کد خبر: ۳۵۶۵۰۳
تعداد نظرات: ۱ نظر
تاریخ انتشار:

« وزارت ارشاد » و گمشده ای به نام « فرهنگ »

این روزها اخبار مربوط به فیلم سینمایی « فروشنده » ، تمام فضای رسانه ای کشور را پر کرده و همه جا صحبت از موفقیت سینمای ایران وکسب دو عنوان ارزشمند توسط آقایان اصغر فرهادی و شهاب حسینی است
« وزارت ارشاد » و گمشده ای به نام « فرهنگ »گروه فرهنگ و هنر: رضا سیف پور*: این روزها اخبار مربوط به فیلم سینمایی « فروشنده » ، تمام فضای رسانه ای کشور را پر کرده و همه جا صحبت از موفقیت سینمای ایران وکسب دو عنوان ارزشمند توسط آقایان اصغر فرهادی و شهاب حسینی است .

من هم مثل بسیاری از خوانندگان از شنیدن این اخبار خوشحال شدم و به این دو هنرمند ارزشمند به جهت این موفقیت مهم و نیز به جهت اینکه نام ایران عزیزمان را یک باردیگر در جایی دیگر برافراشتند تبریک می گویم .

این روزها که دنیای ما به شدت « رسانه ای » شده ، هربار که نام ما در گوشه ای بدرخشد و در راس اخبار جهان قرار گیرد خود یک فرصت ارزشمند در فرآیند تثبیت « قدرت نرم » محسوب می شود و چه بهتر از اینکه این نام آوری ها در مقوله هایی همچون هنر ، تکنولوژی ، علم ، ورزش و حوزه هایی از این دست باشد .

البته بدون شک این اتفاق از نظر عده ای دیگر نیز چندان مورد پسند واقع نشد و نقدهایی را از ابتدا تا به امروز برآن وارد می دانند . مثلا معتقدند آنچه در این اثر و آثاری از این دست در جشنواره های خارج از کشور ارائه می شود مبین تمام « فرهنگ » ما نیست و از اینرو این موفقیت ها را نباید نوعی کامیابی تلقی نمود .

فارغ از هرگونه قضاوت درباره انگیزه اینگونه انتقادها ، این نظرات هم در جای خود قابل تامل و بررسی است و نباید آنها را نادیده انگاشت . چه بسا در حوزه محتوای آثار تولیدی ، اگر دقت نظر بیشتری شود ما را بهتر به غایت مقصود برساند و ما هم این را تایید می کنیم اما مشکل کجاست وچرا همواره این دغدغه ها در چنین بزنگاه های حساسی عنوان می شود؟ این « فرهنگ » که درباره آن صحبت میکنیم چیست و چه نمودی دارد؟ متولی اصلی « فرهنگ » و نشر مبانی فرهنگ ایرانی – اسلامی کیست و تا چه حد در وظیفه خود موفق بوده است ؟ اینها سوالاتی است که این روزها ذهن خیلی ها را به خود مشغول ساخته و در این سطور می خواهیم درباره آن صحبت کنیم اما اجازه دهید ابتدا سخنی را از زبان سخنگوی محترم وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ، پس از انتشار خبر موفقیت « فروشنده » باهم بخوانیم .
« وزارت ارشاد » و گمشده ای به نام « فرهنگ »
سخنی جالب و در عین حال تامل برانگیز!! . ایشان گفتند : « ما نباید به همین مقدار راضی شویم و باید سعی کنیم کارهایی ارائه دهیم که تمدن و فرهنگ اسلامی - ایرانی را همپا با آنچه که نظام سلطه به بازار تزریق می‌کند، به جهان عرضه کند. .... ما 3 فیلم در جشنواره کن امسال شرکت داده‌ بودیم که یک فیلم دو جایزه معتبر را ازآن خود کرد. ...... برای ما زیبنده نیست یک کشور عربی که تولیدات فرهنگی هنری‌اش فاصله بسیاری با تولیدات ما دارد بخواهد ادعای مالکیت تمام و کمال بر فیلم داشته باشد . ... البته ما هنوز فیلم را ندیده‌ایم و براساس قسمت‌هایی از فیلم که در فضای مجازی منتشر شده و نقدها و گزارش‌هایی که خوانده‌ایم نظر می‌دهیم . » [1]

بدون شک « فرهنگ » مقوله چند بعدی و مهمی است که ابعاد مختلف آن باعث شده تا دستگاه های متولی و یا بهتر بگوییم موثر برآن هم ، متعدد باشند تا جاییکه 25 الی 30 دستگاه دولتی و یا شبهه دولتی را می توان در این حوزه برشمرد که بخشی از بار « فرهنگ » را بر دوش گرفته اند اما شکی نیست که مطابق تصریح قانون اساسی و براساس « قانون اهداف و وظائف وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی » ، در بسیاری موارد ، بطور رسمی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی متولی اصلی حفظ و ترویج فرهنگ ایرانی – اسلامی در ایران است .

