به گزارش بولتن نیوز، علی طیب نیا وزیر اقتصاد در گفتوگویی مفصل با ویژه نامه نوروزی
هفتهنامه تجارت فردا به تشریح شرایط جدید اقتصاد ایران پرداخت و ضمن توضیح
درباره برخی وقایع اقتصادی در سال ۹۴ مانند تصمیم شورای پول و اعتبار بر
کاهش نرخ سود بانکی، به چشمانداز اقتصاد ایران در سال ۹۵ پرداخت.
متن کامل این گفتوگو را در ادامه میخوانید.
آقای دکتر انتظار به پایان رسید و برجام وارد مرحله اجرا شد.
پیشفرض کلیه گفتوگوهای قبلی با شما و دیگر مقامات اقتصادی کشور این بود
که اگر برجام وارد مرحله اجرا شود یا نشود، نتیجه چه خواهد بود. اما اکنون
طی دوران پسابرجام، در شرایطی به سر میبریم که چشمانداز مالی دولت،
ناامیدکننده است. شما چه تصویری از وضعیت اکنون اقتصاد ایران دارید؟
امروز خیلی بیشتر از گذشته به آینده امیدوارم. نشاط سیاسی انتخابات و شور و
حالی که مردم به فضای سیاسی کشور دادند، در هر صورت یکی از الزامات اقتصاد
ایران برای گذار دوره فعلی است.
اینکه مردم ناامید نیستند و به آینده امیدوارند و این امیدواری در انتخاب
سیاسی آنها مشاهده میشود، پیام خوبی برای دولت دارد. همانطور که شما در
پرسش خود، مطرح کردید، ما با مجموعهای از مشکلات ساختاری جدی مواجه هستیم
که شرایط سالهای اخیر، یعنی تحریم و کاهش قیمت نفت، این شرایط را سختتر و
مشکلتر کرده است.
چیزی که ما را امیدوار میکند این است که مردم به سیاستها اعتماد کردهاند
و مشی دولت فعلی را برای اداره کشور مناسب میبینند. چنین پیامی در حالی
که اقتصاد ایران مشکلات زیادی پیشرو دارد، اما این پیام را میدهد که در
مسیری که پیمودهایم، حمایت مردم را هم داشتهایم.
از این به بعد هم سرمایه اصلی ما صبر و تحمل مردم است. در حال حاضر اقتصاد
کشور، دو مشکل عمده را پیشروی خود میبیند که مخل و مانع رشد اقتصادیاند.
نخست، بحران بدهیهای دولت و دوم، بحث تنگنای مالی است که در حال حاضر با
آن مواجه هستیم.
تمرکز مجموعه دولت طی دوران پساتحریم، قاعدتاً باید بر این دو مشکل باشد؛
ضمن اینکه یکسری فرصتهای جدید وجود دارند که در دوران تحریم امکان استفاده
از آنها وجود نداشت. شکی نیست که اگر تحریمها ادامه پیدا میکرد، و مرحله
دوم تحریمها شروع میشد، میتوانست شرایط بسیار سختی را به وجود آورد؛
اما به هر حال، محدودیتهای ناشی از تحریم برداشته شده و فرصتهایی فراهم
شده است که باید از آنها استفاده کنیم برای اینکه بتوان از این شرایط
استفاده کرد و به رشد اقتصادی بالا دست یافت، این دو مشکل باید حل و فصل
شوند.
نتیجه مشکل تنگنای مالی، کاهش قدرت وامدهی بانکها است و انجماد بخش بزرگی
از منابعی که برای استفاده در اختیار نیست. اکثر بانکها با مشکل کمبود
سرمایه مواجه هستند و اگر بخواهند نسبتهایی را که در سیستم بانکداری دنیا
رایج و حاکم است رعایت کنند قادر به اعطای تسهیلات نخواهند بود وضعیت
صورتهای مالی بانکها نیز در سالهای گذشته به دلیل کمبود سرمایه مناسب
نبود و در شرایط تحریمهای مالی خارجی، مشکلات و محدودیتهایی ایجاد کرده
بود.
در عین حال، حجم مطالباتی که بانکها از دولت دارند، عدد قابل ملاحظهای
است که اکنون به حدود ۱۰۰ هزار میلیارد تومان رسیده اینها مشکلاتی است که
با آن مواجهیم. عموماً هم از دولت قبل به ارث رسیده است اگر در دولت حاضر
رقم بدهیها افزایش مییابد، عمدتاً به دلیل سودی است که به این بدهیها
تعلق میگیرد؛ چرا که دولت هم مثل دیگران باید به سیستم بانکی بابت بدهیاش
سود بپردازد. سود پرداختی بالای ۲۰ درصد است و در نتیجه بدهیهای دولت به
سرعت افزایش مییابد.
