گروه فرهنگی- امروزه رسانهای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند. چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت. در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند. تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
به گزارش بولتن نیوز، در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند. اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند. به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است. اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است …
به همین دلیل ما در بولتن نیوز سعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم. به عبارت دیگر، «فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور. تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود. البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
آرمان، آفتاب یزد، ابتکار، اعتماد، افکار، اطلاعات، ایران، تفاهم، جام جم، جوان، جمهوری اسلامی، حمایت، خراسان، راه مردم، حمایت، روزان، رویش ملت، سیاست روز، شرق، شهروند، قانون، قدس، کیهان، مردم سالاری، وطن امروز و همشهری روزنامه هایی هستند که روزانه به آنها پرداخته و سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
آرمان/۲۰مدعی سودای سیمرغ جشنواره
تاکنون بیش از هشتاد اثر فرم حضور در جشنواره فجر امسال را پر کردهاند، اما در میان آنها شانس برخی از فیلمها برای حضور در بخش سودای سیمرغ جشنواره بیشتر است. به گزارش سوره سینما، در این گزارش نگاهی به مهمترین آثاری داریم که فرم حضور در جشنواره را پر کردهاند و احتمال دارد که در فهرست نهایی مسابقه سینمای ایران سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر جای داشته باشند.
بادیگارد: بدون شک یکی از مهمترین آثار این دوره از جشنواره فیلم فجر، تازه ترین اثر ابراهیم حاتمیکیا است. اثری که شنیدهها حکایت از آن دارد که یکی از بهترین آثار کارنامه کاری این کارگردان شاخص سینمای ایران خواهد بود و بسیاری پیشبینی میکنند که زوج حاتمیکیا-پرستویی قرار است، سیمرغهای جشنواره فجر امسال را درو کنند.
مالاریا: پرویز شهبازی پس از تجربه موفقی که با فیلم سینمایی «دربند» در جشنواره سه سال پیش داشت، امسال در حال آماده سازی «مالاریا» است. فیلمی که از روز اول تولید به واسطه نقشآفرینی برخی از چهرههای پرحاشیه در آن، خبرساز شد و حالا در حالی گام به سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر میگذارد که در غیبت احتمالی بسیاری از کارگردانان شاخص، بیشتر از همه باید با «بادیگارد» حاتمیکیا رقابت کند.
نفس: نرگس آبیار آنقدر با «شیار ۱۴۳» موفقیت کسب کرد که حالا انتظارات از او بالا رفته است تا همه از این کارگردان جوان سینمای ایران انتظار داشته باشند که در سومین اثر خود نیز بدرخشد و باز هم نظر داوران و مخاطبان و جشنواره را به خود جلب کند.حالا «نفس» نرگس آبیار نیز یکی از مهمترین شانسهای حضور در بخش سودای سیمرغ سیوچهارمین جشنواره فیلم فجر است.
رگ خواب: حمید نعمتا... از آن دست کارگردانهای گزیده کار سینمای ایران است که دیر به دیر فیلم میسازد ولی خوب فیلم میسازد! نعمتا... که تخصص بسیاری در جمع کردن فیلمهایش در زمان کوتاه دارد، این بار هم در نزدیکترین زمان ممکن به جشنواره، فیلمش را کلید زده است و همه امیدوارند که «رگ خواب» او به این دوره از جشنواره برسد.اثری که میگویند یکی از متفاوتترین نقشآفرینیهای لیلا حاتمی در آن رقم میخورد و به نظر میرسد با وجود آمده نبودن آن در موعد مقرر برای تحویل به دبیرخانه جشنواره، مسئولان جشنواره برای دیدن آن صبر خواهند کرد.
فراری: علیرضا داودنژاد بعد از ساختن فیلم تجربی «روغن مار»، این بار به سراغ یک فیلمنامه سینمایی آمده است تا با روایت داستان جالب دختری شهرستانی که برای عکس گرفتن با یک ماشین میلیاردی به تهران میآید، نگاهها را به سوی جدیدترین ساخته خود جلب کند.داوودنژاد هم همانند برخی دیگر از کارگردانان سرشناس سینمای ایران دیر دست به کار شده است، بعد از پشت سرگذاشتن مرحله طولانی پیش تولید، «فراری» را با محسن تنابنده و ترلان پروانه کلید زد.فراری هم برای حضور در این دوره از فجر فرم پر کرده است و احتمالا میتواند خود را به این دوره از جشنواره برساند.
دختر: گویا موضوعات پیرامون دختران تبدیل به بخش مهمی از دغدغه فیلمسازان سینمای ایران شده است، چرا که علاوه بر داوودنژاد، سیدرضا میرکریمی نیز به سراغ سوژه مرتبط با دختران رفته است و حتی اسم فیلم جدیدش را هم «دختر» گذاشته است.میرکریمی هم بیش از یک ماه است که همراه با فرهاد اصلانی و مریلا زارعی فیلمبرداری جدیدترین ساختهاش را در تهران و آبادان پیگیری میکند و در تلاش است تا آن را به جشنواره فجر برساند و به نظر میرسد با توجه به شرایط فعلی و علاقه شدید مسئولان جشنواره برای حضور هرچه بیشتر چهرههای سرشناس در این دوره، زمانی را برای رسیدن این اثر در نظر خواهند گرفت.
کفشهایم کو؟: کیومرث پوراحمد بعد از شکست فیلم ضعیف «۵۰ قدم آخر»، مدتی از فیلمسازی دور شده بود و حالا دوباره با ساخت «کفشهایم کو» به دنیای سینما برگشته است.البته این بار بر روی یکی از سوژههای روز دست گذاشته است به موضوع مهاجرت و تبعات آن پرداخته است. باید منتظر بود و دید که حاصل همبازی شدن رضا کیانیان، رویا نونهالی و مجید مظفری میتواند موفقیتهای «اتوبوس شب» را برای این کارگردان سینما تکرار کند؟
بارکد: مصطفی کیایی برای سومین سال پیاپی است که با اثری جنجالی متقاضی حضور در جشنواره فیلم فجر شده است. او که سابقه ساخت فیلمهای مخاطب پسند چون «ضد گلوله» و «خط ویژه» را دارد، باز هم بر روی یک موضوع جنجالی، یعنی پولشویی دست گذاشته است تا با استفاده از ترکیب بازیگران اثر قبلیش، به عنوان یکی از مدعیان جشنواره امسال حضار شود.این اثر نیز تولید خود را دیر شروع کرد ولی نسخه اولیه آن برای جشنواره فجر امسال ارسال شده است و این یعنی حضور این اثر در جشنواره امسال قطعی است.
رسوایی۲: مسعود دهنمکی هر چه قدر که در جذب مخاطبان موفق بوده است، در جلب نظر داوران جشنواره فجر ناموفق بوده است. در واقع به نظر میرسد مسئولان این جشنواره علاقهای برای جایزه دادن به این کارگردان سینمای ایران ندارند، در حالی که اغلب آثارش او با استقبال خوب مردم روبهرو شده است.به احتمال فراوان «رسوایی۲» دهنمکی نیز از این قاعده مستثنی نخواهد بود. ولی به نظر میرسد این اثر که میگویند جلوه ویژه شاخصی در آن استفاده شده از همین الان یکی از نامزدهای بخش بهترین فیلم از نگاه مخاطبان جشنواره سیوچهارم فجر باشد.
سیانور: زوج جدانشدنی بهروز شعیبی و سید محمود رضوی، بعد از دو تجربه موفق «دهلیز» و «پرده نشین» در سینما و تلویزیون به سراغ یک داستان تاریخی رفتهاند تا باز هم مخاطبان خود را غافلگیر کنند.«سیانور» نام این اثر سینمایی است که در آن بازیگرانی چون مهدی هاشمی، بابک حمیدیان و آتیلا پسیانی حضور دارند.
نقطه کور: مهدی گلستانه در سومین تجربه سینمایی خود با فیلمی پربازیگر به جشنواره فجر آمده است. فیلمی که در ابتدا «۲۳ روز» نام داشت و در زمان ارسال نسخه نهایی آن به جشنواره فجر، به «نقطه کور» تغییر نام داد.محمدرضا فروتن، هانیه توسلی، محسن کیایی، شقایق فراهانی، خاطره اسدی از جمله بازیگران این فیلم هستند و داستان آن در مورد مردی به نام خسرو است که ۲۳ روز را بر پهنه دریا و به دور از خانواده گذرانده است و پس از بازگشت به خانه درگیر حوادثی میشود.
امکان مینا: با نگاهی به کارنامه کمال تبریزی در مقام کارگردنی، به راحتی مشخص میشود که او همواره با فیلم هایش در جشنواره فجر موفق بوده است و همچنین توانسته مخاطبان زیادی را جذب سینما کند. «مارمولک»، «لیلی با من است» ،«مهر مادری»، «گاهی به آسمان نگاه کن» از فیلمهای موفق تبریزی به شمار میرود.«امکان مینا» جدیدترین اثر این کارگردان سینما است که در صورت آمادهسازی میتواند یکی از فیلمهای بخش مسابقه فجر ۳۴ باشد.
دراکولا: درست در زمانی که شایعات بسیاری در مورد حضور مجدد رضا عطاران در تلویزیون شنیده میشد، خبری در مورد ساخت جدیدترین ساخته او در سینما منتشر شد. این اثر که «دراکولا» نام دارد، همچون آثار قبلی این کارگردان در ژانر طنز ساخته میشود.البته عطاران آن قدر دیر تصمیم به ساخت این اثر گرفته که بعید به نظر میرسد بتواند آن را به جشنواره برساند، هرچند که علی سرتیپی تهیهکننده آن برای «دراکولا» فرم پر کرده است و امیدوار است که بتواند این اثر را به جشنواره امسال برساند.
ربوده شده: بالاخره بعد از کشمکشهای فراوان، فیلم جدید بیژن میرباقری کلید خورد و نیکی کریمی بازیگر اصلی آن شد. فیلمی که جواد نوروزبیگی تهیهکننده به شدت پرکار این روزهای سینما، تهیهکنندگی آن را برعهده دارد و احتمالا یکی از آثار حاضر در بخش سودای سمیرغ جشنواره امسال خواهد بود.
هیهات: اولین فیلم چهار اپیزودی سینمای ایران که با چهار کارگردان جلوی دوربین رفت و در آن بازیگران شاخصی چون بابک حمدیان، حامد بهداد و حمید فرخ نژاد حضور دارند و با توجه به موضوع عاشورایی آن به نظر میرسد بتواند یکی از گزینههای حضو در بخش سودای سیمرغ جشنواره فجر سیوچهارم باشد.
هفت ماهگی: «کوچه بینام» اثر قبلی هاتف علیمردانی است که در جشنواره سال گذشته توانست سیمرغ بلورین بهترین بازیگر زن را دریافت کند. علیمردانی امسال با «هفت ماهگی» به جشنواره میآید.فیلمی که به گفته منصور لشکری قوچانی تهیهکننده آن، یکی از بهترین بازیهای حامد بهداد را در خود جای داده است و شاید بتواند سیمرغ بلورین بهترین بازیگر فیلم فجر را از آن این بازیگر کند.
آخرین بار کی سحر را دیدی؟: «آخرین بار کی سحر را دیدی؟» جدیدترین ساخته فرزاد موتمن است که به گفته این کارگردان در گفتوگو با سوره سینما، تندترین و عصبیترین فیلم کارنامه کاری اوست. اثری که در مرحله تولید حواشی بسیاری داشت ولی حالا به عنوان یکی از مدعیان فجر از آن نام برده میشود.
اژدها وارد میشود: مانی حقیقی امسال دو بار پشت دوربین رفت. بک بار برای اثری تاریخی به نام «اژدها وارد میشود» که اخبار زیادی در ارتباط با آن منتشر نشده است و یک بار دیگر هم برای اثری کمدی به نام «۵۰ کیلو آلبالو» که قرار بود شهرام شاه حسینی آن را بسازد ولی در نهایت ساخت آن قسمت محقق شد.اژدها وارد میشود، پنجمین فیلم این کارگردان است و با توجه به نامهای احتمالی هیات انتخاب جشنواره امسال، به نظر میرسد بتواند به بخش سودای سیمرغ جشنواره راه یابد.
نگار: در حالی که همه فکر میکردند، رامبد جوان بعد از برنامه موفق «خندوانه» با یک فیلم سینمایی کمدی به سینما برگردد، او بر روی یک سوژه جنایی دست گذاشت و حالا میخواهد با ساخت «نگار» هنر کارگردانی خود را دوباره اثبات کند.البته با توجه به پیش تولید طولانی این اثر و جدا شدن پیمان معادی از گروه تولید آن، بعید به نظر میرسد که بتواند به جشنواره امسال برسد هرچند که چون فرم جشمواره را پر کرده است، در صورت رسیدن به جشنواره میتواند یکی از گزینههای مطرح برای راهیابی به جمع مدعیان بخش سودای سیمرغ جشنواره باشد.
فروشنده: آوردن فیلم اصغر فرهادی در انتهای این لیست به این خاطر است که او پیش از این اعلام کرده بود که فیلمش در اردیبهشت ماه آماده میشود و این یعنی فیلم او نمیتواند در این دوره از جشنواره فیلم فجر شرکت کند و هرچند که فرهادی برای جدیدترین ساختهاش، «فروشنده»، فرم حضور در جشنواره فیلم فجر را پر کرده است و این یعنی او میخواهد فیلمش را به این جشنواره برساند. البته با توجه به اینکه اخبار پیرامون این فیلم، کمتر رسانهای شده است، بعید نیست که رسیدن فیلم او در دقایق آخر و حضورش در این دوره از جشنواره فیلم فجر به عنوان یکی از سورپرایزهای جشنواره سیوچهارم باشد.البته این احتمال نیز وجود دارد که برنامه ریزی فرهادی و تیم تولید « فروشنده»، بر نمایش این فیلم در جشنواره فیلم «کن» باشد و اینگونه دیگر خبری از سورپرایز جشنواره فجر برای طرفداران فرهادی نیز نخواهد بود.
آرمان/سعيد بيابانكي مجري برنامه «نقد شعر»:
هدف ما «90» ادبي است
سعيد بيابانكي كه اجراي برنامه «نقد شعر» را به عهده دارد ميگويد: هدف ما از اين برنامه از ابتدا يك نوع «90» ادبي بود. برنامه «نقد شعر» از سري برنامههاي «نقد چهار» است كه به عنوان نخستين برنامه تخصصي نقد شعر در تلويزيون شناخته ميشود و با حضور شاعران و كارشناسان حوزه شعر به اين ميراث كهن ادبي ميپردازد. سعيد بيابانكي، مجري برنامه «نقد شعر» كه تاكنون بيش از نيمي از قسمتهاي آن راهي آنتن شبكه چهار سيما شده است، با بيان اينكه شعر هميشه سهم كمي در تلويزيون ما داشته است در گفتوگو با ايسنا اظهار كرد: به مقوله شعر در تلويزيون خيلي اندكتر از راديو پرداخته ميشود. همانطور كه ميدانيد تلويزيون تاكنون درباره موضوع شعر حضور تفنني به صورت شعربازي، شعرسازي و جنبههايي از اين دست داشته و هيچ برنامهاي به خود شعر به عنوان يك ثروت ملي و هويت فرهنگي در يك برنامه مستقل به صورت زنده با بحثهاي چالشي نپرداخته است.
هدف ما «90» ادبي است
او با اشاره به اتمام برنامه «نقد شعر» همزمان با پايان سال 94 است، گفت: براي ادامه دادن برنامه «نقد شعر» تصميم گرفتيم به شكلهاي زيباتر و متفاوتتري از اين برنامه بينديشيم. من خودم ايدههايي دارم ولي بايد منتظر ماند و ديد كه شبكه چه حمايتي ميكند. به طور كلي هدف ما از برنامه «نقد شعر» از ابتدا يك نوع «90» ادبي بود؛ همانطور كه در برنامه «90» به فوتبال و حواشي آن ميپردازند، ما نيز قرار بود در اين برنامه به شعر و حواشي آن بپردازيم. البته تاكنون كمتر توانستهايم به سمت حواشي برويم كه علت اين موضوع را تا اندازهاي ميتوان به زمان و بودجه محدود برنامه نسبت داد. تاكنون برنامههايي چون «مشاعره» و «قندپهلو» از تلويزيون پخش شدهاند كه محور اصليشان شعر بوده است، اما برنامه «نقد شعر» براي نخستينبار در تلويزيون به شكل تخصصيتري با حضور شاعران و كارشناسان حوزه شعر و ادبيات به اين ميراث كهن ادبي ميپردازد. او كه معتقد است برنامه «نقد شعر» نخستين حضور تخصصي تلويزيون در حوزه شعر است، با بيان اينكه خوشبختانه اين برنامه در چند قسمت اول مورد استقبال مخاطبان واقع شد، سخنانش را اينگونه ادامه داد: «نقد شعر» به تدريج پيش رفت و خوشبختانه الان مخاطبان زيادي دارد. برنامهها را با مهدي اخوان ثالث شروع كرديم، سپس به سهراب سپهري، حسين منزوي و قيصر امينپور رسيديم كه پس از آن برنامه توانست مخاطبان بيشماري را به خود جذب كند. بيابانكي با بيان اينكه شعر در هر خانوادهاي طرفدار دارد و به نسبتهاي مختلف به عنوان يك عضو در خانوادهها پذيرفته ميشود، خاطرنشان كرد: تلاش كرديم در راستاي باز كردن فضاي برنامه «نقد شعر» نسبت به برنامههاي مشابه، به طيفها و جريانهاي مختلفي در حوزه شعر و ادبيات بپردازيم. همانطور كه ميدانيد شعر گستره وسيعي دارد. از قالب و محتوا گرفته تا جريانهاي گوناگوني كه به آن مربوط ميشود باعث ميشود تا بتوانيم يك موضوع را در چندين برنامه گوناگون مورد نقد، بررسي و بحث قرار دهيم. بيابانكي همچنين درباره نقدهايي كه به برنامه» نقد شعر» مبني بر حضور نداشتن طيفهاي مختلف در اين برنامه وارد شده است، توضيح داد: شايد در چند قسمت اول اين نقدها را بپذيرم، اما در قسمتهاي بعدي ديدگاههاي متفاوتتري در برنامه مطرح شد. يكي از مشكلات مهم ما در اين زمينه اين است كه از برخي شاعران براي حضور در برنامه دعوت ميشوند ولي به دلايل گوناگوني حضور نمييابند؛ برخي حرفي براي گفتن ندارند، برخي از برنامه زنده هراس دارند، برخي هم پذيرفتهاند ولي منتظرند ببينند برنامه به چه جايگاهي ميرسد و سپس حضور بيابند و برخي هم با وجود اينكه ميگويند برنامه خوبي داريد، يه هر دليلي حاضر نميشوند به تلويزيون بيايند. به هر حال ما تلاشمان را ميكنيم تا از همه طيفها، آنهايي را كه با حضور در تلويزيون مشكل ندارند و به عرف سازمان نزديكتر هستند دعوت كنيم. مجري برنامه «نقد شعر» در ادامه با اشاره به تاثيرات حضور حامي مالي در برنامه، يادآور شد: حضور يك حامي مالي براي برنامه «نقد شعر» ميتواند منجر به داشتن زمان بهتر و افزايش بخشهاي جذابتر برنامه شود. خوشبختانه اين برنامه در حال حاضر به آن ايدهآلي كه در ذهن داريم در حال نزديك شدن است و ميتوان گفت به آنچه در ذهن سازندگان برنامه «نقد شعر» بود، حدود 60 درصد رسيدهايم. البته بخش زيادي از هدفمان جذب مخاطب بود كه برايمان از همه مهمتر و واجبتر است. با جذب مخاطب توانستيم سرمايه خوبي براي برنامه به دست آوريم. بيابانكي كه اجراي برنامه تخصصي شعر را عهدهدار است، درباره نقش مجري در برنامههاي تخصصيمحور تلويزيون با بيان اينكه همواره سعي كرده با مطالعه در برنامهها حضور پيدا كند، خاطرنشان كرد: برخي از مجريان صرفا مجري هستند و دانشي از كاري كه انجام ميدهند ندارند. خوشبختانه شبكه چهار در اين حوزه دست به انتخاب زده و قرعه برنامه «نقد شعر» نيز به نام من افتاده است. تلاش من به عنوان يك مجري برنامه تخصصي شعر اين است كه بتوانم اشراف نسبي به موضوعات مورد بحث در هر قسمت داشته باشم. اين شاعر با اشاره به ميزان بالاي مطالعه ميهمانان برنامه «نقد شعر» افزود: ميهمانان ما قبل از حضور در برنامه از موضوع مورد بحث اطلاع پيدا ميكنند و درباره آن موضوع به مطالعه ميپردازند. برنامه ما به همين راحتي نيست كه تنها چند نفر دور يك ميز بنشينند و همينطوري درباره يك موضوع حرف بزنند. برعكس تمام صحبتها بر پايه مطالعه است.
شاعران بزرگ پيام ميفرستند
مجري برنامه «نقد شعر» افزود: شاعران بزرگي براي برنامه ما پيام ميفرستند كه برخي از آنها يا به خودم ميگويند يا به واسطهاي به گوش ما ميرسانند. خوشبختانه اين پيامها نشاندهنده اين است كه اين شاعران برنامه ما را ديدهاند. البته پيامكهاي زيادي نيز از مردم به دست ما ميرسد كه نظر ميدهند، انتقاد ميكنند، پيشنهاد ميدهند، شعر ميفرستند و خيلي چيزهاي ديگر كه خوشبختانه بيشتر رويكردشان مثبت است. اگر بخواهيم به نظرات مخاطبان نسبت بدهيم رويكردهاي مثبت 97 درصد به سه درصد است. برنامهاي كه رويكردهاي مثبت و منفي نسبت به آن وجود داشته باشد، قطعا برنامه موفقي است. بيابانكي درباره برخورد مديران با اين برنامه تخصصي شعر در تلويزيون توضيح داد: برخورد مديران تاكنون بسيار خوب بوده است. مدير گروه، مدير شبكه چهار و تهيهكننده تا اين لحظه ما را حمايت كردهاند. موضوعاتي به تدريج از برنامه ما روي آنتن ميرود كه براي نخستينبار است در جمهوري اسلامي ايران اتفاق ميافتد. او در پاسخ به اين سوال كه كدام قسمت از برنامههاي «نقد شعر» را به ايدهآلتان نزديكتر ميدانيد اظهار كرد: به نظرم برنامه قيصر امينپور، برنامهاي كه در حوزه طنز كار كرديم، برنامه شعر و رسانه، برنامه شعر و دنياي نشر را ميتوان به عنوان نمونه از برنامههاي «نقد شعر» ارائه كرد.
آرمان/آخرين دوستم هم رفت
مراسم بزرگداشت نخستين سال درگذشت مرتضي احمدي و همچنين رونمايي آلبوم «صداي طهرون3» در كاخ سعدآباد با حضور جمعي از هنرمندان برگزار شود. به گزارش فارس، فرزاد حسني كه اجراي اين برنامه را بر عهدا داشت، در اين مراسم گفت: شايد براي هنرمنداني كه امروز اينجا هستند جاي سوال پيش بياد كه چرا ما دهه 60 يا 70 اينجاييم؟ واقعا چرا ما اينجاييم؟ ما اينجا هستيم تا به شما هنرمندان پيشكسوت نشان بدهيم قدردان هنر والاي شما هستيم. در ادامه اين مراسم يوسف منصورزاده مدير مجموعه كاخ سعدآباد پشت تريبون قرار گرفت و گفت: شبد يلدا باعث شده تا امشب ما دور هم جمع شده و به ياد مرتضي احمدي باشيم. از اين بابت بسيار خوشحالم. به نظرم بزرگداشت يك هنرمند، بزرگداشت يك فرهنگ يا يك ارزش فرهنگي در جامعه است. خوشبختانه امروز ما در اين مكان افتخار اين را پيدا كرديم كه از هنرمندي تجلیل كنيم كه صدايش به گوش همه ما آشناست. داريوش اسدزاده نيز در اين مراسم گفت: هشت روز قبل از مرگش او را ديدم. حالش اصلا خوب نبود. اين هنرمند آخرين دوست من بود كه رفت. ديگران مثل گرمسيري، قنبري و. همه رفتند و فقط من ماندم. چند وقت پيش به بهشت زهرا رفته بودم وسري به قطعه هنرمندان زدم. همه دوستان آنجا خوابيده بودند. مابين آنها نشستم و گفتم به زودي من هم به شما ميپيوندم!اين هنرمند در ادامه عنوان كرد: مرتضي حس و حال متفاوتي داشت و دوستي با او بيمثال بود. به خاطر ندارم حتي يك بار پشت سر ديگري حرفي بزند. تا همين اواخر عمرش با هم كار ميكرديم. يكي از ويژگيهايش اين بود كه با هركس به اندازه مرتبهاش صحبت ميكرد. جاي او واقعا خالي است. بابك چمن آرا مدير مركز موسيقي بتهوون نيز در اين مراسم گفت: چندين يلداي پيش وقتي احمدي بزرگوار هنوز زنده بود مشغول تماشاي بازي دربي با رقيب بيمثالش بهزاد فراهاني بوديم. خوب به خاطر دارم كه همان سال پرسپوليس برد و مرتضي احمدي بسيار خوشحال شد. او نقدهايي ميكرد كه هيچ نقاد ورزشي نميتوانست چنين نظراتي ارائه دهد. اين تهيهكننده موسيقي در ادامه با اشاره به همكاريهايش با مرتضي احمدي گفت: ما براي ساخت آلبومهاي ايشان در طي 7 ماه، هفتهاي 3 روز در استوديو بوديم.