از این منظر خوب است یک بار دیگر مروری داشته باشیم بر بخشی از سخنان سخنگوی محترم این نهاد متولی « فرهنگ » ، در باب یک اتفاق مهم فرهنگی که مرتبط با بخش مهمی از هنر ایران زمین می شود . در این گزیده حد اقل سه وجه مهم قابل توجه است .

اولا اینکه ایشان اذعان دارند ، هنر و بطور مشخص سینما ابزاری مهم برای انتقال و گسترش مولفه های فرهنگی یک ملت است و ما هم باید همپای قدرت های بزرگ از این قابلیت استفاده کنیم .

 دوم اینکه ایشان با علم بر این موضوع ، حداقل بطور ضمنی تایید می کنند که حامی مالی یکی از سه اثر ارائه شده از سوی ایران در این جشنواره بسیار مهم ، یک کشور غیر ایرانی است ! و سوم اینکه با کمال تعجب ایشان می فرمایند درحالی این اثر را به عنوان نماد فرهنگی کشور راهی این بازار معتبر فرهنگی کرده اند که هیچکدام ، آن را ندیده اند و از چند و چون اوضاع این فیلم تنها در حد بخش های منتشر شده در فضای مجازی مطلع هستند ! اینها تعجب برانگیز نیست.؟ وقتی این نگاه را می بینیم دیگر عذرخواهی تلویحی و اظهار بی اطلاعی وزیر محترم درباب « پنجاه کیلو آلبالو » چیز عجیبی به نظر نمی رسد .

بدون شک این عذرخواهی بابت کم بودن چندکیلو از آلبالو ها نبوده ! وآنچه مورد اعتراض قرار گرفته همان مولفه های فرهنگی رایج در فیلم بود که ظاهرا کسی از مسئولین امر ندیده است .

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی یکی از وزارتخانه های مهم و حساس در نظام جمهوری اسلامی است . نظامی که ماهیت خود را در یک انقلاب اسلامی مبتنی بر « فرهنگ » تعریف نموده و هدف خود را ترویج نوعی خاص از فرهنگ متناسب با آموزه های اسلامی و ایرانی می داند .
« وزارت ارشاد » و گمشده ای به نام « فرهنگ »
از این منظر این وزارتخانه به همان اندازه که می تواند مهم و مفید باشد ، چنانچه در رسیدن به اهداف خود ناکام بماند می تواند ضررها و خسارات های جبران ناپذیری بر آینده نظام و مسیر فرهنگی یک ملت وارد سازد .

دقیقا به جهت همین حساسیت امر بود که ما هم یک موفقیت فرهنگی را دستمایه قراردادیم تا به چند و چون وضعیت موجود بپردازیم . از این رهگذر برای همه ما مهم است که بدانیم تعریف ما از « فرهنگ ایرانی – اسلامی » چیست ؟ و امروز این تعریف چه نمودی در آثار مختلف فرهنگی ما دارد؟ امروز حتی برای بسیاری از این پرسش ها دیر شده و از اینرو نباید این پرسش ها را معطوف به یک دولت و یک وزیر دانست . این یک سوال اساسی است که چرا بسیاری از شهرهای بزرگ ما هنوز فاقد یک سینمای معمولی هستند؟ . این یک پرسش مهم است که« تاتر » در کجای سبد رسانه ای خانواده ما جای دارد؟ و چرا کتاب و کتاب خوانی تا این حد بی رمق شده؟ . بدون شک اینها معطوف به یک دولت و یک وزیر نمی شود و جالب اینکه اگر به آمارهای ساختگی هریک از حوزه ها در طی این سال ها رجوع کنیم پاسخ های امیدوارکننده ای دریافت می کنیم ، اما کدام ذهن بیدار است که تفاوت آمارهای ارائه شده و واقعیت جاری جامعه را نبیند و احساس نکند؟

ما بحث مان را عمدا از سینمای ایران شروع کردیم . از یک موفقیت عینی در حوزه فرهنگ که البته با شوربختی باید گفت ؛ آن هم تحت حمایت مالی یک شرکت غیر ایرانی صورت پذیرفته اما اگر از این بحث بگذریم حق داریم که از خود بپرسیم امروز « سینمای ایران » یعنی چه؟ به زبانی بسیار ساده ، ما روزگاری ، خوب یا بد ، سینمایی داشتیم با شناسنامه ای مشخص به نام « فیلم فارسی »که اگر بد و سخیف هم بود لا اقل مال ایران بود .