همین مساله درباره مطالبات غیرجاری بانکها از مردم نیز وجود دارد که آن هم
رقم قابل توجهی است و اکنون از ۹۰ هزار میلیارد تومان هم فراتر رفته،
علاوه بر این، بخشی از منابع بانکها هم درگیر اموال و داراییهای مازاد
شده است.
بازار مسکن هم منجمد شده است و امکان فروش آنها هم وجود ندارد.
بله، دقیقاً بخشی از این، توسط بانکها به صورت ارادی انجام شده و به این
دلیل بوده که فعالیت اصلی بانکداری، سودآور نبوده است. فعالیت اصلی
بانکداری در برخی سالها به دلیل پدیده سرکوب مالی زیانده بوده و بانکها
برای اینکه بتوانند این زیان را جبران کنند، وارد سرمایهگذاری در
حوزههایی شدهاند که تشخیص میدادند سودآور است، یکی از این حوزهها بازار
مسکن بود که اکنون دچار رکود شده است و طبیعتاً در کوتاهمدت امکان برگشت
منابع وجود ندارد این پدیده، بانکها را با مشکلات زیادی مواجه کرده است.
بخش دیگری از فعالیت بنگاهداری بانکها نیز به آنها تحمیل شده. به این شکل
که دولت در ازای بدهیهایی که به سیستم بانکی داشته، بخشی از بنگاهها را
به آنها واگذار کرده است، بنگاههایی که نه سودآوری خوبی دارند و نه
میتوان آنها را فوری در بازار به فروش رساند.
اغلب بنگاههای باقی مانده دولت زیانده هستند
به عبارت دیگر دولت قبل، ضمن دسترسی به درآمدهای بالای نفتی، هم ایجاد بدهی کرده و هم عمده بنگاههای سودآور دولتی فروخته است. اکنون که قصد داریم بنگاههای دولتی را واگذار کنیم، اغلب با تعدادی بنگاه زیانده با صورتهای مالی نامناسب مواجه هستیم. یک بنگاه بعضاً تا هشت بار به مزایده گذاشته میشود و در نهایت هم به دلیل صورتهای مالی نامناسب به فروش نمیرسد.
مشکل بدهی دولت این است که وقتی تأدیه نمیشود، دومینووار انتقال پیدا میکند وقتی دولت بدهی خود را به پیمانکار نپردازد، پیمانکار هم نمیتواند بدهیاش را به بانک پرداخت کندو بانک هم نمیتواند به متقاضی بعدی وام بدهد. وقتی دولت به پیمانکار بدهی دارد، پیمانکار نمیتواند حقوق پرسنل خود را بدهد و بابت تجهیزات و قطعات خریداری شده پولی پرداخت کند بنابراین مشکل بدهی دولت در کل اقتصاد انتشار پیدا میکند.
وضعیت بدهی در ایران آنگونه که در یونان بحرانساز بود، خطرناک نیست با این تفاوت که یونان بدهی خارجی داشت و دولت ایران بدهی داخلی دارد. به نظر شما میزان بدهی دولت ایران در مقایسه با دیگر کشورها چقدر نگرانکننده است؟
بدهی دولت نسبت به گذشته رقم بالایی است اما در مقایسه با کشورهای دیگر رقم چندان بالایی به شمار نمیرود نسبت بدهی دولت به تولید ناخالص داخلی هنوز به ۵۰ درصد نرسیده است در حالی که این رقم در کشورهای پیشرفته بالای ۱۰۰ درصد و در ژاپن ۲۵۰ درصد است. اما حتی همین رقم هم برای ایران نگرانکننده است؛ نه به خاطر «رقم» آن، بلکه به دلیل «کیفیت» آن. اینکه دولت بدهکار باشد، بد نیست و اصلاً بدهکار بودن میتواند نشان دهنده اعتبار باشد.
هرچه یک بنگاه بزرگتر باشد، بدهیهایش هم بیشتر است. مهم این است که بدهکار خوشحسابی باشد. اما در مورد بدهیهای دولت، فرد در مقابل مطالبات خود از دولت هیچ سندی ندارد که معرف طلب باشد؛ سندی که قابلیت خرید و فروش در بازار سرمایه را داشته باشد و بتواند به عنوان وثیقه نزد بانک گذاشته شود تا برای دریافت منابع مالی مورد استفاده قرار گیرد.
بنابراین باوجود اینکه تمامی دولتهای بزرگ بدهی دارند، طلبکاران آنها میدانند که میتوانند برگه طلب را در بازار بفروشند و در غیر این صورت در سررسید مشخص میتوان سود آن را دریافت کرد.
