سخنان امام خمینی در عصر عاشورای سال 1342 در پاسخ به سخنان و مواضع شاه و سران رژیم برای سرکوب نهضت اسلامی و با الهام از فرهنگ و فلسفهی قیام امام حسین(ع) بود . اما شاه و دولت دست نشانده وی امکان تحمل و سکوت در قبال چنین سخنانی را نداشت. از این رو تصمیم به بازداشت امام خمینی و تعدادی از روحانیون مبارز و برجسته گرفت.
این سخنان و اقدامات واکنشی رژیم در دستگیری امام خمینی و تعدادی از یاران ایشان ، قیام بزرگی را به دنبال داشت که خود مبدأ تحولات بزرگی شد. قیام 15 خرداد سال 42 ش، مبدأ انقلاب اسلامی و سرآغاز تحولات نه تنها در ایران، بلکه در مناطق دیگری از جهان شد.
آن چه در ادامه می آید گزارشی است مطبوعاتی از روی دادهای 15 خرداد 1342 تا 21 خرداد همین سال ؛ شاید گفته شود که مطبوعات در این برهه دچار سانسور بوده و نمی توانستند حقایق را باز نشر دهند ولی سخن در این نوشتار آن است که آن چه در مطبوعات آن برهه گزارش شده نیز اذعانی است به این واقعیت که رژیم پهلوی بدون هیچ رحم و مروتی مردم به پا خواسته را سرکوب کرده بود و میزان شهدا و زخمی های این قیام در صفحات اول روزنامه فراوان گزارش شده بود .
نکات دیگری نیز در این گزارشات مطبوعاتی وجود دارد که مطالعه آن ها خالی از لطف نیست نخست آن که از سویی مطبوعات و مقامات در سخنرانی های خود از رای اکثریت 99 درصدی مردم به اصلاحات مد نظر شاه در بهمن ماه سال 41 سخن می گفتند و از سویی دیگر در صفحات اول روزنامه های بعد از 15 خرداد از فریب خوردگان بی شماری خبر می دادند که با اصلاحات مد نظر شاه مخالفند آیا می توان پذیرفت که تنها یک درصد مردم با این اصلاحات مخالف بوده اند و تنها این یک درصد شاه را به این تکاپو واداشته بود که با تمام توان به سرکوبی انقلاب مردم بپردازد ؟!
نکته قابل توجه دیگر آن که رژیم طاغوت در این برهه بدون هیچ گونه رو دربایستی از حمایت قدرت های شرق و غرب و حتی مستبدین منطقه از خود در برابر انقلابیون گزارشات مبسوطی تهیه کرده و در اختیار روزنامه ها قرار می دادند ، افتخار به حمایت قدرت های شرق و غرب از شوروی گرفته تا آمریکا و انگلیس از شاه در برابر مردم نکته ای است که کمتر بدان پرداخته شده است و هر چند شاه تلاش داشت و در سخنرانی های وی و اسدالله علم نوکر خانه زاد پهلوی به عیان دیده می شود که اثبات کند انقلابیون از خارج تغذیه می شوند ولی حمایت مطبوعات شرق و غرب از شاه در برابر انقلابیون و مرتجع خواندن مردم ایران همه بافته های شاه را پنبه می کند .
و نکته دیگر آن که قیام 15 خرداد همزمان با تهران در شهرهای بزرگ دیگر کشور از مشهد گرفته تا شیراز و ...آغاز و تداوم یافت ، رژیم برای انحراف افکار عمومی نهایت تلاش خود را مصروف این ساخت تا حرکت های هم عرض و احیانا مخالف رژیم که اهداف غیر اسلامی و یا شخصی دیگری داشتند را علم کرده و با سرکوب این حرکت ها آن را به قیام 15 خرداد منتسب سازد . سرکوب شخصی به نام عبدالله ضرغام پور را باید در این راستا تحلیل و ارزیابی کرد .
وقایع 15 خرداد 1342
قیام 15 خرداد؛ تظاهرات در خیابان های تهران ممنوع شد / امام خمینی (ره) بازداشت شد
روزنامه اطلاعات در شماره امروز خود برای قیام 15 خرداد تیترها و سوتیترهای زیر را برگزید؛
به موجب اعلامیه شهربانی کل کشور به دنبال دادن شعارهای سیاسی به وسیله بعضی دستجات ؛ تظاهرات در خیابان های تهران ممنوع شد .