آلبوم «صداي طهران» سال 89 با 13 قطعه منتشر شد. بعد از آن دو سال تلاش کردیم تا توانستيم مجوز 13 قطعه ديگر را هم بگيريم. من به او قول دادم تا هرسال روز تولدش آلبوم منتشر كنم. سال گذشته به خاطر يك سري مشكلات ميسر نشد اما امسال به قولم وفادار بودم. «صداي طهرون3» را دو روز پيش منتشر كردم. ما مجوز صداي طهرون 3، 4 و 5 را هم گرفتيم و آن را هرسال طبق قرار قبليمان منتشر خواهيم كرد. در نبود او بهرنگ بقايي غلطهاي آلبوم را گرفت. اميدوارم هماني شده باشد كه خودش دلش ميخواست. او ادامه داد: دوست داشتم امروز كه همه مسئولان جمع هستند يك قولي از آنها بگيرم. بيايید قول بدهيم كه «خانه فرهنگ تهران» را بسازيم. خود من حاضرم نيمي از هزينههاي آن را تقبل كنم. عليرضا خمسه نيز در اين مراسم گفت: ما روز يكشنبه آينده به افتخار بچه محله راهآهن تهران، زندهياد مرتضي احمدي برنامه مفصلي در ساختمان راهآهن تهران داريم كه از همه شما دعوت ميكنم همچون اين مراسم در آن برنامه نيز حضور داشته باشيد كه بتوانيم برنامه شايسته و بايستهاي را براي اين هنرمند فقيد برگزار كنيم. وي بيان كرد: من با مرتضي احمدي بزرگ شدهام و اگر او نبود، به طور حتم كمدي را انتخاب نميكردم. من با او افتخار همكاري با چندين پروژه سينمايي و تلويزيوني را داشتم و ميتوانم بگويم بدون هيچ تعارفي، يك استاد واقعي برايم بود. مرتضي احمدي سمبل نوروز و نماد تهران، نماد پدر خانواده و يك نماد تمام عيار براي من بود. او سمبل معرفت به معناي عام آن بود كه در طهران قديم، بچههاي طهران از آن استفاده ميكردند. او واقعاً براي ما الگو بود كه جاي خالياش همراه ماست. تهران از دست رفته يا تهراني از دست رفته است؟احمد محيط طباطبايي مدرس و پژوهشگر صاحبنام حوزه ميراث فرهنگي نيز در اين مراسم با اشاره به رونمايي از تمبر زندهياد مرتضي احمدي كه در اين مراسم انجام گرفت، گفت: تفاوت تمبر با اسكناس و موارد مشابه آن، اين است كه اين عناصر ارزشهاي مادي حكومتها هستند اما تمبر، تصويري از هويت فرهنگي و هنري يك سرزمين است كه منتشر ميشود. وي گفت: مرتضي احمدي بخشي از هويت ملي و ميراث فرهنگي ما بوده كه همواره متاثر از طهران قديم از دست رفته، ابراز تألم و تاثر ميكرد اما من ميخواهم اينجا به نكتهاي اشاره كنم؛ اينكه آيا اين طهران از دست رفته، همان اِشكنه و مواردي از اين دست است يا نه اين طهراني بودن است كه از دست رفته؟ ما عدم وجود طهراني بودن را در فرهنگ خود ميبينيم و به همين جهت است كه ثبت ميراث ملموس اين ناحيه جغرافيايي از كشورمان اهميت زيادي پيدا ميكند.
ابتکار/گفت وگوی «ابتکار» با محمد علی بهمنی؛
ذات هنر محدودیت را نمی پسندد
ﺳﺮ ﺗﺎ ﭘﺎﯾﻢ ﺭﺍ ﮐﻪ ﺧﻼﺻﻪ ﮐﻨﻨﺪ، ﻣﯽﺷﻮﻡ ﻣُﺸــﺘﯽ ﺧﺎﮎ
ﮐﻪ ﻣﻤﮑﻦ ﺑﻮﺩ ﺧﺸﺘﯽ ﺑﺎﺷﺪ ﺩﺭ ﺩﯾﻮﺍﺭ ﯾﮏ ﺧﺎﻧﻪ
ﯾﺎ ﺳﻨﮕﯽ ﺩﺭ ﺩﺍﻣﺎﻥ ﯾﮏ ﮐﻮﻩ
ﯾﺎ ﻗﺪﺭﯼ ﺳﻨﮕﺮﯾﺰﻩ ﺩﺭ ﺍﻧﺘﻬﺎﯼ ﯾﮏ ﺍﻗﯿﺎﻧﻮﺱ
ﻭﯾﺎ ﺷﺎﯾﺪ ﺧﺎﮐﯽ ﺍﺯ ﮔﻠﺪﺍﻥ
ﯾﺎ ﺣﺘﯽ ﻏﺒﺎﺭﯼ ﺑﺮ ﭘﻨﺠﺮﻩ
ﺍﻣﺎ ﻣﺮﺍ ﺍﺯ ﺍﯾﻦ ﻣﯿﺎﻥ ﺑﺮﮔﺰﯾﺪﻧﺪ
ﺑﺮﺍﯼ ﻧﻬـــﺎﯾﺖ ﺷﺮﺍﻓﺖ
ﺑﺮﺍﯼ ﺍﻧﺴﺎﻧﯿﺖ
ﻭﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﻡ ﮐﻪ ﺑﺰﺭﮔﻮﺍﺭﺍﻧﻪ ﺍﺟﺎﺯﻩﺍﻡ ﺩﺍﺩ ﺑﻪ ﻧﻔﺲ ﮐﺸﯿﺪﻥ
ﺩﯾﺪﻥ...ﺷﻨﯿﺪﻥ...ﻓﻬﻤﯿﺪﻥ
ﻭ ﺍﺭﺯﻧﺪﻩﺍﻡ ﮐﺮﺩ ﺑﻪ ﻭﺍﺳﻄﻪی ﻧﻔﺴﯽ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻣﻦ ﺩﻣﯿﺪ
ﻣﻦ ﻣﻨﺘﺨﺐ ﮔﺸﺘﻪﺍﻡ ﺑﺮﺍﯼ ﻗُﺮﺏ... ﺑﺮﺍﯼ ﺳﻌﺎﺩﺕ
ﻣﻦ ﻣﺸﺘﯽ ﺍﺯ ﺧﺎﮐﻢ ﮐﻪ ﺧﺪﺍﯾﻢ ﺍﺟﺎﺯﻩﺍﻡ ﺩﺍﺩﻩ ﺑﻪ ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻭ ﺗﻐﯿﯿﺮ
ﺑﻪ ﺷﻮﺭﯾﺪﻥ...ﺑﻪ ﻋﺸﻖ
ﻭﺍﯼ ﺑﺮ ﻣﻦ ﺍﮔﺮ ﮐﻪ ﻗﺪﺭ ﻧﺪﺍﻧﻢ...
گفتوگوی خبرنگار ادب و هنر ابتکار با محمد علی بهمنی را در زیر بخوانید، شاعری که نخستین شعرش زمانی که تنها 9سال داشت به چاپ رسید:
شما در عرصه شعر نو و شعر کلاسیک خصوصاً غزل تبحر دارید.کدام یک را بیشتر میپسندید؟
فرقی نمیکند.اگر بخواهیم عمیق تر صحبت کنیم باید بگویم در جایی که شعر وجود دارد باید سلیقهی شاعر را منها کرد.شاعر فقط یک کاتب است برای ثبت شعر.حالا باید دید که چه شکلهایی از شعر را تجربه کرده است.اگر غزل را تجربه کرده باشد غزل ثبت میکند.شعر آزاد یا نیمایی همین طور.به تعداد شکلهای متعددی که شعر هست شاعر میتواند اتفاق بیفتد.واردات شاعر معنا ندارد. هیچ شاعری خودش تعیین کننده نیست که بگوید من میخواهم فقط غزل بسرایم یا شعر آزاد و نیمایی، این خود شعر است که شکل شعر و شاعرش را میشناسد و خودش را به شکلی از زبان آن شاعر که خودش انتخاب کرده است، بروز میدهد. با هر شکل شعری که زندگی کنید و برایتان درونی شود به طور حتم میتوانید آثاری را که در توانتان است، ارائه دهید.
حضور جوانان در عرصه شعر و شاعری به ویژه غزل چگونه است؟
بسیار خوب است.ما الان در شهرستانها و حتی روستاهای دورافتاده شعرهایی را میتوانیم بشنویم که شگفت آورند و به ما نشان میدهند که تا چه حد از دنیای بکر شعر دوریم و آنها در دوردست ترین نقاط کشور بهترین شعرها را میگویند.
انجمنهای شعر در استانها دوران خوبی را سپری نمیکنند.علت را در چه میدانید؟
اصلا به این مقولهها احتیاج نیست. انجمن شعر استانها باید مدیریت آزاد داشته باشد. وقتی اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی انجمنها را زیر پوشش قرار میدهد انجمنها خود به خود با یک سری محدودیتها مواجه میشوند و پویایی از آنها سلب میشود، در حالی که استان هایی که توانستهاند این فضا را به دست کسانی که از شرایط لازم برخوردار هستند بسپارند بسیار موفق بوده اند. خودساختگی موثرتر است تا این که چیزی را به کسی دیکته کنی.ذات هنر این را نمیپسندد.بچهها از آنهایی که در مرکز معلمی میکنند کارشان آگاهانه تر است.بنابراین اگر شعر برخی استانها پویاتر به نظر میرسد به این دلیل است که در این استانها انجمن شعر دست کسانی است که زیر پوشش مستقیم اداره فرهنگ و ارشاد اسلامی نیستند.
وضعیت شعر امروز را چگونه ارزیابی میکنید؟
من خیلی رضایت دارم.به شعرهایی که میخوانیم و میشنویم کاری ندارم اما کسانی که در مرکزیت نیستند،در روستاهای استانها کارهای بکر و خوبی انجام میدهند. شعر همیشه صدای روزگار خود بوده و هست. وضعیت شعر امروز هم چیزی جز پژواک وضعیت ما و روزگار ما نیست. به عبارت دیگر به تعداد انسانهای شاعر میتوان برای شعر وضعیت تعریف کرد.
در جایی گفته بودید که با هرگونه نقدی که در عرصه شعر انجام شود مخالفید.دلیل این مخالفت چیست؟
از دیدگاه من شاعر وجود ندارد.ما کاتب شعر هستیم.این شعر است که یک صدا و حس و درکی را در شما بر میانگیزد که شما را وادار به نوشتن آن چه میگوید میکند.پیشاندیشی برای سرودن شعر کلی فاصله دارد با شاعر بودن.این که ما بنشینیم بگوییم میخواهم شعر نیمایی یا غزل یا...بگویم درست نیست.شعر یک ناگهان است که شما را دعوت میکند به نوشتن.شعر را شخص نمینویسد.خود شعر میگوید آن چه را که باید نوشته شود.شعر میگوید مرا ثبت کن.پس چنین چیزی نقد پذیر نیست و نقد در مورد آن معنایی ندارد.
شعر در سنین کودکی به سراغ شما آمد.این اعتقاد پدرتان که "شعر شیطانی است که وارد وجود انسان میشود" در آن سنین تاثیر منفی در ذهنیت شما نسبت به شعر نداشت؟
من آن موقع درک نمیکردم پدرم چه میگوید!فقط میدانستم مخالف است پس شعر را از او پنهان میکردم.معمولاً اگر به کسی بگویی فلان کار را نکن و او را از انجام کاری منع کنی بیشتر به سمت انجامش میرود (با خنده).
راز موفقیت یک شاعر را در چه میدانید؟
این که خود،پیرامون و زمانهاش را بشناسد.
عموم کسانی که از شعر کلاسیک به سمت موسیقی میل کردند،تصنیف را انتخاب کردند اما شما به سراغ ترانه رفتید.از دیدگاه شما امتیاز ترانه نسبت به تصنیف در چه بود؟
این که چرا من بنا به باور شما ترانه میگویم نه تصنیف، معتقدم که ترانه هیچ امتیازی بر تصنیف ندارد.تصنیف و ترانه در واقع تفاوتی با هم ندارند.این اسمها هستند که در زمانهها تغییر میکنند.ابتدایی ترین اسم تصنیف و ترانه،ترانک بوده است.در مورد تصنیف باید بگویم چیزیست که خود آهنگساز یا خود شاعر آهنگ و شعر را با هم میسازد و در خودش زمزمه میکند.این میشود تصنیف.اما اگر شعر را روی ملودی بگذارد میشود ترانه.اگر در هر دو تسلط داشته باشد میشود تصنیف.
به نظر شما تفاوت عمده ترانه سرایی قبل و بعد از انقلاب در چیست؟
ترانههای امروز البته آنهایی که شنیده نمیشوند از قبل انقلاب هم بهترند.شرایط خراب مدیریت فرهنگی باعث شده اکثر شرکتهایی که تولید موسیقی میکنند اگر شعر با آبرویی داشته باشی که ملودی شایستهای روی آن باشد و صدای خوبی هم آن را بخواند رویش سرمایهگذاری نمیکنند. اما اگر تولید کار با هزینه اندک و ریتم رقصی باشد کلی سرمایه گذاری میکنند که در کنسرتها کسب درامد کنند و این باعث میشود که همه به سمت کارهای سطحی بروند.اگر بخواهی یک کار خوب تولید کنی نزدیک 300،400میلیون تومان خرج خواهد داشت که انتشار آن بازتاب مالی برای آنها ندارد.آهنگهایی که پخش میشوند 4 تا نهایت 10میلیون تومان هزینه میبرند و سود آورند.این گونه است که مردم را عادت دادهاند به گوش دادن همچین کارهایی. کاش ترانه امروز حتی اندک درکی از ذات ترانگی و حقیقت زمانه خود میداشت تا از هم آمیختگی گذشته و شناسههای امروز، ترانههای متفاوتی خلق میشد. حیف که گاه ناهنجاری مجازها انسان را مجبور به قبول غیرمجازها میکند. باید چارهای برای این ناچاری اندیشید.
برخی از شعرا و منتقدان بر این باورند که با بحران شعر و مخاطب رو به رو هستیم. شما این روند را تایید میکنید ؟
شعر ریسمانی است که یک سرش را گذشتهها و یک سرش را فرداها میکشد. ما در اکنون زندگی میکنیم و طبیعیاست که دلشوره پاره شدن این ریسمان را داشته باشیم ؛ اما قرن هاست که این ریسمان کشیده شده و پاره نشده است ؛ من نگران بحران شعر امروز نیستم و شما هم نباشید. شعر موجودی زنده است و مانند ما انسانها گاه در حال و هوایی است که باید راحتش گذاشت تا به خودش باز گردد. ما خودمان که دچار بحران میشویم فکر میکنیم شعر هم دچار بحران شده است. نبض شعر، نه کند میزند و نه تند، باید مراقب نبض خودمان باشیم.
ابتکار/ارزیابی وضعیت سینمای مستند با نگاهی به جشنواره بینالمللی«سینما حقیقت»؛
این آمار وحشتناک است!
«سالیانه در حدود هزار فیلم مستند در کشور ساخته میشود که از این میان نهایتا 100 تا 150 عدد از آنها میتوانند در جشنوارهای اکران شوند و از این تعداد حدود 10 تا از آنها این اقبال را پیدا میکند تا به صورت عمومی دیده شود، یعنی 990 مستند دیگر به آرشیو میروند که این آمار جدا وحشتناک است.»به گزارش ایسنا، تعدادی از اعضای هیات انتخاب و داوری جشنواره بینالمللی «سینما حقیقت» پس از به پایان رسیدن این جشنواره از مستندهای این دوره و وضعیت امروز سینمای مستند ایران سخن گفتند.
سینمای مستند گستردهتر از سینمای داستانی
فرزاد توحیدی، عضو هیات انتخاب مستندهای بلند نهمین دورهی جشنوارهی بینالمللی فیلمهای مستند «سینما حقیقت»، معتقد است که یکی از ابزارها و عناصری که باعث قدرتمندتر شدن سینمای ما میشود، سینمای مستند است. او در ارزیابی جشنوارهی حقیقت، معتقد است: امسال برای جشنواره فیلمهای خوبی ارسال شده بود که کار هیات انتخاب و بالطبع آن داوری را مشکل میکرد. توحیدی با اشاره به صراحت و بیپروایی در ساخت مستند، ادامه داد: ما در همهی مسائل با یک جبر و اختیار روبهرو هستیم و در هر شرایطی باید تلاش کنیم تا جایی که در حیطهی اختیارمان است از کاری فروگذار نکنیم و در این حیطه به خوبی حرکت کنیم. او همچنان تصریح کرد: به صورت کلی جراتی که فیلمسازان در ساخت مستندهای امسال داشتند و ما در 50 درصد این مجموعه آثار دیدیم، این بود که آنها در آن قسمتی که دست خودشان بود از چیزی فروگذاری نکرده بودند و توانستند درمورد مستندهایی که درمورد خودشان یا خانوادهشان است، صریح حرف بزنند. اگر ما بتوانیم در مورد خودمان به صراحت حرف بزنیم به این معنی است که نگاه صریح و بیپروایی داریم. توحیدی اضافه کرد: سالانه در حدود هزار فیلم مستند در ایران تولید میشود. از میان 800 فیلم مستند بلندی که امسال به جشنواره رسید و حدود 150 تا از آنها را ما دیدیم، یک حرکت رو به جلویی در این مستندها دیده میشد. او ادامه داد: حیطهی سینمای مستند گستردهتر از سینمای داستانی است و تنوع نگاه و داستان در آن بیشتر به چشم میخورد و هرکسی با دیدگاه و نگاه خودش فیلمی را میسازد که با فیلم دیگری متفاوت است.
باید دغدغهی پخش مستند داشته باشیم
صادق داوریفر دیگر عضو هیات انتخاب فیلمهای مستند کوتاه نهمین جشنواره بینالمللی فیلمهای مستند «سینما حقیقت» با اشاره به مشکلات توزیع و پخش فیلمهای مستند پس از تولید، آمار مستندهای دیده نشده را وحشتناک خواند و گفت: باید علاوه بر داشتن دغدغهی تولید فیلم مستند، دغدغهی پخش آن را هم داشته باشیم. این عضو هیات انتخاب در ادامه با اشاره به مشکلات سینمای مستند، اذعان کرد: آنچه که ما در آن دچار مشکل هستیم، پخش و توزیع این مستندها پس از تولیدشان است. فیلمسازانی که انگیزهی کافی برای تولید و ساخت مستند را دارند، اگر بخواهند صریح و بیپروا هم صحبت کنند و مسائل را در مستندهایشان نشان بدهند، ممکن است عرصهای برای ظهور و بروز فیلمشان را از دست بدهند، آنها در چنین فضایی پس از ساخت چند مستند دلسرد میشوند. این عضو هیات انتخاب فیلمهای مستند کوتاه، اضافه کرد: سالیانه در حدود هزار فیلم مستند در کشور ساخته میشود که از این میان نهایتا 100 تا 150 عدد از آنها میتوانند در جشنوارهای اکران شوند و از این تعداد حدود 10 تا از آنها این اقبال را پیدا میکند تا به صورت عمومی دیده شود. یعنی 990 مستند دیگر به آرشیو میروند که این آمار جدا وحشتناک است. او در بخش دیگری از سخنانش به راهکاری برای حل این مشکل اشاره کرد و گفت: به نظر من بهتر است خیلی بیشتر از دغدغهای که امروز برای تولید مستند داریم، دغدغهی توزیع این فیلمها را داشته باشیم تا آن تاثیرگذاری که میخواهیم به واسطهی سینمای مستند در جامعه رخ دهد، به وقوع بپیوندد. داوریفر با بیان اینکه «در مستندهای امسال جشنواره، نگاه خاصی در بخش سوژهیابی مشهود بود»، اضافه کرد: بسیاری از مستندهای امسال سوژه و ایدهی خوبی داشتند که متاسفانه بخشی از آنها به دلیل هیجان فیلمساز در بخش پیشتولید، نتوانسته بودند به خوبی و با آرامش پرورش پیدا کنند و همانند یک گزارش تصویری به نظر میآمدند. او همچنین در پایان تصریح کرد: سینمای مستند ما مستقل از جریان سینمای اصلی داستانی است، چرا که در سینمای مستند دغدغهی نشان دادن و آگاهی بخشی در مورد یک مسئله بسیار بیشتر وجود دارد، به طوری که اگر مستندساز نتواند چالش و گرفتاریاش را در این مدیوم مطرح کند، انگار نمیتواند به زندگیاش ادامه دهد.
برای دیدن فیلمهای مستند باید فرهنگسازی شود
معین کریمالدینی از اعضای هیات انتخاب مستند بلند جشنواره «سینما حقیقت» فرهنگسازی برای دیدن فیلمهای مستند را از مسائل مهم سینمای مستند میداند. او ادامه داد: امسال در جشنواره 140 فیلم مستند داشتیم، اگر هر فیلمساز حدود سه سال از عمرش را برای ساخت و پژوهش فیلم مستند بلند، صرف کند، یعنی 140 نفر هستند که آمدهاند و همچنین زمانی را برای ساخت این فیلمها گذاشتهاند که از میانشان فقط 27 نفر اقبال آن را داشتهاند تا فیلمشان در جشنواره دیده شود. این بسیار ناراحت کننده و به این معناست که یک انرژیای از قشر متخصص برای محصولی که مشخص نیست در کجا استفاده میشود، رفته است. او با اشاره به فرهنگسازی فیلمهای مستند برای کودکان در مدارس، به دلایل جا نیافتادن فرهنگ این نوع فیلمها اشاره کرد و گفت: برای پیدا کردن راه حل این مسائل، باید به عقب، به نظام آموزش و پرورش، برگردیم که به بچهها یاد دادهاند به دنبال زرق و برق سینما و سلبرتیها باشند، البته درست است که سینمای غیر مستند و داستانی در دنیا اقبال بیشتری در میان مردم دارد ولی حداقل باید برای افراد سینمای مستند را هم تعریف کنند. کریمالدینی همچنین تصریح کرد: من با کلمهی حمایت مشکل دارم! تا زمانی که ما چشم انتظار حمایت باشیم، اتفاقی نمیافتد. حمایتهای مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی هم فقط در کوتاه مدت مفید واقع میشود ولی سینمای مستند احتیاج به درمان بلند مدت دارد.
سینمای مستند چندین قدم جلوتر از سینمای داستانیست
حسین معززینیا، از اعضای هیات داوران بخش بینالمللی شهید آوینی جشنواره فیلم مستند «سینما حقیقت» نیز در مورد وضعیت سینمای مستند ایران و بحث ممیزی گفت: شاید مستندسازان بخش جایزهی شهید آوینی که مستندهایی در موضوعات جنگ، دفاع، مقاومت و... میسازند با مشکلات و محدودیتهایی برای ساخت مستندشان روبهرو باشند ولی به آن مشکلات نمیتوان سانسور گفت. او در عین حال مطرح کرد: اما فیلمسازانی که در موضوعات اجتماعی مستند میسازند، مطمئنا با محدودیتهایی روبهرو هستند و در آن شکی نیست. زیرا همانطور که آسیبشناسان اجتماعی میگویند، بزرگترین آسیبهای کشور ما در مسائل اجتماعیست و پرداختن به این آسیبها، ناراحتکننده و تلخ است. این عضو هیات داوری جشنواره سینما حقیقت، همچنین خاطرنشان کرد: البته در سالهای اخیر این قضاوتها بیدلیل رویکرد امنیتی هم پیدا کردهاند و سختگیریها در این زمینه بیشتر شده است. معززینیا در پایان اظهار کرد: به صورت کلی سینمای مستند ما از جهت کیفیت، تولید، سواد فیلمسازان و... وضعیت خوبی دارد و به وضوح از سینمای داستانی ما چندین قدم جلوتر است و حتی از فیلمهای متوسطش هم میشود چیزهایی یاد گرفت.ای کاش این سینما سالن نمایش بیشتری داشت و میشد براش کاری کرد تا افراد بیشتری بتوانند از تولیداتش بهره ببرند.
اعتماد/نقدي بر «آنها كه به خانه من آمدند» نوشته شمس لنگرودي
داستانِ كسي مرا نميبيند
ساره بهروزي / در داستان «آنها كه به خانه من آمدند» با راوياي روبهرو هستيم كه اتفاقا همنام نويسنده كتاب است و از قضا و اتفاق روزگار نويسنده كتاب هم فردي است كه ساليان زيادي است او را با شعرهايش ميشناسيم.
بيتابانه در انتظار توام/ غريقي خاموش/ در كولاك زمستان... (از كتاب ٥٣ ترانه عاشقانه)
براي همين شاعر بودن راوي است كه در خانه رومينا نشانههايي مانند تابلو، گل و گلدان فقط اشاره ميشوند، اما ترانهاي را كه ميشنود براي خواننده تكرار ميكند با نام شعر و صداي خواننده.
پشت پنجره/ برگهاي پاييزي در باد غوطهورند/ طلايي و سرخ من سرخي تو را به ياد ميآورم و... (همان، ص٦٩)
اينكه راوي خواسته واقعيتي را داستان كند يا ذهنيتي را شبيه واقعيت نشان دهد، همان چيزي است كه مخاطب را به تفكر وا ميدارد زيرا در هر دو يعني هم واقعيت و هم ذهنيت نشان داده ميشود. همين كه وي از كتاب داستان قبلياش و ماجراي آن سخن ميگويد، يا بعد از اداره دلخوشي او نشر چشمه و ملاقات دوست نزديكش است و آدرس و نشاني منزلش همگي واقعيات ملموسي هستند تا ما با ذهنيت او، ارتباط بيشتري برقرار كنيم. ذهنيت او تا جايي قدرت ميگيرد كه ما را با يك بيمار روانپريش روبهرو ميكند، اما قصد وي اين است كه او واقعيتي را بيان كند كه برايش اتفاق افتاده است.
