به گزارش سرویس سیاسی جام نیـوز، نشریه آلمانی فرانکفورتر آلگماینه سایتونگ نوشت: ایران دارای نیروی انسانی عظیمی بوده، اما عربستان سعودی از فن آوری بیشتر و برتری برخوردار است. در یک جنگ عادی و کلاسیک ایران احتمالا در مقابل رقیب خود شکست خواهد خورد. اما در یک جنگ نامتقارن می تواند آن را جبران کند.
این روزنامه آلمانی مینویسد: «این اولین بار نیست که ایرانیها به سفارت عربستان سعودی در تهران هجوم بردهاند. آخرین بار روابط بین پادشاهی سعودی و جمهوری اسلامی ایران در تابستان سال ١٩٨٧، یعنی سال هفتم جنگ بین ایران و عراق که در آن عربستان سعودی از عراق مهاجم حمایت می کرد، به پایین ترین نقطه خود رسیده بود. در آن زمان، بیش از چهار صد زائر ایرانی در ٣١ ژوئیه طی مراسم حج کشته شدند. در ایران از "قتل عام” به دست عربستان سعودی صحبت شد و صبح روز بعد از آن معترضان به سفارت این کشور حمله کردند.»
به گزارش فرانکفورتر «[آیت ا…] خمینی، رهبر انقلاب در آن زمان درباره سلب مجوز و حق خانواده سلطنتی عربستان برای سلطه بر اماکن مقدس اسلامی مکه و مدینه صحبت کرد. او خواستار سرنگونی حکومت سلطنتی به منظور گرفتن انتقام زائران شده بود. همانند ماجرای تهاجم یکشنبه گذشته به سفارت عربستان، در آن زمان نیز ریاض با قطع روابط سیاسی به این سخنان پاسخ داد. این روابط پس از جنگ خلیج فارس در سال ١٩٩١ و بعد از آزادی کویت از دست مهاجمان عراقی، از سر گرفته شد.»
ابراز خشم [آیت ا…] خمینی، بر خاندان آل سعود تأثیر عمیقی گذاشت. زیرا آل سعود مشروعیت حکومت خود را با قیمومیت مکه و مدینه توجیه کرده و رسمیت می بخشد. به همین علت عنوان رسمی پادشاه عربستان "خادم الحرمین الشریفین” می باشد. انقلاب ١٩٧٩ منجر به قطع روابط گردید.
تا زمان انقلاب، وجود دشمنان مشترک باعث همکاری و نزدیکی این دو همسایه در
خلیج [فارس] شده بود. به عنوان حکومت های پادشاهی طرفدار غرب و محافظه کار،
خاندان آل سعود و خاندان ایرانی پهلوی خود را در معرض خطر از سوی اتحاد
جماهیر شوروی و نمایندگان منطقه ای آن، جمال عبدالناصر حاکم بر مصر و حزب
بعث حاکم در عراق و سوریه می دیدند.
هنگامی که نیروهای انگلیسی در سال ١٩٧١ حضور نظامی خود را از مناطق "شرق سوئز” پس کشیده و آمریکا، قدرت جدید تأمین کننده امنیت این منطقه به ایران و عربستان سعودی تکیه کرده بود، این دو کشور بیش از پیش به یکدیگر نزدیک شدند. در سال ١٩٧٦ اولین شکاف در اتحاد دو سوی خلیج فارس مشاهده شد: ایران می خواست قیمت نفت را افزایش دهد، اما عربستان سعودی از افزایش قیمت سال ١٩٧٣ راضی بود و می خواست ملاحظه کشورهای صنعتی غربی را داشته باشد.
با انقلاب سال ١٩٧٩ و سپس با حمایت مالی گسترده عربستان سعودی از جنگ صدام حسین عراقی علیه ایران در سال بعد از آن، شکاف بزرگی در این اتحاد به وجود آمد و منجر به از هم گسستن آن شد. عربستان سعودی می خواست سپری در مقابل صدور انقلاب ایران به وجود آورد و در نبرد دوباره برای برتری در منطقه، ایران را سر جای خود بنشاند. اما بار دیگر با اشغال کویت در اوت ١٩٩٠ در مرحله اول و همچنین قصد صدام حسین برای لشکر کشی به عربستان سعودی، این پادشاهی وهابی و جمهوری شیعه دوباره به یکدیگر نزدیک شدند.