در اعلامیه شهربانی گفته شده که دستجات عزاداری مبدل به دستجات سیاسی شده است .
قوای انتظامی از حرکت دستجاتی که شعار سیاسی می دادند جلوگگیری نمود .
بعضی از جمعیت ها شعارهای سیاسی مخالف اصلاحات ارضی داده اند .
اعلامیه آیت الله میلانی و آیت الله طباطبایی قمی در مشهد ؛ حضرت آیت الله میلانی و آیت الله طباطبایی قمی مردم را به آرامش و رعایت نظم دعوت کرده اند .
اظهارات تیمسار سرلشکر پاکروان معاون نخست وزیر و رئیس سازمان امنیت پیرامون حوادث امروز ؛ آیت الله خمینی و آیت الله قمی دستگیر شدند .
توضیحات شاه درباره اصلاحات ارضی در روزنامه لایف
شاه در مقاله ای در مجله معروف لایف چاپ آمریکا که پنجمین قسمت آن امروز در روزنامه اطلاعات منتشر شد نوشت : اساس اقدامات ما برای این است که نه فقط رژیم پوسیده و کهنه ارباب و رعیتی خاتمه بدهیم بلکه 75 درصد از جمعیت مملکت را که جمعیت روستایی کشور است از یک طرف واقعا آزاد کنیم و از طرف دیگر به وسیله کوئرپراتیوهایی که ایشان خودشان در آن ها شرکت می کنند حس اشتراک مساعی زیادتری در آن ها پیدا شود و در عین حال چون مالک زمین می شوند با کار و فعالیت بیشتری سطح زندگی و درآمدشان را چند برابر گذشته بالا ببرند.
در ادامه مقاله شاه آمده است : البته کارهای دیگری مثل ملی شدن جنگل ها و تامین پشتوانه اصلاحات ارضی و از بین بردن اساس اشکالاتی که انتخابات آزاد را در مملکت مشکل می ساخت و بالاخره ایجاد سپاه دانش که به خواست خداوند ننگ و بلای بی سوادی را از مملکت ما ریشه کن خواهد ساخت از مواد دیگر این اصلاحات اساسی بود .
وی در عین حال گفت : ملت ایران با غریزه فطری و قدرت تشخیص خود دریافت که برنامه ای که من بدو عرضه کردم یک برنامه صد در صد ملی و متضمن سعادت اکثریت قریب به اتفاق مردم ایران است و هیچ رنگ و بوی نفوذ خارجی را ندارد . برنامه ای است که او را هم از خطرات قوای مخرب سرخ و هم از ارتجاع سیاه محفوظ خواهد داشت .
شاه افزوده است : ملت ایران در این مورد یک تنه با این دو قوه ای که یک اتحاد نامقدس با هم تشکیل داده بودند به صورتی قهرمانانه مبارزه کرد و آن ها را در هم شکست .رک اطلاعات ، 15 خرداد 1342 ، صفحات 1 و 13(1)
وزیر کشور: مخالفین اصلاحات ارضی به شدت مجازات خواهند شد
روز گذشته پیراسته وزیر کشور به اتفاق دکتر خطیبی مدیر عامل جمعیت شیر و خورشید سرخ و مدیر کل فنی وزارت کشور و رئیس قسمت عمران سازمان برنامه و بودجه وارد تبریز شدند .
پیراسته در جمع اقشار مختلف مردم درباره اصلاحات ارضی گفت : اصلاحات ارضی نوعی حمایت از کشاورز است و هر کس اعم از کشاورز یا مالک عمده و خرده مالک بخواهد در اجرای قانون اصلاحات ارضی کارشکنی کند به شدیدترین وجهی تنبیه خواهد شد.رک اطلاعات ، 15 خرداد 1342 ، صفحه 15
آمریکا آرد به ایران می فرستددولت آمریکا به زودی از محل برنامه خواربار برای صلح مقدار 60 هزار تن آرد برای تامین تغذیه 625 هزار نفر در مدت هشت ماه آینده که گرفتار خشکسالی شده اند به ایران خواهد فرستاد.
منطقه ای که بیشتر دچار خشکسالی شده از مرز افغانستان شروع شده و تا خلیج فارس امتداد دارد.رک اطلاعات ، 15 خرداد 1342 ، صفحه 15(2)
اعلام وفاداری روحانیون درباری به شاه
وزیر کشور که به کردستان رفته است با گروهی از روحانیون کرد در سالن استانداری دیدار کرد .
آقایان ملا محمد صدیق مجتهدی و حبیب الله امام مردوخ امام جمعه سنندج (3) مطالبی دائر به آمادگی اهالی کردستان در راه خدمت به شاه و میهن و فداکاری و از جان گذشتگی در راه اجرای لوایح شش ماده ای شاه ایراد و اضافه کردند « ما روحانیون کردستان با دل و جان برای اجرای اوامر شاهانه که خیر و صلاح ملت ایران در آن هست کوشا هستیم »رک اطلاعات ، 15 خرداد 1342 ، صفحه 10
بانک سپه گزارش داد: تعداد روز افزون بیکاران نشانه بحران اقتصادی
بانک سپه در گزارش سالانه خود درباره وضع اقتصادی کشور در سال 1341 نوشت : با آن که دولت با اتخاذ تدابیر مختلف توانست از حدت و شدت بحران اقتصادی کشور بکاهد معهذا بسیاری از آثار و شواهد آن هنوز باقی است به طور مثال می توان تعداد روز افزون بیکاران را که قربانی بحران سابق هستند نام برد .
در گزارش بانک سپه درباره بودجه سال 1341 این طور نوشته شده که بودجه سال 1341 مراحل مختلفی را گذراند و با این که اصولا بودجه باید قبل از سال مالی تصویب شود در 30 تیر ماه 1341 تصویب گردید . در طرح بودجه های قبل از این تاریخ کسر بودجه 260 میلیون تومان بود که برای اصلاح آن اصطلاح تازه ای به نام بودجه هسته ای و غیر هسته ای به وجود آمد . منظور از بودجه هسته ای اعتبارات مستمر وزارت خانه ها وسازمان های دولتی و بودجه غیر هسته ای اضافاتی بود که لزوم پرداخت آن می بایستی به تصویب دولت برسد و در آمدهای احتمالی برای انجام آن اختصاص یابد . رک اطلاعات ، 15 خرداد 1342 ، صفحه 8
پی نوشت ها
1.ادعای شاه مبنی بر این که اصلاحات ارضی وی رنگ و بوی نفوذ خارجی ندارد در حالی است که منابع تاریخی حتی مرتبط با رژیم شاه نیز به این موضوع معترف هستند که این اصلاحات از سوی آمریکا به شاه دیکته شده بود . در ابتدای دهه 1960 میلادی ضرورت یک تجدید نظر اساسی در سیاست های امریکا در برخورد با کشورهای تحت سلطه به شدت احساس میشد. زیرا حکومتهای دست نشانده امریکا با خطر انقلاب های مردمی مواجه بودند. جان فیتزجرالد کندی، کاندیدای حزب دمکرات برای ریاست جمهوری، نظرات ویژهای را مطرح کرد. این نظرات پس از انتخاب او به ریاست جمهوری، اساس سیاستهای امریکا قرار گرفت.
هدف سیاست های جدید، در کشورهای تحت سلطه، اجرای اصلاحات از بالا به پایین به منظور جلوگیری از انقلاب قهرآمیز تودهها و ایجاد مانع در راه توسعه نفوذ اتحاد شوروی بود که باعنوان «اتحاد برای پیشرفت» مطرح و به دست اجرا سپرده شد.
این برنامه ابتدا برای امریکای لاتین و با هدف جلوگیری از ایجاد «کوبا»های دیگر طراحی شده بود. طرح «اتحاد برای پیشرفت» متضمن تقسیم اراضی بین کشاورزان و توسعه و بهداشت و آموزش و اعطای خدمات رفاهی به مردمان فرودست بود. این طرح بعدها در دیگر کشورهای تحت سلطه نظیر ایران ـکه با خطر رادیکالیزه شدن حرکتهای مردمی روبرو بودند ـ اجرا شد.
«سیاستهای جدید به دلیل شکست سیاستهای سرکوبگرانه و نظامیگری امریکا و افزایش فاصله طبقاتی و نفرت روزافزون از آن کشور به مثابه علتالعلل بدبختیها و نابسامانیها در کشورهای تحت سلطه اتخاذ شده بود.».
