گروه بین الملل: سفیر اسبق فرانسه می گوید: رابطه ایران با اروپا به سال های خیلی دور باز می گردد که این رابطه بعد از انقلاب سرد شد و شکل دیگری به خود گرفت.
به گزارش بولتن نیوز، با روي كار آمدن دولت تدبير و اميد و همچنين دستيابي به برجام، رفت و آمدهاي سران كشورهاي اروپايي به تهران بيش از پيش شد. در همين راستا، نخستين دور گفتوگوهاي سطح عالي ميان ايران و اروپا از امروز ميان مجيد تختروانچي و هلگا اشميد، معاونان ظريف و موگريني آغاز ميشود.
در اين باره روزنامه اعتماد با حميدرضا آصفي، سخنگوي وزارت امور خارجه در دولت اصلاحات و سفير اسبق ايران در آلمان، فرانسه و امارات گفتوگويي داشته است كه مشروح آن در ادامه ميآيد:
سابقه گفتوگوها ميان ايران و اتحاديه اروپايي به چه زماني باز ميگردد؟
رابطه ايران با كشورهاي اروپايي كه
بعدها، آنها مجموعه اتحاديه اروپايي را تشكيل دادند، به سالها پيش
بازميگردد. اروپا يك شريك سنتي و خوب براي ايران در زمينههاي مختلف بوده
است؛ چه در زمينه تجارت كه آنها بازار خوبي براي كالاهاي نفتي و غيرنفتي ما
بودهاند و چه دادوستدها و همكاريهاي صنعتي و چه انتقال تكنولوژي و چه در
زمينه سرمايهگذاري. آنها براي ايران جايگاه ويژهاي داشتهاند و روابط
دوجانبه ايران و اروپا ديرينه است. حضور بيشمار ايرانيان در اروپا هم
زمينه خوبي براي شناخت آنها از ايران فراهم كرده و هم خود به پشتوانه
مناسبي براي همكاريها و روابط دوجانبه تبديل شده است.
بعد از انقلاب اسلامي انتظار ميرفت كه با فضاي حاكم شده ميان ايران و امريكا، اروپاييها و ژاپن جايگاهشان را براي همكاريهاي صنعتي، تجاري و سياسي افزايش دهند اما به دليل فشارهاي امريكا، عملا روابط ما با اين كشورها كاهش يافت، به گونهاي كه گفتوگوهاي ايران و اروپا در سطح عالي قطع شد ولي با پايان يافتن جنگ و در پيش گرفته شدن سياست تنشزدايي و همچنين پيگيريهاي طرفين و فضاي جديدي كه ايران و اروپا ايجاد كردند، دور جديدي از مذاكرات ميان ايران و كشورهاي اروپايي از دهه ٧٠ با نام گفتوگوهاي انتقادي شكل گرفت.
شكل گفتوگوها به چه صورتي بود؟
در
اين مذاكرات طرفين به يكديگر انتقاد ميكردند. به عبارتي، محور گفتوگوها
انتقادي بود و در اين رهگذر سعي ميشد مشكلات و سوءتفاهمها رفع شود.
چه موضوعاتي در گفتوگوهاي انتقادي مطرح ميشد؟
موضوعات
مختلفي بود. از جانب اروپاييها، مسائلي چون سلاح كشتار جمعي، فلسطين و
حقوق بشر مطرح ميشود كه علاوه بر پاسخگويي ما در اين زمينهها، ما نيز اين
مسائل را از زاويهاي ديگر مطرح ميكرديم. ما درباره حقوق بشر و تروريسم
به آنها ميگفتيم كه شما گروههاي تروريستي را پناه دادهايد پس حامي
تروريسم هستيد. از تروريسم دولتي توسط رژيم صهيونيستي سخن ميگفتيم. از
كاستيهاي حقوق بشري چه براي مسلمانان و چه غيرمسلمانان و چه براي شهروندان
اروپايي و چه غيراروپاييها در قاره سبز سخن ميگفتيم. در خصوص سلاح
كشتار جمعي به زرادخانههاي آنها اشاره ميكرديم. از حمايتهايشان نسبت به
اسراييل به عنوان رژيم ناقض حقوق بشر حرف ميزديم. در خصوص فلسطين هم
ميگفتيم شما از رژيمي حمايت ميكنيد كه غاصب است.
چه زماني اين گفتوگوهاي انتقادي به گفتوگوي فراگير تبديل شد؟
در
آن سالها، توان ايران به مراتب كمتر از توانمنديهاي اكنون بود؛ چه در
سطح داخلي و چه در سطح بينالمللي و منطقهاي. ما در حوزههاي علم و
فناوري، اقتصاد، صنعت، توانمنديهاي نظامي و تحقيقات و فناوري هستهاي و...
قابل مقايسه با امروز نبوديم. وقتي توان شما مطلوب نباشد، كشورهاي ديگر
نسبت به شما طمع ميورزند و فشارهايي را وارد ميكنند. با تقويت بنيه داخلي
ايران و توانمندي تاثيرگذاري در محيطهاي پيراموني نظير افغانستان، عراق،
لبنان و... و همچنين افزايش قدرت جهاني ايران فضاي گفتوگوها هم تغيير
يافت. ما ديگر زير بار آن گفتوگوها نرفتيم و مذاكرات انتقادي قطع شد اما
به درخواست كشورهاي اروپايي دور دوم گفتوگوها از سر گرفته شد اما اين
گفتوگوها فراگير و جامع بودند.
اين گفتوگوها چه تفاوتي با مذاكرات انتقادي داشتند؟
محور
اين گفتوگوها فقط انتقادي نبود بلكه شامل همكاريهاي ايران و اروپا در
تمامي عرصهها مانند همكاريهاي فرهنگي، علمي، محيط زيستي، اقتصادي، صنعتي،
منطقهاي و سياسي ميشد. حالت مذاكرات هم گونهاي تعاملي و دوطرفه داشت.
چرا آن گفتوگوها متوقف شد؟
از
حدود ١٠ سال پيش و با تحريمهاي ظالمانه غرب نسبت به ايران، اين گفتوگوها
به حاشيه رفت و متوقف شد. در اين مدت، تماس ميان مسوولان ايران و اروپا
محدود و در سطح نازلي صورت ميگرفت. گفتوگوهاي سطح عالي در واقع دور سوم
گفتوگوهاي ايران و اتحاديه اروپايي و نقطه عطف و اوج اين گفتوگوهاست.
چه چيز موجب شده تا اروپاييها متمايل به انجام گفتوگو با ايران آنهم در سطوح عالي باشند؟
به
هر ميزان كه توانمنديهاي كشوري افزايش يابد، كشورهاي ديگر هم براي
برقراري روابط پيشقدم ميشوند. جايگاه يك كشور در نظام بينالمللي توسط
ديگر كشورها به ما داده نميشود بلكه ما هستيم كه با اقتدار يا سستي
جايگاهمان را به ديگران تحميل ميكنيم. هماكنون در روابط بينالمللي
كشورهايي ميتوانند از جايگاه درخور و قابل توجهي برخوردار شوند كه از نظر
امكانات و بنيهها هم توانمند باشند. ديپلماسي زماني ميتواند به مدد و كمك
شما بيايد كه شما از توانمندي داخلي و توانايي تاثيرگذاري بالا برخوردار
باشيد. شما هر چقدر هم كه ديپلماسي قوياي داشته باشيد اما اگر بنيه و
توانايي تاثيرگذاري محيطي نداشته باشيد، ديپلماسي كمتر جواب ميدهد. همين
مساله بالعكس هم ميشود. با اين حال، ما در بيش از ١٠ سال گذشته با فشار و
اصرار به مواضعمان به توانمنديهاي بالايي دست يافتيم. ما توانستيم
تكنولوژي هستهاي را بومي كنيم، تعداد سانتريفيوژهايمان به ٢٠ هزار دستگاه
و سطح غنيسازي به درصد بالايي رسيد. در ساخت رآكتورهاي مختلف به
پيشرفتهاي قابل توجهي دست يافتيم و توانمنديهاي نظامي و امنيتيمان به
اوج خود رسيده است. در كنار آن، در تحولات منطقهاي هم نه تنها تاثيرگذار
هستيم بلكه ميتوان گفت ايران كليديترين كشور خاورميانه است. هنگامي كه
اين توانمنديها افزايش مييابد و ما قدرت مانور پيدا ميكنيم، كشورها
احساس ميكنند بدون مشاركت فعال، رايزني و همكاري با شما و بدون استفاده از
تجارب ميداني با شما ناموفق خواهند بود. در كنار اين مسائل، ديپلماسي موفق
به مدد ما آمد و رويكرد جديد دولت آقاي روحاني و اولويتبخشي درست به
مسائل موجب شد تا اروپا براي دور سوم گفتوگوها با ايران پيشقدم شود.
فكر ميكنيد اين دور از مذاكرات، از چه ويژگي بارزي برخوردار باشد؟
در
دو سال گذشته، هلگا اشميد و مجيد تخت روانچي در مذاكرات هستهاي در كنار
يكديگر بودهاند و با يكديگر گفتوگو كردهاند. آنها همديگر را به خوبي
ميشناسند و از توانمنديها، علايق و سلايق ديگر آگاه هستند. من فكر ميكنم
اين آشنايي ميتواند در تسريع و پيشرفت مذاكرات براي رسيدن به اهداف در
زمان اندك موثر باشد. به عبارتي، بايد اين آشنايي را به فال نيك گرفت.
مذاكرات سطح عالي ميان ايران و اتحاديه اروپايي ميتواند چه آثار و پيامدهايي را براي كشورمان داشته باشد؟
اروپا
يك همكاري سنتي و قابل اعتماد در ابعاد مختلف براي جمهوري اسلامي ايران
بوده است. اين گفتوگوها باعث ميشود ظرفيتهايي كه طي سالهاي گذشته معطل
مانده و حالت فعليت به خود نگرفته بود، آزاد شود. همچنين روابطي كه طي
سالهاي گذشته كاهش يافته بود، افزايش يافته و رونق بگيرد. ما هماكنون در
حال برنامهريزي براي عضويت در سازمان تجارت جهاني هستيم. اروپا در آنجا
حرف دارد و ميتواند به عضويت ما كمك كند. علاوه بر اين، ما ميتوانيم در
خصوص مسائل مختلف با يكديگر همكاريهايمان را افزايش دهيم. اكنون اروپا
فهميده است كه بيتوجهي و توجه گزينشي به مسائل به خصوص در مساله تروريسم،
نتيجهاش رشد گروههاي تروريستياي است كه خطرش متوجه آنها هم است. من فكر
ميكنم اروپاييها در حال نزديك شدن به واقعگرايي هستند.
به نظر ميآيد در درون اروپا
در خصوص نقش منطقهاي ايران، نگاه يكدستي وجود ندارد. آيا با اين گفتوگو
ميتوان انتظار همكاريهاي مشترك ميان ايران و اتحاديه اروپايي داشت؟
بله؛
برخي كشورهاي اروپايي درباره عملكرد و نقش منطقهاي ايران حرفهايي نه
چندان مثبت ميزنند ولي اينها مواضع اعلامي هستند. آنها ميدانند چارهاي
جز همكاري با ايران ندارند. مثلا اروپا ميداند در خصوص سوريه راهي جز
نزديك كردن مواضعش به ايران را ندارد. آنها هماكنون از نظر ابتداييشان
درباره تداوم دولت قانوني بشار اسد عقبنشيني كردهاند و ديگر حرفهاي
سابقشان را بيان نميكنند. متاسفانه به دليل كارشكني برخي بازيگران،
مذاكرات سوريه شكست خورده و هرچه جلوتر برويم، اين بنبست روشنتر ميشود.
بايد بدانيم كه اروپاييها چه به صورت مستقيم و چه به صورت غيرمستقيم،
سرمايهگذاريهاي بسياري نسبت به برخي گروههاي تروريستي انجام داده بودند.
سخت است كه آنها از مواضع به يكباره عقبنشيني كنند. با اين حال، آنها
فهميدهاند كه براي حل و فصل مسائل خاورميانه و قايق شدن بر بحرانهاي
منطقهاي كه در آينده نزديك به سراغ آنها هم خواهد آمد، چارهاي جز نزديك
شدن به تهران و عمل كردن به توصيههاي ايران ندارند. من افق روابط ايران و
اروپا را مثبت ميبينم و معتقدم توانمنديها و بازيگري ايران در منطقه كمك
خوبي براي ايران در اين زمينه است.
حقوق بشر يكي از اختلافات جدي ايران و اتحاديه اروپايي است. با انجام اين گفتوگوها، به چه ميزان از اين اختلافات كاسته خواهد شد؟
اختلافات
ايران و اروپا در اين زمينه بايد دستهبندي شود. دسته نخست، برخي
سوءتفاهمهاست كه با گفتوگو قابل حل هستند. يك دسته از اختلافات، موضوعاتي
هستند كه طرفين نقصان دارند. كسي نميتواند درباره حقوق بشر مدعي باشد كه
صد درصد كامل عمل ميكند. همه كاستيهايي دارند. عيبي هم ندارد. ما
ميتوانيم از آنها ياد بگيريم و آنها هم ميتوانند از تجارب ما استفاده
كنند. دسته سوم اختلافات، موضوعاتي هستند كه طرفين از نظر مبنايي با يكديگر
اختلاف دارند. اختلافات مبنايي به راحتي قابل حل شدن نيست. طرفين بايد
مباني خود را بيان كنند. قرار نيست از هر گفتوگو به نتيجه برسيم. حقوق بشر
هم استاندارد واحد جهاني ندارد. حقوق بشر با فرهنگ، آداب، اعتقادات و
روشهاي مختلف زندگي تعريف ميشود. آنها بايد متوجه باشند كه حقوق بشر يك
نسخه واحدي ندارد و نسخه آنها نه تنها براي ايران بلكه براي بسياري از
كشورها قابل تجويز نيست. بايد اين اختلافات دستهبندي شوند و از مواضع
اقتدار و استقلال به مذاكره پرداخت.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com