تحلیلگر نشریه فرانکفورتر در ادامه مینویسد: «اکبر هاشمى رفسنجانى که در سال ١٩٨٩ به ریاست جمهوری ایران انتخاب شد، یخ این روابط را شکست و محمد خاتمى اصلاح طلب که از سال ١٩٩٧ جانشین وی گردید، روابط را تا سطح یک توافقنامه امنیتی دوجانبه افزایش داد. مخاطب وی در عربستان سعودی، شاهزاده عبدالله بود که در عمل وظایف دولتی را به عهده داشت و همچنین به خاطر ملاحظات پان اسلامی خواستار پایان دادن به تنش ها بود.»
سفارش ساخت سلاح هایی به ارزش نود میلیارد و چهارصد میلیون دلار
عصر سردی روابط جدید هنگامی رخ داد که آمریکایی ها در سال ٢٠٠٣ بر خلاف
توصیه عربستان، صدام حسین را سرنگون ساختند و ایران رشته امور را در بغداد
به دست گرفت. از آن هنگام، ایران به هزینه عربستان سعودی، نفوذ خود را در
جهان عرب گسترش و افزایش داده است. هنگامی که محمود احمدی نژاد در سال ٢٠٠٥
به ریاست جمهوری انتخاب شد، شعارهای انقلابی و قصد صدور انقلاب در تهران
دوباره شنیده شد. سعودی ها به شدت مراقب و نگران بودند. هر دو کشور هم
اکنون نبرد برای برتری را از طریق نمایندگان خود در لبنان و یمن، و سپس
عراق و سوریه به پیش می برند.
عربستان سعودی به دو دلیل در مارس ٢٠١٥ وارد جنگ در یمن شد: ایران را قبل از انعقاد توافق هسته ای به لحاظ نظامی مشغول کرده و ارتش مجهز خود را که عملا هیچ تجربه مبارزه ای ندارد، آزمایش کند. ارتش عربستان، ارتشی بسیار مدرن است. اما آخرین مأموریت رزمی آن در سال ١٩٩١ بود، زمانی که این کشور بخشی از ائتلاف بین المللی برای آزادسازی کویت بود. عربستان سعودی نیروهای مسلح خود را طی دو دهه گذشته به شدت نوسازی و بازسازی کرده است، بودجه نظامی این کشور از سال ١٩٩٧ به طور متوسط ده درصد از تولید ناخالص داخلی آن می باشد.
در مقابل آن ایران قرار دارد که گرچه به علت اعمال تحریم ها نمی تواند تکنولوژی غربی وارد کند، اما بر اساس محاسبات آنتونی کوردزمن، کارشناس آمریکایی خاورمیانه کمتر از چهار درصد تولید ناخالص داخلی خود را برای نیروهای مسلح رسمی و سپاه پاسداران مصرف می کند. بنا به ارزیابی های کوردزمن، عربستان سعودی هزینه ای معادل "چهار یا پنج برابر” ایران صرف مسلح کردن خود می کند. تنها طی سال های ٢٠١٠ تا ٢٠١٤، این کشور سلاح هایی به ارزش نود میلیارد و چهارصد میلیون دلار را به آمریکا و انگلیس سفارش داد. بخش اعظم این مبلغ مربوط به خرید یک نسخه مدرن تر جنگنده F١٥ و هلیکوپتر های نوع جدید آپاچی، بلک هاوک و MD ٣٥٠F می باشد. این سفارشات هم اکنون تحویل داده شده اند.
رقبا همسان و هم تراز نیستند
از سال ٢٠٠٤ تا سال ٢٠١١، ایران از روسیه و چین، تأمین کننده اصلی خود،
سلاح هایی به ارزش ٩٠٠ میلیون دلار که به طور عمده موشک های چینی هستند،
خریداری کرده است است؛ اما عربستان سعودی در همان زمان از آمریکا و اروپای
غربی حدود ٢٣,٤ میلیارد دلار سلاح خریداری کرد. در همان دوران، ایران دو
میلیارد دلار، و عربستان سعودی نیز حدود ٧٢.٨ میلیارد دلار به تأمین
کنندگان تسلیحاتی خود سفارش دادند.
