به گزارش بولتن نیوز،مهران احمدی، پانتهآ پناهیها، گلاره
عباسی، سیامک صفری، شبنم مقدمی، سیامک عبادی زاده، ساقی زینتی، محمدرضا
شیرخانلو، سیده ساره نورموسوی، علی خانبابایی و جمشید هاشمپور در "نفس"
بازی میکنند که قصه زندگی یک خانواده یزدی بین سالهای 57 تا 62 را روایت
میکند.
"نفس" سومین تجربه کارگردانی آبیار پس از فیلمهای "اشیاء از آنچه در آینه
میبینید به شما نزدیکترند" و "شیار 143" است. گفتوگو با آبیار را در
زیر می خوانیم.
چقدر جشنواره فیلم فجر میتواند در مسیر یک کارگردان تاثیرگذار باشد؟
سیمرغی که برای فیلم "شیار 143" گرفتم، برای من خیلی خوش یمن بود، اگرچه مسیر پیش رو را دشوارتر کرد. همیشه گفتهام و می گویم که مردم داور اصلی فیلمهای من هستند و اگر مردم فیلمم را بپسندند آن موقع نتیجه کارم را گرفتهام. از طزفی مضمون این فیلم هم همانند فیلم قبلی برایم ارزشمند است.
"نفس" را در مقایسه با "شیار 143" چگونه میبینید؟
یکی از دلایل متفاوت بودن این فیلم نسبت به دو فیلم دیگری که ساختهام این است که به تفاوت قائل هستم و این تفاوت کاملاً غریزی است. به همین دلیل "نفس" از جهت فیلمنامه، کارگردانی و مضمون با "شیار 143" کاملاً متفاوت است.
شنیده بودیم که به دلیل طولانی بودن، نسخه اکران در سینماهای جشنواره کمتر شده است.
نسخه نهایی فیلم در مقایسه با نسخه تحویلدادهشده به دبیرخانه جشنواره فیلم فجر، 15 دقیقه کوتاه شد و در نهایت در مدتزمان 130 دقیقه آماده نمایش شد. خودم هم راضی نبودم که بیشتر از این فیلم کوتاه شود.
در "نفس" در اولین نگاه گریمهای متفاوت از بازیگرانی چون پانیه آ پناهیها، شبنم مقدمی، و جمشید هاشم پور میبینیم. چقدر از حضور این بازیگران در فیلم راضی بودید؟
بازیگران این فیلم همان شخصیتهایی بودند که در تصور من نقش بسته بودند و به آنچه میخواستم خیلی نزدیک بودند. امیدوارم این زحمت بازیگران و گریم خوبی که داشتند از نگاه داوران جشنواره دور نماند.
فیلم شما با جزئیات زیادی ساخته شده، آیا این جزئیات برگرفته از رمان و نوشتههای شماست؟ به نظر میرسد، بیشتر از آنکه به چارچوب فیلم فکر کنید به جزئیات فیلم توجه دارید؟
بله در رمان و داستانهای کوتاه من، البته به جز داستانهای فانتزی که فضای تخیلی دارد، به جزئیات توجه زیادی دارم. این اتفاق در اولین فیلم من هم افتاد. به نظر من زندگی آدمها پر از جزئیات است و اتفاقاتی که به خصوص در هر لحظه میافتد، میتواند زندگی را باورپذیرتر کند. این در سینما هم خیلی کمک میکند. مثلاً در فیلم" به همین سادگی "آقای رضا میرکریمی یا" یه حبه قند "که در حقیقت یک فیلم جزئیات است، جزئیات یک کلیت باورپذیر و حسبرانگیز را به وجود میآورد. به همین دلیل است که این نگاه و رویکرد را دارم. مثلاً خیلی به فضای کسانی که در آن دوره به جبهه و جنگ میرفتند، نزدیک بودم و در حقیقت آنها هم داستانهایشان پر از جزئیاتی است که مفهوم عمیق داستان را میرسانند. میتوانم این طور بازگو کنم که مفهوم داستان در لایههای زیرین داستان تنیده شده است و مخاطب باید با قرار دادن پازلهای داستانی و روایی در کنار هم، به نتیجه نهایی داستان برسد و دریافت خودش از اثر را داشته باشد.