روانپريشي يا سايكوز وضعيتي است كه افراد را به قطع ارتباط با واقعيت ميرساند. يعني روانپريشي باعث ميشود كه افراد عقايد غيرمعمول داشته باشند طوري كه رفتار شخص دچار آشفتگي ميشود و ما نميتوانيم احساسات شخص بيمار را به درستي درك كنيم. در اوايل اين بيماري و نوع خفيف آن، علايم گنگ و مبهم هستند و با شك و بدبيني و دلشوره سروكار دارند. اما مرحله حادتري هم هست كه هذيانها و علايم و توهمات را به وضوح تجربه ميكنند.
«غروب كه برميگردم... راهپله تاريك است. در آپارتمانم را باز ميكنم مسخره است ميترسم...»، «از شاخههاي چنار كه به پنجرهها ميسايند نگران ميشوم. (ص٣٨)»، «كسي كه فكر ميكند در محاصره است و همه عليهاش توطئه ميكنند پيداست كه تمام عمرش به جنگ با خود و ديگران ميگذرد. من اينها را به وجود آوردهام اينها مخلوق مناند با اينها زندگيام معني پيدا ميكند. (ص٤٠)»
راوي با آدمهايي حرف ميزند كه هيچ كس آنها را نميبيند و هميشه منتظر افرادي است. به مرور زمان سايه آنها زندگياش را تحت تاثير قرار ميدهد تا جايي كه در بستر بيماري ميافتد. نجاتدهنده وي دو دوست هستند كه برايشان از كساني كه ميبيند و منتظر آنهاست زياد سخن گفته است. او حرفهاي درونياش را از زبان دكتر جعفري بيان ميكند و به نظر ميرسد همينجاست كه او نشان ميدهد آنچنان با شخصيتهاي داستان قبلياش زيسته است كه آنها را كاملا ملموس ميداند و ميخواهد كه ديگران هم آنها را واقعي تصور كنند.
«دكتر ميگويد: بيشتر اينها دچار اين بيماري ميشوند» و ادامه ميدهد «از بس تو خيالات خودشان زندگي ميكنند». «اين انسانها از مفاخر و افتخارات ما هستند اين شغل چيه ماها داريم، صبح كار، شب كار. از بچگي آرزوم بود نويسنده شوم و تمام احساساتم را بيان كنم... (ص١٠٤)»
اگرچه رومينا هست اما نشانههاي حاكي از تنهايي و دلزدگي راوي زياد است. او آنقدر دلزده است كه هيچ تفاوتي را بين آدمها مشاهده نميكند. همه ما اشتراكاتي در احساساتمان داريم و همين اشتراكات اوليه در رفتار و احساسمان هست كه باعث تعامل و دوستيهاي پايدارتر در زندگيمان ميشود، اما خصوصياتي هم هست كه تمايز بين افراد را مشخص ميكند. آداب معاشرت و خلقيات رفتاري هر يك از ما منحصر به محيط و فرهنگي است كه در آن رشد ميكنيم. با اين تفاسير راوي همه را يك شكل ميبيند، درحقيقت صداي عميق اوست كه شنونده و درككنندهاي ندارد. خالق شعر «غمگين مشو عزيز دلم /مثل هوا كنار توام/ نه كسي مرا ميبيند/ نه صدايم را ميشنود...» حالا از غمگيني عميقي سخن ميگويد؛ هواي هميشه باراني و سرد، تاريكي خيابانها، پيادهرويهايش در خلوت و منتظر شخصيت داستان قبلي ماندن همگي نشانهاي از تنهايي و غم هستند.
«چقدر اين آدمها شبيه هماند. انگار يك آدم در سنهاي مختلف تكثير شد، آدمهايي از موم كه نگاهشان متوجه جايي نيست. انگار از خوابي يا كتابي درآمده و به راه افتادهاند. (ص١١٢)، يا «سر خوردگي و خستگي چيزي جز سياهي درمن ريخته كه نميتوانم جايي را ببينم همه اميدم همين جا بود و به نوميدي بدل شد (ص١٠١)»
در نهايت با همه فرازو فرودهاي نويسندگي و كارمندي و روانپريشي، اوست كه تنها مانده است.
«به اطرافم نگاه ميكنم. هيچكس نيست. در آينه روبهرو جز من كسي نيست.»
اطلاعات/برگزیدگان جایزه علمی مصطفی(ص) معرفی شدند
رئیس کارگروه علمی جایزه مصطفی(ص) اسامی برگزیدگان اولین دوره این جایزه را اعلام کرد.
به گزارش مهر، حسن ظهور با اشاره به اینکه جایزه مصطفی(ص) در چهار زمینه علوم و فناوریهای ارتباطات و اطلاعات، علوم و فناوریهای زیستی و پزشکی، علوم و فناوریهای نانو و اثر برتر در رشته های عمومی اهدا میشود، گفت: در ۳ حوزه اول باید دانشمند واجد شرایط، تابعیت یکی از ۵۷ کشور اسلامی را داشته باشد اما در حوزه چهارم دانشمند برتر باید مسلمان باشد اما داشتن تابعیت این کشورها ضرورتی ندارد.
وی اظهار داشت: پروفسور جکی یینگ مدیرعامل و عضو هیات علمی موسسه نانو فناوری و مهندسی زیستی از سنگاپور و پروفسور عمر یاغی از کشور اردن، رئیس موسسه علوم نانو انرژی کاولی و عضو هیات علمی دانشگاه برکلی آمریکا؛ به ترتیب در حوزه های اثر برتر در علم و فناوری نانو زیستی و علوم و فناوری نانو جایزه مصطفی(ص) را به خود اختصاص دادند.
به گفته ظهور جایزه مصطفی(ص) به پاس تلاش دانشمند مسلمان سنگاپوری پروفسور یینگ در توسعه «سیستمهای پاسخ محرک در انتقال کنترل شده دارو» به عنوان برنده جایزه مصطفی(ص) در حوزه علوم و فناوری نانو زیستی انتخاب شد.
رئیس کارگروه علمی جایزه مصطفی(ص) گفت: پروفسور عمر یاغی، شیمیدان برجسته اردنی نیز به خاطر تحقیقات دامنه دار خود در زمینه «چارچوبهای فلز- آلی» به عنوان برنده جایزه مصطفی(ص) در حوزه علوم و فناوری نانو انتخاب شد.
پرویز کرمی دبیر ستاد توسعه فرهنگ علم، فناوری و اقتصاد دانش بنیان معاونت علمی هم در این خصوص گفت: نخستین گروه از دانشمندان مسلمان شرکت کننده در جایزه مصطفی(ص) و بیستمین اجلاس سالانه آکادمی علوم جهان اسلام وارد تهران شدند.
به گزارش مهر، به گفته مشاور معاون علمی و فناوری رییس جمهوری، بر همین اساس، ۴۰ نفر از دانشمندان و متخصصان عضو آکادمی علوم جهان اسلام از ۲۱ کشور جهان در این اجلاس حاضر می شوند. همچنین بیش از ۶۰ نفر میهمان داخلی از جمله روسای فرهنگستانها و روسای دانشگاه ها در این رویداد حضور خواهند داشت.
وی درباره اهمیت جایزه مصطفی(ص) بیان کرد: این نشان عالی علم و فناوری در جهان اسلام بر اساس ملاک هایی همچون نوآوری و بدیع بودن، ملموس و تاثیرگذاری در زندگی مردم و برخورداری از نتایج و کارکردهای مشخص به آثار برگزیده تعلق می گیرد.
وی با بیان اینکه این جایزه، دو پروژه مهم را دنبال می کند، ادامه داد: پروژه اول با مشارکت بانک توسعه اسلامی احداث ساختمان وقفی است. دومین پروژه نیز با مشارکت خیرین اختصاص زمینی وقفی در تهران به صندوق موقوفات جایزه مصطفی(ص) است. از امور مهم دیگر هم میتوان به پذیره نویسی عمومی برای صندوق وقف جایزه اشاره کرد.
جمعه ۴دی ماه طی مراسمی در تالار وحدت از برگزیدگان جایزه مصطفی(ص) تقدیر خواهد شد.
اطلاعات/همنوازی هنرمندان ۸کشور در جشنواره موسیقی پیامبر مهربانی
جشنواره بینالمللی موسیقی پیامبر مهربانی با حضور هنرمندان هشت کشور و هنرمندانی از هشت استان کشورمان از چهارم تا هفتم دیدر پنج فرهنگسرای شهر تهران به همت سازمان فرهنگی هنری شهرداری تهران برگزار میشود.
به گزارش فارس، جشنواره بینالمللی موسیقی پیامبر مهربانی با حضور هنرمندان کشورهای ایران، افغانستان، ترکیه، آذربایجان، گرجستان، عراق، تاجیکستان و مراکش برگزار میشود.
گروههای موسیقی کردستان، لرستان، خراسان، گیلان، سیستان و بلوچستان، مازندران، بوشهر و آذربایجان شرقی از ایران در این جشنواره حضور دارند.
در زمان برگزاری این جشنواره گروههای داخلی و بینالمللی در فرهنگسراهای ارسباران، اندیشه، بهمن (سالن نغمه)، ابنسینا و خاوران هر شب از ساعت ۱۸ تا۲۰ اجرای برنامه خواهند داشت و آیین اختتامیه جشنواره روز هفتم دی در تالار شهید آوینی فرهنگسرای بهمن با حضور مشترک همه گروههای موسیقی روی صحنه و اجرای رپرتوآر وحدت برگزار میشود. همچنین آلبوم موسیقی از هنرمندان هند و پاکستان با موضوع پیامبر مهربانی رونمایی میشود.
سازمان فرهنگی هنری سال گذشته جشنواره بینالمللی آوای غدیر را با شرکت عاشیقهایی از کشورهای ایران، ترکیه، آذربایجان و گرجستان در فرهنگسرای ارسباران برگزار کرد. براساس برنامه ریزیهای انجام گرفته روز جمعه چهارم دی ماه گروههای کشورهای مراکش و افغانستان و دو گروه موسیقی از استانهای لرستان و خراسان در فرهنگسرای ارسباران به اجرای برنامه میپردازند. در فرهنگسرای اندیشه نیز گروهی از کشور عراق به همراه گروه استان گیلان، سیستان و بلوچستان و گروه سنتی نوا برنامه خود را اجرا می کنند. ضمن اینکه در سالن نغمه فرهنگسرای بهمن گروههایی از کشور ترکیه، تاجیکستان و گروههایی از استانهای مازندران و بوشهر اجرای برنامه دارند. در فرهنگسرای ابن سینا نیز گروه هایی از آذربایجان، گرجستان، آذربایجانشرقی و کردستان میزبان علاقهمندان موسیقی هستند. روز شنبه پنجم دی ماه در سالن نغمه فرهنگسرای بهمن گروهی از عراق و سه گروه گیلان، سیستان و بلوچستان و سنتی نوا برنامههای خود را برای مخاطبان اجرا می کنند. در فرهنگسرای ارسباران نیز گروه های کشور آذربایجان، گرجستان و دو گروه از آذربایجان شرقی و کردستان میزبان دوستداران موسیقی هستند. فرهنگسرای اندیشه هم در این روز میزبان گروه هایی از کشورهای مراکش و افغانستان و سپس دو گروه از استان لرستان و خراسان خواهد بود. در فرهنگسرای ابن سینا نیز گروه هایی از ترکیه، تاجیکستان، مازندران و بوشهر برنامه های خود را اجرا می کنند. روز یکشنبه ششم دی ماه نیز فرهنگسرای خاوران میزبان گروه هایی از مراکش، افغانستان، لرستان و خراسان خواهد بود. در فرهنگسرای ابن سینا هم گروه هایی از عراق، گیلان، سیستان و بلوچستان و گروه سنتی نو میزبان علاقه مندان موسیقی است. در فرهنگسرای بهمن هم گروه های آذربایجان، گرجستان، آذربایجان شرقی و کردستان و در فرهنگسرای ارسباران گروه هایی از ترکیه، تاجیکستان، مازندران و بوشهر برنامه های خود را اجرا می کنند.
تمامی برنامه های اعلام شده از ساعت ۱۸تا ۲۰در تالارهای مختلف فرهنگسراها اجرا می شوند، این در حالی است که روز دوشنبه هفتم دی مراسم اختتامیه جشنواره بین المللی موسیقی پیامبر مهربانی در تالار شهید آوینی فرهنگسرای بهمن برگزار میشود.
اطلاعات/همایش حمایت بینالمللی از حقوق مؤلف برگزار شد
همایش حمایت بینالمللی از حقوق مولف از سوی شاخه حقوق گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم با همکاری انجمن علمی حقوق مالکیت فکری، دیروز در محل فرهنگستان علوم برگزار شد.
به گزارش خبرنگار ما در این همایش ابتدا آیتالله دکتر سید مصطفی محقق داماد عضو پیوسته و رئیس گروه علوم اسلامی فرهنگستان علوم در خصوص جایگاه معاهدات بینالمللی در حقوق اسلامی سخنرانی کرد و گفت: بشر در زندگیش هرگز بینیاز از عهد و وفای به عهد نیست، نه فرد انسان از آن بینیاز است، و نه جامعه انسانی، و اگر در زندگی اجتماعی بشر که خاص بشر است دقیق شویم، خواهیم دید که تمامی مزایایی که از جامعه و از زندگی اجتماعی خود استفاده میکند و بهطور کلی همه حقوق زندگی اجتماعی او که با تامین آن حقوق آرامش مییابد، بر اساس عقد اجتماعی عمومی و عقدهای فرعی و جزئی مترتب بر آن عهدهای عمومی استوار است.
وی افزود: پس انسان نه از خود برای انسانهای دیگر اعضای جامعه مالک چیزی میشود و نه از دیگران برای خود مالک چیزی میگردد، مگر زمانی که عهدی عملی با جامعه منعقد سازد و عهدی از اجتماع بگیرد، هر چند که این عهد را با زبان جاری نکند و اگر این مبادله نباشد هرگز اجتماع تشکیل نمیشود، بعد از تشکیل هم اگر هر کس به خود اجازه دهد که یا به ملاک اینکه زورمندی یا به خاطر عذری که برای خود تراشیده این پیمانهای عملی را بشکند، اولین چیزی را که شکسته عدالت اجتماعی است، که رکن جامعه انسانی است، و پناهگاهی است که هر انسانی از خطر اسارت و استخدام و استثمار، به آن رکن رکین پناهنده میشود.
وی اضافه کرد: در یک آیه شریفه قرآن، بر عمل به عهد چنان تاکید شده که گوئی مومنان نسبت به عمل به عهود مستقیماً در مقابل خداوند مسئولند: «وَ اَوْفُوا بِالْعَهْدِ إِنَّ الْعَهْدَ کانَ مَسئولا» و به پیمانتان وفا کنید همانا پیمان (در روز جزا) مورد سؤال خداوند خواهد بود.
محقق داماد به نظر علامه طباطبائی در خصوص این آیه شریفه اشاره کرد و گفت: علامه طباطبایی معتقد است مانند دیگر آیاتی که وفای به عهد را مدح و نقض آن را مذمت کرده هم شامل عهدهای فردی و بین دو نفری است، و هم شامل عهدهای اجتماعی و بین قبیلهای، قومی، امتی و بینالمللی است، بلکه از نظر اسلام وفای به عهدهای اجتماعی و بینالمللی مهمتر از وفای به عهدهای فردی است، برای اینکه عدالت اجتماعی مهمتر و نقض آن بلائی عمومیتر است.
رئیس گروه علوم اسلامی فرهنگستان علوم در بخش دیگری از سخنرانی خود ضمن بر شمردن منابع فقهی اعتبار قراردادهای بینالمللی و قلمرو مجاز انعقاد آنها را تبیین کرد.
دکتر سید حسین صفایی عضو پیوسته و رئیس شاخه حقوق گروه علوم انسانی فرهنگستان علوم هم در خصوص حقوق مادی و معنوی مولف در کنفرانس برن سخنرانی کرد و گفت: حمایت از حقوق مولف در سند پاریس دارای دو معیار اصلی تابعیت و نخستین محل انتشار است؛ یعنی آثار اتباع کشورهای عضو یا آثاری که در یکی از کشورها نخستین بار انتشار یافته باشد از حمایت کنوانسیون در کلیه کشورهای عضو برخوردار خواهد شد. وانگهی در آثار سینمایی، مرکز اصلی یا محل سکونت معمولی تولیدکننده و در آثار معماری، محل استقرار این آثار در یک کشور عضو معیار حمایت است.
وی افزود: کنوانسیون از حقوق انحصاری مادی یا اقتصادی مولف شامل حق ترجمه، حق تکثیر، حق عرضه و نمایش عمومی، حق پخش رادیویی و تلویزیونی، حق بازخوانی عمومی، حق اقتباس، حقوق انحصاری هر گونه استفاده از آثار سینمایی و توزیع آنها و نیز حق تعقیب حمایت میکند. مقصود از حق تعقیب حق برخورداری از بخشی از منافع حاصل از فروشهای بعدی آثار هنری و دستنوشتههای اصلی نویسندگان و آهنگسازان است.
صفایی اضافه کرد: برابر ماده ۶ مکرر سند رم، حقوق معنوی شامل حق حرمت نام و حق حرمت اثر یعنی حق اعتراض به هر گونه تغییر و تحریف و حذف در اثر است که به حیثیت و شهرت پدید آورنده خدشه وارد کند. این حق بر اساس سند رم و سند بروکسل ۱۹۴۸ محدود به مدت حیات پدیدآورنده بوده، لیکن بر طبق سند استکهلم ۱۹۶۷ تا پایان مدت حمایت اقتصادی (تا ۵۰ سال بعد از فوت پدیدآورنده) افزایش یافته است. و این در حالی است که در حقوق ایران و برخی از کشورهای غربی حقوق معنوی دائمی است و محدود به زمان و مکان نیست.
دکتر سعید حبیبا دانشیار دانشکده حقوق و علوم سیاسی دانشگاه تهران در خصوص آثار الحاق ایران به کنوانسیون برن سخنرانی کرد و گفت: حقوق مالکیت فکری که موضوع اصلیاش حمایت ویژه از مبتکران، مخترعان، هنرمندان، مولفان، طراحان و تمامی پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری است همواره طلایهدار حمایت از تراوشهای فکری افراد بوده است.
این نظام حقوقی همواره در قالب حقوق ملی یا کنوانسیونهای بینالمللی مورد توجه ویژه قرار میگرفته است. حقوق مالکیت فکری در شاخه مالکیت ادبی و هنری که ناظر به حمایت از پدیدآورندگان آثار ادبی و هنری نظیر مولفین کتب، خطاطان، پیکرهسازان، نقاشها و کمکرسانان نشر این آثار است، برای کشور ما که محل ظهور و بروز یکی از هفت تمدن بزرگ دنیا است از اهمیت ویژهای برخوردار است.
دکتر حبیبا در این سخنرانی ضمن بررسی اصول مهم کنوانسیون برن، و تطبیق و بررسی نکته به نکته آن با حقوق داخلی ایران، آثار الحاق جمهوری اسلامی ایران به کنوانسیون برن در حوزه کتاب اعم از آثار مثبت و منفی را مورد تدقیق و تحلیل قرار داد و پیشنهادهای مقتضی را ارائه کرد.
بنابراین گزارش در این همایش دکتر محمد صادقی درباره استثنائات و محدودیتهای حقوق پدیدآورندگان در پیمانهای بینالمللی، دکتر ستار زرکلام درباره بررسی تطبیقی کنوانسیون برن ولایحه جدید قانون جامع مالکیت ادبی و هنری و دکتر اسدالله امامی درباره تدابیر استثنایی کنوانسیون برن برای حمایت از کشورهای در حال توسعه و دکتر سید حسن شبیری درباره حمایت بینالمللی از حقوق مرتبط با تاکید بر کنوانسیون حمایت از اجراکنندگان آثار سینمایی سخنرانی کردند.
ایران/در مراسم رونمایی از آلبوم «صدای طهرون۳» در سعدآباد مطرح شد
درخواست تأسیس «خانه فرهنگ طهران» به نام «مرتضی احمدی»
از تمبر مرتضی احمدی در آیینی ویژه رونمایی شد
مراسم یادبود نخستین سالگرد درگذشت استاد مرتضی احمدی بازیگر، پژوهشگر و خواننده ترانههای ضربی طهران قدیم و رونمایی از آلبوم «صدای طهرون۳» در مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد تهران برگزار شد.
یوسف منصورزاده مدیر مجموعه فرهنگی تاریخی سعدآباد در ابتدای این مراسم که با اجرای فرزاد حسنی همراه بود در سخنانی گفت: به اعتقاد من بزرگداشت یک هنرمند، بزرگداشت یک فرهنگ و همه ارزشهای معنوی جامعه است بنابراین لازم است که این نشستها و مراسم با پیام عمیقتر و گستردهتر در جامعه ما مطرح و در قالب مراسم تأثیرگذار به مخاطبان ارائه شود. به هر ترتیب آثار ارزشمند استاد احمدی در میان همه قشرهای جامعه دارای محبوبیت فراوانی است و یقین دارم که کارهای فراوان این هنرمند فقید عرصه سینما، تئاتر و موسیقی همیشه جاودانه میماند. امیدوارم هنرمندان دیگر نیز بتوانند با همین سبک و سیاق زندگی کنند و آثار بزرگی را در عرصه فرهنگ و هنر این سرزمین ثبت کنند.
داریوش اسدزاده بازیگر پیشکسوت سینما و تئاتر کشورمان در تجلیل از مقام هنری زندهیاد مرتضی احمدی، گفت: مرتضی دوست بیمثالی بود. من در ایام دوستی با او هیچگاه ندیدم که پشت سر کسی حرف بزند. او هنرمندی بود که بنده افتخار همکاری با او در بسیاری از طرحهای فرهنگی و هنری را داشتم. ما دوستی را از دست دادیم که به حق ذیقیمت بود و مطمئن باشید که هیچگاه فراموش نمیشود. او از معدود هنرمندانی بود که با هر کس به خوبی صحبت میکرد.
بابک چمنآرا مدیر مرکز موسیقی بتهوون و نشر آوای خورشید نیز در این مراسم با اشاره به پروسه صدور مجوز آثار زندهیاد مرتضی احمدی در قالب مجموعه آلبومهای «صدای طهرون»، گفت: ما در سال ۸۸ به مدت هفت ماه هفتهای سه روز موفق به ضبط ۱۰۷ قطعه از آثار زندهیاد مرتضی احمدی پیرامون «طهران قدیم» شدیم که خوشبختانه در سال ۸۹ مجموعه اول مجوز خود را دریافت کرد و به تبع آن مجموعه دوم نیز وارد بازار موسیقی شد. به هر ترتیب با وجود تمام سختیهایی که در این زمینه داشتیم، موفق شدیم مجموعههای سوم، چهارم و پنجم «صدای طهرون» را دریافت کنیم و برای انتشار، اقدامهای لازم را انجام دهیم.
وی افزود: به خودمان قول داده بودیم که سال گذشته و در زمان حیات استاد احمدی نسبت به انتشار آلبوم «صدای طهرون ۳»، اقدامهای لازم را انجام دهیم، اما متأسفانه این امر میسر نشد تا اینکه سال گذشته در چنین روزهایی استاد احمدی از میان ما رفت و ما هم دل و دماغی برای انتشار این آلبوم نداشتیم تا اینکه با در نظر گرفتن تجربه دو آلبوم گذشته و حضور بهرنگ بقایی که غلطهای ما را میگرفت، موفق شدیم مجموعه سوم آلبوم «صدای طهرون» را منتشر و در شب یلدا، از آن به صورت رسمی رونمایی کنیم. به هر ترتیب ما در تلاشیم تا مجموعههای چهارم و پنجم «صدای طهرون ۳» در سالهای ۹۵ و ۹۶ نیز منتشر شود.
مدیر مرکز موسیقی بتهوون در بخش دیگری از صحبتهای خود گفت: میخواهم به بهانه برگزاری این مراسم پیشنهادی مطرح کنم و اگر این امکان وجود داشت، قول مساعد آن را از مسئولان بگیرم. اینکه پیشنهاد میکنم در آیندهای نزدیک، خانه فرهنگ طهران را تأسیس و این مکان را با نام «مرتضی احمدی» نامگذاری کنیم. من قول میدهم که این خانه فرهنگ، بار مالی برای کسی نداشته باشد چرا که حاضرم بخشی از هزینههای آن را تأمین کنم و این قول را بدهم که این خانه فرهنگ بتواند علاوه بر معرفی تمام عناصر فرهنگی طهران قدیم و حفظ آن، به موضوع درآمدزایی نیز فکر کند.
علیرضا خمسه بازیگر سینما، تئاتر و تلویزیون نیز در این برنامه گفت: من با مرتضی احمدی بزرگ شدهام و اگر او نبود، به طور حتم کمدی را انتخاب نمیکردم. مرتضی احمدی نماد نوروز، تهران، نماد پدر خانواده و یک نماد تمام عیار برای من بود. او نماد معرفت به معنای عام آن بود که در طهران قدیم، بچههای طهران از آن استفاده میکردند. او واقعاً برای ما الگو بود که جای خالیاش همراه ما است.