امروز فیلم ایرانی یعنی چه و چه مولفه هایی دارد که بتوان با نامیدن آنها سینمای ایران را تمیز داد ؟ امروز تاتر ایرانی یعنی چه و چه جایگاهی در دنیا دارد ؟ شعر ایرانی چطور؟ شاعر معاصر ما در کجای ادبیات دنیا نشسته ؟ موسیقی ایرانی چطور ؟ و یا نقاسی ایرانی ؟ .... اینها یعنی هویت سازی برای مولفه های فرهنگی و هنری یک ملت با ویژگی های منحصر به فرد خودش .

چیزی که سالهاست از آن غافل مانده ایم و بی گمان وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی اگر تنها پاسخگوی آن نباشد لا اقل باید یکی از اصلی ترین پاسخگوها باشد .

لطفا اشتباه نشود. هدف نگارنده نقد یک دولت یا یک وزارتخانه در دولتی خاص نیست . بی گمان در حوزه ماموریت وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی طی این سالها اقدامات ارزنده بسیاری رخ داده اما این باید به عنوان یک پرسش اساسی تلقی شود که جایگاه « فرهنگ » در جامعه ما و نزد مهمترین متولی قانونی آن کجاست ؟

رهبر معظم انقلاب اسلامی در بیانی رسا درباب « فرهنگ » می فرمایند : « از بخش فرهنگ رفع مظلوميت كنيد. بخش فرهنگ انصافاً بخش مظلومى است. ... فرهنگ مثل هواست . انسان وقتى كه اين هوا را استنشاق كرد، با هوايى كه استنشاق كرده و با آن جانى كه گرفته، مى تواند دو قدم بردارد و جلو برود... فرهنگ يك چنين حالتى دارد.
« وزارت ارشاد » و گمشده ای به نام « فرهنگ »
فرهنگ را دست كم نگيريد . خيلى مهم است. »[2] وقتی از این منظر به موضوع نگاه می کنیم می بینیم « فرهنگ » ،گم شده بزرگ جامعه ما است و این حداقل سوالی است که می توان از مهمترین دستگاه متولی فرهنگ پرسید .

وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی ازاین منظر یکی از وزاتخانه‎های مهم و کلیدی در نظام جمهوری اسلامی ایران محسوب می‎شود که به عنوان سکاندار بخش فرهنگ کشور نقش مهمی را بردوش دارد. از این رو هیچ جای تعجب نیست اگر تمامی عملکرد کاری این وزاتخانه در بخش‎های مختلف زیرذره بین نگاه کارشناسان قرار گیرد و این نباید نگاهی جناحی یا سیاسی تلقی شود .

امروز « شبکه های اجتماعی » عملا سکان بخش مهمی از فرهنگ جامعه مارا پس از استیلای فرهنگی « شبکه های ماهواره ای » رقم زده اند و در کم کاری آشکار « رسانه ملی » ، این یک پرسش اساسی است که راهبرد مواجهه با این پدیده عصر حاضر نهایتا چیست ؟ « سانسور » ، « حذف » و « فیلترینگ » ؟ یا کمک به جامعه با ارتقای سطح آموزش و فرهنگ سازی صحیح ؟ بدون شک در کم اثر بودن راهبرد اول ، اتخاذ شیوه های مناسب در راهبرد دوم نیازمند یک « جهاد فرهنگی » عظیم است اما متولی این جهاد چه کسی است؟ و مجموعه عظیمی همچون وزارت فرهنگ ارشاد اسلامی در این فضا چه سهمی دارد؟ اینجا بحث برسر « فرهنگ » است .

تعریف دقیق آن و تثبیت ماهیت مطلوب . ما به تازگی نمایشگاه بین المللی کتاب را در تهران پشت سر گذاشته ایم . پدیده ای که بطور مستقیم از سوی این وزارتخانه مهم ساماندهی و پیگیری می شود .

بیاییم منصفانه از خود بپرسیم برگزاری هرساله نمایشگاه کتاب چقدر در جهت ارتقای سطح مطالعه جامعه ما موثر است و با توجه به بین المللی بودن ، تا چه حد در جریان انتقال فرهنگی ما مفید واقع شده است ؟

 امروز اگر به واقعیت آثار منتشر شده در حوزه های مختلف ، بخصوص علوم انسانی ، ادبیات و علم و فن نظری بیافکنیم آمارهای چاپ زیر 100 نسخه و حتی 50 نسخه ! عرق شرم را بر پیشانی ما میخشکاند حتی اگر با خودفریبی رقمهای اغلب دروغین 1000 و 1500 نسخه مندرج در شناسنامه را جایگزین آن کنیم باز اتفاق در خوری رخ نمی دهد .