در این فیلم برخلاف فیلم "شیار 143" با یک فیلم "خانوادگی" روبرو هستیم. اما باز هم جزئیات را میبینیم؟
ابتدا درباره لهجه این فیلم بگویم که به اشتباه خیلیها فکر میکنند که این خانواده یزدی هستند. این تصور وجود دارد که فیلم "نفس" روایت یک خانواده یزدی است و مخاطب با این پیش فرض انتظار دارد همه کاراکترها لهجه یزدی داشته باشند، اما اینطور نیست و در سکانسهای مختلف اشاره میکنم که این خانواده بزرگ شده تهران هستند، اما جزئیات، وقتی با بچههای سن پائین روبرو میشویم ناخودآگاه این تصور به وجود میآید که بچهها حرفهای زیادی برای گفتن دارند و دنیای متفاوتی در سر میپروانند. به هر حال این را هم در نظر بگیرید که این فیلم از زمان ما قبل از جنگ شروع میشود و دورههای مختلف را میگذراند.
فکر میکنید مخاطبان با توجه به شناختی که از شما و آثارتان دارند، به فیلم "نفس" چه نگاهی داشته باشند؟
اعتقاد من این است که ما باید سطح نگاه تماشاگر را بالا ببریم. نباید نگاهمان را فقط به این دلیل که میخواهیم فیلم فروش خوبی داشته باشد، تا سطح مخاطب عام پایین بیاوریم. من به سینما خیلی به چشم صنعت نگاه نمیکنم. خیلی دوست دارم فیلم به گونهای باشد که هم مخاطب خاص و هم مخاطب عام را راضی نگه دارد. به هر حال در فیلمهایی که ساخته میشوند، کارگردان باید کار خودش را انجام دهد و فیلمی را بسازد که به آن باور دارد. در واقع فیلمی را بسازد که مطمئن است قابل دفاع خواهد بود. آنگاه میتواند اجازه دهد که مخاطب به تماشای فیلم بنشیند. در حقیقت باید یک فرهنگسازی درست در صداوسیما و رسانهها در این رابطه انجام شود که فیلمهای ما به خوبی نقد شوند. شاید بهتر است این نقدها از مدارس و پایههای پائینتر فکری مردم شروع شود. البته منظور من فیلمهایی هستند که سطح بالاتری از لحاظ ارتباط با مخاطب دارند و درک مخاطب را بالا میبرند. باید درک مخاطب را با ساخت فیلمهایی با مضمونهای متفاوت بالاتر ببریم.
آیا این روند فیلمسازی را ادامه خواهید داد؟
ما در جنگ نزدیک به دوهزار خوردهای بچه
داشتهایم که از دست رفتند. این فیلم یک نگاه صلحطلبانه دارد. تمام
رؤیاها و تمام آرزوهایی که کودک میتواند داشته باشد در جنگ از دست
میدهد. میخواستم با این فیلم بگویم اثری از این کودک برجا میماند و
میخواستم این اتفاق با یک لبخند روی صورت مخاطب به پایان برسد. البته
تشویقها خیلی مسیر را مشخص و معین میکنند. وقتی" شیار ۱۴۳ "را به پایان
رساندم، یک فیلم اجتماعی داشتم و بسیار مایل بودم که روی آن کار کنم. ولی
در آن مرحله سرمایهگذار پیدا نکردیم و منصرف شدیم و در حال حاضر هم "نفس"
هم یکتم اجتماعی دارد. در پس زمینه آن جنگ هم هست، ولی واقعاً نمیخواهم
فیلمسازی باشم که با یک ژانر مشخص شناخته شود. دوست دارم در سینمای اجتماعی
کار کنم و امیدوارم که فیلمهای جنگ و دفاع مقدس را هم با نگاه خودم که یک
نگاه زنانه است بسازم. منتها این به این معنا نیست که همه کارهای من این
گونه خواهند بود.
تاکنون فیلمهای جشنواره فجر را دیدهاید. نظرتان درباره این فیلمها چیست؟
چند فیلم را تاکنون دیدهام. به هر حال جشنوارهای متفاوت پیش رو داریم. به جهت حضور نسلهای مختلف فیلمسازان و طیفهای متفاوت سینمایی. این موضوع به نظر من خیلی برای آینده سینما قابل تحسین و درک است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com