احمد محیط طباطبایی مدرس و پژوهشگر صاحبنام حوزه میراث فرهنگی نیز در این مراسم با اشاره به رونمایی از تمبر زندهیاد مرتضی احمدی که در این مراسم انجام گرفت، گفت: مرتضی احمدی بخشی از هویت ملی و میراث فرهنگی ما بوده که همواره متأثر از طهران قدیم از دست رفته، ابراز تألم و تأثر میکرد.
وی با اشاره به صحبتهای بابک چمنآرا درباره پیشنهاد تأسیس خانه فرهنگ طهران، توضیح داد: خوشبختانه با اقدامهایی که از سوی سازمان میراث فرهنگی، گردشگری و صنایع دستی صورت گرفته، «خانه اتحادیه» خریداری شده و قرار است با عنوان «مکتب طهران» معرفی شود که قرار است در این مکان فعالیتهای فرهنگی و هنری در تمام شاخهها به منظور معرفی فرهنگ طهران ارائه شود.
ایران/برومند در نشست خبری شانزدهمین «تهران مبارک»:
چرا بخشهای فرهنگی باید تا این اندازه فقیر باشند؟
نخستین نشست رسانهای شانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی
تهران مبارک، با حضور مرضیه برومند دبیر این دوره از جشنواره، پیمان شریعتی معاون
اجرایی مرکز هنرهای نمایشی، هنگامه مفید رئیس انجمن نمایشگران عروسکی خانه تئاتر،
جمعی از هنرمندان عروسکی و اصحاب رسانه در سالن مشاهیر مجموعه تئاترشهر برگزار شد.
در این نشست رسانهای، مرضیه برومند دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی عروسکی تهران مبارک با بیان اینکه حال او در این دوره بهتر است اظهار کرد: امسال حال بهتری نسبت به دو سال پیش دارم. در این دوره آرامش بیشتری دارم و هماهنگی بهتری با مرکز هنرهای نمایشی دارم.
در ادامه، دبیر شانزدهمین جشنواره بینالمللی تئاتر عروسکی تهران مبارک در مورد قولی که دوره قبل به هنرمندان تئاتر عروسکی برای اجرای عمومی داده بود، توضیح داد: یکی از سختترین کارها در یک سال و نیم گذشته تعهد به این قول بود. برخورد با مدیریت سالنها بسیار سخت بود. وی در ادامه گفت: این روزها در یکی از شبکههای ترک زبان میتوان شاهد اخبار و تبلیغات کارهای فرهنگی ما بود اما در رسانه ملی خودمان از آن خبری نیست. همه اتفاقات حتی در رسانههای مجازی بهواسطه دریافت هزینههای بسیار شکل میگیرد، کاری که از دست خیلی از هنرمندان و نمایشگران عروسکی خارج است.
او تأکید کرد: باید از اجراها حمایت کرد. در هرآنچه مربوط به تفکر و هنر است صرفهجویی میشود. چرا بخشهای فرهنگی باید تا به این اندازه فقیر باشند؟ یک دیویدی تصویری به بقالیهای شهر میآید تعداد زیادی بیلبورد برای آن برپا میشود، این در حالی است که نمیتوان شاهد چنین روندی برای تئاتر بود. تئاتر همیشه محروم است.
ایران/معاون فرهنگی وزیر ارشاد در اختتامیه دوازدهمین جشنواره نقد کتاب:
جامعهای که « نقد» ندارد، فرصت کمتری برای زایش فرهنگی دارد
معرفی کامل برگزیدگان دوازدهمین دوره جشنواره نقد کتاب
فرخ امیر فریار
سردبیر ماهنامه جهان کتاب
مردم نقدپذیری نیستیم!
درباره چگونگی برگزاری این دوره از جشنواره نقد کتاب نمیتوانم نظری بدهم چراکه هنوز اطلاع کافی در مورد آن ندارم. اما وضعیت کلی نقد در کشورمان به گونهای شده که اغلب افراد و جوانانی که از روی عشق و علاقه وارد این کار میشوند بعد از مدتی برای همیشه دلسرد میشوند. اگر به دنبال بررسی میزان اثرگذاری این قبیل جشنوارهها در عرصه نقد باشیم باید نخست به بررسی وضعیت جامعهمان بپردازیم؛ باید بررسی کرد و دید که مردم چقدر اهل مطالعه هستند و به واسطه آن چقدر برای نقد جایگاه و ارزش قائل هستند. برگزاری جشنوارههای اینچنینی از منظر دلگرم کردن جوانان به فعالیت در عرصه نقد باارزش است اما میزان اثرگذاری و موفقیت آنها به همان عاملی بازمیگردد که به آن اشاره شد. هماکنون نقد در کشورمان وضعیت چندان مطلوبی ندارد و عمر آن بسیار کوتاه است. متأسفانه جامعه ما واکنش چندانی به نقد نشان نمیدهد. مردم ما حتی اهل مطالعه نیستند که بخواهند به نقد توجهی داشته باشند، حتی خود جامعه فرهنگی نیز نظر مثبتی به این مقوله ندارد و نسبت به نقدهای انجام شده واکنش منفی هم نشان میدهد. اغلب نویسندگان و صاحبان آثار بیشتر از آنکه به دنبال نقد منصفانه آثار خود و از سویی برطرف کردن نقاط ضعف آنها باشند، به دنبال شنیدن تعریف و تمجید هستند؛ حتی ناشران هم چنین روحیهای دارند و آنها هم خواهان نقد واقعی آثار منتشر شده در مؤسسه خود نیستند. تا زمانی که عادت نقد شنیدن در جامعه ایجاد نشود نمیتوان انتظار چندانی در زمینه ارتقای این بخش داشت. از این بحث که بگذریم متولیان و برگزارکنندگان چنین جشنوارههایی میتوانند با داوری و بررسی فراگیر آثار منتشر شده در زمینه نقد به اثرگذاری هر چه بیشتر آنها کمک کنند. از سویی دیگر میتوان با بررسی نقاط ضعف این جشنواره به ارتقای جشنوارهها کمک کرد.
مؤسسه خانه کتاب با هدف ارتقای سطح کمی و کیفی نقد، دوازدهمین دوره جشنواره نقد کتاب را همزمان با هفته پژوهش در آذرماه 94 برگزار کرد؛ جشنوارهای که روز سهشنبه با معرفی برگزیدگان به کار خود پایان داد. سید عباس صالحی در آیین اختتامیه دوازدهمین جشنواره نقد کتاب در پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی گفت: این جشنواره فرصتی است برای بازخوانی آنچه در حوزه فرهنگ مکتوب ما از زاویه نقد میگذرد. وی با بیان اینکه نقد را میتوان با کارکردهای متنوعی از حوزه «فرهنگ» به نحو عام و «فرهنگ مکتوب» به نحو خاص تعبیر کرد، گفت: «نقد» پدیدهای اجتماعی و دریچهای برای گفتوگو است؛ جامعهای که به طور عام کمتر در آن نقد صورت میگیرد، طبیعتاً از یکی از دریچههای مهم در حوزه اجتماعی محروم میماند؛ به این معنا که فرصتی از فرصتهای گفتوگو را از دست داده و کم دارد. معاون فرهنگی وزیر فرهنگ و ارشاد اسلامی تأکید کرد جامعهای که در آن نقد حضور دارد، فرصتهای گفتوگوی بیشتری را برای خود فراهم کرده است. صالحی از نگاه آسیب شناسانه نیز «نقد» را مورد توجه قرار داد و تصریح کرد: همچنین نقد، فضا و مسیری است برای اینکه آسیبها کاهش پیدا کند؛ نقد اجتماعی در حوزه آسیبهای اجتماعی و نقد فرهنگ مکتوب در حوزه فرهنگ مکتوب. وی با اظهار اینکه فرهنگ مکتوب ما در شرایط معاصر آسیبهای متنوعی دارد، برنامه هایی چون برگزاری جشنواره نقد کتاب را از جمله گام هایی معرفی کرد که در جهت کاهش این آسیبها برداشته میشود. صالحی «نقد» در حوزه فرهنگ مکتوب را مؤلفه مهمی دانست که میتواند به کاهش آسیبها کمک کند یا حداقل مانع افزایش آنها شود؛ نقد فرصتی است که از طریق آن نداشتههای خود را بیشتر شناخته و به داشتههای خود میافزاییم.
وی «نقدِ نقد» را به عنوان کارکرد دیگر جشنواره نقد کتاب اعلام کرد و گفت: نقدِ نقد به ما کمک میکند که بدانیم نقد ما در چه جایگاهی قرار دارد و خود مقدمهای برای گویش نقد است. ما در این حوزه هم از طریق اتفاقهایی از قبیل جشنواره نقد میتوانیم به کشفی درستتر از مسیر نقد - چه در حوزههای کمی و چه کیفی - دست یابیم.
برگزیدگان دوازدهمین دوره جشنواره نقد کتاب
درمراسم اختتامیه دوازدهمین جشنواره که در پژوهشکده فرهنگ، هنر و معماری جهاد دانشگاهی برگزار شد، برگزیدگان بخشهای مختلف از سوی مؤسسه خانه کتاب به شرح زیر اعلام شدند.
بخش کلیات و اطلاع رسانی
«تأملی بر سهم مؤلف در نگارش کتابهای تألیفی: موردپژوهی کتاب مدیریت ارتباطات برای کتابداران و متخصصان اطلاع رسانی»، مظفر چشمه سهرابی.
میراث پژوهی
در این حوزه دو اثر به طور مشترک شایسته قدردانی شناخته شدند: الف - «نقدی بر تصحیح تازه خزانه عامره»، مهدی رحیم پور. ب- «نقدی بر چاپ تازه التنویر فی الطب»، علی صفری آق قلعه.
فلسفه، کلام و عرفان
الف) فلسفه اسلامی
«تحلیل نظریههای علم دینی و آزمون الگوی حکمی- اجتهادی در تولید علوم انسانی»، سید محمد تقی موحد ابطحی.
ب) کلام
در این حوزه دو اثر به طور مشترک شایسته قدردانی شناخته شد: 1- «از شمسالدین کشی تا ابن رشد شیعی! بررسی کتاب شیعه شناسان غربی و اصول اعتقادات شیعه دوازده امامی»، حمید عطایی نظری. 2- «خاستگاههای فلسفه دین در ادیان ابراهیمی»، بهنام اکبری.
دین
الف) علوم قرآنی و حدیث
«بررسی و نقد مبانی قرآنی احمد صبحی منصور در انحصار منبعیت قرآن با تأکید بر کتاب القرآن و کفی مصدر التشریع الاسلام»، راضیه مظفری و مجید معارف.
ب) کلیات اسلام
«بررسی کتاب اندیشه اسلامی 1»، غلامرضا کسایی و جلال رحیمیان.
علوم اجتماعی
الف) جامعه شناسی
«بازنمایی جامعه شناسی عینیت گرا در کالبد جامعه شناسی انتقادی»، محمد امین قانعی راد.
ب) ارتباطات
«قدرت ارتباطات یا قدرت اطلاعات نقدی بر نظریه قدرت شبکهای مانوئل کاستلز، عبدالرسول دیوسالار.
زبان
الف) زبانشناسی
«نقد و معرفی رده شناسی زبانهای ایرانی»، محمد راسخ مهند.
ب) زبانهای باستانی
«نقد و بررسی ترجمه صادق هدایت از زند و هومن یسن»، سیمین دخت گودرزی.
هنر
«اول و آخر تویی ما در میان: مروری بر کتاب تاریخ پارچه و نساجی در ایران»، پروین بابایی.
ادبیات فارسی
الف) متون کهن
در این حوزه دو اثر به طور مشترک برگزیده شناخته شدند: 1- «اهمیت تلفظ برخی واژهها در تصحیح بیت هایی از شاهنامه»، وحید عیدگاه طرقبه ای. 2- بررسی و نقد هفت تصحیح دیوان حافظ، سعید لیان.
ب) نقد ادبی
در این حوزه یک اثر شایسته قدردانی شناخته شد؛ «تاریخ گرایی نو: بررسی کتاب تاریخ بیهقی در بوته نقد جدید»، قدسیه رضوانیان.
ادبیات داستانی
«فراداستان تاریخ نگارانه؛ مطالعه موردی: مارمولکی که ماه را بلعید»، غلامرضا پیروز، قدسیه رضوانیان و سروناز ملک.
تاریخ و جغرافیا
در این حوزه دو اثر به طور مشترک برگزیده شناخته شدند: 1- «کاربرد منابع در کتاب درسی تاریخ معاصر ایران سال سوم دبیرستان، مطالعه موردی درس 10 و 11»، محمد گودرزی.
2- «نقد و بررسی وضعیت سیاسی خراسان در دوره جانشینان نادر»، محسن رحمتی.
کودک و نوجوان
«خط و رسم عاشقی: تأملی بر رسمالخط قصههای عاشقانه ایرانی»، مهدی شعبانی.
بخش جنبی
1- قاسم هاشمینژاد به پاس سالها فعالیت در عرصه نقد به عنوان منتقد پیشکسوت شایسته قدردانی شناخته شد. 2- مسعود راستیپور به عنوان منتقد جوان شایسته قدردانی شناخته شد. 3- و نشریه نگاه نو به پاس بیست و پنج سال فعالیت در حوزه فرهنگی و هنری با نگاه ویژه به کتاب و نقد کتاب به عنوان نشریه شایسته قدردانی شناخته شد.
در آیین اختتامیه این دوره از جشنواره حجتالاسلام سیدمحمود دعایی، حجتالاسلام محمدعلی احمدی ابهری، سیدعباس صالحی، محمدامین قانعی راد، سیدحسن اسلامی اردکانی، محمدحسین ساکت، علی اکبر ایرانی، مجید غلامی جلیسه و برخی از چهرههای فرهنگ و ادب کشور حضور داشتند.
جام جم/حجت الاسلام محمد باقری در گفتگو با جام جم آنلاین مطرح کرد:
ایجاد دادگاه کتاب راه دور زدن قانون را می بندد
عضو کمیسیون اقتصادی مجلس شورای اسلامی، کپیبرداری غیرمجاز کتابها و صنایع فرهنگی را نکوهش کرد و خواستار برخورد قانونی مسئولان وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و قوه قضاییه با متخلفان شد.
تصویر ایجاد دادگاه کتاب راه دور زدن قانون را می بندد
حجت الاسلام محمد باقری بنابی در گفتگو با خبرنگار جام جم آنلاین گفت: کپی غیرمجاز کتاب به هر دلیل، غیرقانونی و غیرشرعی است و باید با اماکن و افرادی که در این خصوص فعالیت دارند برخورد شود. قوه قضاییه هم میتواند به عنوان نماینده مدعی العموم پیگیر موضوع شود.
وی ضمن حمایت از طرح ایجاد«دادگاه کتاب»افزود: ناشران باید در صورت مشاهده کپی غیرقانونی کتابها اطلاع رسانی کرده و قوه قضاییه را در برخورد بهتر و سریع تر با مجرمان یاری کنند، زیرا در هر صورت تکثیر غیرقانونی صنایع فرهنگی سرقت محسوب می شود.
باقری در عین حال تصریح کرد: این طرح در کوتاه مدت چاره ساز نیست. باید به دنبال این باشیم که قانون گرایی را در کشور نهادینه کنیم. متاسفانه در عمل به قانون مشکل داریم و در اکثر لایههای اجتماعی شاهد قانون شکنی هستیم که از ضعف فرهنگی نشات میگیرد. اینکه چرا قانون گریزی در جامعه نهادینه شده، نیازمند بررسی همه جانبه و کالبدشکافی فرهنگی است.
نماینده مردم بناب در مجلس نهم در خصوص دلایل عدم اجرای قانون در جامعه گفت: این مشکل به فرهنگ ما ایرانیها برمیگردد که همواره قوانین را دور میزنیم. مجلس به اندازه کافی قانون وضع میکند ولی مسئله اصلی چگونگی اجرای قانون و نظارت آن است. دولت باید جلوی قانون شکنان را بگیرد و با تقویت نهادهای خانواده و آموزش و پرورش به اصلاح مشکل بپردازد.
گفتنی است؛ پیشنهاد تاسیس شعبه ویژهای برای رسیدگی به پروندههای مربوط به کپیهای غیرمجاز کتاب با همکاری قوه قضائیه و تشکیل«دادگاه کتاب»،نخستین بار توسط معاون امور فرهنگی وزارت ارشاد مطرح شد.
جام جم/موجسواری سیاسی با محبوبیت 90
پخش نشدن یک مصاحبه در برنامه نود دوشنبه شب، باز بهانهای شده است تا برخی رسانهها و افراد، یک اتفاق کوچک درونسازمانی را به یک مساله پیچیده سیاسی تبدیل کنند و بر طبل وامصیبتا بکوبند. این در حالی است که مسئولان شبکه سه این روی آنتن نرفتن مصاحبه مذکور را به دلیل ناهماهنگی اعلام و پخش آن را به زمان دیگری موکول کرده بودند.
تصویر موجسواری سیاسی با محبوبیت 90
عجیب است که یک اتفاق رسانهای درونخانوادهای در چشم برهمزدنی رنگ و بوی سیاسی گرفته و به حاشیه کشیده میشود. این در حالی است که روابط عمومی رسانه ملی به تفصیل درباره پخش نشدن مصاحبه توضیحاتی ارائه کرده و اعلام کرده بود که گفتوگو با رجل سیاسی و مذهبی تابع میل و نظر شخصی تهیهکننده یا عوامل یک برنامه نیست و باید مسئولان شبکه از مصاحبهشونده به طور رسمی دعوت به عمل آورند تا مصاحبه انجام شود و این روال، در همه دنیاست، ضمن آنکه «نود» یک برنامه ورزشی صرف است که در حوزه فوتبال فعالیت میکند. با این حال، معدود رسانههایی بدون توجه به این توضیحات، همچنان موج منفی تولید میکنند و آتشبیار معرکه شدهاند و کاهی را به کوهی تبدیل کردهاند. به نظر میرسد این روزها نگاه سیاسی و جناحی بر همه مناسبات و روابط دیگر سوار است و میچربد.
تداخل برنامه ورزشی و سیاسی غلط است
امیررضا واعظی آشتیانی که سابقه عضویت در شورای اسلامی شهر تهران، مدیرعاملی باشگاه استقلال تهران و ریاست فدراسیون دوچرخهسواری ایران را دارد، در گفتوگو با جامجم، درباره برنامه نود و جنجال مصاحبه با وزیر امور خارجه کشور به ماهیت برنامه نود که یک برنامه کاملا ورزشی است، اشاره کرد و گفت: ماهیت برنامه نود بحثهای فوتبالی است؛ لذا پرداختن به مسائل سیاسی در آن جایز نیست. وی افزود: تصور من این است که تهیهکننده برنامه نود یک مقدار از حیطه کاری خود تخطی کرده و در این مساله کجسلیقگی به خرج داده است.
بهانهجویی هدفمند
وی در پاسخ به این پرسش که چرا این اتفاق این همه رنگ و بوی سیاسی گرفته، توضیح داد: همیشه عدهای مترصد بهانهجویی هستند. در تلویزیون تبعات یکسری گفتوگوها باید مدنظر گرفته شود، به خصوص در برنامههای پرطرفداری مانند خندوانه و نود.
قضاوت زودهنگام و نادرست
دکتر رضا پرتویزاده، مدرس ارتباطات در ادامه موضوع به جامجم گفت: معمولا عرف در رسانهها این است که برای مصاحبه با افرادی همچون وزیر و سران ارشد نظام، حتما باید مکاتبات دوجانبه برای پذیرش دوطرف انجام شود. رسانه ملی هم از این عرف خارج نیست و منطقی است که برای مصاحبه با شخص اول دستگاه دیپلماسی کشور باید هماهنگیهای مکتوب بین دو دستگاه رسانه و وزارت خارجه انجام شود. وی افزود: در رسانههای غیررسمی و شبکههای اجتماعی از چند روز قبل اینگونه مطرح شد که در شب یلدا قرار است، مصاحبه دکتر ظریف از تلویزیون و آن هم شبکه سه و برنامه نود پخش شود؛ در صورتی که هیچگونه هماهنگی و نامهنگاری مکتوبی بین دو دستگاه انجام نشده است؛ لذا انتظار مردم و رسانههای مکتوب و مجازی نباید اینگونه باشد که رسانه ملی تحت تاثیر رسانههای غیررسمی، برنامهای در حد وزیر خارجه پخش کند. اطلاعرسانی افراد غیرمسئول و خارج از رسانه درباره پخشبرنامهای که قرار نیست در کنداکتور پخش تلویزیون باشد نوعی شایعهپراکنی است. همچنین مطالب و مواضعی که سایتهای خبری در قبال پخش نشدن برنامهای که در کنداکتور نیست، نوعی قضاوت زودهنگام و نادرست است.
پرتویزاده گفت: صداوسیما به خصوص در دو سال گذشته سعی بیشتری داشته تا بیطرفی خود را حفظ کرده و بیشتر مردمی باشد و این ادعا را میتوان از بازخورد تولیدات رسانهای سازمان صداوسیما مشاهده کرد.
این استاد دانشگاه افزود: این توقع را رسانههای غیررسمی در مردم ایجاد کردند که باید برنامه ضبط شده جناب وزیر پخش شود. از طرف دیگر، برنامه نود بیش از یک دهه است که به فوتبال میپردازد و تعجبآور است یک شخصیت کاملا سیاسی را برای برنامه تعریف کنند.
وی تصریح کرد: شأن و جایگاه جناب ظریف بهخصوص در این ایام که به انتخابات مجلس نزدیک میشویم، این است که در یک برنامه از پیش هماهنگ شده سیاسی و با یک مجری آگاه به امور سیاست و بینالملل حضور داشته باشند نه یک برنامه فوتبالی. حتی انتظار مردم هم از شخص اول دستگاه دیپلماسی کشور انتظاری غیر از یک برنامه ورزشی است.
درخواست کتبی وجود نداشت
محمدحسین آقا زمانی،مدیر گروه ورزش شبکه 3 با اعلام این خبر که پیش از شب یلدا و ماجرای پخش نشدن مصاحبه وزیر امور خارجه در برنامه نود، از گرفته شدن این مصاحبه خبر داشته، گفت: به صورت شفاهی و در جلساتی که با تهیهکننده برنامه نود داشتیم، ایشان پیشنهاد مصاحبهای فوتبالی با وزیر امور خارجه را داده بودند ولی هیچ درخواست کتبی در این رابطه وجود ندارد.
وی افزود: طبق اطلاع من حتی درخواست کتبی میان برنامه نود یا سازمان صداوسیما با دفتر وزیر امور خارجه صورت نگرفته بلکه شرایط این مصاحبه با تلفن شخصی میان فردوسیپور و ظریف مهیا شده است.
از «جرمی کلارکسون» تا «فرید زکریا»
هماهنگی با مسئولان و مدیران گروه یک شبکه برای انجام یک مصاحبه اختصاصی از اصول ابتدایی و بدیهی برنامهسازی در تمام تلویزیونهای دنیاست. صداوسیمای جمهوری اسلامی اما در برابر این کمکاری و تخلف رخداده در برنامه نود، فقط جلوی پخش مصاحبه را گرفت و بقیه برنامه به روال هر هفته پخش شد و روی آنتن رفت. اما دیگر شبکههای تلویزیونی گاه تخلفات مجریان خود را برنتابیده و حتی تا پای اخراج آنها رفتهاند.
در سال جاری میلادی شبکه بی.بی.سی همکاری چندین و چند ساله خود را با جرمی کلارکسون مجری نامآشنای برنامه تختگاز این شبکه بهدلیل درگیری با تهیهکننده برنامه ابتدا بهطور موقت به حال تعلیق درآورد و بعد اخراج کرد.
برنامه تخت گاز از سال 2002 با اجرای جرمی کلارکسون، ریچارد همون و جیمز میپخش و تخمین زده میشد هر هفته نزدیک به 350 میلیون نفر در 170 کشور بیننده دارد.
شبکه سی.ان.ان نیز جیم نانسی مجری خود را که در جریان دعوای توئیتری بهشدت از حامیان اسرائیل انتقاد کرده بود، پس از 34 سال کار از این شبکه آمریکایی اخراج کرد.
سی.ان.ان در گذشته نیز فرید زکریا را به دلیل سرقت ادبی در نگارش روایتی، از مسئولیتش در این شبکه به حالت تعلیق درآورده بود.
جام جم/رضا رویگری، بازیگر سینما و تلویزیون :
من با فضای مجازی کاری ندارم اما...
رضا رویگری بازیگر سینما و تلویزیون و خواننده پیشکسوت، از آن دست هنرمندانی است که از دنیای مجازی دل خوشی ندارد. اواسط تیر سال گذشته، عکسهایی از رویگری روی تخت بیمارستان در این فضا دست به دست شد همراه با خبر فوت این بازیگر در حالی که او دوره نقاهت را سپری میکرده و شاید بیش از هر زمان دیگری به آرامش نیاز داشت.
تصویر من با فضای مجازی کاری ندارم اما...
رضا رویگری از آن دست هنرمندان پرکاری است که او را در آثار متعددی چون مختارنامه، معراجیها، مسابقه ستاره بیست، خانم و آقای سنگی و تنهایی لیلا دیدهایم. رویگری همواره بازیگر پرکاری بوده، ولی مدتی است کمتر از گذشته فعالیت میکند و زمان بیشتری را به استراحت اختصاص میدهد. با او درباره مزیتها و مشکلات فضای مجازی گفتوگو کردهایم.
شما از فضای مجازی لطمه خوردهاید و البته در یکی از شبکههای اجتماعی فعال هستید. نظرتان درباره دنیا مجازی چیست؟
من بلد نیستم از نرمافزارهای اینترنتی و موبایلی و شبکههای اجتماعی استفاده کنم. صفحاتی که به آن اشاره میکنید، توسط خود من ساخته نشده است. این صفحات را طرفدارانم ایجاد کردهاند و آن را مدیریت میکنند. البته این دوستان با من در تماس هستند و معمولا اطلاعات درستی در آن منتشر میکنند.