وضعیت فرهنگ عمومی ما چه نسبتی با پیشینه دینی و ایرانی ما دارد و متولی آن کیست ؟ وضعیت موسیقی ما چه نسبتی با فرهنگ ما دارد؟ اینهمه گروه های زیر زمینی « رپ » و « هیوی » و « متال » از یک طرف و لغو کنسرت های موسیقی اصیل از طرف دیگر ! چگونه قابل تفسیر است ؟

 وضعیت « مد » و « پوشش ایرانی » چطور ؟ اینها را که کنار هم می گذاریم می بینیم دستگاه های فرهنگی ما و بخصوص وزارتخانه متولی ، طی این سالها خوب عمل نکرده و این « هوا همچنان آلوده » است ، اما راهکار چیست ؟ اجازه دهید پایان سخن را در ادامه این پرسش های رنج آور به چند راهکار ختم کنیم .

به نظر می رسد اگر وزارت محترم فرهنگ و ارشاد اسلامی ما بخواهد در حیطه اصلی ترین وظیفه خود یعنی« فرهنگ » به درستی گام بردارد و عمل نماید باید راهبرد واقع نگری در پیش گیرد و اقداماتی از این دست را سرلوحه قرار دهد :

  1. تعریف شاخص های اصلی فرهنگ ایرانی – اسلامی بطور دقیق و تلاش برای ترسیم افق پیش رو بر اساس شاخص های عینی و کمی .
  2. شناخت مولفه های فرهنگ ساز و تلاش عملی و برنامه ریزی شده برای نهادینه سازی آنها در جامعه .
  3. حمایت همه جانبی و عملی از جامعه هنری به عنوان ارکان اساسی تولید فرهنگ و انتقال مبانی فرهنگی به لحاظ مادی و معنوی .
  4. هماهنگی محوری با سایر نهادهای فرهنگی به منظور پرهیز از موازی کاری و هم افزایی در اهداف .
  5. اهتمام به فرآیند آموزش عمومی بطور مستقل و نیز با همراهی دستگاه های مهمی همچون صدا و سیما ، دانشگاه ها و آموزش و پرورش .
  6. تلاش عملی برای تغيير و تحول بنيادي در ساختار، قوانين، مديريت و برنامه‌ريزي‌ها با هدف ايجاد ثبات مديريت فرهنگي، اعمال مديريت مشاركتي، نظام برنامه‌ريزي فرهنگي، كاهش بوروكراسي و كاهش مقررات دست و پاگير اداري در اجرا و سازماندهی اقدامات فرهنگی
  7. حمایت واقعی از آثار فرهنگی مناسب و متناسب با فرهنگ ایرانی – اسلامی و پدیدآورندگان این آثار .

...... و سخن آخر اینکه به یاد داشته باشیم پيشاهنگان فرهنگ در هزاره سوم، فاتحان جهان نوين خواهند بود و در این تقابل فرهنگی انکار ناپذیرکه در جهان حاکم شده ، غفلت‌كنندگان از اين مهم ، مغلوبين بزرگ اين دوره تاريخی و غارت زدگان مغبونی خواهند بود كه سرنوشتشان توسط ديگران رقم خواهد خورد. « فرهنگ » این گمشده مظلوم را پیدا کنیم و چون جان عزیزش بداریم ./

[1] - منبع : سوره سینما – پایگاه خبری تحلیلی سینمای ایران

[2] - بیانات 4/6/86


*: مدرس دانشگاه

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
یه شهروند
|
Netherlands
|
۰۷:۲۱ - ۱۳۹۵/۱۱/۰۴
0
0
با عرض سلام و ادب.
احیانا نویسنده‌ی مطلب بالا آقای سیف‌‌پور تهیه کننده‌ی برنامه‌های شبکه‌ی باران نیستند؟ همون برنامه‌هابی که در خلالشون با لودگی و مسخرگی، علنا به ما گیلک‌ها توهین میشه؟ متاسفم که ایشون در باب فرهنگ و لزوم توجه به اون فقط حرف میزنن و در عجبم که چرا ایشون یه نقد برای تلویزیونی که در اون مشغول بکار هستن نمینویسن؟
چطور میشه اینکه خارجی‌ها از دریچه‌ی یک فیلم ایرانی ما رو چگونه میبینن اینقدر مهم میشه و باید در موردش قلم‌فرسایی کنید؟ ولی اینکه شهروندان ما،۲۴ ساعته خودشون رو چطور از دریچه‌ی تولیدات شبکه‌ی باران میبینن اصلا مهم نیست و اینجا سکوت میکنید؟
من متخصص فرهنگ و رسانه نیستم اما این رو میدونم که انصاف چیز خوبیه.

از مسؤل سایت خواهشمندم که نظرم رو حذف یا سانسور نکنن.
با تشکر از شما و سایت خوبتون
مدیر پایگاه با سلام جناب سیف پور تهیه کننده برنامه فوق نیست
نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین