«فصل شیدایی» چطور شکل گرفت؟
علیرضا کوهفر: ما سالهای زیادی است که با سعید اسماعیلی در مقام طراح و کارگردان همکاری میکنیم و پروژههای متعددی را با ایشان اجرا کردهایم. تولید این گونه نمایشی در مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی (مهنا) فقط مختص به «فصل شیدایی» نیست. منظورم از گونه نمایشی، نمایش میدانی با پروداکشن عظیم (Big Produvtion)، با بهرهگیری از چندین رسانه (Multimedia) و به صورت پرفورمنس است. در این گونه نمایشی، ما از تصویر و جلوههای ویژه در یک اثر نمایشی بهره میبریم.
سال ۹۳ سعید اسماعیلی، طرحی را به ما پیشنهاد دادند که اثر قبلیشان یعنی «ستاره صبح» را کاملتر میکرد. پروژه «ستاره صبح» در یک سوله شکل گرفته بود و در آن، تصویر از نمایش، منفک بود و در برشهای زمانی، یا تصویر دیده میشد یا نمایش. ایشان به فرمولی رسیدند که تصویر و نمایش را با یکدیگر تلفیق کنند و در واقع تصویر بکگراند (background) نمایش باشد. جرقه اولیه «فصل شیدایی» در مرکز مهنا زده شد و برای اولین بار در شهریور ۹۳ در شهرکرد اجرا شد.
خوشبختانه تاثیرگذاری «فصل شیدایی» و توجههایی که جلب کرد، بسیار بالا بود. ما توانستیم هم توجه مخاطب عادی و هم توجه مسئولان را جلب کنیم. به همین دلیل اجرای مجدد «فصل شیدایی» را در سیاست گذاریهای مرکز مهنا پیشبینی کردیم. ما به رکورد زمانی فوقالعادهای دست پیدا کردیم و توانستیم ظرف یک سال و نیم گذشته «فصل شیدایی» را در بیش از ۱۰ استان اجرا کنیم.
«فصل شیدایی» تا کنون در چهارمحال بختیاری، خوزستان، یزد، لرستان، بوشهر، ابوموسی و تهران اجرا شده است؟
کوهفر: بندر عباس را هم باید به این فهرست اضافه کرد.
با توجه به اینکه راوی و نویسنده متون «فصل شیدایی» رسالت بوذری است؛ میخواهم بدانم در ابتدا از ایشان چه خواستید و فرآیند نگارش متن به چه صورت پیش رفت؟
سعید اسماعیلی: «فصل شیدایی» متنی نیست به آن معنی که احتمالا در ذهن شماست و بیشتر بر مبنای یک طرح شکل گرفته است. وقتی پیکره قصهها در ذهنمان شکل گرفت، طی جلساتی با رسالت بوذری به این فکر کردیم که چه کنیم تا بار نمایشی این قصهها افزایش یابد.
همانطور که علیرضا کوهفر اشاره کرد، یکی از مهمترین ویژگیهای این کار
بزرگی پروداکشن آن است. هر اتفاقی که در «فصل شیدایی» رخ میداد باید به ابعاد واقعی
نزدیک میبود. پس باید به سراغ قصههایی میرفتیم که ابعاد آنها بزرگ باشد. طبیعتا
قصهای که در فضای داخلی یک آپارتمان میگذرد به درد ما نمیخورد. ما از همان ابتدا
میدانستیم که صحنهمان چند صد متر مربع خواهد بود، چیزی حول و حوش ۶۵ تا ۷۰ متر در عمق ۴۰ متر. پس باید رویدادهایی
را انتخاب میکردیم که با این قاب متناسب باشد.
میتوان گفت، اول صحنهتان را انتخاب کردید و بعد قصهتان را؟
اسماعیلی: در واقع صحنه و قصه ما کاملا به یکدیگر وابسته بودند چون ما در قالب پروداکشنهای بزرگ (Big Produvtion) کار میکنیم و قصههایمان را هم بر همان مبنا انتخاب میکنیم. ما قصههایمان را در راستای یک نخ تسبیح تنظیم کردیم. در واقع اصل قصهها را بر مبنای عظمت صحنهمان انتخاب کردیم و طی جلساتی با رسالت بوذری در مورد چگونگی نشان دادن این قصهها صحبت کردیم. اینکه قصه را از کجا شروع کنیم و به کجا ختمش کنیم، مسالهای بود که در مورد آن گفتوگو کردیم.
دیالوگهای ما نباید دیالوگهای بلندی میبود چون در این شیوه از کار، تماشاگر حوصله شنیدن دیالوگهای بلند را ندارد و بیشتر آمده است که تصاویر را ببیند. بنابراین مشخصه دیالوگها را کوتاهی و تاثیرگذاری در نظر گرفتیم. ما به دیالوگهایی احتیاج داشتیم که در کوتاهترین زمان ممکن بیشترین اثر را بگذارند. رسالت بوذری با توجه به آنچه ما میخواستیم کار دیالوگنویسی را انجام داد.
رسالت بوذری بجز نویسندگی متون، نقش راوی را هم بر عهده دارد. چه شد که تصمیم گرفتید در «فصل شیدایی» از حضور راوی استفاده کنید؟
اسماعیلی: ما خیلی از حرفهایی را که میخواستیم، بگوییم در قالب آن ۱۰ یا ۱۵ قصهای که انتخاب کرده بودیم، نمیگنجید. منظورم این است که حرفهایی بود که ما دوست داشتیم، آنها را بگوییم ولی نمایشی نبودند. حرفهایی که به لحاظ اندیشه موجود در آن جذاب و مهم بودند ولی جذابیت نمایشی نداشتند. به همین دلیل این حرفها را در اختیار رسالت بوذری قرار دادیم تا در قالب راوی آنها را روایت کند. راوی «فصل شیدایی» یک مجری صرف نیست؛ آدمی است که به عنوان دانای کل از دل روایت بیرون میآید، روایتش را بیان میکند و مجددا به دل داستان برمیگردد. در واقع قصهها از دید این دانای کل روایت میشوند.
پس رسالت بوذری به عنوان بازیگر هم در دل آن قصه حضور دارد؟
اسماعیلی: بله؛ معمولا اینگونه است.
برای طراحی لباس این راوی و دانای کل چه تمهیدی اندیشیدید؟
اسماعیلی: ما برای طراحی لباس ایشان وقت زیادی گذاشتیم
و فکر کردیم از چه لباسی استفاده کنیم که به زمان و مکان خاصی اشاره نکند. به یاد دارم
که در شلنگ آباد، بازار معروف اهواز بودیم که این لباس را پیدا کردیم. لباس شکیلی که
میتوان آن را به هر زمان و مکانی نسبت داد.
میخواهم به طور مشخص به مکان اجرای «فصل شیدایی» در سال گذشته بپردازم؛ اینکه چرا کیلومتر دو جاده لشگرک انتخاب شد و اینکه بعد مسافت بر تعداد تماشاگر موثر بود یا خیر؟
کوهفر: این پروژه نمیتوانست در بافت شهری کلید بخورد و ما باید از شهر بیرون میرفتیم. ما به صحنهای چند صد متری نیاز داشتیم که اساسا در سطح شهر وجود نداشت. یکی از ویژگیهای کارهای میدانی مانند «شب آفتابی»، «ستاره صبح» و «فصل شیدایی» این است که همه اتفاقات در ابعاد واقعی و نه سمبلیک شکل میگیرد. اگر ما واقعه عاشورا را بازسازی میکنیم؛ اسبها باید به تاخت بروند، کاروانها به تعداد باشند و خیمهها آتش بگیرند. اگر دفاع مقدس را نشان میدهیم؛ باید انفجار و شلیک داشته باشیم و تانک وارد میدان شود. پس ما به زمینی نیاز داریم که از این قابلیتها برخوردار باشد. به همین علت است که همیشه به حواشی شهر فکر میکنیم.
در پاسخ به قسمت دوم سوال شما باید بگویم که دوری محل اجرا ابدا بر تعداد تماشاگر تاثیری نداشت چون خوشبختانه جذابیت کار آنقدر بالاست که تماشاگران خودشان را به ما برسانند.
چه شد که تصمیم گرفتید «فصل شیدایی» را در تهران، بدون دریافت بلیت از تماشاگران اجرا کنید؟
کوهفر: قرار بود بلیت این نمایش به مبلغ پنج هزار تومان به فروش برسد اما بعد از مدتی به این نتیجه رسیدیم که چه ایرادی دارد که تهیهکنندگان بلیت رایگان برای تماشاگران مهیا کنند. معتقدم موضوع و مفهوم این نمایش، آنقدر مهم است که میتوان شرایط ویژهای برای آن در نظر گرفت. همانطور که برای خوراک جسم همچون نان، یارانه در نظر میگیریم باید برای خوراک فرهنگی جامعه، آن هم از نوع مذهبی و اعتقادیاش، این مورد را لحاظ کنیم.
از برنامههای بعدی مرکز هنرهای نمایشی انقلاب اسلامی (مهنا)، بگویید.
کوهفر: ما از سوم خرداد تا قبل از ماه رمضان،
«فصل شیدایی» را در استان سمنان اجرا خواهیم کرد. بعد از عید فطر یعنی از ۲۱ تیر ماه پروژه
دیگری را به مناسبت قیام گوهر شاد در مشهد خواهیم داشت که هنوز نامی برای آن انتخاب
نشده است.
منبع: خبرگزاری صبا
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com