پس به نظرتان دنیای مجازی خیلی هم بد نیست؟
فضای مجازی بد نیست. متاسفانه آدمها به خودشان اجازه میدهند در این فضا هر چه میخواهند بگویند، حتی حرفهای زشت و ناپسند. متاسفانه از این فضا درست استفاده نمیشود. صفحات دنیای مجازی این امکان را به آدمهایی مثل من میدهد که با مخاطبانم در ارتباط باشم، اما انگار این تنها حسن شبکههای اجتماعی و دنیای مجازی است، چون آنقدر شایعه و حرفهای ناپسند در این فضا وجود دارد که رغبتی به استفاده از آن ایجاد نمیشود.
وقتی شایعه فوت شما منتشر شد چه احساسی داشتید؟
مدتی است کسالت دارم و عدهای سودجو از همین مساله برای شایعهسازی استفاده کردند. من از همه جا بیخبر بودم که بستگان و دوستان یکییکی تماس گرفتند و فهمیدم ماجرا از چه قرار است. حتی یکی از دوستان خبرهای منتشر شده را نشانم داد و متن را برایم فرستاد. متاسفانه به خاطر همین خبر کذب تعداد زیادی از بستگانم نگران شده بودند. برخی از آنها از خارج از کشور تماس میگرفتند و بسیار ناراحت و پریشان بودند. به همه میگفتم که این حرفها شایعه است، روزی که از دنیا بروم، سر و صدای آن خیلی بیشتر از اینهاست و حتما رسانههای بزرگ اعلام خواهند کرد.
در آن زمان مشغول بازی در فیلم یا سریال بودید؟
من چون بیمار هستم خیلی بازی نمیکنم و به احتمال زیاد زمان شایعه هم مشغول کار نبودم.
فکر میکنید زمینه این شایعه چطور فراهم شد؟
عدهای از بیماری من مطلع شده بودند و عکسهایی که در بیمارستان از من گرفته شده بود را به همراه یک خبر فوت کذب منتشر کردند.
این مساله در روند درمان شما تاثیر داشت؟
وقتی چنین شایعاتی در مورد هر کسی منتشر شود، حالشان بد خواهد شد و وقتی بیمار است، این شایعات میتواند حتی خطرناک هم بشود. من حال خوشی نداشتم و از آن بدتر این که اطرافیانم نگران شده بودند. از این که اطرافیانم حال خوشی نداشتند، من هم ناراحت بودم.
تصور کنید در چنین شرایطی باید به تماسهای تلفنی جواب میدادیم و به دوستان، آشنایان، همکاران و البته خبرنگاران پاسخ میدادیم که من زنده هستم. همین مساله روند استراحت و بهبود را مختل میکرد و آرامش از من و همسرم سلب شده بود.
از شبکههای اجتماعی برای اطلاع رسانی به علاقهمندان استفاده کردید؟
دوستانی که این صفحات را برای من باز کردند، دارند همین کار را میکنند و با خودم در ارتباط هستند و اخبار موثق را منتشر میکنند. باید بدانیم چه در دنیای واقعی، چه در دنیای مجازی شایعه پراکنی کار خوبی نیست و هرگز جزو فرهنگ ما نبوده است. گاهی حتی اظهار نظرهای مردم دور از شان و فرهنگ ماست. گاهی عکسی از من و همسرم منتشر میشود و نظراتی که برخی افراد مینویسند، در شان ما نیست. بپذیریم این رفتارها زشت است، در هر فضایی که باشد. وقتی من عکسی منتشر میکنم یعنی دوستی و حال خوب و شادمانی خودم را با آنها شریک میشوم و شایسته نیست در عوض حرفهای زشت و زننده بشنوم.
فکر میکنید چه کسانی شایعهسازی میکنند یا حرفهای زشت میزنند؟
به نظرم این افراد به خاطر اینکه نتوانستهاند به جایی که میخواستند برسند، یا دلشان جایگاهی را میخواست که حالا ندارند، حسادتها و حسهای بدشان را در قالب کلمات زشت و زننده بیرون میریزند. یکی از این اظهارنظرها آنقدر زشت و زننده بود که همسرم آن را پاک کرد! اظهارنظر درباره زندگی شخصی آدمها کار درستی نیست. تماشاگران سینما و تلویزیون اگر بخواهند میتوانند درباره کار من نظر بدهند، اما مسائل شخصی من به خودم مربوط است.
برخی عکسهایی که در فضای مجازی از شما منتشر میشود، چطور به دست افراد سودجو میرسد؟
نمیدانم. شاید از همین صفحاتی بر میدارند که توسط طرفدارانم اداره میشود، اما نکته اینجاست که چیزهای ناخوشایندی درباره این عکسها مینویسند و انتشار میدهند.
جوان/واكنش هنرمندان به مصوبه محدوديت صدور رواديد
مصوبه رواديدها توهين امريكا به ملت ايران بود
باراك اوباما با امضاي لايحه بودجه سال آينده امريكا، محدوديتهاي تازه براي ورود به اين كشور را هم به عنوان بخشي از قانون بودجه تأييد كرد.
نویسنده : سپيده آماده
باراك اوباما با امضاي لايحه بودجه سال آينده امريكا، محدوديتهاي تازه براي ورود به اين كشور را هم به عنوان بخشي از قانون بودجه تأييد كرد. براساس فصل ۲۰۳ از متن بودجه سال آينده امريكا - كه بعد از تصويب سنا و امضاي اوباما به قانون تبديل شده - اگر شهروندان ۳۸ كشور در پنج سال گذشته به كشورهاي سوريه، عراق، ايران و سودان سفر كرده باشند، نميتوانند مانند گذشته بدون ويزا وارد امريكا شوند، به علاوه كساني كه تابعيت دوگانه اين كشورها را هم دارند، از جمله ايرانيهايي كه شهروند كشورهاي معاف از ويزا مانند بريتانيا، استراليا يا فرانسه هستند، بايد با اجراي قانون تازه براي سفر به امريكا درخواست ويزا كنند.
هنرمندان در واكنش به مصوبه اخير كنگره امريكا درباره محدوديت صدور ويزا براي كساني كه به ايران سفر ميكنند، در گفتوگو با «جوان» اين مصوبه را نقض ادعاهاي امريكا ميدانند.
اين مصوبه نشانهگيري عليه فرهنگ، هنر و تمدن كشور ماست
روحالله سهرابي، كارگردان سينما در گفتوگو با «جوان» ميگويد: اصل تصويب چنين قانوني اتفاق چندان عجيبي نيست، به اين دليل كه از كوزه همان برون تراود كه در اوست و اگر رفتاري غير از اين اتفاق ميافتاد، جاي تعجب داشت. من از اين ماجرا متعجب نشدم و معتقدم آنها كاري كردند كه در تمام اين سالها انجام ميدادند و در اين ميان رفتار ما تعجب دارد كه از اين مصوبه اخير تعجب ميكنيم. وي ميافزايد: به نظر من چنين تهديدهايي ميتواند حاوي يكسري فرصتها باشد، فرصتهايي كه باعث ميشود ذات اين جريان و دولتمرداني كه چنين نيتهاي سوئي نسبت به ايران دارند، برملا شود و از طرفي نشانهاي براي كساني باشد كه خودشان را به خواب ميزنند. سهرابي تأكيد ميكند: من معتقدم چنين مصوبهاي نشانهگيري عليه فرهنگ، هنر و تمدن كشور ماست و از طرفي براي مديران و دستاندركاران فرصتي است كه فضا را بهتر تحليل كنند راهكاري بيابند كه نمونههاي مشابه اين تحريمهاي تأثير چنداني در روابط جهاني ما نداشته باشد. سهرابي تصريح ميكند: اين كشورها ميدانند هر توريستي كه وارد ايران شود، تحت تأثير فضاي داخلي ما قرار ميگيرد و تمام جوسازيهاي غربي در ذهن او خنثي ميشود و متوجه دروغهاي پيدرپي و صحبتهاي توخالي آنها ميشود، طبيعتاً آنها خيلي آگاهانه و هوشمندانه چنين مسيري را انتخاب كردند و ما بايد در اين ميان هوشمندانه عمل كنيم. وي تصريح ميكند: آيا حجت براي كساني كه به سمت دو اقامته شدن ميروند تمام نشده است و باز هم به چيزي علنيتر از اين نياز دارند كه متوجه سوءنيت اين جريان هميشگي حاكم بر امريكا باشند. اميدوارم اين مصوبه بهرغم تأثيرات منفي اقتصادي و فرهنگي، لااقل اين فايده را داشته باشد كه سياستمداران و نخبگاني كه به اين ويزاها دلخوش كردهاند پي به هويت واقعي اين جريان ببرند و منطقيتر رفتار كنند.
امريكا نميخواهد روي خوش نشان بدهد
مسعود اطيابي، هم در گفتوگو با «جوان» در خصوص
مصوبه اخير كنگره امريكا ميگويد: وقوع اين
اتفاق چهره امريكا را نشان ميدهد، اينكه به هيچ عنوان قصد ندارند روي خوش به
ايران نشان بدهند و با اينكه ما توافقاتي با آنها داريم، اما آنها به اين توافقات
پايبند نيستند. وي ميافزايد: از اين به بعد بايد منتظر باشيم كه آنها كارهاي ديگري انجام دهند كه
ربطي به برجام ندارد و در اين ميان كافي است ما رفتاري غيرتوافقات انجام بدهيم تا
از سوي آنها نقض برجام تلقي شود و به اين بهانه هر تحريمي را عليه ما ايجاد كنند.
شورجه: امريكا به دنبال بهانه است تا تحريمها را لغو نكند
جمال شورجه، ديگر كارگردان سينما هم در اين خصوص به «جوان» ميگويد: اعتماد به امريكا نشان از سادگي ما دارد و اساساً امريكا قابل اعتماد نيست و همانطور كه ديديم پس از تصويب برجام مدام به دنبال بهانهجوييهاي مختلف است تا به عبارتي رفع تحريمها عليه ايران را اعمال نكند؛ تحريمهايي كه ناجوانمردانه و غيرمنطقي و غيرمنصفانه اتفاق افتاده بود. وي ادامه ميدهد: تصميم اخير امريكا هم در جهت همان تصميمهاي غرضورزانه پيشين بود، چون انقلاب اسلامي ايران بهرغم شيطنتهاي بسيار روزبهروز در كشورهاي مختلف گسترش بيشتري پيدا ميكند. وي تأكيد ميكند: اين تصميم ناقض برجام است كه خودشان مكرر اعلام كردهاند و اين اقدام غيرعادلانه و غرضورزانه است كه براي اتباع ديگر كشورها و ايرانيها مشكلاتي ايجاد كنند.
بهمني: بازي تمام نشده است!
حبيبالله بهمني، كارگردان سينما هم در گفتوگو با «جوان» ميگويد: امريكا هر كاري كه از دستش بربيايد براي محدوديت ملت ما به كار ميگيرد و با اتفاقي كه اخيراً و پس از تصويب برجام افتاد، امريكا به ما اعلام ميكند بازي هنوز تمام نشده است و هر چيزي ميتواند دليل و مستمسكي براي ايجاد محروميت عليه ملت ايران باشد و تا زماني كه ما دست از آرمانهايمان بر نداريم آنها هم دست از تحريمها و ايجاد فشار بر مردم ايران بر نخواهند داشت.
معتمدي: مصوبه اخير كنگره توهين به ملت بزرگ و اصيل ايران است
محمد معتمدي هم در اين خصوص اظهار داشته است: به عنوان يك هنرمند مستقل ايراني، مصوبه اخير كنگره امريكا را توهين به ملت بزرگ و اصيل ايران ميدانم و از جامعه بزرگ ايراني، مخصوصاً هنرمندان وطنپرست دعوت ميكنم تا به نوعي به اين مصوبه توهينآميز واكنش نشان دهند. قطعاً اين قانون ضربه بزرگي به صنعت توريسم كشورمان ميباشد. وي تأكيد ميكند: اگر صداقت داريد به ما بگوييد چگونه عربستان سعودي را كه در تمام اين سالها منشأ توليد انديشه تكفيري و ترور بوده همپيمان و دوست خود ميدانيد، اما تمام تحريمها و توهينهاي خود را براي ما ايرانياني خرج ميكنيد كه همين امروز در حال مبارزه با تروريستهايي هستيم كه شما برايمان به سوغات آوردهايد؟
نوربخش: خلاف مذاكرات عمل كردند
حميدرضا نوربخش، رئيس سي و يكمين جشنواره موسيقي فجر در واكنش به مصوبه اخير كنگره امريكا تأكيد كرد در صورتي كه اين مصوبه تأثيري بر حضور مهمانان خارجي جشنواره بگذارد، تمهيدات و برنامههاي جايگزين در نظر گرفته ميشود. نوربخش درباره مصوبه اخير كنگره امريكا كه مشكلاتي را پيشپاي كساني كه قصد سفر به ايران دارند گذاشته و اين امر ميتواند بر حضور مهمانان خارجي جشنوارههاي هنري ايران نيز تأثير بگذارد، اظهار ميكند: كنگره امريكا با اين اقدام ناشايست خود بار ديگر ثابت كرد كه در قبال ايران سياستهاي دوگانهاي دارد و اين خلاف آن چيزي است كه طي چند ماهه اخير و در روند مذاكرات ايران با كشورهاي ۱+۵ دنبال شده است. اينطور كه از اظهارات هنرمندان برميآيد، مصوبه جديد تصميمي ناجوانمردانه است كه عليه مردم ايران گرفته شده است و باعث محدودتر شدن مسير مراودات جهانيان با ايران ميشود.
جوان/ناگفتههاي زندگي سمير قنطار در گفتوگو با دكتر يعقوب توكلي
سميرقنطار، متفكري كه چندين هزار كتاب خوانده بود
در هفتهاي كه گذشت خبر شهادت سمير قنطار توسط رژيم صهيونيستي درسوريه مانند شوكي در رسانهها منتشر شد.
نویسنده : معصومه
طاهري
در هفتهاي كه گذشت خبر شهادت سمير قنطار توسط رژيم صهيونيستي درسوريه مانند شوكي در رسانهها منتشر شد. سمير قنطار كه پيش از اين با عنوان قديميترين اسير لبنان در اسرائيل تاريخساز شده بود و آزادياش هم تا مدتها به محل بحث رسانههاي دوست و دشمن تبديل شده بود در ميداني جديد به نام سوريه به شهادت رسيد؛ شهادتي كه خودش بارها آن را پيشگويي كرده بود و اسرائيل هم بدون واهمه از سازمانهاي بينالمللي، وي را جزو ليست اصلي ترور خود قرار داده بود، اما پس از شهادت قنطار برخلاف انتظار مطالب جديد در رابطه با وي و شخصيتش بسيار كم منتشر شد و بيشتر مطالب بر محتواهاي منتشر شده قبلي تكيه داشت به همين بهانه گفتوگويي داشتيم با دكتر يعقوب توكلي نگارنده كتاب قطور زندگي قنطار، فردي كه به جرئت ميتوان گفت بيش از هركس ديگر قنطار را ميشناسد و در خصوص ابعاد مختلف شخصيت وي اشراف كامل دارد. دكتر توكلي معتقد است سمير قنطار تنها يك مبارز نبود بلكه متفكري انديشمند محسوب ميشد كه از اين حيث ناشناخته ماند.
چه شد كه به فكر جمعآوري خاطرات سمير قنطار افتاديد؟
بعد از آزادي سمير قنطار شايد پنج، شش ماه بود كه به اين فكر افتاديم سراغش برويم. او 30 سال در زندان اسرائيل بود و حرفهاي زيادي براي گفتن داشت خصوصاً اينكه هيچ كس تا اين حد از درون اسرائيل گزارشي نداشته. در واقع چهره دروني صهيونيست طرح نشده بود و كمتر كسي آن را تجربه كرده، لذا سمير به عنوان اصليترين و پرمخاطبترين بخش در رژيم اسرائيل يعني نظام بازجويي و شكنجه، برخورد با فداييان فلسطيني را تجربه كرده و مسئله بهتر آنكه وي مشهور به اين بوده كه از گذشته شيعه نبوده بلكه فدايي ناسيوناليسم بوده و وارد حوزه مبارزاتي شده و تحولاتي كه بعد از آن در مسير زندگي و سياسي او به وقوع پيوسته، اين جنبهها براي ما جالب بود.
شما به عنوان تاريخ نگار وارد اين قضيه شديد يا از جنبه خبري و ژورناليستي؟
يك بخش كار اين بود كه سمير قنطار اطلاعات نابي دارد و ميتواند استراتژي بسياري از نيروهاي منطقه را براي ما تعريف كند چون گاهي بعضي افراد اطلاعات و دانش زيادي دارند اما نميتوانند اين دانش و تجربيات را منتقل كنند همه اين گمانهزنيها درباره سمير وجود داشت و به طور طبيعي دوستاني كه در لبنان ايشان را ميشناختند با يك سطحي از قضايا برخورد داشتند و نميدانستند سمير اين همه اطلاعات دارد. خود ما هم چنين تصور نميكرديم. سعي كردم با شيوه مصاحبههاي طولاني او را به حرف بياورم شايد ايشان هم ابتدا تصور ميكرد به عنوان خبرنگار آمدهام و با يك مصاحبه كار تمام ميشود منتها گفتم شما كسي هستيد كه طولانيترين زندگي اسارت را داشتهايد. در جواني خاطرات «نلسون ماندلا» را خواندهام و الان فكر ميكنم با يك «ماندلاي» بزرگ ديگر روبهرو هستم و ميخواهم شما كمك كنيد تا من بخش زيادي از تاريخ مظلوميت اين ملت و منطقه را در برابر فعاليت غرب و اسرائيل بدانم و شما با من همراهي كنيد لذا وقتي سؤالاتم را شروع كردم ديدم ايشان دانش گستردهاي از تحولات منطقه دارد.
او كه از 17 سالگي در اسارت بود چطور اين همه اطلاعات داشت؟
جالب است بدانيد او در طول دوران اسارت چندين هزار كتاب با موضوعات و زبانهاي مختلف اعم از عربي، عبري و انگليسي خوانده بود يعني تمام كتابهاي سياسي غيرمرتبط با اسرائيل را مطالعه كرده بود.
اين همه كتاب چگونه به دست سمير قنطار رسيده بود؟
در زندانهاي اسرائيل به دليل اينكه زندانيهاي مختلف حضور دارند سازمانهاي حقوق بشري به زندانيان كمكهايي ميکنند از جمله اين كمكها ارسال كتاب است لذا كتابها دست به دست بين اسرا ميگشت و مجبور بودند كتابي را كه در دست دارند بخوانند تا به زنداني بعدي بدهند. وي ميگفت كتابي كه سهم من بود يك شب تا صبح از لاي دريچه سلول كه نور ميتابيد مینشستم و آن را میخواندم. شب زمستاني هم بود... برايم جالب بود، چراكه هر كتابي را كه اسم ميبردم «قنطار» خوانده بود و دقيقاً از اول تا آخر آن را توضيح ميداد. حافظه خيلي خوبي داشت براي همين بعد از 30 سال شخصيت متفكر و انديشمندي شده بود.
پس چرا از اين منظر از او استفاده نشد و وارد حوزه عملياتهاي جنگي شد؟
كسي او را نشناخت. در لبنان اين مشكل وجود دارد بعضي از جوانان بسيار انديشمند را ميشناسم به دليل شرايط خاص شناخته نميشوند، چراكه لبنان جامعهاي است كه گرفتار جنگ و درگيري و مبارزه است.
لبنان روزنامهها و نشريات متعدد و مطرحي در سطح دنيا دارد مثل المستقبل و...؟
بله، ولي بايد فضاي چندگانگي جامعه را ببينيد. جمعيت شيعه در لبنان 5/1 ميليون نفر است كه بار همه مخاطرات كشور را به دوش ميكشد. لبنان تركيب جمعيتي متفاوتي دارد؛ بخشي با مقاومت، بخشي با دولتهاي عربستان و دولتهاي منتقد و حداقل همراهي دارند ضمن اينكه عدهاي هم هستند كه با گروههاي تكفيري سني روابط دارند به اضافه در لبنان جمعيت دروزي هم داريم كه اينها در كل كشور پراكنده هستند، جامعه شيعيان لبنان در جنوب و مركز اين كشورند، همه اقوام در لبنان با هم زندگي ميكنند منتها آن جامعه مومن با كاركرد فداكارانهاي كه در ذهن بسياري وجود دارد تنها در حزبالله ميبينيم، اما در اين ميان بايد گفت متأسفانه صنعت توريسم ما ذهنيت ديگري براي افراد ايجاد كرده، اينها بخش مسيحينشين و كنار دريا وعيش و نوش را معرفي ميكنند من خيليها را ديدهام كه رفتهاند به لبنان ولي وقتي برگشتهاند تصاوير سمير جعجع و رفيق حريري را با خود آوردهاند چون بخش توريسم در ايران باعث اين جنايت شده و آن را به لجن كشيده است.
پس يعني حالا آيا ديگر غبطه اين را نخواهيم خورد كه شناختي روي شخصيت شهيد سمير صورت نگرفته است؟
در طول اين سالها كه گذشت چند باري از او پرسيدم اگر چيز جديدي به خاطرتان آمده بگوييد گفت من بعد از مصاحبهها هرچه فكر كردم چيز جديدي اضافه نديدم و با اين تعبير گفت: شما ريشههاي فكر من را در آورديد و هرچه داشتم گفتم. البته قبل از من ايشان مصاحبهاي كرده بود كه بيشتر دستنوشتهاي سمير در زندان را منتشر كرده بودند. جاهايي با آن مصاحبهها، همپوشاني داشتيم ولي او با من بيشتر مبارزات سياسي، نظامي و كشمكشهايي كه با رژيمصهيونيستي داشت و مظالمي را كه در لبنان بود با جزئيات فراواني از نهضت فلسطين و از طرفي روايت بسيار نزديك و شناخت در عين حال هوشمندانه و مقايسهاي از حزبالله ارائه داد و آن را با جريانهاي ديگر اسلامي مقايسه نمود و بسيار دقيق روايت كرد. جالب اين است كه روايت را از دل سختترين ساختار اسرائيل ديده. خبرهايي كه از رژيم به او منتقل شده هرچند با نيروهاي حزبالله هم سلول هم بوده روايت بسيار خواندني و تكاندهندهاي است. وقتي از شهادت هادي نصرالله ميگويد يا شيخ راغب حر يا سيدعباس موسوي يا از عملياتهاي حزبالله تعريف ميكند بسيار جدال پر هيجاني را روايت ميكند. او هم روايت حزبالله را ديده و هم رژيم اسرائيل را ديده و تجربه كرده. حس آنها را در شكست و پيروزي، درهم ريختن در كشمكش درك كرده بود. او درمواجههاي بسيار سخت در معرض اين روايتها قرار گرفته بود. من توانستم روايتها را از ايشان بگيرم و جهاد و طولاني نشان دادن اين مسير را بيان كنم.
اخلاق او چگونه بود؟
فردي بسيار صبور بود، اصلاً احساساتي نميشد و در برابر مشكلات با آرامش خاصي برخورد ميكرد. يكي از نكات جالبي كه تعريف ميكرد اين بود كه قبل از عمليات يكساعت رفته بود زير درختي خوابيده بود. به او با تعجب گفتم شما خوابيدي؟ گفت بله، گفتم: اصلاً امكان خواب در آن شرايط را داشتي! گفت: بله، راحت خوابيدم تا در عمليات خسته نباشم. يا وقتي در اسارت او را آويزان ميكنند با تن زخمي كه شش گلوله خورده و بسيار شكنجه هم شده چند روز هم غذايي نخورده، ميگويد، ابوزكام مسئول شكنجه نقشه خانه ما را نشان داد و گفت اين خانه شماست آن را بمباران كرديم خانوادهات را كشتيم خيلي ناراحت شدم با خودم گفتم كار من باعث ظلم در حق آنها شد. يك لحظه چشمم به چراغ روي ميز و كله تاس ابوزكام افتاد. در همان حالت آويزان و درد كشيده، چراغ مطالعه را برداشتم و محكم برسر او كوبيدم طوري كه بيحال شد و افتاد يا زمان اعتصاب چند روزه غذا فرمانده اسرا در زندان بود وقتي نماينده اسرائيل به زندان آمد نماينده اسرا كه مروان برغوثي بود با او دست داد ولي سمير دستش را در جيب كرد. قنطار ميگفت دستم را در جيبم گذاشتم تا با دشمن دست ندهم. آن شب در شبكه دو تلويزيون اسرائيل مجري نماينده اسرائيل را سرزنش كرد كه چرا با دستي كه اسرائيلي كشته، دست داديد. گفت: براي مذاكره رفته بوديم. پرسيد چرا با سمير قنطار دست ندادي؟ گفت: او با ما دست نداد. ميگفت شب اول آزادي براي من تخت گذاشتند ناراحت شدم كه اين تخت اندازه چندنفر است كه در سلول زندان زندگي ميكنند و ميخوابند و سالهاي سال بايد اين شرايط را داشته باشند من اينجا نميخوابم.