بسیاری هستند که برای سالهای طولانی اوراق بهادار دولتی را در اختیار دارند و هیچوقت به فکر نقد کردن آن نمیافتند، چون کمترین ریسک را دارد و بازده آن نیز قابل قبول است. ما درصدد این هستیم که بدهیهای دولت را ساماندهی کنیم، یعنی بخشی را به صورت نقد بپردازیم و بخشی دیگر را به اوراق تبدیل کنیم.
امسال خوشبختانه قدمهای مؤثری برداشته شده است و اسناد خزانه را اولین بار در حد پنج هزار میلیارد تومان منتشر کردیم؛ اسنادی که شاید سال قبل تصویر نمیکردم عرضه شوند، علاوه بر این، حدود هزار میلیارد تومان هم اوراق مشارکت منتشر کردیم، قصد داریم این سیاست را تا پایان سال ادامه دهیم. اکنون حجم بازار بدهی به ۱۱/۵ هزار میلیارد تومان رسیده است. اگرچه این رقم نسبت به کل بدهیها زیاد نیست، اما قابل توجه است.
به طور کلی برای انتشار چه اوراقی برنامهریزی شده است؟
ما انتشار اوراق مشارکت را ادامه خواهیم داد. مورد دیگر اسناد خزانه است که در آینده عمدتاً در میانههای سال، نوسانات درآمد و هزینه دولت را جبران خواهد کرد. علاوه بر این، اوراق صکوک میتواند به اتکای داراییهای دولت منتشر شود انواع دیگر اوراق مالی نیز وجود دارد که میتواند بر مبنای عقود اسلامی منتشر شود.
در حال حاضر در بازار سرمایه یک شورای فقهی وجود دارد که روی انواع ابزارهای مالی کار میکند که مشکل شرعی برخیابازارها را حل و فصل کند. احکام خوبی نیز در قانون بودجه پیشبینی و به مجلس ارائه داده شده است. احکام پیشبینی شده این امکان را فراهم آورده تا بخش عمدهای از بدهی دولت را به اوراق بهادار با قابلیت نقدشوندگی تبدیل کنیم که این میتواند مشکل تنگنای مالی را تا حد زیادی مرتفع کند.
نرخ سود اوراق چگونه تعیین میشود؟ چون به نظر میرسد مهمترین چالش پیشروی شما، تعیین نرخ سود این اوراق است. به این دلیل که نرخ تعیین شده، قابلیت سیگنالدهی به بازار دارد.
نرخ سود به وسیله بازار تعیین میشود و در بازار سرمایه، نرخ سود دستوری و فرمایشی تعیین نمیشود. هماکنون نرخ سود اوراق در بازار سرمایه به زیر ۲۰ درصد رسیده که خبر مثبتی است و چند ماه قبل برای خود ما هم قابل پیشبینی نبود.
نگرانی این بود که اگر اوراق در حجم گسترده منتشر شود، نرخ آن تا ۲۸ درصد هم برسد. اما خوشبختانه نرخها، هم در بازار پول و هم در بازار سرمایه کاهش پیدا کرده که به دلیل کاهش نرخ تورم، کاملاً طبیعی است.
همین اکنون هم نرخ واقعی سود را بالا میدانیم و معتقدیم امکان کاهش بیشتر آن فراهم است ما علاقهمند هستیم نرخ سود کاهش پیدا کند؛ نه صرفاً به خاطر اینکه هزینه تأمین مالی دولت کاهش پیدا کند؛ بلکه بیشتر به خاطر اینکه میخواهیم هزینه تأمین مالی بنگاهها و فعالان اقتصادی کاهش یابد.
بخش واقعی اقتصاد قادر نیست سودهای بالا را پرداخت کند. وقتی نرخ تورم کاهش مییابد، انتظار این است که نوسانات نرخ ارز هم کاهش پیدا کند.و عمده نوسانات نرخ ارز به دلیل تورمهای سنگین گذشته بوده است وقتی تورم کاهش پیدا کند، انتظار این است که در بازار ارز هم آرامش حاکم شود.
انتظار این است که نرخ رشد دستمزد هم محدود شود. تورم ۴۰ درصد یک نرخ رشد را میطلبد و تورم ۱۰ درصد نرخ دیگری را. نرخ سود همینطور است. گفته میشود دولت به مهار تورم بیش از رشد اقتصادی اهمیت داده است، در حالی که این دو مورد با هم در تضاد نیستند برای تأمین رشد اقتصادی، باید با تورم مقابله کنیم، وقتی تورم پایین بیاید، آرامش در بازار حاکم میشود و متغیرهای اقتصادی قابل پیشبینی میشوند و همه اینها به سرمایهگذاری کمک میکنند.
پیشبینی شما از تورم سال آینده چیست؟ آیا تورم از هسته سخت عبور خواهد کرد و باز هم کاهش خواهد یافت؟
چند ماه پیش که در سخنرانی مجلس خبرگان، تورم ۱۵ درصدی را پیشبینی کردم، خیلیها تصور نمیکردند تورم به چنین محدودهای نزدیک شود ولی دیدیم که به دلیل اتخاذ سیاستهای درست اقتصادی، این اتفاق رخ داد. وقتی به تورم ۱۵ درصدی رسیدیم، بسیاری گرفتند که به هسته سخت تورم رسیدیم و دیگر شاهد کاهش نخواهیم بود.
اما این طور نبود و با وجود کند شدن شتاب نزول تورم _ که کاملاً هم طبیعی است_ تورم باز هم در مسیر نزولی تورم قرار گرفت. منتها اکنون در شرایطی هستیم که این روند به سختی صورت میگیرد و اگر میخواهیم شاهد تداوم کاهش تورم و پایداری شرایط باشیم، حتماً باید انضباط مالی و پولی را در دستور کار قرار دهیم.
زمانی درآمد نفتی کشور حدود ۱۲۰ میلیارد دلار بود و اکنون پیشبینی میشود درآمد نفتی تا پایان سال به ۲۲ میلیارد دلار برسد. البته تفاوتی بین فروش نفت و وصول درآمد آن وجود دارد که ناشی از فاصله زمانی تا دریافت پول و همچنین مسدود شدن برخی منابع در خارج از کشور است.
اما در نهایت کل درآمد نفتی امسال بیش از ۲۲ میلیارد دلار نخواهد بود. اما از همین رقم، بخشی سهم شرکت ملی نفت ایران است و بخش دیگر سهم صندوق توسعه ملی. شاید چنین تنگنای مالی و اعتباری در کل تاریخ اقتصاد کشور بیسابقه باشد.
گاهی کشور با موج کاهش درآمد مواجه میشود در حالی که نقطه شروع یک وضعیت نسبتاً مناسب است؛ مثلاً ذخایر کشور در سطح بالایی قرار دارد، بنگاهها به لحاظ تأمین تجهیزات و مواد اولیه در وضعیت خوبی هستند و رشد اقتصادی در سطح خوبی قرار دارد اما گاهی کشور دو تا سه سال تحریم شدید را تجربه کرده، رشد اقتصادی منفی بوده و تورم به بالاتر از ۴۰ درصد رسیده است و بعد ناگهان قیمت نفت کاهش مییابد.
گویی فردی یک بیماری حاد داشته و در همان حال به آسیب بیماری دردناک دیگری دچار میشود. در چنین شرایطی میتوان گفت عملکرد اقتصادی دولت ممتاز بوده است. اگر قیمت نفت کاهش پیدا نمیکرد، باوجود تداوم تحریمها،در سال ۱۳۹۴ میتوانستیم رشد اقتصادی پنج درصدی را تجربه کنیم.
اما اکنون گفته میشود که رشد اقتصادی فصلی دوباره منفی شده بانک مرکزی هم آن را اعلام نکرده است.
سال گذشته قابل پیشبینی بود که رشد اقتصادی سال ۱۳۹۴ کاهش مییابد؛ اما اینکه حتماً منفی میشود یا نه، مشخص نبود. البته انتظار داشتیم با توجه به کاهش قیمت نفت، رشد اقتصادی کاهش یابد. از نظر شخص من قابل پیشبینی بود که نرخ رشد میتواند منفی شود.
اما حتی اگر نرخ رشد صفر باشد یا منفی شود، با توجه به اهمیت کاهش قیمت نفت در اقتصاد ایران، اگر اثرات آن را با شوک اول، یعنی تحریم، مقایسه کنیم، میبینیم نتایج اولی به مراتب شدیدتر بوده است. تحریم صادرات نفت ما را نصف کرد. درست است؟
اثر کاهش بهای نفت به ۲۵ دلار شدیدتر از تحریم صادرات نفت بود
بله، حدود نصف و شاید کمتر.
فرض کنیم تحریم صادرات نفت و میعانات گازی را به کمتر از نصف رساند. اما کاهش از ۱۰۵ دلار به ۲۵ دلار یعنی یک چهارم. این شوک، شدیدتر بود.
این نشان میدهد که ضریب مقاومت اقتصاد ایران افزایش پیدا کرده است اکنون تورم در ونزوئلا به ۳۰۰ درصد رسیده و ارزش روبل در روسیه به نصف کاهش پیدا کرده است.
عراق را در نظر بگیرید. صادرات نفت این کشور به مراتب بیشتر از ایران است و جمعیت این کشور هم کمتر از ایران. وزیر مالیه عراق به من گفت که تمام طرحهای زیرساختی و عمرانی این کشور کاملاً متوقف شده است و توان پرداخت حقوق و مزایای کارکنان را ندارند. میگفت که کارشان این شده که به تکتک کشورهای غربی سفر میکنند تا وام بگیرند و به پول داخلی تبدیل کنند تا حقوق کارکنان را بدهند اما در ایران با وجود شرایط دشوار امسال تا به امروز، حدود ۱۹ هزار و ۸۰۰ میلیارد تومان هزینه عمرانی و حدود دو تا سه هزار میلیارد تومان هم از طریق اوراق پرداخت شده است.
بنابراین مجموع هزینههای عمرانی تاکنون به حدود ۲۲ هزار میلیارد تومان رسیده است. این برای کشوری که هم تجربه تحریم را داشته و هم کاهش شدید قیمت نفت را پشسر گذاشته است، یک موفقیت قابل ملاحظه به شمار میرود.
گاهی چشممان را بر واقعیات میبندیم، کاهش قیمت نفت را نمیبینیم، تحریم را در نظر نمیگیریم و میگوییم چرا همه چیز شکوفا نمیشود؟ اما افرادی که اقتصاد میدانند، محدودیتها را هم میشناسند.
معاون صندوق بینالمللی پول به اینجا آمد و گفت اتفاقی که در ایران افتاده بیشتر به یک معجزه شبیه است اینکه در این شرایط، تورم مهار شده و رکود و کسادی به حداقل ممکن رسیده است.
در آینده نزدیک احتمالاً با کاهش محدودیتها، درآمدهای ناشی از صادرات هم افزایش مییابد.
اکنون صادرات نفت ایران افزایش پیدا کرده است. در بهمنماه، چیزی حدود ۴۰۰ تا ۵۰۰ هزار بشکه به صادرات نفت کشور اضافه شد که احتمالاً در اسفندماه احتمالاً افزایش صادرات نفت به حدود ۶۰۰ تا ۷۰۰ هزار بشکه در روز خواهد رسید اما درآمد نفتی معمولاً با یک وقفه حدود سه ماهه دریافت میشود این یعنی اگرچه حذف تحریمها صادرات نفت را زیاد کرده است اما آثارش بر درآمد امسال حس نمیشود و از فروردین یا اردیبهشت سال آینده اثر افزایش قیمت نفت بر اقتصاد کشور ظاهر میشود.
البته کاهش هزینه مبادلاتی هماکنون به طور محسوسی قابل مشاهده است و به تدریج فرصتهای جدیدی فراهم میشود و ما قادر خواهیم بود که نفت بیشتری بفروشیم. به نظر میرسد که قیمت نفت دیگر به حداقل رسیده است و احتمالاً افزایشی را در قیمت نفت شاهد خواهیم بود. تحولات روزهای اخیر منطقه در عرصه سیاسی نیز علائمی از افزایش قیمت نفت را نشان میدهد. بنابراین احتمالاً افزایش خواهیم داشت.
البته قیمت نفت به سطوح بالای قبلی برنخواهد گشت اما یک قیمت ۵۰ تا ۶۰ دلاری چندان دور از ذهن نیست. پیشبینی بسیاری از مراجع تخصصی بینالمللی از قیمت نفت، ۵۰ تا ۶۰ دلار است. هر چند هیچکس نمیتواند با قطعیت حرف بزند. مراجع تخصصی برآوردهای متفاوتی دارند اما میتوانیم بگوییم که گرایشی در جهت افزایش قیمت نفت خواهیم داشت.
پیشرانهای رشد اقتصادی سال آینده کدامها خواهند بود؟
اکنون منابع مالی خارجی قابل ملاحظهای در اختیار کشور قرار میگیرد که در گذشته وجود نداشته است. در حال امضای تفاهمنامه با کشورهای مختلف هستیم و من با مقامات ژاپن یک تفاهمنامه ۱۰ میلیارد دلاری امضا کردهام تا پروژهها و طرحهای سرمایهگذاری ما را تأمین مالی کنند.
پیشنهادهای قابل ملاحظهای برای سرمایهگذاری مستقیم خارجی در ایران وجود دارد. مثلاً پیشنهاد فرانسویها برای فرودگاه امام خمینی به صورت سرمایهگذاری مستقیم خارجی است که در سازمان سرمایهگذاری و کمکهای اقتصادی و فنی ایران بررسی میشود. اکنون پیشنهادهایی برای سرمایهگذاری در شرکتهای مثل ایران خودرو مطرح شده و از جمله پژو در حدود ۵۰۰ میلیون دلار پیشنهاد سرمایهگذاری ارائه داده و مذاکراتی با شرکت رنو در حال انجام است.
در سفری که به ژاپن داشتم، شرکتهای این کشور علاقهمندی خود را برای سرمایهگذاری در بعضی از صنایع ایران به خصوص صنعت خودرو اعلام کردند. مثلاً میتسوبیشی علاقهمند به فروش هواپیمای جدیدی بود که ادعا داشتند در میان هواپیماهای کوچک دنیا، بهترین است.
خرید هواپیما خود یک سرمایهگذاری است. با توجه به مزیتهای ایران در زمینه ترانزیت و موقعیت جغرافیایی، یکی از مزیتهای کشور سرمایهگذاری در این زمینه است. با کره جنوبی یک تفاهمنامه هشت میلیارد دلاری دیگری نیز داشتیم. کشورهای مختلف پیشنهاد سرمایهگذاری و تأمین مالی را در شئون مختلف ارائه دادهاند.
اینها نشان میدهد که سال آینده حتماً رشد اقتصادی مثبت و قابل ملاحظهای خواهیم داشت. نهادهای مالی و تخصصی بینالمللی نیز برای سال آینده شرایط خیلی خوبی را پیشبینی کردهاند؛ یعنی نرخ رشد ۶ درصدی و حتی بیشتر.
بهجز سرمایهگذاری خارجی، پیشرانهای رشد اقتصادی کدامها خواهند بود؟
ما به دنبال این هستیم که سرمایه و دانش فنی را از خارج جذب کنیم، با سرمایههای داخلی و نیروی کار داخلی خودمان ترکیب کنیم، و محصولات تولیدی را صادر کنیم. اگر صادر نکنیم، تأمین مالی خارجی میتواند در آینده مشکلساز باشد. بنابراین اولویت سرمایهگذاری مستقیم خارجی است که تعهد ثابتی برای دولت و نظام اقتصادی ایران ایجاد نکند. هر پروژهای که تأمین مالی میشود، باید از محل تولیدات و صادرات خود پروژه بتواند تسویه کند.
بنابراین بخش صادراتی قطعاً یکی از پیشرانها است. در بخش پتروشیمی مزیتهای چشمگیری وجود دارد در خودروسازی در گذشته سرمایهگذاری قابل توجهی صورت گرفته است و قابلیتهای بسیار خوبی نیز در آن وجود دارد.
اگر توان داخلی صنعت خودرو کشور با سرمایههای خارجی بنگاههای بزرگ ترکیب شود و تولید به صورت مشترک برای عرضه در بازار چند صدمیلیونی کشورهای منطقه صورت گیرد، قطعاً زمینه رشد قابل ملاحظهای در این بخش هم وجود دارد حملونقل زمینی، ریلی، هوایی و دریایی از دیگر حوزههایی است که قابلیت قابل ملاحظهای در آن وجود دارد ایران در مسیر ترانزیت دریای عمان و خلیج فارس با کشورهای آسیای مرکزی قرار گرفته و در مسیر ارتباط شرق و غرب نیز قرار دارد. باید از این ظرفیت به دسترسی بهره گرفت.
ظاهراً بخش مسکن دیگر پیشران نیست.
بخش مسکن، همیشه مهم بوده و هست. به دلایل متعدد باید حتماً این بخش از وضعیت کسادی موجود خارج شود. اولاً مسکن یک کالای سرمایهای است و به خصوص در فرهنگ ما، مردم بدون داشتن مسکن احساس آرامش و امنیت خاطر ندارند.
بنابراین مسکن هم یک کالای مصرفی است و هم یک کالای سرمایهای، دوم اینکه مسکن بیشترین ارتباطات پیشین و پسین را با سایر بخشهای اقتصادی کشور دارد. بنابراین باید حتماً به بخش مسکن توجه ویژهای داشت.
راهکار خروج این بخش از رکود چیست؟
مجموعهای از طرحها برای تأمین مالی بخش مسکن پیشبینی شده است؛ چه در حوزه ساخت و چه در حوزه خرید و تقاضای بخش مسکن. به نظر میرسد که در سال آینده وضعیت با امسال متفاوت خواهد بود. در اینکه رشد اقتصادی سال آینده کشور مثبت خواهد بود، تردیدی نیست. اکثر پیشبینیها این است که بالاترین نرخ رشد اقتصادی کل منطقه خاورمیانه و شمال آفریقا متعلق به ایران است.
اما این نگرانی هم وجود دارد که حتی اگر رشد اقتصادی سال ۱۳۹۵ مثبت باشد، این رشد در سال ۱۳۹۶ ادامه نیابد و پایه رشد سالهای آینده قرار نگیرد.