استقرار دولتهای غیر نظامی دست نشانده در چهارچوب دمکراسیهای هدایت شده، برگزاری «انتخابات کنترل شده» و ایجاد «فضای باز سیاسی» خطوط اصلی اقدامات سیاسی دولت جان.اف.کندی بود.
جان. اف. کندی پس از استقرار در کاخ سفید، طرح و برنامههای ویژهای را که برای ایران تدوین کرده بود، به شاه ابلاغ کرد و برای اجرای آن پافشاری و اصرار ورزید. این برنامه که به طرح «روستو ـ کندی» در جهان شهرت یافت، بعدها با نام «انقلاب سفید» در ایران اجرا شد.
طراح این برنامه «والتر ویتمن روستو» نام داشت. او که در سال 1916 در یک خانواده یهودی به دنیا آمده بود، در شمار جامعهشناسان نامدار جهان قرار داشت و سالها به عنوان مشاور جانکندی فعالیت کرد. روستو در زمان جان کندی یک سلسله رفورمهای اقتصادی و طرحهای اصلاحات ارضی را برای اجرا در کشورهای امریکای لاتین و خاورمیانه و آسیای جنوب شرقی طراحی کرد. او تئوریهای خود را در سال 1960 برابر با سال 1339 در کتابی با نام «مراحل توسعه اقتصادی؛ یک مانیفست غیر کمونیستی» انتشار داد.
به طور کلی باید گفت دولت آمریکا با انجام اصلاحات، به ویژه اصلاحات ارضی سعی داشت تا روابط اجتماعی و پایگاه اقتصادی شبکه سنتی روستاها را زیر و رو کند و از نظر سیاسی به دنبال این هدف بود که اولاً پایگاه و نفوذ طبقه ملاک و زمیندار را از میان بردارد و ثانیاً ابتکار عمل را از دست مخالفین خارج کند. امریکا همچنین قصد داشت تا حرکت سرمایه را از بخش سنتی کشاورزی به بخش شهرنشین و صنعتی تشویق نماید و نهاد دولت را به صورت مرکز بیرقیب انباشت سرمایه درآورد.
پیروزی جان فیتز جرالد کندی، موفقیت علی امینی را در پی داشت. زیرا وی از زمانی که به عنوان سناتور ایالت «ماساچوست» فعالیت داشت، از دوستان علی امینی و در شمار هواداران زمامداری او بود. براساس طرح و برنامهای که مشاوران کندی تدوین کرده بودند، قرار بود علی امینی به عنوان مجری اصلاحات ظاهری مورد نظر کندی، عهدهدار مقام نخستوزیری ایران باشد. بر این اساس دولتمردان امریکایی مجدداً از شاه خواستند تا علی امینی را به نخستوزیری منصوب کند و راه را برای اجرای اصلاحات مورد نظر امریکا هموار سازد.
محمدرضا پهلوی که به اتکای قدرت ساواک و حمایت پارهای از محافل قدرت وابسته به بیگانگان تمایلی به پذیرش این درخواست نداشت و به انحاء مختلف و با به کارگیری تمهیدات گوناگون، در مقابل این خواستة امریکا مقاومت میکرد. اما فشار قاطعانة دیپلماسی امریکا او را به خود آورد و به او فهماند که بدون جلب رضایت مقامات امریکایی ـ که با اجرای کودتای 28 مرداد وی را به سلطنت برگردانده بودند ـ ماندگاری در موضع قدرت و ادامة فرمانروایی و حفظ تاج و تخت برایش غیر ممکن است. به ویژه اینکه این بار نحوه عمل کارگزاران امریکا با دفعات قبل تفاوت داشت. این بار مقامات کاخ سفید به پیامهای شفاهی اکتفا نکردند و خود رأساً و با صراحت دکتر علی امینی را ـکه وفاداریاش به امریکا در جریان تنظیم و عقد قرارداد کنسرسیوم به اثبات رسیده بود ـ را به عنوان کاندیدای مورد نظر امریکا برای احراز مقام نخستوزیری ایران و اجرای برنامههای اصلاحی جان کندی معرفی کردند و محمدرضا پهلوی را برای اجرای این امر در فشار و تنگنا گذاشتند، حتی او را به کودتا و فروپاشی رژیم شاهنشاهی در ایران تهدید نمودند: «... دولت آمریکا تردید و دودلی سالهای 1332 ـ 1339 را کنار گذاشت و با قاطعیت وارد گود شد و به محمدرضا پهلوی فشار آورد که هر چه سریعتر علی امینی را با اختیارات کامل به نخستوزیری منصوب کند. شدت فشار امریکا به حدی بودکه ظاهراًَ در مسافرت زمستانی سال 1339 او به سوئیس به وی اعلام شد که اگر با خواست جدید امریکا موافقت نکند، با سقوط سلطنت و ریاست جمهوری امینی مواجه خواهد شد...» رک مؤسسه مطالعات و پژوهشهای سیاسی، ظهور و سقوط سلطنت پهلوی، جلد دوم، ص 306.
در همین زمان، امریکا برای نشان دادن عزم خود در پشتیبانی از علی امینی و تهدید بیشتر محمدرضا پهلوی، برخی مجامع وابسته به خود را واداشت تا اعلامیههایی در حمایت از ریاست جمهوری علی امینی انتشار دهند.
البته شاه و مسئولین سازمانهای اطلاعاتی و امنیتی بر این نکته وقوف داشتند که اینگونه اعلامیهها از سوی محافل و مجامع وابسته به سازمان «سیا» و در تیراژی فوقالعاده محدود انتشار مییابد و هدف از اینگونه اقدامات تنها ایراد فشار به شاه و رژیم است، و الا تهیه و توزیع چنین اعلامیههایی در شرایط دیکتاتوری بعد از 28 مرداد میتوانست عده زیادی را اسیر شکنجه و زندان و مجازاتهای سنگین کند که بیشک و قبل از همه دکتر امینی، کاندیدای مورد حمایت آنها طعم این مجازات را میچشید.
از دیگر اقدامات امریکا برای واداشتن شاه به انتصاب امینی، بهره برداری از وضع ناگوار مالی ایران بود. کندی با درک این وضعیت، نخستوزیری علی امینی را به عنوان پیش شرط اصلی و اولیه کمک مالی به ایران معین نموده و پیشنهاد کرده بود که در صورت صدور فرمان نخستوزیری علی امینی، وام 35 میلیون دلاری مورد تقاضای ایران را در اختیار رژیم پهلوی میگذارد.
آرمین مایر، سفیر کبیر وقت امریکا در ایران، بعدها صحت این مسئله را تأیید کرد: «واشنگتن، خبرگزاری پارس ـ سفیر سابق امریکا در ایران افشا کرد که جان. اف. کندی رئیس جمهوری پیشین امریکا در ازای پرداخت یک وام 35 میلیون دلاری خواستار انتصاب علی امینی شده بود... آرمین مایر قبلاً سفیر امریکا در ایران و سپس ژاپن بوده است... ایران خواستار یک وام 35 میلیون دلاری شده بود تا کسری موازنه پرداختهای خود را جبران کند. مشاوران کندی درخواست ایران را مطالعه کردند و در چهارچوب یک برنامه پیشنهاد شد که شخص بخصوصی به سمت نخست وزیر ایران منصوب شود... شخص بخصوصی که در ماجرای مذکور مطرح شد، علی امینی بود که پیش از نخستوزیر سمت سفیر ایران در واشنگتن را بر عهده داشت و از نزدیکان کندیها به شمار میرفت...» رک روزنامه آیندگان، مورخ 30/7/1356.
