کد خبر: ۳۴۷۵۷۳
تاریخ انتشار:
به مناسبت ششم اردیبهشت سالروز شهادت شهید مهدی شاه آبادی

اگر شهادت می تواند تفکر و بینش اسلامی مان را به دنیا اعلام کند ، ما آماده این شهادتیم

در سال 1309 ﻫ .ش در اوج اختناق سنگین و شیطانی رضاخان ، درخانه بزرگمردی که از استوانه‌های عرفان و سیاست بود و در دامان مادری عالم و با معرفت ، فرزندی متولد شد که او را مهدی نامیدند.
گروه سیاسی - در سال 1309 ﻫ .ش در اوج اختناق سنگین و شیطانی رضاخان ، درخانه بزرگمردی که از استوانه‌های عرفان و سیاست بود و در دامان مادری عالم و با معرفت ، فرزندی متولد شد که او را مهدی نامیدند.

مهدی چهار سال داشت که به منظور فراگیری قرآن مجید وارد مکتبخانه شد و پس از دو سال ، از فراگیری قرآن فارغ وراهی دبستان «توفیق» شد . او به موجب استعداد درخشانی که داشت ، وقتی از مدرسه به خانه برمی‌گشت ، پس از استراحت کوتاهی نزد پدر بزرگوارش آیت حق ،‌شاه آبادی رفته ،‌به فراگیری علوم دینی مشغول می‌شد .



به گزارش بولتن نیوز، آن گاه که مهدی چهاردهمین بهار عمر خود را می‌گذراند ،‌وارد مدرسه علمیه «مروی» شد . سال 1327 ﻫ . ش برای مهدی سالی سرنوشت ساز بود ؛ او در یکی از عیدهای مذهبی در مجلسی با شکوه ، افتخار پوشیدن لباس مقدس روحانیت را یافت.

شیخ مهدی پس ازگذشت دو سال از فوت پدر راهی شهر مقدس قم شد . او یک سال در قم اقامت کرد و سپس برای گذراندن دوره دبیرستان دوباره به تهران برگشت و طی چهار ده ماه دوره دبیرستان را با موفقیت به پایان رساند .

او در سال 1332 ﻫ .ش و بعد از کودتای ننگین 28 مرداد برای اولین بار دستگیر و زندانی شد ، ولی پس از مدت کوتاهی آزاد گشت .

در مهرماه همان سال دوباره راهی قم شد و به تحصیل در حوزه علمیه ادامه داد . او رسائل را از آیت الله مشکینی و مکاسب را از آیت الله ستوده و کفایةالاصول را از آیت الله مجتهدی آموخت . در 25 سالگی دوره سطح به پایان رسید و در کلاس درس خارج فقه و اصول نشست . اساتید او در درس خارج ، حضرت امام (قده) و آیات عظام بروجردی ، گلپایگانی و اراکی بودند . شیخ مهدی در درسهای حوزه پشتکار عجیبی داشت و بسیار پیش می‌آمد که او تمام شب را به مطالعه مشغول بود و بعضی از شبها استراحت او بیش از چهار ساعت نبود .

خاطراتی از شهید

1) با وجود مشغله فراوان چه قبل از انقلاب و چه بعد از انقلاب، هیچگاه ایشان مسجد را رها نکردند و معتقد بودند ارتباط مستقیم و چهره به چهره با مردم را تحت هر شرایطی باید حفظ کرد. در مسجد پای صحبت و درد دل مردم می‌نشستند و اگر احساس می‌کردند می‌توانند از مشکلی گره گشایی کنند، از هیچ تلاشی دریغ نمی‌کردند. حتی اگر صحبت طولانی می‌شد و وقت‌شان اقتضا نمی‌کرد، آدرس منزل را به افراد می‌دادند و می‌گفتند برای ادامه صحبت و طرح مسایل و مشکلات به منزل بیایند. نهایت اهمیت را برای رفع مشکلات و دغدغه‌های مردم قائل بودند. یادم نمی‌رود یک روز ایشان آمدند و گفتند:"سقف منزل یک پیرزن دچار مشکل شده اما متاسفانه من الان امکان حل مشکل او را ندارم. شما هدیه‌ای برای او بخرید که او بداند من به فکر او هستم".




2)در واپسین سخنرانی اش قبل از شهادت که در مقر لشکر ۲۵ کربلا ایراد نمود به نکته جالبی اشاره کرد که حاکی از عشق به شهادت در راه خدا بود . آنجا که گفت:« اگر شهادت ، می تواند نظام توحیدی مان را حفظ کند ؛ اگر شهادت می تواند دشمن را ذلیل کند ؛ اگر شهادت می تواند تفکر و بینش اسلامی مان را به دنیا اعلام کند ، ما آماده این شهادتیم.»
بالاخره در واپسین مرحله ای که آیت الله از مناطق جنگی جنوب بازدید می کرد ، در منطقه عملیاتی جزیره مجنون در اثر انفجار و اصابت ترکش در حالی که در جمع رزمندگان اسلام حضور داشت شربت شیرین شهادت را نوشیده و با پرواز خونین و ملکوتی خویش به ملاء اعلی پیوست. تاریخ شهادت ۶/۲/۶۳مصادف شد با شب شهادت امام موسی الکاظم تا با آن امام همام محشور گردد.

مبارزه علیه رژیم طاغوت تحت رهبری امام خمینی (ره)


شب عاشورا مسجد روستای گیلان مملو از جمعیت عزادار بود و سخنران جوانی برای آنها سخنرانی می‌کرد . پیش از این چند بار به او تذکر داده بودند که باید در منبر برای جناب اعلی حضرت ! شاهنشاه «عاری از مهر» دعا کند ، اما او بدون توجه به آن دستورها ، هیچ گاه برای شاه دعا نکرده بود . ناگهان صدای چکمه‌هایی ، چشمها را متوجه درب مسجد کرد . رئیس پاسگاه به همراه چند تن از ژاندارمها وارد مسجد شدند و مستقیماً به طرف منبر رفتند ؛ ولی سخنران بی‌توجه به آنها به سخنرانی خود ادامه داد . رئیس پاسگاه ، وقتی به منبر رسید ، با پرخاشگری سخن روحانی را قطع کرد و او را از منبر پایین کشید و به طرف پاسگاه برد . عده زیادی از مردم همراه آنها به راه افتادند تا ببینند رئیس پاسگاه با روحانی ‌شان چه می‌کند . در پاسگاه ، رئیس رو به روحانی کرد  و گفت : با آن که چندبار به شما تذکر داده‌ایم ، چرا به شخص اول مملکت جناب شاهنشاه دعا نمی‌کنید و از او تعریف نمی‌کنید ! روحانی آزاده حجت الاسلام شیخ مهدی شاه آبادی با صدای بلند در جمع مردم و افراد پاسگاه جواب داد : « من نان امام زمان را نمی‌خورم که حلیم مشهدی عباس را هم بزنم !

فرمانده پاسگاه از این همه شجاعت و این جواب دندان شکن غرق در حیرت شد . جالب تر این که وقتی همسر فرمانده این پاسگاه از قضیه مطلع شد ، مدتها با شوهرش قطع رابطه کرد .

بی‌پروایی این روحانی آزاده دربرخورد با طاغوت از او چهره‌ای مقاوم و سازش ناپذیر ترسیم کرده بود .

 

دیدگاه شهید در خصوص ولایت فقیه در رهبری حضرت امام (ره)


ایشان ، قبل و بعد از انقلاب اسلامی تا آخرین دقائق عمر گرانبار خویش به طور روز افزونی بر این عامل مهم و حیاتی تأکید می‌فرمودند و عمیقاً اعتقاد داشتند که در زمان غیبت حضرت ولی عصر (عج) باید تحت رهبری فقیه جامع الشرایط تشکیل حکومت داد ، این شهید بزرگوار، استاد و مراد خود ، حضرت امام خمینی (قدس سره) را بزرگمرد تاریخ تشیع می‌دانستند یکی از همرزمان ایشان می‌فرمودند :

شهید شاه آبادی یکی از روحانیونی بودند که از همان سالهای قم که در درس حضرت امام ، حاضر می‌شدند ، و تا آخرین روزی که من ایشان را زیارت کردم ، گام به گام پشت سر امام حرکت می‌کردند و در هر مبارزه ، همراه ایشان و تابع ایشان بودند .»

شهادت در جبهه نبرد حق علیه باطل


پس از نماز مغرب و عشا به بازدید خود از جزایر مجنون ادامه داد . هواپیمایی روز قبل با آتش رزمندگان قهرمان سقوط کرده بود که در ادامه ، از‌آن هم بازدید به عمل آورد . آن شب ، جمعه بود و چون قرار بود دعای کمیل برگزار شود ،‌ایشان می‌خواست به طرف «مقر» برگردد. ناگهان صدای انفجار خمپاره‌ای همه چیز را عوض کرد و لحظه‌ای بعد ندای منادی آسمان برخاست که به شیخ نستوده می‌گفت : ( ارجعی الی ربک راضیة مرضیةفادخلی فی عبادی و ادخلی جنتی ) فرشتگان بالهای خود را گشوده بودند تا در شب شهادت امام کاظم (ع) شاهد معراجی دیگر باشند و روح شهیدی را به کاروان حسینیان ملحق کنند . خورشید خون گرفته بود و سعی می‌کرد هر چه زودتر خود را در افق پنهان کند تا شاهد آن لحظه دردناک نباشد . گویی خورشید نیز درخون تپیده بود .

 

پیام حضرت امام (ره) در شهادت شهید شاه آبادی

بسم الله الرحمن الرحیم

انا لله و انا الیه راجعون

با کمال تأسف و تأثر شهادت استادزاده محترم جناب حجةالاسلام آقای شیخ مهدی شاه آبادی را به پیشگاه معظم حضرت بقیة الله ارواحنا لمقدمه الفداء تبریک و تسلیت عرض می‌کنم . مبارک باد بر آن حضرت چنین فداکاران و جانبازان در راه هدف بزرگ و اسلام عزیز که با شهادت افتخار آمیز خود ملت عظیم الشأن ایران ، بویژه روحانیت عالیقدر را سرافراز می‌نماید .

این شهید عزیز ، علاوه بر آن که خود مجاهدی شریف و خدمتگزاری  مخلص برای اسلام بود و در همین راه به لقاءالله پیوست . از خداوند متعال برای این شهید سعید و سایر شهدای در راه اسلام ، رحمت در جوار خود و برای فامیل معظم و حضرات آقازادگان محترم شاه آبادی دامت افاضاتهم صبر و اجر عظیم خواستارم .

روح الله الموسوی الخمینی

Www.aminnavak.parsiblog.com
Www.aviny.ir

شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.

bultannews@gmail.com

نظر شما

آخرین اخبار

پربازدید ها

پربحث ترین عناوین