پایداری رشد به عوامل متعددی بستگی دارد اگر صرفاً از منابعی که در خارج از کشور وجود دارد، استفاده شود و ظرفیتهای راکد موجود، فعال شود، این رشد میتواند موقتی باشد. اما اگر زمینه برای تأمین مالی پایدار فراهم شود و بخش خصوصی داخلی و خارجی بیشتر مشارکت کند، میتوان به یک رشد مستمر دست یافت. باید فشار رشد از دولت و طرحهای عمرانی آن، به بخش خصوصی و طرحهای آن انتقال یابد.
۴۰۰ مجوز زائد شناسایی و حذف شد
مواردی که اشاره کردید بسیار امیدوارکننده است؛ ولی محیط کسب و کار هنوز وضعیت چندان خوبی ندارد. مثلاً حدود دو هزار مجوز زائد شناسایی شده اما همچنان باقی مانده و حذف نشده است.
از بیش از ۱۸۰۰ تا دو هزار مجوز ۴۰۰ مورد طی یک تا دو ماه گذشته لغو شده است. این روند ادامه پیدا خواهد کرد.
مجوزهای لغو شده مربوط به کدام حوزهها بوده است؟
در حوزه وزارت صنعت، معدن و تجارت، وزارت جهاد کشاورزی و در حوزه بازار سرمایه بوده است. هفته آخر بهمن ماه، هیأت مقرراتزدایی جلسه داشت و حذف ۴۰۰ مجوز به تصویب نهایی رسید. البته حذف داوطلبانه سایر مجوزهای زائد هنوز ادامه دارد. با برخی از دانشگاهها مثل تربیت مدرس و علامه طباطبایی قراردادهایی منعقد شده است تا مجوزهای دستگاهها مورد بررسی قرار گیرند.
جدا از حذف و شاید مهمتر از آن، تسهیل فرآیند صدور است. در نهایت یکسری از مجوزهای باقی میمانند و در هیچ جای دنیا تمام مجوزها، مثلاً مجوزهای سلامت و بهداشت، حذف نمیشوند اما فرآیند صدور مجوزهایی که باقی میمانند، باید تسهیل شود در این زمینه اقدامات بسیار خوبی انجام شده و در حال انجام است.
پس سال آینده فضای بهتری برای کسب و کار خواهد بود؟
حتماً این طور است. قوانین زائد با کمک بخش خصوصی در حال شناسایی و حذف است در سال آینده بهبود محیط کسب و کار و یک تعامل مثبت و سازنده با اقتصاد باید اولویت راهبردی نخست کشور باشد.
امسال تجربه جدید سیاستگذاری کوتاهمدت را داشتیم. در عین حال دولت دوباره به سبک قدیمی برنامهریزی جامع مثل برنامه ششم توسعه روی آورده است. چرا سیاستگذاری کوتاهمدت جای سیاستگذاری بلندمدت را نمیگیرد؟
اینها با یکدیگر تناقص ندارند.
سؤال این است که آیا دولت جسارت دارد که دست از برنامه ریزی بلندمدت بردارد و از برنامهریزی دو ساله استفاده کند؟
در اقتصاد ایران به هر دو نوع برنامهریزی نیاز است. برنامهریزی بلندمدت از این جهت مورد نیاز است که به روزمرگی دچار نشویم، مسیر بلندمدت گم نشود و حرکت در مسیر درست اصلاح ساختار تداوم یابد. از سوی دیگر نیز برخی مشکلات کوتاهمدت وجود دارند که برای رفع آنها به برنامه کوتاهمدت نیاز است. بنابراین در نظام برنامهریزی برنامه کوتاهمدت، میان مدت و بلندمدت، هر سه وجود دارند آنچه اهمیت دارد این است که اینها با یکدیگر سازگار و هماهنگ باشد.
اینجا بحث فرماندهی اقتصاد پیش میآید. فرمانده اقتصاد ایران اکنون کیست؟
فرماندهی که با دولت است
کدام نهاد دولت؟ سازمان مدیریت و برنامهریزی، یا وزارت اقتصاد، یا شورای اقتصادی؛ کدامیک؟
نباید این طور به مسئله نگاه کرد، دولت هماهنگ کننده تمام سازمانها و دستگاهها با یکدیگر است.
اکنون هم از ناهماهنگی در تیم اقتصادی دولت میگویند.