آرمین مایر که طی سالهای 1965 تا 1969 سفیر کبیر امریکا در ایران بود. در یک گفتگوی دیگر نیز به همین موضوع اشاره میکند: «دولت کندی سخت نگران اوضاع ایران بود و لزوم اقدامات فوری را تأکید میکرد. ترس اضمحلال ایران در میان بود. گروهی میگفتند کشور ایران با سابقه تاریخی حدود 2500 سالهاش باید پایدار بماند. ولی بیشتر سیاستگران بر این اعتقاد بودند که ایران در شرف نابودی است؛ مگر آنکه ایالات متحده اقدام فوری و مؤثری به عمل آورد. سرانجام نتیجه مذاکرات ما به اینجا رسید که به سفیرمان توصیه کنیم که به ازای واگذرای سی و پنج میلیون دلار کمک به ایران برنامه پیشرفت و توسعه مورد نظر واشنگتن انجام شود و همچنین علی امینی ، کاندیدای ما که برای اجرای رفورم پیشنهاد شده، شایستگی کافی دارد به عنوان نخستوزیر معرفی گردد.» رک نجاتی، غلامرضا، تاریخ سیاسی بیست و پنج ساله ایران، جلد اول، ص 174. برای مطالعه بیشتر در این زمینه رک نیمه پنهان، دفتر پژوهشهای مؤسسه کیهان، جلد 3، 1381
سرانجام شاه در برابر خواست آمریکا سر تسلیم فرود می آورد ولی ناکار آمدی دولت امینی و عدم تواناییش در انجام اصلاحات مورد نظر آمریکا در ایران به همراه قول مساعد شاه به این دولت مبنی بر عهده گرفتن اجرای برنامههای اصلاحی مورد نظر آمریکا باعث ایجاد چرخشی در سیاست خارجی آمریکا در قبال ایران گردید، این دولت سیاست جدیدش در قبال ایران را بر مبنای حمایت از دیکتاتور قرار داد. به همین منظور بر روی اسدالله علم به عنوان فردی مطیع، مجرب و در عین حال سختگیر و سرکوبگر در مواقع لازم، برای تصدی نخستوزیری توافق شد.
اهداف و برنامههای دولت علم که قبلاً مشخص شده بود عبارت بود از: انجام اصلاحات موردنظر آمریکا، هموارسازی راه دیکتاتوری محمدرضا شاه و سرکوب مخالفین احتمالی.
چنان چه روشن شد ادعای شاه مبنی بر این که « برنامه ملی ایران رنگ و بوی نفوذ خارجی ندارد » نه تنها درست نبوده بلکه اساس و ریشه به اصطلاح انقلاب سفید شاه خواست آمریکا بوده است .
2- اولین اصل از اصول انقلاب سفید لغو نظام ارباب و رعیتی است. قبل از اجرای این اصل، نظام سنتی ارباب رعیتی در ایران برقرار بود. «هر منطقه روستایی دارای یک یا دو مالک یا زمیندار بزرگ بود که مردم فقیر را برای کار در زمینهای کشاورزی خود به خدمت میگرفتند؛ اما بعد از اجرای این سیاست این مالکان از زمینهای خود محروم شدند و اصلاحات ارضی روابط اجتماعی سنتی را از بین برد. مردم فقیر صاحب زمین گشتند اما امکانات لازم برای کشت را در اختیار نداشتند؛ بنابراین زمینهای خود را فروخته و به شهرها برای یافتن شغل مناسب مهاجرت کردند.»
هالیدی معتقد است انقلاب سفید واکنش به اجرای درخواست کندی بود. او بیان میکند: «اصلاحات ارضی به عنوان برنامه از بالا به پایین، نفوذ سازمانهای دولتی، انتقال قدرت از مالکان بزرگ به بروکراتهای شهری را تقویت و در مقابل روستاییان و دهقانان ایرانی را تضعیف کرد» و در نهایت به تخریب تظام کشاورزی سنتی منجر شد.
در نظام سنتی به دلیل وسعت زیاد و یکپارچه بودن زمین زیر کشت بازدهی و بهرهوری بالا بود؛ درحالیکه بعد از اصلاحات سهم زمینی که هر روستایی دریافت کرد بسیار ناچیز بود. «زمین زیرکشت بیش از 40 درصد از زارعان، از دو هکتار تجاوز نمیکرد؛ درحالیکه متوسط زمین برای امرار معاش یک خانواده روستایی غیر از مناطق شمالی ایران حدود 10 هکتار است.»
این اصلاحات روستاییان فقیر را صاحب زمین نمود؛ اما مشکلات جدیدی را ایجاد کرد. «یکی از مشکلات اصلی روستاییان تأمین آب برای زمینهای تقسیم شده بود. در طی اصلاحات ارضی، معمولاً به مالکیت قناتها توسط اربابان و مالکان خدشهای وارد نشد. بنابراین زارعان مجبور بودند که برای تأمین آب مورد نیاز زمینها، آب بخرند که در این زمینه با مشکلات فراوانی مواجه بودند.»
«تا پایان اجرای مراحل سه گانهی اصلاحات ارضی در سال 1351، مجموعاً 33درصد خانوادههای روستایی صاحب زمین شدند و چون از پیش هم 25درصد خرده مالک بودند به این ترتیب، پس از اصلاحات ارضی 58درصد خانوادههای روستایی ایران در زمره خرده مالکان قرار گرفتند. ولی با این حال هنوز 9 میلیون هکتار یعنی 40 درصد زمینهای زراعی کشور، در اختیار مالکان بزرگ قرار داشت و آنها توانستند به عناوین مختلف، از جمله به بهانه کشت مکانیزه یا با نفوذ و رشوهدهی این زمینها را از شمول قانون اصلاحات ارضی برکنار بدارند.»
در یک کلام اصلاحات ارضی نه تنها وضعیت روستاییان را بهبود نبخشید بلکه باعث بیکاری کشاورزان و فروش زمین به مالکان و صاحبان واحدهای کشت و صنعت شد.
بدینسان با ارزیابی سیاستهای توسعه روستایی در دوره مذکور متوجه میشویم که این سیاستها بدون توجه به زمینهی داخلی و بومی روستاها در ایران تدوین شدند. این سیاستها در جهت شبهمدرنیزاسیون و شباهت با غرب مورد نظر شاه و در قالب «انقلاب سفید» و«اصلاحات ارضی» ارائه شد و به کلی نظام سنتی ارباب رعیتی را که سالیان دراز در ایران اجرا میشد، برهم زد که نتایج آن از بین رفتن کشاورزی سنتی، کاهش محصولات کشاورزی، بیکاری کشاورزان، فروش زمینهای کشاورزی به مالکان، افزایش وابستگی به واردات محصولات کشاورزی در روستاها بود.
نتایج سیاستهای ناکارآمد توسعه روستایی به مناطق شهری سرریز کرد. این مشکلات در شهرها به صورت افزایش مهاجرت از روستاها به شهرها، افزایش حاشیهنشینی و زاغهنشینی و رواج فرهنگ مصرفگرایی در نتیجه ورود کالاهای خارجی نمایان شد. رک طرح جان اف کندی برای روستاهای ایران ، برهان ، 6 دی ماه 1393 ، نکته دیگر این که « زیانبارترین پیامد اصلاحات ارضی در تولید گندم و جو بود. در حالی که ایران سالانه 7 میلیون تن گندم و جو تولید می کرد، سطح تولید بعد از اصلاحات ارضی به 4 میلیون تن تقلیل یافت و گندم های آمریکایی کمبود تولید داخلی گندم را جبران کرد.»
3- حبیب الله امام مردوخ امام جمعه وقت سنندج بعد از فوت پدر خود در سال 1311 با تقاضای مشار الدوله حاکم وقت کردستان و به فرمان رضا شاه به سمت امام جمعه کردستان منصوب و مدت 47 سال در این سمت حافظ منافع رژیم شاه در منطقه گردید . او وحدت مردم کردستان را در راستای منافع رژیم شاه و برای این که آشوب و یا اغتشاشی در منطقه به ویژه سنندج علیه رژیم صورت نگیرد حفظ کرد ولی پس از پیروزی انقلاب شکوهمند اسلامی این وحدت که در راستای تمامیت ارضی کشور قلمداد و تفسیر می شد در هم شکست و آنان که تا دیروز کردستان را زیر پرچم ایران و در یک کلام شاه می خواستند این بار ندای خودمختاری سر دادند . حبیب الله امام مردوخ همچنین مدتی با حفظ سمت امامت جمعه به سمت رئیس انجمن شهر سنندج و ریاست شیر و خورشید سرخ کردستان انتخاب شد . وی همچنین برای چهار دوره از سوی مناطق پاوه و نوسود راهی مجلس شورای ملی گردید و کیست که نداند در این برهه انتخابات مجلس شورای ملی چگونه صورت می گرفت و نمایندگان چگونه از سوی رژیم و بنا به وفاداری آن ها به حکومت راهی مجلس می شدند ؟! وی تا سال 1357 امامت جمعه سنندج را رها نکرد و با وقوع انقلاب اسلامی از این سمت کناره گیری کرده و گوشه نشینی اختیار نمود ! وی به تاریخ سی ام خردادماه سال 1380 در بیمارستان توحید سنندج از دنیا رفت .
انتهای پیام/
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com