اميدي به آزادي نداشت؟
چندين مرحله عمليات تبادل اسرا صورت گرفته بود دوستان هم دوره او بودند كه حكمشان شبيه هم بود مانند احمد محمد ولي كه در سال 1985 آزاد شد چون در زندان مقابله و درگيري نداشت. سال 2004 سمير در صدر ليست تبادل اسرا بود تا بعد از 28 سال اسارت آزاد شود ولي اسرائيل موافقت نكرد. خودش ميگفت چندين بار زندان كاملاً تخليه شد و تنها بودم. با واسطه با حزبالله ارتباط داشت. ميگفت تماس گرفتم و پيامم را اعلام كردم و گفتم آزادي دوستانم را به دليل موفقيت حزبالله احترام ميگذارم و در ميزان دشمني خودم به رژيمصهيونيستي واقفم. پيروزي حزبالله را در اين عمليات تبريك ميگويم راضي نيستم به خاطر من عمليات تبادل متوقف شود. ميگفت من تبريك گفتم پيروزي حزبالله را به همه، دوستان رفتند و من تنها ماندم. آن لحظه تنهايي لحظه بسيار عجيبي است. تا سرانجام من را آزاد كردند البته ميدانم آزاد كردند تا مرا به شهادت برسانند. آزادي من به خاطر آزادي نيست بلكه به خاطر كشتن من است و هر روز منتظر اين بحث هستم. زماني كه مصاحبه داشتيم اتفاقاً محمد محبوب از فرماندهان حماس در امارات تازه ترور شده بود و رژيمصهيونيستي اعلام كرده بود كه نفر بعدي سمير قنطار است.
به نظر شما اين حمله تروريستي فقط به نيت كشتن سمير بود؟
به هرحال اين نقشه را داشتند و اسرائيل هم مسئوليت آن را پذيرفته است. امريكا يكي دو ماه پيش سمير و چند نفر ديگر را در ليست ترور قرار داده بود.
تأثيرپذيري سمير از سيدحسن نصرالله چطور بود؟
به شدت سيد را دوست داشت. در فصل آخر كتاب آمده او از تأثير شخصيتهايي مانند جمال عبدالناصر، حافظ اسد، امام خميني، حضرت آقا و افراد زيادي صحبت كرده منتها كسي كه با او ارتباط برقرار نموده و تفاوت او را با ساير رهبران دنياي عرب و فلسطين ديده روحاني جواني است كه فرزند را به جنگ ميفرستد وقتي شهيد ميشود در برابر اين مسئله خدا را شكر ميكند يعني سيدحسن نصرالله. بيان امام سجاد كه فرمود خدا را شكر كرامت ما را در شهادت ما قرار داده لذا شخصيت سيد براي سمير بسيار مؤثر بود. ميگفت وقتي با او مواجه شدم حس كردم مثل پدر براي همه دلسوز است و مثل برادر بزرگ من است با وجودي كه سمير همسن و سال سيد بود و با سابقهاي كه داشت در برابر روحاني جوان شيعه قرار ميگيرد. ميگفت اين آدم راه و مسير و فكر و منش او را نجات داده زيرا راه سيد، راه اهل بيت است.
كتاب خاطرات زندگي سمير قنطار حتماً نقاط اوجي هم دارد، به نظر شما چه جاهايي بيشترين اوج كتاب است؟
بله، چند جا نقطه اوج است يك جا وقتي در مواجهه خودش با نهجالبلاغه قرار ميگيرد ميگويد مواجهه با امام علي و امام حسين و تحليلي كه بر تقوا و دنيا دارند برايم تكان دهنده است. امام در اوج اقتدار و زماني كه همه چيز در اختيارش بود مانند من زنداني كه هيچ چيزي ندارم زندگي ميكرد و اين زهد و تقوا برايم خيلي عجيب است. روايتهايي كه نهجالبلاغه دارد خيلي زيباست. حس و حالي كه تعريف ميكند از نقاط اوج كتاب است و يكي هم از ارتباطش با سيدحسن نصرالله و علاقهاي كه به او دارد ميگويد.
جوان/اجلاس وزرای فرهنگ اسلامی از ایران گرفته شد
تکذیب عجیب جنتی درمورد شکست دیپلماسی فرهنگی دولت
در حالي كه رد پاي عربستان در گرفتن ميزباني اجلاس وزراي فرهنگ از شهر مشهد و سپردن آن به سنار سودان مشهود است...
نویسنده : محمدصادق عابديني
در حالي كه رد پاي عربستان در گرفتن ميزباني اجلاس وزراي فرهنگ از شهر
مشهد و سپردن آن به سنار سودان مشهود است، وزير ارشاد با پاك كردن صورت مسئله به
طور كلي منكر برگزاري اين نشست در كشورمان شد.
ايسسكو(سازمان علمي و فرهنگي وابسته به سازمان كنفرانس اسلامي) مشهد را در سال 2017 به عنوان يكي از چهار پايتخت فرهنگي جهان اسلام انتخاب كرده است. در برنامههاي مشهد براي پايتختي فرهنگي جهان اسلام ميزباني اجلاس وزراي فرهنگ كشورهاي اسلامي نيز قرار داشت كه گفته ميشود مهمترين برنامه اين شهر در سال 2017 نيز بوده است، اما ايسسكو كه تحت مديريت يك عربستاني است ماه گذشته ميزباني اجلاس وزرا را از مشهد گرفت و به شهر سنار سودان داد. اين در حالي است كه مشهديها حتي محل و نحوه برگزاري اين اجلاس مهم را مشخص كرده بودند. گرفتن ميزباني از مشهد در حالي است كه خبرهاي دعوت رسمي وزير ارشاد از وزراي فرهنگ كشورهاي اسلامي در رسانهها منتشر شده بود و دستاندركاران «مشهد 2017» بارها بر ميزباني اجلاس تأكيد كرده بودند. نصرالله پژمانفر، عضو كميسيون فرهنگي مجلس انتقال اجلاس از مشهد به سودان را نشانه ضعف در برنامهريزي و عدم جديت دولت و وزارت ارشاد و «توهين بزرگي به ملت فرهنگ دوست ايران و مشهدالرضا» ميداند. وی پيشنهاد داده براي اعاده آبروي نظام اسلامي رئيسجمهور شخصاً رياست ستاد شوراي عالي مشهد 2017 را برعهده بگيرد. البته علي جنتي كه مقصر اصلي برگزار نشدن اجلاس ايسسكو در مشهد به شمار ميرود، با پاك كردن صورت مسئله، ميگويد: برگزاري اجلاس در مشهد شايعهاي است كه از بيخ و بن غلط است. اين در حالي است كه در آييننامه شوراي عالي سياستگذاري ملي و شوراي برنامهريزي هماهنگي استاني پايتخت فرهنگ اسلامي مشهد 2017 بر مقرر شدن برگزاري اجلاس وزراي فرهنگ كشورهاي عضو «آيسسكو» در مشهد در سال 2017 مهر تأييد خورده است. حتي سودانيها هم برنامهاي براي ميزباني اين اجلاس نداشتهاند، سايت مجله «sudanow» متعلق به خبرگزاري «suna» سودان، در ماه دسامبر با ارائه گزارشي از آمادگي شهر سنار هيچ اشارهاي به برگزاري اجلاس وزراي فرهنگي كشورهاي اسلامي نكرده است. اين گزارش ميتواند نشانهاي از تغيير ناگهاني موضع آيسسكو باشد. از سوي ديگر وجود يك عربستاني در رأس تصميمگيري ايسسكو امكان توطئه دستگاه ديپلماسي سعودي براي ضربهزدن به موقعيت فرهنگي كشورمان در ميان كشورهاي اسلامي را تقويت ميكند. عربستان بارها در برابر فعاليتهاي فرهنگي كشورمان موضعگيري خصمانه داشته است.
جوان/چرا استقبال مردم از سريال «شهرزاد» سودي براي سازندگان آن ندارد؟
سريال شهرزاد به كارگرداني حسن فتحي هرچند با استقبال خوب مردم همراه شده است، اما مدير پخش اين سريال به نكات جالبي درباره اين استقبال اشاره ميكند.
سريال شهرزاد به كارگرداني حسن فتحي هرچند با استقبال خوب مردم همراه شده است، اما مدير پخش اين سريال به نكات جالبي درباره اين استقبال اشاره ميكند.
علي اسدزاده، مديرعامل تصويرگستر پاسارگاد و پخشكننده مجموعه تلويزيوني «شهرزاد» با اشاره به استقبال مردم از اين سريال گفت: ميزان استقبال مردم از اين سريال بسيار خوب است، اما سودي از اين استقبال نصيب سازندگان نميشود.
وي ادامه داد: اين روزها تقريباً همه مردم سريال شهرزاد را ميبينند و در جريان آن هستند اما اينكه چگونه اين سريال ديده ميشود، جاي سؤال دارد.
اسدزاده ادامه داد: متأسفانه
همچنان حجم خريد و دانلود غيرقانوني و همچنين كپي غيرمجاز بسيار بالاست و قوت غالب
شبكه نمايش خانگي به وسيله قاچاق و كپي غيرمجاز تامين ميشود. وي ادامه داد: معضل كپي
غيرمجاز و دانلود غيرقانوني باعث شده بهرغم استقبال خوب از سريال، اما تيراژ ما
افزايش نيافته است.
اسدزاده ادامه داد: وضعيت دانلود غيرمجاز و عرضه كپي غيرمجاز حتي در شهرستانها بسيار بدتر است و آمار فروش نسخه اصلي در برخي شهرستانها خيلي پايين است.
وي تأكيد كرد: بايد دولت و وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامي و همه بخشها به صورت جدي وارد عمل شوند و در اولين مرحله سايتهايي كه لينك دانلود غيرمجاز سريالها و فيلمها را قرار ميدهند كاملاً فيلتر و مسدود شود و با مسئولان سايتها نيز برخورد شود. وي با انتقاد از پخش نشدن تبليغات محصولات شبكه نمايش خانگي از صداوسيما گفت: چرا بايد در حالي كه شبكههاي ماهوارهاي به صورت رايگان تبليغات را پخش ميكنند، صداوسيما همچنان از پخش كردن تيزر سريالهاي وطني خودداري كند.
اسدزاده درباره قسمت يازدهم سريال شهرزاد كه دوشنبه هفتم ديماه منتشر ميشود، گفت: در قسمت يازدهم سريال شهرزاد يك نماهنگ جديد با صداي محسن چاووشي براساس ترانهاي جديد از وي به نام شهرزاد عرضه ميشود.
سريال شهرزاد به كارگرداني حسن فتحي و با حضور شهاب حسيني، ترانه عليدوستي، مصطفي زماني، علي نصيريان و مهدي سلطاني ساخته شده است.
حمایت/«احمد رمضانزاده» در گفت و گو با «حمایت»:
ناعدالتی است که سینما و مخاطب را فقط مختص به پایتخت بدانیم
گروه فرهنگی-سارا طالبی زاده: مدتهاست که اهالی سینما صحبت از سایهی مافیای اکران را مطرح میکنند. صحبت از یک مافیای نامعلوم و نامحسوسی که روی بحث اکران سینمایی چمبره زده و تایمهای طلایی اکران را در اختیار فیلمهای غیرارزشی گذاشته است. این موضوع آنقدر ریشهای شده که حتی«روحالله سهرابی» قائم مقام انجمن سینمای انقلاب و دفاع مقدس هم در نشست خبری اظهارمیکند که «درباره اکران باید بگویم متاسفانه مدیریت فرهنگی کشور کاملاً مستاصل و پیرو جریان مافیایی اکران است و چمبره این مافیای نامحسوس روی بحث اکران سینمایی سبب شده تا فیلمهای خوب و ارزشی دفاع مقدس پشت سد اکران در نوبت بمانند.»
حالا این شرایط اکران گریبان «حکایت عاشقی» را نیز گرفته است؛ فیلمی که به گفته کارگردانش«احمد رمضانزاده» در جشنوارههای معتبری چون مونترال کانادا، اسپانیا و حتی در همین جشنواره فجر93 تحسین تماشاچیان را به دنبال داشته پس از تاخیر فراوان در زمان اکران این روزها بدون سرگروه و در گروه آزاد اکران شده تا قصه پرغصه ژانر دفاع مقدس همچنان ادامه داشته باشد.
با آنکه برخی فیلمها با ارقام میلیاردی رکورد شدن بودهاند اما آنچه مرتب به گوش میرسد حکایت از ریزش مخاطب سینما دارد؛ چرا برای چنین کالای فرهنگی، تبلیغ مناسب نداریم؟
در واقع همین طور است. متاسفانه بر خلاف کالاهای مصرفی و حتی تجملی برای کالاهای فرهنگی تبلیغ درست و مناسبی نداریم. نه پخش تیزر، نه جانمایی درست بنرها در سطح شهر و... همگی سبب شده که کالای فرهنگی به درستی به مخاطب معرفی نشود. کارشناسان عرصه تبلیغات معتقدند که تکرار یک تبلیغ در جذب مخاطب یک المان موثر است اما در واقع برای فیلم وسینما این فقدان تبلیغ مناسب و کافی سبب سرخوردگی برخی کارگردانان و عدم بازگشت سرمایه برخی سرمایه گذاران و تهیه کنندگان شده است.
یعنی فقط « تبلیغ» فاکتور موفقیت یا عدم موفقیت یک فیلم محسوب میشود و یا فاکتورهایی دیگری هم در «ریزش مخاطب» دخیل است؟
نه تبلیغات فقط یک فاکتور است. ببینید فروش یک فیلم به معنای دیده شدن آن از سوی مخاطب است.اما باید اشکال کار را هم پیدا کرد که که چرا استقبال از برخی از فیلمها کم است.من معتقدم که این هنر نیست که 10فیلم به اصطلاح «ارزشی» بسازیم اما مخاطب آنها را نبیند.این بزرگترین لطمه به فرهنگ و سینماست. سینما هزینه سنگینی دارد.به همین علت باید قصه فیلم را طوری انتخاب کرد و آن را ساخت که مخاطب مورد نظر جذب آن شود. من فکر میکنم که به دلایل استفاده و ارائه نامناسب فیلمهای ارزشی این کلمه «ارزشی» ضد خودش عمل میکند یعنی به محض اینکه از عبارت «ارزشی» برای فیلمی استفاده میشود مخاطب از آن میگریزد.این «فرار» باید کاوش شود.به طور حتم زمانی که مخاطب فیلم را با اشتیاق ببیند مفهوم مورد نظر را درک کند آن وقت می توانیم بگوییم که فیلم موفق بوده است.ولی خوب متاسفانه این روزها در مطبوعات و رسانه آنقدر از ریزش مخاطب حرف میزنند که انگار اتفاق خوشایندی است. به نظر من یکی از مقصران این ریزش خود رسانهها هستند.
و دلایل دیگر این ریزش چیست؟
نبود سینمای مناسب در شهرستانها؛مثلا در غرب کشور با آن جمعیت 8-9 میلیونی تنها 2سالن سینما وجود دارد.حالا تصور کنید که اگر سالن سینما به تعداد کافی وجود داشت یک سوم این جمعیت به سینما می رفت چه کمک بزرگی به اقتصاد سینما میشد؟اگر سالن مناسب ساخته میشد آن وقت نه از ترافیک اکران مینالیدیم و نه از ریزش مخاطب. این ناعدالتی است که سینما و مخاطب را فقط مختص به پایتخت بدانیم.
پس میتوان گفت در این آشفته بازار «جعفری جوزانی» ریسک بزرگی انجام داده که تهیهکنندگی فیلم «حکایت عاشقی» را پذیرفته است؟
من مثل شما فکر نمیکنم.جعفری جوزانی به دنبال به تصویر کشیدن یک عمل انسانی بود. البته متاسفانه از ابتدا تا انتهای کار به کرات این جمله را شنیدیم که « از ژانر دفاعمقدس پولی عاید نمیشود» ولی خوب باید اذعان کنم که نمیتوان کار انسانی رزمندگان 8سال دفاع مقدس را با معیار پول سنجید. ببینید من میگویم به تعداد تمام شهدا قصه داریم. آنها با هر سطح تحصیلات، سطح خانوادگی، سن و....از شمال تا جنوب و از شرق تا غرب کشور برای حفظ وطن و صلح جان خود را فدا کردند. پس اگر از این رشادتها فیلم بسازیم تا چندین دهه فیلم برای مخاطبان خواهیم داشت. اما ما متاسفانه به راحتی از کنار جانفشانیهای شهدا میگذریم و با این بهانه که بازگشت سرمایه در این گروه از فیلمها رخ نمیدهد از ساخت و یا اکران آن جلوگیری میکنیم.
در بازه زمانی دهه 60 و اوایل دهه 70 ساخت فیلم جنگی راحت بود اما حالا با گذشت28سال از دفاع مقدس با چه مشکلاتی از ساخت تا اکران مواجه بودید؟
اول اینکه پس از ارائه چند سناریو در نهایت جعفری جوزانی به عنوان تهیهکننده «حکایت عاشقی» را پسندید. اما برای به تصویر کشیدن ابعاد فاجعه حلبچه نیاز به گردآوری مستنداتی بود.من تلاش کردم که غالب مستندات مربوطه از عکس، فیلم مستند، خاطرات شفاهی و ... را جمعآوری کنم. حتی با انسانهایی که از نزدیک درگیر این فاجعه شده بودند
گفت و گو کردم.آنچه در به تصویر کشیدن این فاجعه برای من اهمیت داشت رفتار انساندوستانه هموطنانم بود که پس از بروز فاجعه اولین کسانی بودند که به آسیب دیدگان بمباران شیمیایی حلبچه پناه دادند و به اندازه وسعشان به آنها کمک کردند. روی دیگر این بود که ما در آن برهه جنگ نشان دادیم که با دولت بعثی عراق در جنگ بودیم نه با مردم آن کشور.این شرایط اسکان،درمان و پذیرایی از انسانهایی که بیگناه قربانی جنایات صدام شده بودند – که جهانیان آن را باور نداشتند - سبب شد که ابعاد فاجعه انسانی حلبچه در سکوت رسانهای به فراموشی سپرده نشود.
اما شما در این فیلم به دنبال روایت «زندگی» پس از فاجعه هستید. اینطور نیست؟
دقیقا همین طور است. به هرحال زندگی باید جریان داشته باشد. اتفاقات شیرین بسیاری در کمپی که برای اسکان بازماندگان فاجعه حلبچه برپا شده بود رخ داد.اینهایی که میگویم همه از مستنداتی است که هم دیدهام و هم شنیدهام.در «حکایت عاشقی» سعی کردم که بازگشت به زندگی را با نیروی «عشق» به تصویر بکشم. به هرحال فاجعه انسانی دردناکی رخ داده بود اما «عشق» داروی نجات دهنده انسانهایی بود که از این فاجعه زنده مانده بودند.برای بازگشتن به حس انسانی باید دوباره دوست داشتن را زنده میکردیم و این موضوع در مرکزیت فیلم من قرار دارد. من یک قصه عاشقانه در بستر جنگ و بمباران شیمیایی را حکایت کردم که پا به پای هم در طول داستان به جلو میروند.
و ادامه روند پر از پیچ و خم ساخت یک فیلم ...
بعد از اتمام سناریو و تصویب آن در سال 93 کار فیلمبرداری را آغاز کردیم اما از همان ابتدا به خاطر همان تغییراتی که مشمول زمان 28ساله شده با مشکلاتی مواجه بودیم.از لباس تا ماشین و ظروف گرفته تا...به هرحال باید با کمک فیلم و عکسهای آن دوره تمام موارد را تهیه و رعایت میکردیم. البته تاکید میکنم که همه این سختیها در مقابل سختی اکران به چشم نیامد.
فضای لوکیشن شما اقلیم کردستان بود؟
هم اقلیم کردستان و هم کرمانشاه.البته با درایت جعفری جوزانی بهترینها در این فیلم گرد هم آمدند که واقعا جای تقدیر دارد.
به سختیهای اکران اشاره کردید. این موضوع گریبان شما را هم گرفت؟
به کرات از سینماداران این جملات را شنیدیم که «فیلم دفاع مقدسی فروش نمیکند» یا«فیلم دفاع مقدس تماشاچی ندارد».رفتاری که به شدت توهینآمیز است هم به شهدایی که اگر عاشق نبودند جان خود را فدا نمیکردند هم به مردمی که به کرات با تشییع پیکر شهدای 8سال دفاع مقدس نشان دادند که قدر شهدا را میدانند.
من هم معتقدم که در فضای سینمایی سلایق مخاطب را محدود کردهایم.خوراک مناسب نمیدهیم و بعد میگوییم که سالن سینما خالی است؛ مردم فیلم عاشقی و یاد فیلم طنز میخواهند. مخاطب فقط به دنبال تفریح در سالن سینماست.به عبارتی همان صحبتهای اول گفت وگو ؛فیلم و سینما را به عنوان یک کالای فرهنگی به مخاطب معرفی نکردهایم و با اکران برخی فیلمهای بیارزش سلیقه تماشاچی را تحت الشعاع قرار میدهیم.
به واقع همین طور است.مطابق آمار 80 درصد تحصیلات ایرانیان بالاتر از دیپلم است.به نظر شما این توهین نیست که فقط بگوییم مخاطب از سینما انتظار لم دادن در صندلی، پفک خوردن و خندیدن را دارد؟! از این توهینآمیزتر هم هست که ما شعور مخاطب را زیر سوال میبریم.
از نظر سینمادار مخاطب به فیلمهای خیانت بیشتر علاقهمند است تا فیلمهای ارزشی .
اتفاقا همین طور است. رسما به من میگویند که چرا فیلم دفاع مقدسی ساختهای؛ فیلم با سوژه خیانت میساختی که فروش کند.یا میگویند «فیلم دفاع مقدس اشک مخاطب را در میآورد».مردم ما به دنبال خنده و تفریح هستند.
اتفاقا بر خلاف این صحبتها بد نیست به فیلم«شیار 143» اشاره کنیم.مخاطبی از این فیلم استقبال کرد که نه تنها جنگ را ندیده و لمس نکرده بود بلکه متاسفانه از برخی ارزشهای دفاع مقدس هم دور شده بود اما فیلم تاثیرگذار بود.
کاملا صحیح است.نسل جوانی که «شیار 143» را دید از دفاع مقدس خیلی فاصله عقیدتی و رفتاری داشت اما فیلم با استقبال مواجه شد.من میگویم چه اشکالی دارد که مخاطب نسل جوان ما در سینما پا به پای قهرمانان فیلم گریه کند.من معتقدم خیلی از اشکها تطهیر است؛ تطهیر روح و روان.
بنیاد فارابی از شما حمایت کرد؟
دائما این جمله را شنیدم که «فیلمت دولتی است»! یعنی هر کارگردانی فیلم دفاع مقدسی ساخت دولتی و حکومتی میشود؟ به این فیلمسازان انگ دولتی بودن میزنند و بعد مینشینند، فیلم «نجات سرباز رایان» را میبینند و برایش کف میزنند و میگویند به به! اما در مقابل، به قصههایی که از قهرمانان مملکت خودشان تبدیل به فیلم شده است انگ دولتی میزنند. جای تأسف است.
«حکایت عاشقی» بدون سرگروه اکران شد؟
بله- متاسفانه به دلیل عدم همکاریها نه تنها بدون سرگروه بلکه در سانسهای مرده و چرخشی فیلم به نمایش در آمده است.حتی 2سینمای شاخص پایتخت – فرهنگ و آزادی – هم در اکران فیلم به ما کمک نکردند. مورد دیگری که همین جا باید مطرح کنم این است که متاسفانه این دو سینما پیشانی تهران هستند و این طور جا افتاده است که اگر فیلمی در این سینماها اکران نشد یعنی فیلم ضعیفی است.
چرا همزمان با تهران در مناطق غرب کشور که غالبا کردزبان هستند اکران نشده است؟
این هم معضل دیگری است.چندین روز است که دارم برای اکران فیلم در این مناطق که تنها 2سالن سینما دارند تلاش میکنم اما خوب هنوز همکاری لازم صورت نگرفته است.این عدم اکران همزمان به فیلم لطمه میزند.
یک سوال دیگر. «حکایت عاشقی» در اسپانیا و کانادا به نمایش در آمد. فضایی که مردمش از دفاع مقدس تصوری ندارند. بازخورد این اکران چگونه بود؟
فوق العاده- «حکایت عاشقی» در جشنوارههای فیم مونترال کانادا و بارسلونای اسپانیا به نمایش درآمد وجوایز بهترین فیلم و بهترین فیلمنامه را دریافت کرد. از نظر آنها «حکایت عاشقی» روایتی از جنگ 8ساله بود که مظلومیت ایران را به بهترین نحو به تصویر کشیده بود.حتی به من گفتند که در این فیلم کاملا این موضوع به تصویر کشیده شده بود که شما برای صلح میجنگیدید.
و نظر تماشاچیان جشنواره سی وسوم فیلم فجر درباره این فیلم چه بود؟
من در برج میلاد و پردیس ملت فیلم را با مخاطبان تماشا کردم.خوشبختانه تماشاچیان ناراضی نبودند و تا لحظه پایانی کسی سالن را ترک نکرد. در این جشنواره دیپلم افتخار بهترین بازیگر نقش مکمل مرد هم به «بهمن زرین پور» برای «حکایت عاشقی » رسید.
روزان/مستند پروانه معصومی درباره مادر"سوختهسرایی"
روزان نیوز- پروانه معصومی مستندی دربارهی مادر "رضا سوخته سرایی" میسازد.
پروانه معصومی مستندی دربارهی مادر "رضا سوخته سرایی" قهرمان کشتی میسازد.
این بازیگر پیشکسوت گفت: تصاویر این مستند را با عنوان «قهرمان مادرم» در سال 87 در علیآباد کتول و تهران گرفتم که بعد از فوت شدن مادر آقای سوخته سرایی، این کار متوقف شد.