رئیس ستاد اقتصادی دولت، رئیس جمهور است و اعضای آن معاون اول رئیس جمهور، رئیس سازمان مدیریت و برنامهریزی، وزارت اقتصاد و بانک مرکزی. برای همه شوراها، ستادها و کمیسیونها کارگروه تخصصی تشکیل شده است که این کارگروه تخصصی برای موضوعات مختلف ترکیب واحدی ندارد یعنی بسته به نوع موضوعی که در کارگروه تخصصی مطرح میشود، افراد شرکتکننده در آن با یکدیگر متفاوت هستند وجود تفاوت نظر، کاملاً طبیعی است.
شما اکنون از این فرماندهی و این شکل کار راضی هستید؟
بستههایی که از دولت بیرون آمده است نشان دهنده همگرایی تیم اقتصادی است.
این حاصل اجماع شما بوده، چون با هم تعامل و همگرایی دارید، نه به این خاطر که ساختار خوبی وجود داشته است.
انشاءالله در آینده نیز همین طور خواهد بود.
اما این اختلاف ممکن است دوباره نمود پیدا کند.
نه، همیشه میان هر دو اقتصاددانی ممکن است اختلافنظرهایی وجود داشته باشد در دولت برای اینکه نظرات به هم نزدیک شود، یک ستاد اقتصادی وجود دارد که با حضور جناب آقای رئیس جمهور تشکیل میشود.
پس میتوان گفت فرمانده اقتصاد، آقای روحانی هستند.
حتماً اینطور است.
بنابراین هیچ بحث و اختلافی در چرخه کار وجود ندارد.
حساسیت خوبی که آقای روحانی دارند و در گذشته کمتر وجود داشته، این است که ستاد اقتصادی دولت به طور منظم، هفتهای دو جلسه تشکیل میدهد. روزهای یکشنبه و پنجشنبه این جلسات برگزار و همه مسائل در آنجا بحث میشود. همه مسئولان حرفهای خود را میزنند و حسن کار این است که تنها یک نظر واحد مطرح نمیشود اگر قرار بود تنها یک نظر مطرح شود، اصلاً نیازی به جلسات کارشناسی و ستاد نبود.
در این جلسات دیدگاهها مطرح میشود و تا به امروز، در شرایط سخت دوران تحریم و کاهش قیمت نفت، در تمام مسائل توانستهایم به یک نظر واحد برسیم. خیلی از مسائل بوده که در وهله اول اختلاف نظر وجود داشته است؛ ولی در پرتو گفتوگو توانستهایم به یک نتیجه واحد برسیم.
نمونه مهم آن، همین بحث کاهش نرخ سود بود. تصمیم به کاهش نرخ سود در شورای پول و اعتبار، به اتفاق آرا گرفته شد. یعنی حتی یک مخالف هم نداشت که در تاریخ اقتصادی ایران این سابقه کمتر وجود داشته است.
دلیل آن این است که کارها با بحث و گفتوگو پیش میرود؛ در حالی که اتفاقاً مسئولان این دولت همه صاحبنظرند و افرادی که صاحبنظر هستند، معمولاً روی نظر خود تعصب دارند. چهرههایی که صاحب تفکر و دیدگاه اقتصادی هستند و تفاوتهایی هم در دیدگاههایشان وجود دارد، با هم مینشینند، بحث میکنند و به گفتوگو میپردازند و در نهایت هم به نتیجه واحدی میرسند. این یعنی میتوان از طریق گفتوگو به نتایج مثبت و ارزشمندی دست یافت.
از جمله محورهای برنامه ششم توسعه، آب و خشکسالی، صندوقها تأمین اجتماعی و اشتغال است. جهتگیری اقتصادی دولت در این حوزهها به چه شکل است؟
اینها جزو موضوعات کلیدی هستند که در برنامه ششم توسعه به آنها پرداخته شده است. در واقع یک برنامه جامع وجود دارد و به تعدادی از موضوعات کلیدی نیز پرداخته شده است. جهتگیری و رویکرد اصلی دولت در برنامه ششم توسعه، دستیابی به رشد اقتصادی مستمر و پایدار است.
سایر موارد موضوعات مهمی هستند که باید به آنها پرداخت؛ مثل مشکل صندوقهای بازنشستگی و بحران محیط زیست که اکنون با آن مواجه هستیم. همین طور مشکلاتی که در حوزه آب برای کشور وجود دارد. اینها مسائل عمدهای هستند که باید به آنها پرداخته شود.
مسائل نظام بانکی، مسئله بدهیها و تنگنای اعتباری، همه جزو مواردی هستند که در برنامه مدنظر بودهاند. اما رویکرد اصلی دولت، رشد اقتصادی مستمر و پایداری است که نتایج آن، به صورت عادلانه در جامعه توزیع شود و بتواند زمینه را برای اشتغال جوانان جویای کار، فراهم کند.
منبع:ارانیکو
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com