با نگاهی تنها به آمارهای ابتدایی ممکن است به این نتیجه رسید که دو ارتش تقریباً برابر، در مقابل یکدیگر صف کشیده اند. اما این باور درستی نیست. ایران دو برابر نیروی انسانی و حدود سه برابر تانک های جنگی و تعداد مساوی هواپیماهای جنگی نسبت به عربستان سعودی در اختیار دارد. بر اساس کتاب "موازنه نظامی ٢٠١٥” که از سوی "موسسه بین المللی مطالعات استراتژیک” انگلیس منتشر شده، نیروهای مسلح ایران "مجهز بوده اما تا حد زیادی قدیمی هستند”. ایران نیروی بیشتر دارد، اما عربستان سعودی از فن آوری بهتری برخوردار است.
روایت نشریه آلمانی از توان مقابله ایران با آلسعود
مقایسه ارتش ها تفاوت های موجود را نشان می دهد. از زمان جنگ علیه عراق که برای ایرانیان به رویدادی ناگوار تبدیل شده، ایران بخش اعظمی از ٤٥٠ هزار نفر سرباز ارتش منظم و سپاه پاسداران انقلاب خود را برای حفظ مرزهای خارجی به کار می برد. آنها ١٦٦٣ تانک جنگی مانند انواع M٦٠A١، T٥٤ و T٥٥در اختیاردارند که بیشتر آنها را آمریکایی ها در دهه شصت و هفتاد میلادی تحویل داده بودند. با این حال، ارتش عربستان که بزرگ ترین ارتش در شبه جزیره عربی به شمار می رود، با تانک های مدرن آبرامز M١A٢ آمریکایی وارد جنگ خواهد شد.
تنگه هرمز به عنوان نقطه مهم و حیاتی؟
نیروهای مسلح دریایی از تفاوت و نابرابری های کمتری برخوردار هستند. اگرچه
ایران دارای تفنگداران دریایی بیشتر و سه زیردریایی می باشد که عربستان
سعودی قابلیت مقابله با آنها را ندارد؛ اما نیروی دریایی عربستان دو برابر
ایران ناوچه، ناوشکن و هلیکوپتر دریایی در اختیار دارد. ایران با ٥٤ قایق
گشت زنی که به موشک های ضد کشتی مجهز هستند، این کمبود را جبران می کند. با
این قایق های گشت زنی که به طور منظم در مانورها دیده می شوند، ایران
برتری نامتقارنی در دریا دارد که عربستان سعودی نمی تواند بدون کمک های
خارجی با آن مقابله کند.
از نظر نیروی هوایی نیز عربستان سعودی با ٣١٣ جنگنده آمریکایی مدرن در برابر ٣٣٤ هواپیمای منسوخ ایران، همانند سوخو ٢٤ روسی، برتری فن آوری قطعی دارد. در نتیجه، ایران تلاش می کند با یک برنامه موشکی کم هزینه تر این امر را جبران کند. این موشک ها عبارتند از موشک های ضد کشتی با برد تا ٣٥ کیلومتر و طیف گسترده ای از موشک های بالستیک با نام هایی چون شهاب، سجیل و فجر که بردی تا ٥ هزار کیلومتر دارند.
در یک جنگ متعارف، نیروهای مسلح با فن آوری قدیمی ایران در برابر عربستان سعودی شکست خواهند خورد. اما در یک جنگ نامتقارن – با انجام اقدامات خرابکارانه و استفاده از دست نشاندگان – ایران می تواند این نقطه ضعف را از بین ببرد. این اقدامات همچنین شامل استفاده از مین های انفجاری برای بستن تنگه هرمز می شود. هر روز حدود ١٧ میلیون بشکه نفت از طریق این تنگه عبور می کند، حدود یک سوم از نفت خامی که از طریق دریاها حمل و نقل می گردد. از آن نقطه به بعد، درگیری ایران و عربستان یک درگیری جهانی خواهد شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com