وی ادامه داد: در این کار که حدودا 30 دقیقه خواهد شد به ارتباط این قهرمان کشتی با مادرش میپردازم که تاثیر بسزایی در قهرمانیهای رضا سوخته سرایی داشته است.
معصومی اظهار امیدواری کرد که به زودی تدوین این کار آغاز شود و ژیلا ایپکچی مانند کارهای قبلی این کار را انجام دهد.
این بازیگر که سالها است فیلمنامهای با موضوع «حج» را آماده ساخت دارد،درباره آن گفت: متاسفانه هنوز سرمایه لازم برای ساخت این فیلم سینمایی فراهم نشده است. فیلمی که در حال حاضر ساخت آن موضوعیت دارد و برای من نیز بسیار مهم است و امیدوارم شرایط ساختش توسط کارگردانی خوب فراهم شود.
پروانه معصومی درباره آخرین فعالیت بازیگریاش نیز اظهار کرد: آخرین کارم فیلم سینمایی «انتهای خیابان مهر» به کارگردانی کامران قدکچیان است. متاسفانه پیشنهاداتی که میشود مناسب نیست و اگر آنها را قبول کنم، حیثیت 43 سال فعالیتم را از بین بردهام. مگر گذشته کاری من چقدر ارزان است که به همین راحتی آن را به فروش بگذارم؟! بنابراین در نهایت ترجیح میدهم هر کاری را قبول نکنم.
سیاست روز/چرا پس از گذشت بیش از سه دهه هنوز برای جشنوارههای خارجی استراتژی مشخصی نداریم؟
چند كيلو فيلم براي مراسم سياهنمايي
پرداختن به سوءمديريت مديران فرهنگي درخصوص حضور فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي خارجي شايد بتواند ساعتها و روزها وقت لازم داشته بشد. شايد بشود مثل پاورقيهاي هرروزه روزنامه به آن پرداخت، اما مطول شدن آن هم چندان منطقي نيست و بايد به نحوي آن را موجزتر كرد. اين بخش پاياني بررسي مشكلي است كه در سينماي ما اپيدمي شده و تغيير دولتها هم نه تنها دردي را دوا نكرده كه در برخي موارد درد را بيشتر هم كرده است.
فيلمهايت را براي تخريب ايران دوست دارم
كافي است نگاهي به فيلمهايي كه طي همين يكي دو سال اخير در جشنوارههاي خارجي حضور داشتند بيندازيم. آن وقت به وضوح مشخص ميشود كه اغلب فيلمهاي ايراني كه در جشنوارههاي خارجي حضور يافتهاند و صاحب عنوان و جايزه شدهاند، نه تنها آبرويي براي ايران كسب نكردهاند، بلكه برخي از آنها كار را به بيآبرويي كشاندهاند.
حتي فيلمهاي خوب و شريفي مثل «شيار ۱۴۳» نرگس آبيار هم در زمره همين فيلمها قرار ميگيرد. فيلم داستان يك مادر چشمانتظار را روايت ميكند. بسيار فيلم اثرگذاري است كه كمتر بينندهاي را با خود همراه نميكند. اما در پس همين فيلم خوب با بازي يك بازيگر فوقالعاده، چه چيزي از جامعه ايراني به نمايش در ميآيد؟ زندگي آدمهاي ايراني جز در يك روستاي تقريبا عقبافتاده نمود ديگري دارد؟ حالا در كنار اين فيلم مثل «هيس دخترها فرياد نميزنند» خانم درخشنده را درنظر بگيريم. چه ميبينيم؟ فكر ميكنم نيازي به توضيح اضافه نيست. حالا اگر «قصهها»، «عصباني نيستم»، «خانوم»، «چند مترمکعب عشق» و... را هم درنظر بگيريم چه نتيجهاي به دست ميآيد؟
ذوقزدگي از جايزههاي خارجي
آنچه در دوره دولت قبلي رخ داد، دقيقا و شايد به مراتب بدتر در اين دولت هم تكرار شد. دولت يازدهم كه خود را منتقد دولت قبلي ميدانسته و ميداند، اگر در هيچ موردي عملكرد نعل به نعل با دولت قبلي نداشته باشد، قطعا در حوزه سينما عينا عمل كرده است.
بيتوجهي به حضورهاي بينالمللي سينماي ايران در جشنوارههاي خارجي و
اتفاقا ذوقزدگي از اين جايزههايي كه به نام سينماي ايران ثبت ميشود، اما به كام
ديگران است مشكلي است كه ظاهرا قرار نيست حل بشود.
همين چند وقت پيش رئيس سازمان سينمايي كشورمان كه اتفاقا جانشين جواد شمقدري هم شد تا اشتباهات گذشته تكرار نشود در يك موضعگيري عجيب در آیین روز سینما و تجلیل از برگزیدگان سینما در شیراز اعلام كرد كه «جشنوارههاي بينالمللی که در حوزه سینما برگزار ميشود بدون حضور سینماگران ایران وجاهت ندارد»
اما اين همه اظهارنظرهاي عجيب آقاي رئيس نبود. او هم مثل نفر قبلي اظهاراتي شبيه لابي براي گرفتن اسكار داشت «امروز سینماگران اروپایی و آسیایی برای اینکه در مقابل هالیوود بایستند دست به دامن سینمای ایران ميشوند. ما با فلسفه نیز این کار را کردیم؛ بدین خاطر است که امروز یونانیها دوباره فلسفه را از ما ميآموزند. هیچ جشنواره جهانی بدون فیلمهاي ایرانی نمود و بروز ندارد.»
اما آقاي ايوبي معلوم نكرد فيلمهايي كه از ايران به جشنوارههاي خارجي ارسال ميشوند براي وجاهت سينماي ايران و خود ايران چه كردهاند؟ آيا صرف گرفتن جايزه از فلان جشنواره خارجي نشاندهنده رشد سينماي ايران است و اين فيلمهاي ايراني هستند كه به جشنوارههاي خارجي اعتبار ميبخشند؟ يا اينكه حضور فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي خارجي اعتبار و آبروي ايران را دچار خدشه ميكند.
بالندگي يا بال بال زدن؟
حجتالله ایوبی در دیدار با جمعی از کارآفرینان و فعالان اقتصادی هم گفته بود: «سینمای ایران سال گذشته در جشنوارههاي مختلف ۲۲۲ بار جایزه کسب کرده که این نشان از بالندگی سینمای کشورمان دارد.»
اما مديران سينمايي چه در اين دولت و چه در دولتهاي گذشته مشخص نكردند كه با چه متر و معياري حضور فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي خارجي را بررسي ميكنند كه همواره از آن نتايج دلخواه بيرون ميآيد و كوچكترين شك و شبههاي هم در ذهن آقايان نقش نميبندد كه نكند فلان فيلم براي نشان دادن تصوير مورد نظر دشمنان ايران از كشورمان مستحق دريافت جايزههاي دلاري ميشود؟
واقعا چنين موضوع مهمي نياز به بررسي بيشتر و دقيقتر نداشته و ندارد؟
آيا وقت آن نرسيده كه مديران ما به جاي آنكه به فكر ميز و صندلي رياست خود باشند و يا بخواهند كارنامه يا رزومه خود را با هر اتفاق بيربط و يا حتي ناصواب، رنگين كنند و بعدا بتوانند براي خود اعتباري كسب كنند؟
آيا قرار نيست سينما به عنوان يك ابزار مهم و تاثيرگذار، بدهي خود را به انقلاب اسلامي بپردازد و اساسا مديران اين حوزه به چنين موضوعي فكر ميكنند؟
وقتي اكثر فيلمهايي كه در كشورمان ساخته ميشوند، براي هزينهكردهايشان دست خود را در جيب بيتالمال ميكنند و از بودجه جمهوري اسلامي ارتزاق ميكنند، نميتوان توقع داشت كه هر تصوير سياهي را به نام فيلم ثبت نكنند و بعد هم با همين فيلمهاي سياه در جشنوارههاي خارجي دور نزنند و جايزه نگيرند؟
مديران و مسئولاني كه از رشد جوايز فيلمهاي ايراني در جشنوارههاي خارجي ذوقزده ميشوند يا فيلمها را نديدهاند و يا اگر ديدهاند آن را نفهميدهاند كه براي فيلمي كه به ايران و نظام اسلامي فحش ميدهد، كف ميزنند و دسته گل ميفرستند و آنرا به حساب مديريت اثربخش خود مينويسند!
شهروند/روابط عمومی صدا و سیما اعلام کرد: مجری شبکه سه (عادل فردوسیپور) بدون هماهنگی با سازمان اقدام به گفت و گو با ظریف کرده است سر افرازی ضرغامی
شهروند| ٢روز بعد از ماجرای جلوگیری از پخش مصاحبه عادل فردوسیپور با محمدجواد ظریف در برنامه ٩٠، آن هم توسط محمد سرافراز رئیس سازمان صداوسیما، دامنههای این اتفاق چنان گسترده شده که حالا دیگر به جز دو دسته از ایرانیان، همه منتقد این اقدام آقای سرافراز شدهاند؛ آن دو دسته هم اینها هستند: یکی «دلواپسان» و دیگری «از همه جا بیخبران.»
در ایران جز این دو دسته، هرکه هست منتقد این اقدام رئیس تقریبا جدید صداوسیما شده، چون او جلوی پخش مصاحبهای را گرفت که احتمالا میتوانست رکورد پربینندهترین برنامههای صداوسیما را هم بشکند؛ «مصاحبه دو محبوب.»
اولی یعنی عادل فردوسیپور، یکی از موفقترین مجریان و برنامهسازان بیشتر از دودهه اخیر ایران است که اگر انصاف بدهیم، برنامهاش-٩٠- هر هفته میلیونها ایرانی را با رسانهای آشتی میدهد که دیری است خیلیها با آن قهر کردهاند و دومی یعنی محمدجواد ظریف، وزیر امورخارجه دولت تدبیر و امید. وزیری که درمیان همتایان پیشیناش درهمین تاریخ سیوچند ساله اخیر، یک سروگردن از همه بالاتر ایستاده و ایرانیان او را بهعنوان مرد روزهای سخت و نفسگیر مذاکره با قدرتهای جهانی میشناسند. میگویند اوست که برایشان از وین و لوزان و ژنو بشارت روزهای بهتر به سوغات آورده است. حالا حسابش را بکنید که یکی بیاید و جلوی پخش مصاحبه این دومحبوب را از تلویزیون بگیرد؛ کمترین واکنش به این اقدام شاید نقد باشد.
محمدجواد ظریف همین روز گذشته بعد از ماهها سکوت فیسبوکی، چنانکه قابل حدس بود که به این اقدام صداوسیما واکنش نشان داده باشد، به استاتوس کردن بیتی از خواجه شیراز بسنده کرد و مدعیان را به دست طبیعت حوالت داد. او در صفحه شخصیاش در فیسبوک نوشت: «تو با خدای خود انداز کار و دل خوشدار... که رحم اگر نکند مدعی، خدا بکند». عادل فردوسیپور هم که معلوم است چه حالی میتواند داشته باشد؛ هرچند که نتواند حرفی در رسانهها بزند. به هرحال او کارمند رسمی همان سازمانی است که محمد سرافراز رئیس آن است و مرئوس چارهای به جز تمکین از رئیسش ندارد. دیروز البته وبسایت خبری- تحلیلی انتخاب به نقل از یک منبع آگاه نوشت که آقای وزیر، عادل را از هرگونه درگیرشدن درحواشی موضوع برحذر داشته است؛ آن هم از طریق یک پیامک موبایلی. گفته میشود ظریف برای عادل فردوسیپور نوشته است: «شنیدم فشار آوردند، از طرف من هیچ نگران نباشید، پخشنشدن مصاحبه اصلا برای من مهم نیست. بیجهت درگیر نشوید». صحت فرستاده شدن چنین پیامکی از طرف ظریف به فردوسیپور را میتوان از لحن پست فیسبوکی وزیرخارجه هم تأیید کرد که به جای اعتراض به صداوسیما، ترجیح داده کار را به خدای خود واگذار کند.
اینها همه درحالی است که روز گذشته اگرچه شخص محمدجواد ظریف و یا وزارت متبوع او، دست به اعتراضی عریان نسبت به سیاسیکاری مستتر در این اقدام نزدند، اما به جای ظریف هواداران و حامیان دولت زبان به اعتراضهای گسترده گشودند و این اقدام آقای سرافراز را مورد انتقاد قرار دادند. دامنه این اعتراضها تا آنجا کشید که رئیس نوپای سازمان صداوسیما در فاصله اندکی بیشتر از یکسال که از دوره ریاستش بر این سازمان میگذرد، بسیار جناحیتر و یکجانبهنگرتر از سلفش یعنی عزتالله ضرغامی معرفی و شناخته شد و خیلیها او را همتراز با دلواپسان منتقد توافق ایران و قدرتهای جهانی بر سر برنامه هستهای دانستند. خیلیها هم نوشتند که او با اقدام به جلوگیری از پخش این مصاحبه، درواقع دست به همنوایی آشکار با منتقدان دولت حسن روحانی زده است. شاهد مثال این انتقاد هم، جهتگیری یکسویه و تندوتیزی بود که منتقدان آقای سرافراز دیروز میگفتند او در یکسال گذشته علیه دولت اتخاذ کرده است. محمد سرافراز را ما البته نمیدانیم چرا آنگاه که در صداوسیما روی کار آمد، عدهای بهعنوان فردی میانهرو معرفی میکردند و با فرش قرمز به استقبالش میرفتند اما نیمنگاهی به سوابق فکری و سیاسی او- هرچند درمیان اهالی سیاست گمنام بود- همان زمان موید این معنا بود که آقای سرافراز به لحاظ عقیدتی و سیاسی در جناح مخالف اصلاحطلبان تعریف میشود. سرافراز ٥٥ساله فعالیت رسانهای خود را در تحریریه روزنامه رسالت آغاز کرده بود که از دیرباز به جز دورانی کوتاه، یکی از سرسختترین روزنامههای منتقد دولتهای اصلاحطلب بوده است.
با این وصف گروهی میگویند شاید بیراه نباشد اگر ناظران فرهنگی، سیاسی و اجتماعی معتقد باشند که به قول قدیمیها، محمد سرافراز دست عزتالله ضرغامی را درشیوه مدیریت صداوسیما از پشت بسته است و چه بسا باید منتظر اقدامات دیگری در راستای به حاشیه راندن تفکر دولت اعتدالگرای یازدهم در سازمان صداوسیما باشیم.
فرهیختگان/دعوت به تماشای فیلم «در دنیای تو ساعت چند است؟» به بهانه توزیع در شبکه خانگی
آنِ عشق نوستالژیک
کلود مونه نقاش امپرسیونیست فرانسوی (۱۹40-۱۸۴۰) در نامهای به یکی از دوستانش میگوید: «این کومهها در مزرعههای خالی بهمثابه اشیایی آینهمانند در جادهای بازند که در آن عوامل موثر زیستمحیطی، تاثیرات جوی، وزش باد و تاثیرات نور میرای خود را متجلی و آشکار میسازند. عرضه آنچه من «آنیت» مینامم، «هاله» اشیا، نوری واحد که بر سر هر آنچه موجود است، میگسترد.» کلود مونه تصمیم گرفته بود به جای نقاشی از خود اشیا یا مناظر، هاله منبعث از اشیا و آنیت نورانی ملهم از آن شیء را به تصویر بکشد. بنابراین او در نقاشیهایی از موضوعی واحد مانند «کلیسای جامع روئن» و «کومهغله» دست به کشیدن تصاویری سلسلهوار از موضوع خود زد. صفییزدانیان در اولین فیلم سینمایی بلند خود دست به همین تجربه کلود مونهای زده است. او برای اینکه عشق نوستالژیک شخصیت اصلی خود «فرهاد» را به تصویر بکشد خود اتفاق را نشان نداده است؛ بلکه، آنیت و هاله نورانی دور عشق را به تصویر کشیده است. عشقی سوزنده و پرشور که زندگی فرهاد را حفظ کرده است. فیلم با نمایی از حضور «گیلهگل» (لیلا حاتمی) در ترمینال شروع میشود. او پس از یک سفر طولانی چندساله از شهر پاریس به زادگاه خود، رشت بازگشته است. گیلهگل حتی برای مراسم ختم مادر مرحومش به رشت برنگشته بود. گویی گذشته خود را در جایی گذاشته و از آن فرار کرده است. پس از ورود گیلهگل در ترمینال، فردی به اسم «فرهاد» (علی مصفا) به پیشواز او میآید. فرهاد خودش را معرفی میکند و گیلهگل را سوار تاکسی میکند و بار او را در ماشین میگذارد. بنابراین بهطور مشهودی فرهاد مانند فرهاد کوهکن اسطورهای در عشق خود غرق شده است و در دنیای خیالی خود با خاطرات نوستالژیک گیلهگل سپری میکند. گویی او با نگاه به ساعت و بررسی تفاوت «زمانی» دو شهر «رشت» و «پاریس» فاصله دو مکان را بر هم میزند و در کنار هاله نورانی عشقش زندگی میکند. تصاویر صفییزدانیان از توازی زندگی در دو دنیای «دنیای واقعی» و «دنیای خیالی» فرهاد به طرز معجزهآسایی تاثیرگذار و دقیق درآمده است. زندگی در شهر رشت در دنیای واقعی است و زندگی در هاله عشق گیلهگل در شهر پاریس در دنیای خیالی فرهاد وجود دارد. گویی کارگردان، فرهاد را که دچار «آفاسیا» (زبانپریشی) در دنیای عشق خویش شده است به خوبی میشناسد.
فرهیختگان/نگاهی به نمایش «خاطرات و کابوسهای یک جامهدار...»
تاریخ وخشونت
امانوئل کانت فیلسوف آلمانی (۱۷۲۴-۱۸۰۴) معتقد بود که تنها اراده خیر و حسننیت مفاهیمی هستند که ذاتا خوب هستند. حسننیت به معنی انجام وظیفه است و تنها دلیل برای انجام وظیفه انسان، همان کنش او است. بنابراین انجام وظیفه نباید هیچ دلیل دیگری داشته باشد. پس اگر کسی از ترس مجازات یا به بهانه پاداش، وظیفه خود را انجام بدهد، تکلیف خود را انجام نداده است. همین رویکرد را در تئاتر علی رفیعی شاهدیم؛ نمایشی که به زندگی امیرکبیر، صدراعظم دربار ناصرالدین شاه میپردازد. امیرکبیر دغدغه انجام وظیفه دارد و خود را تنها مسئول احقاق حق «عموم مردم» میداند. اما توطئهها و حواشیای که در دربار قاجاریه در جریان است، زندگی را از او میگیرد. علی رفیعی مانند آثار برتولت برشت و بالاخص نمایشنامه «گالیله» ابتدا قتل میرزا تقیخان فراهانی را به دست مزدوران فاسد به تصویر میکشد و در ادامه قصد دارد این روند خشونتزای تاریخی را به رخ تماشاگر بکشد؛ روندی مملو از خون و شکنجه که مخصوص انسانهایی است که آرمان عدالت و وطنپرستی دارند. علی رفیعی در نمایشنامه بسیار بلند خود در تالار وحدت از اپیزودهای متعدد و روایتی ترکیبی از تئاتر اپیک و ارسطویی بهره میجوید. شخصیتهای او بسیار پخته هستند و مانند «ریچارد سوم» و «مکبث» سرشار از شقاوت و خشماند.
آنها یک هدف بیشتر ندارند و آن مقصود «قدرت» و «ثروت» است و تنها میرزا تقیخان امیرکبیر از این امر مستثنی است. روایت زندگی ناصرالدین شاه، برادرزن امیرکبیر و یکی از شاههای مستبد و به دور از خرد تاریخ ایران به صورتی خاکستری صورت گرفته است؛ یعنی او را نه در دنیای سیاهی و نه در دنیای سفیدی نمایش داده است؛ بلکه کاراکتر او را مانند یک «کودک سادهدل» به تصویر کشیده است. بسیاری از اپیزودهای این نمایش متوجه عشق شاه به امیرکبیر و سوگولی دربارش است. بنابراین شخصیت چندبعدی و پیچیدهای برای او در نظر گرفته شده است. اما دیگر کاراکترها بهشدت تکبعدی هستند و در راه رسیدن به هدف از هیچ وسیلهای حتی قتل میرزا تقیخان فراهانی نمیگذرند.
قانون/نشست رسانهای مجموعه جدید آزاده اخلاقی برگزار شد
بازسازی تصویری تاریخ 150 ساله
گروه فرهنگ و هنر
نشست رسانهای پروژه جدید آزاده اخلاقی، ديروز در گالری محسن و با حضور محمود کلاری مدیر عکاسی پروژه،امید روحانی، ایرج رامینفرطراح لباس، آزاده اخلاقی کارگردان، احسان رسولاف تهیه کننده، علی عابدینی طراح چهرهپردازی، مریم مستوفی دستیار کارگردان، پیمان جعفری مدیر تولید پروژه و جمعی از اصحاب رسانه برگزار شد.
در ابتدای این نشست امید روحانی که اجرای این نشست را برعهده داشت درباره پروژه جدید آزاده اخلاقی گفت: مجموعه قبلی آزاده اخلاقی به روایت 17 مرگ شخصیتهای تاریخ معاصر اختصاص داشت. پروژه بعدی او که اکنون در مرحله پژوهش و پیدا کردن لوکیشن و طراحی چهره و صحنه است روند متفاوتی دارد، این پروژه ویژگیهای یک کار سینمایی را دارد و میتوان گفت ازپروژههای سینمایی نیز سنگینتر است.
وی با اشاره به اینکه پروژه جدید اخلاقی از 150 سال قبل تا دوران انقلاب را شامل میشود، ادامه داد: پروژه بسیار عظیم و تاریخی ای است و بر حوادثی که هریک نقطه عطف تاریخ ایران محسوب میشوند تاکید دارد. در این روند صحنهها باید بازسازی و سپس عکاسی شوند. خانم اخلاقی در این پروژه بسیار حرفهای برخورد کرده و بهترین افراد در هر حوزه را برای کار انتخاب است.
ازدوران مشروطه تا دوران سازندگي
آزاده اخلاقی نیز در این نشست درباره پروژه جدید خود گفت: مقطع تاریخی این پروژه از انقلاب مشروطه تا سال 1375 را شامل میشود. این مجموعه برخلاف کار قبلی من یعنی «به روایت یک شاهد عینی» بازسازی مرگهای تراژیک تاریخ معاصر نیست بلکه کاری روایت محور است و یکسری اتفاقات است که در تاریخ ما رخ داده ، نشان میدهد.
وی افزود: تسلسلی در
قیامهای مردمی
ایران وجود دارد که تکرار میشوند، همچنین سرکوبهایی در این تاریخ انجام شده که موجب زندان و شکست شده است، از
میان آنها سه دوره را انتخاب کردهام که حوادثی تکرار شونده هستند؛ مانند کودتای 1299، کودتای 28 مرداد،
پایان جنبش مشروطه و... که اینها
براساس اهمیت ارزشگذاری شده و برای پروژه انتخاب میشوند. کارگردان پروژه «به روایت
یک شاهد عینی» همچنین
اظهار کرد: مدتها
پیش از زمان تحقیقات پروژه «به روایت
یک شاهد عینی»
به چیدمان تصویر و اینکه بازیگر در کجای قاب باشد فکر میکردم. در واقع ما کادر اصلی را مشخص میکنیم، برای آن استوری برد چیده
شده و در نهایت عکسها گرفته میشود. برای این
پروژه از بازیگر حرفهای استفاده نکردهایم، آنان یا بازیگران تئاتر هستند یا از هنروران استفاده کردهایم و
حتی فرصت این نبود که با آنها آشنا شوم اما استوری برد و عکسهای
مستند برای کار به ما بسیار کمک کرد.
اخلاقی با اشاره به اینکه من بیشتر از آنکه عکاس باشم آرشیویست هستم ،گفت: این عکسها مستند تاریخ ایران و جهان اند و برای من مرجع هستند. مثلا عکس 16 آذر عکسی است که از عکس کاوه گلستان در سال 57 برای خلق آن استفاده کردهام.
وی ادامه داد: در مجموعه قبلی بسیاری از عکسها مرجعی در عکسهای جهان، یا نقاشی داشت و چند ماه روی جمع کردن عکسها کار کردم که مردهای در آنها وجود داشت. مثلا عکس میرزاده عشقی، از عکسی مربوط به تظاهرات دانشجویی در آمریکا برداشت شده است.
ثبت وقايع ديروز با لنز امروز
این هنرمند همچنین درباره اینکه آیا عکسهای او نشان دهنده تاریخ هستند، اظهار کرد: من ادعا نمیکنم که این عکسها واقعا قدیمی هستند، تنها میخواستم با دوربین امروز نورافکنی بر تاریخ بیفکنم و مانند یک کارآگاه آن را کشف کنم تا ببینم در آن لحظه چه اتفاقی افتاده است و آن را به صورت واضح در اختیار مخاطب بگذارم.
اخلاقی افزود: به دلیل تناقضاتی که وجود دارد نمیتوان تاریخ را دقیقا بازسازی کرد و من تنها میتوانم حس کلی خودم را از تحقیقات ارائه کنم و این عکسها نیز مدعی بازسازی دقیق تاریخ نیستند.
