برای کار مقایسه این مفهوم با معانی مرتبط مفید باشد. یک از مفاهیم مرتبطی که به سرعت به ذهن می آیند «سرشت و طبیعت» است. در زبان محاوره این اصطلاح گاهی اوقات کم و بیش به جای شخصیت به کار می رود و از نظر تاریخی هم اغلب در زمینه هایی به کار رفته است که اخیراً واژه شخصیت درباره شان به کار می رود.
اما در روانشناسی معنی طبیعت و شخصیت تا حدودی متمایز است.
سرشت و طبیعت معمولاً به جنبه های روانی فرد اطلاق می شود که در هنگام تولد و یا دست کم در اوایل رشد کودک حضور دارند و مربوط به بیان عاطفی هستند. (هاسلام، 2007)