کارگردان پروژه «به روایت یک شاهد عینی»همچنین با بیان اینکه مجموعه جدید هنوز عنوانی ندارد،گفت: پروژه قبلی من مجموعهای از خاطرات، گزارشات و تفصیلات بود و این بار وسواس من کمی بیشتر شده است. آن پروژه کمی مرا ترساند و رفتاری که مخاطب میکرد موجب شد تا ترس من بیشتر شود به این دلیل که مخاطبان احساس میکردند این عکسها واقعی هستند در حالیکه من برای این ملت بیتصویر، تصویرهایی میسازم و حالا مخاطب فکر میکند که این عکسها واقعی هستند و حتی گافهای مرا هم به عنوان واقعیت پذیرفتهاند درحالیکه هستند عکسهایی در مجموعه قبلی که اشتباهاتی دارند و میشد بهتر و دقیقتر کار شوند.
روايتي به شيوه فيلمهاي مستند
احسان رسولاف، تهیهکننده این پروژه نیز در سخنانی اظهار کرد: سال 1390 بود که آزاده اخلاقی با ایده «به روایت یک شاهد عینی» به سراغ ما آمد، ایده او به نظر ما اتفاقی مهم بود و اتفاق افتادن آن نیاز به پروداکشن داشت. پروژه او در عرصه هنرهای تجسمی متعارف نبود و تجربه نشده بود. فرآیند پروژه بسیار دشوار برنامهریزی و به شکلی فشرده پیش رفت و تولید شد تا اینکه در سال 91 به نمایش گذاشته شد.
این پروژه شبیهسازی چند سریال تاریخی به شکل موازی است و پیچیدگیهای خاصی دارد که شاید در سریالها نیز تاکنون رخ نداده است. گروه مستندی نیز در کنار ما مشغول به کار هستند، تا در زمان نمایش مجموعه دوم یک فیلم مستند نیز از روند تولید پروژه به نمایش گذاشته شود.
رسولاف درباره شکل نمایش مجموعه جدید آزاده اخلاقی نیز گفت: عکسهای این مجموعه ابعاد مختلفی دارند و به شرایط متفاوتی برای نمایش نیاز دارند به همین دلیل به نظر نمیرسد که نمایش آنها درون گالری ممکن باشد. این آثار ادیشنهایی به شکل معمول خواهد داشت و به علاوه یک ادیشن موزهای نیز از آنها وجود خواهد داشت که میتوانند اثر را در سایز دلخواه خود به نمایش بگذارند.همچنین همزمان با نمایشگاه، کتابی از عکسها، اسناد و نقاشیهای مرتبط با این پروژه نیز ارائه خواهد شد، در مورد مجموعه نخست خانم اخلاقی گالریها و موزههایی بودند که به برگزاری نمایشگاه «به روایت یک شاهد عینی»علاقه داشتند با این حال ما آن نمایشگاهها را به مجموعه دوم موکول کردیم.
ایرج رامینفر طراح صحنه این پروژه نیز در این نشست گفت: درحال حاضر این پروژه به سرانجام نرسیده است و من اکنون حرفی برای گفتن ندارم. این پروژه واقعا سنگین است و با این حال بسیار به آن علاقهمندم. من پروژه قبلی خانم اخلاقی را دیدهام و بسیار برایم جذاب بود و با کارهای من در سینما و تئاتر متفاوت است. یکی از مشکلات من در سینما این بود که زحمات بسیاری که کشیده میشد به هدر میرفت اما این عکسها بازسازی تاریخ است که البته با دقت بالایی انجام میشود. باید تمام وقت برای این مجموعه کار کرد تا حتی یک شیء کوچک نیز با تاریخ عکس متفاوت نباشد.
يك پروژه تحقيقاتي
وی درباره طراحی لباس این مجموعه نیز اظهار کرد: در مورد لباس این مجموعه باید بگویم که در واقع کار ما طراحی نیست بلکه بازسازی است. با توجه به تحقیقاتی که خانم اخلاقی انجام دادهاند، این شکل از کار ضروری است زیرا تحقیقات ایشان به شکلی بود که من احساس میکردم از تاریخ چیزی نمیدانم.
پیمان جعفری، مدیرتولید این پروژه نیز گفت:خانم اخلاقی با محققان بسیاری برای پروژه خود صحبت کرده است، حاصل این تحقیقات جمع شده است و اکنون در حال تصمیمگیری برای انتخاب از میان آنها هستیم به این نتیجه برسیم که آنها را چگونه نشان دهیم. به علاوه انتخاب بازیگر، طراحی چهرهپردازی، طراحی صحنهو لباس و ... نیز از دیگر کارهای پروژه است تا در نهایت مرحله عکاسی آغاز شود.
قدس/عکاسان تئاتر مشهد در گفت و گو با «قدس»:
تشکیل انجمن عکاسان تئاتر به این هنر اصیل کمک می کند
مهدیه قمری: در سال ۱۳۹۳ فعالیت گروههای نمایشی مشهد چشمگیر بوده و این امر سبب شد تا عکاسان تئاتر مشهد نیز حضور فعال تری در این عرصه داشته باشند و با عکس هایی که از اجرای تئاترهای مشهد خلق کردند، در جشنوارههای گوناگون ملی و بین المللی نیز بخوبی بدرخشند.
به نظر میرسد، از ابتدای سال جاری حضور عکاسان تئاتر مشهد در تئاترشهر کمرنگ تر از گذشته شده که این امر مستلزم بررسی علل گوناگون آن است. بنابراین در این گزارش با دو نفر از عکاسان تئاتر مشهد همکلام شدیم تا به بررسی علل کمرنگ شدن حضور عکاسان در عرصه تئاتر مشهد بپردازیم.
لزوم توجه به تشکیل انجمن عکاسان تئاتر در مشهد
در این زمینه به سراغ دکتر مهرداد مزاری (مسیحا) که دانش آموخته رشته پزشکی است و سابقه فعالیت عکاسی و به طور خاص عکاسی تئاتر مشهد را دارد، میروم. او که برگزیده مسابقه عکس سی و سومین جشنواره بین المللی تئاتر فجر در دو بخش و مدرس شماری از كارگاههای عكاسی تئاتر در مشهد و شهرهای دیگر کشور بوده است، در ارتباط با عکاسی تئاتر میگوید: عکاسی تئاتر اساساً در دو بخش خبری و حرفهای است، بنابراین تفاوتهای عمدهای میان این دو نوع پوشش تصویری از هنرهای نمایشی وجود دارد.
مسیحا، مهارتهای تکنیکی عکاسی را همراه با چاشنی دیدگاه هنری و تلفیق آن با اطلاعات این هنر میداند و بیان میکند: به عنوان مثال عکاس خبری سینما باید بداند که سکانس، پلان یا دکوپاژ چیست و عکاس تئاتر باید حداقل مفاهیم کلی مانند میزانسن، آکسوار و... را بشناسد.او بر تفاوت ماهیت کار عکاس حرفهای تئاتر با عکاس خبری تأکید میکند و میافزاید: تهیه کننده معمولاً با مشورت کارگردان، عکاس را انتخاب میکند که بتواند با حضور در تمرینات و اجراها افزون بر ثبت تصاویر جذاب، به کشش تماشاگر به تئاتر از یک سو و به کارگیری دیدگاههای کارگردان در آثار خود از سوی دیگر مفاهم کلی نمایش را به تصویر بکشد.
این عکاس برگزیده سی و سومین جشنواره بین المللی تئاتر با تأکید بر اینکه در مواقعی حق را به سالنها و گروههای نمایشی دادهام که به هر عکاسی اجازه ورود به سالن را ندهند، خاطرنشان میکند: در بسیاری از موارد شاهد حضور عکاسانی بودهایم که با ایجاد سر و صدا، رفت و آمدهای نابجا و حتی استفاده از فلش، تمرکز بازیگران و تماشاگران را مختل کردهاند.
مسیحا میگوید: تهیه کنندهای در تئاتر غیرحرفهای نیست و این مسأله سبب شده تا نام عکاسانی به عنوان عکاس رسمی یک نمایش ذکر شود که حتی یک بار هم عکاسی تئاتر انجام نداده و تجربهای ندارد، و میگوید: دو علت عمده برای پایین بودن حضور عکاسان مشهد در عرصه تئاتر وجود دارد که از آن جمله میتوان به کمبود عکاس تئاتر و غیرحرفهای بودن هنر نمایش در مشهد اشاره کرد، از سوی دیگر تئاتر شهر مشهد هنوز غیرحرفهای است و این امر در تمام زمینهها از تهیه و تولید گرفته تا تبلیغات و فروش کاملاً مشهود است.
او به این امر که تئاتر حرفهای افزون بر تمام مراحل خود، تهیه کننده، مدیر تولید و مدیر روابط عمومی دارد، تأکید میکند و میافزاید: در این نوع تئاتر، دستمزد هر فرد مشخص است، در حالی که در نوع غیرحرفهای آن موضوعات مالی مشخص نیست، بنابراین در فضای غیرحرفهای تئاتر، جایگاه عکاس نیز مشخص نیست و بیشتر گروهها به دنبال این هستند که به هر نحوی شده یک نفر را به عنوان عکاس کار خود معرفی کرده و تصاویری هم از نمایش را برای تبلیغات و آرشیو خود داشته باشند.
مسیحا میافزاید: نتیجه تمام این فرایندها و رفتارهای غیرحرفهای تئاتر باقی ماندن مقادیر فراوانی عکسهای بی ارزش و ضعیف از نمایشها و کناره گیری عکاسان تئاتر از هنر نمایش مشهد است.
این مدرس عکاس تئاتر تشکیل انجمن عکاسان تئاتر مشهد را همچون آجیل مشکل گشایی میداند که بواسطه ارایه کارت برای عکاسان این عرصه میتواند به حضور بیشتر آنها در عرصه تئاتر حرفهای و اجراهای عمومی در مشهد منجر شود.
اشکال از ساختاری است که معتقدم وجود ندارد
مهدی مصباحی با سابقه 6 ساله در عرصه عکاسی تئاتر هم دل پردردی دارد؛ زیرا عکاسی تئاتر را از گذشته تاکنون مهجور میداند و بیان میکند: اکنون کمرنگ شدن حضور عکاسان تئاتر شاید به معنای تأیید پررنگ بودن حضور پیش از این نیست.
او که برگزیده دو دوره در جشن اردیبهشت تئاتر خراسان رضوی است، خاطرنشان میکند: هنجار اقتصادی، وضعیت اقتصاد هنر و تغییر مناسبات فردی همراه با تغییر انگیزههای حضور، عدم کسب درآمد و شغل حرفهای به عنوان عکاس، کیفیت متوسط تولید، بی مصرف ماندن عکسها و شاید تا حدودی قدرنشناسی و عدم درایت و استفاده از فرصت حضور عکاسان توسط مسؤولان، میتواند علت کم فروغ شدن آتش زیر دیگی شود که گاهی برای پرشدن بیلان کار میجوشد.
مصباحی، اشکال را از ساختاری میداند که معتقد است، این ساختار وجود ندارد و اضافه میکند: در تشکیل یک ساختار با موضوع عکاسی تئاتر، دغدغهای در مدیران و تصمیم گیرندگان وجود ندارد و اگر عدهای اندک برای رسیدن به آن کوشیدند، در این مسیر پرمانع به نتیجه بلندمدت نرسیدند. این عکاس تئاتر که تاکنون سه نمایشگاه انفرادی عکس تئاتر برگزار کرده است، اظهار میدارد: تشکیل انجمن، توجه به آموزش، تشویق عکاسان جوان و هدایت علاقهمندان همراه با استفاده از تجربه افراد مجرب و تبدیل فرصتها به نعمت برای هیچ مسؤولی اولویت نیست.
او تصریح میکند: هویت بخشیدن به عکس تئاتر و عکاسی آن، در فراز و فرود و مسیری قرار دارد که ناگزیر باید پیموده شود و عزمی است که با حضور خود عکاسان تئاتر همراه با حسن مدیریت مسؤولان و برنامه و بودجه به مسیر درست هدایت شود.
قدس/گزارشی از گاردین
دختر هنرمند ایرانی در دل افغانستان
ندا طیبی هنرمند ایرانی است که خودروهای جنگی رها شده در افغانستان را به یک اثر هنری تبدیل میکند.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از خبرآنلاین، طیبی هنرمند 28 سالهی ایرانی است که یک سال پیش با ایدهی راه انداختن یک مجلهی هنری از تهران به کابل رفت. او زمانی که با محدودیتهای بازار رسانههای پولی افغانستان مواجه شد این ایده را به کلی کنار گذاشت. او در عوض، به سمت آثار به جا مانده از چند دهه درگیری در افغانستان کشیده شد. این هنرمند اعتقاد دارد که در کابل نمیتوان جایی را پیدا کرد که بتوان نشست و لذت بصری برد.
از این روی او به سمت یکی از مشخصترین نشانههای باقی مانده از جنگ یعنی تانکها رفت و تلاش کرد که آنها را با نگارههایی از زیباترین چیزهای موجود در کابل تزئین کند. محلهی خیرخانه در حومه کابل مکان بازی کودکان با تانکی به جا مانده از زمان اشغال افغانستان به دست نیروهای شوروی است، تانکی که با هنر دست ندا طیبی هویتی متفاوت به خود گرفته است.
برخی ممکن است به کار این هنرمند ایراد بگیرند که با تبدیل کردن تانکها به محل بازی باعث میشود که کودکان با ادوات جنگی احساس راحتی کنند و این مسئله در کشوری که در هر نقطهی از آن امکان روبهرو شدن با سلاحی به جا مانده از جنگ وجود دارد، بسیار خطرناک است. اما از نظر طیبی کمبود امکانات تفریح برای کودکان افغان مشکل بزرگتری است.
نایاب بودن این شکل از هنر در افغانستان چیزی نیست که باعث برجسته شدن طیبی میشود. بلکه رفتن او به افغانستان درست در زمانی که مردم این کشور دسته دسته به ایران و کشورهای اروپایی میروند چیزی است که او را متمایز میکند. او در ماه دسامبر سومین تانک را در دره پنجشیر و نزدیک به آرامگاه احمدشاه مسعود نقاشی کرده است.
قدس/یک سریال فاخر دیگر در راه است
سعدی به تلویزیون میآید
تحقیق و پژوهش سریال الف ویژه "سعدی" در مرکز گسترش فیلم نامه نویسی رسانه ملی به اتمام رسید.
به گزارش قدس آنلاین به نقل از تسنیم منصور براهیمی سرپرست نویسندگان سریال فاخر "سعدی" از اتمام پژوهش این مجموعه خبر داد و درباره انتخاب سعدی برای نگارش یک سریال به خبرنگار ما گفت:" سعدی عمیقا با فرهنگ ایرانی ما عجین شده و گشت و گذار او در منطقه و حضورش در دوره شکوفایی کامل تمدن اسلامی وقت و نیز علاقه به سعدی پس از انقلاب اسلامی در میان جوانان و نخبگان، وی را سوژه مناسبی برای نمایش تاریخ ایران و اسلام دوره زیست در تلویزیون معرفی کرد."وی درباره روش پژوهش این مجموعه افزود:" پژوهش "سعدی" در ساختار پیکارسکی که روش رایج دراماتورژی در امریکاست انجام شده و شامل ۵ مرحله پژوهش مقدماتی، مرحلۀ شکلگیری طرح داستانی کلی مجموعۀ "سعدی"، مرحلۀ نگارش متن گام به گام، مرحلۀ دیالوگنویسی و نگارش فیلمنامه و در آخر بازنویسی نهایی تولیدی است.
براهیمی در پایان با ابراز امیدواری از اتمام نگارش سریال "سعدی" تا پایان سال جاری اظهار داشت:" این مجموعه اوایل سال ۹۰ از سوی مرکز فیلم و سریال برون مرزی سفارش داده شد و مراحل تحقیقات اولیه آن نزدیک به یکسال طول کشید. پس از آن فرآیند پژوهش ساختارمند آغاز شد و تا تأسیس مرکز گسترش فیلم نامه نویسی سازمان ادامه یافت. پس از آن ادامه پژوهش و نگارش سریال در این مرکز به کار خود ادامه داد. "
مجموعه الف ویژه "سعدی" به سرپرستی منصور براهیمی در ۵۲ قسمت ۶۰ دقیقه ای که پژوهش آن در مرکز فیلم و سریال برون مرزی آغاز شده بود، در مرکز گسترش فیلم نامه نویسی رسانه ملی به نگارش در می آید.
کاروکارگر/رییس موسیقی فجر گفت:
تمهیدات لازم در قبال مصوبه آمریکایی
رییس سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر در واکنش به مصوبه اخیر کنگره آمریکا تاکید کرد درصورتی که این مصوبه تاثیری بر حضور مهمانان خارجی جشنواره بگذارد، تمهیدات و برنامههای جایگزین درنظر گرفته میشود.
حمیدرضا نوربخش رییس سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر درباره مصوبه اخیر کنگره آمریکا که مشکلاتی را پیش پای کسانی که قصد سفر به ایران دارند گذاشته و این امر میتواند بر حضور مهمانان خارجی جشنوارههای هنری ایران نیز تاثیر بگذارد به خبرنگار مهر گفت: کنگره آمریکا با این اقدام ناشایست خود بار دیگر ثابت کرد که در قبال ایران سیاستهای دوگانهای دارد و این خلاف آن چیزی است که طی چند ماهه اخیر و در روند مذاکرات ایران با کشورهای ۱+۵ دنبال شده است.وی با اشاره به اینکه این مساله در سطوح بالای دولت ایران پیگیری خواهد شد، بیان کرد: به هر حال امیدواریم با برنامهریزیهای مناسبی که از سوی دولت جمهوری اسلامی ایران انجام میگیرد، تمهیداتی برای مشکلات و تبعات این موضوع اندیشیده شود تا ما در جشنواره امسال موسیقی فجر مشکل چندانی نداشته باشیم.رییس سی و یکمین جشنواره موسیقی فجر افزود: تا لحظهای که با شما صحبت میکنم هیچ مشکلی برای حضور گروههای خارجی در جشنواره امسال بوجود نیامده اما ما در صورت بروز هر گونه مشکلی آماده واکنش هستیم تا هر گونه اختلال در جدول جشنواره را با برنامههای مناسبی جبران کنیم. به هر حال در زمان بروز چنین شرایطی باید آمادگی کامل داشت تا جشنواره موسیقی فجر طبق نظم و ترتیبی که پیشبینی کردیم، برگزار شود و مشکلی در این زمینه به وجود نیاید.
نوربخش در پایان گفت: تمام تلاش دبیرخانه جشنواره موسیقی فجر بر این مبناست که مصوبه اخیر کنگره آمریکا تاثیری بر کار ما نگذارد و همانطور که اشاره کردم در صورت بروز چنین مشکلی، تمهیدات لازم برای این کار اندیشیده خواهد شد.بر اساس این گزارش ، «باراک اوباما» با امضای لایحه بودجه سال آینده آمریکا، محدودیت های تازه برای ورود به این کشور را هم به عنوان بخشی از قانون بودجه تایید کرد.این محدودیت ها که ۱۰ روز پیش در مجلس نمایندگان آمریکا تصویب شده بود شامل بعضی شهروندان ۳۸ کشوری میشود که در حال حاضر بدون ویزا به آمریکا سفر میکنند.بر اساس فصل ۲۰۳ از متن بودجه سال آینده آمریکا - که بعد از تصویب سنا و امضای اوباما به قانون تبدیل شده - اگر شهروندان این ۳۸ کشور در پنج سال گذشته به کشورهای سوریه، عراق، ایران و سودان سفر کرده باشند، نمیتوانند مانند گذشته بدون ویزا وارد آمریکا شوند. به علاوه کسانی که تابعیت دوگانه این کشورها را هم دارند، از جمله ایرانیهایی که شهروند کشورهای معاف از ویزا مانند بریتانیا، استرالیا یا فرانسه هستند، باید با اجرای قانون تازه برای سفر به آمریکا درخواست ویزا کنند.
هنوز زمان مشخصی برای اجرای قانون تازه تعیین نشده است.
وطن امروز/نگاهی به فرم طراحی پوستر و هنر مفهومی در آثار سیدحمید شریفیآلهاشم
به رنگ آفتاب
نگاه هر فرد به عالم، نشانگر ارزشهایی است که به آنها باور دارد. عالم هر فرد را امکانات و قابلیتهایی که در اختیار دارد میسازد. عالم شهید، عالم شگفتیها و ارزشهایی است که هم با آنها آشنا هستیم و هم نسبت به آنها در غفلت به سر میبریم. هنرمند با امکانات و قابلیتهایی که دارد این ارزشها و شگفتیها را با گونهها و شیوههای مختلف ارائه میکند تا به ما یادآوری کند آنچه را که نسبت به آن بیتوجه یا کمتوجه شدهایم. در بحث هنر انقلاب اسلامی و دفاعمقدس این نگاه و خلق اثر در تبیین عالم شهود، حساس و مسؤولانه است.
تمام مکاتب هنری به جایگاهی تعلق دارند حتی آنها که مدعی آزادی هنرمند و عدم تعهد هنر به ارزشها یا اجتماع هستند به ناگزیر به پدیده دیگری دل بستهاند و همین دلبستگی یعنی تعهد آنها به یک وضعیت یا جریان. پس هنر بدون تعهد وجود ندارد. هنر انقلاب و دفاعمقدس با نگاه مسوولانه هنرمندان به ارزشهای اجتماعی و دینی پدید آمد. دفاع، از آن روی مقدس نام گرفت که دفاع از دین و میهن و مردم در برابر تجاوز بیگانگان بود و دفع تجاوز و شرارت دشمنان را بحق که امری ارزشمند و مقدس باید دانست. انقلاب اسلامی به ما آموخت که پیروی از حق، دشوار و همراه با موانع معلوم و نامعلوم خواهد بود. بسیاری از هنرمندان انقلاب و دفاعمقدس در آزمون بزرگ حمایت از انقلاب اسلامی و شرکت در عرصههای اجتماعی و جهاد در جبهههای تقابل با شرارت بیگانگان و کسب تجربههای ارزشمند با امکانات و قابلیتهایی که یک فرد میتواند در میدان عمل به دست آورد، آشنا شدند و این تجربهها را در بیان و خلق اثر هنری به کار بستند و برای هنرمندان معاصر، دفاعمقدس و انقلاب اسلامی پیش از آنکه موضوعی برای کار باشد، نشانگر یک وضعیت خاص است. وضعیتی که در رفتار و کردار و گفتار جمعی مردم این سرزمین با وجوه مشترک فراوان و اختلافات طبیعی، تعمیم یافته است و این عمومیت نگاه مردمی به ارزشها و آرمانها، کار هنرمند دفاعمقدس را با پیچیدگی و دشواری و حساسیت مواجه میکند. وضعیتی که موضوعات فراوان و قابل تامل در آن بسیار است.
به گزارش «صبح هنر» سیدحمید شریفیآلهاشم، هنرمندی از جنس انقلاب و دفاعمقدس است که آثار مفهومی ارزشمدارانهای در این سالها از او به نمایش درآمده است. شریفیآلهاشم فارغالتحصیل کارشناسی نقاشی از دانشکده هنرهای زیبای تهران و کارشناسی ارشد گرافیک از دانشگاه تربیت مدرس بوده و در زمینه تصویرسازی، نقاشی و پوستر سوابق ارزندهای دارد. چندی پیش نمایشگاه منتخب آثار طراحی پوستر و هنر مفهومی سیدحمید شریفیآلهاشم با نام «به رنگ آفتاب» در گالری زندهیاد ابوالفضل عالی حوزه هنری برگزار شد. نمایشگاه «به رنگ آفتاب» مجموعهای تلفیقی از پوسترها و هنر مفهومی بود که سیدحمید شریفی، هنرمند طراح و گرافیست انقلاب با آمادهسازی و ارائه این پوسترها و چیدمانهای مختلف سعی کرد گوشهای از ایثار و مقاومت را با نگاهی متفاوت در معرض دید مخاطبان قرار دهد. پوسترهای نمایشگاه با استفاده از تصاویر آن ایام و دخل و تصرف در نور، رنگ و بافت و شکل دیگری از دیدار به دنبال آن است که صورت ظاهری اثر را برای مخاطب به فضای «شهود» سوق بدهد. تصویر و تجسم، ناگزیر از به کار بردن رنگها و مواد است اما هنرمند تلاش کرده است با ماده و رنگ، گریزی به عالم بیرنگی بزند، عالمی که در عین مواجه بودن با جرم، جسم، رنگ و بعد، موضوع یا موضع اصلی اسیر و در بند این عناصر نشود. تجربهای آشنا در انقلاب اسلامی و جبهههای نبرد حق علیه باطل که خیل عظیمی از رزمندگان، اسیر و مقید به سلاح و مادیات نبودند و متجاوز بیگانه را با همه تسلیحات و امکانات، کوچکتر و ضعیفتر از اراده خداوند میدانستند و این نگاه، یک نگاه معمول و رایج نیست و فرد، تنها با در محضر خداوند دیدن خود، برای حضورهای دیگر اعتباری آنچنان قائل نمیشود. شریفی با جابهجا کردن عناصر و رنگها تمرکز خود و در ادامه مخاطب را بر عنصر اصلی اثر خود یعنی وفاداری به عهد الست در حالات اهل جهاد قرار داده است. شکل پوستر، اگر چه نمایشی است اما با عبور از قشر ظاهر و نفوذ در لایههای دیگری است که با کشف آنها متوجه پویش هنرمند میشویم، با او در این تجربه هنری سهیم شده و در فضای مورد نظر او قرار میگیریم. در بخش دیگر نمایشگاه با چند اثر مفهومی مواجه شدیم که هنرمند، عناصر مختلفی را به مثابه نشانههای آشنا در فضایی متفاوت ارائه کرد. از جمله در فضای عطش، قمقمههایی را که برگشتهاند به چشم میخورد. در کادر مستطیل، وسط ظرفهای واژگون، کاسهای مسی با پنجهای در میان آن (نماد سقای کربلا حضرت قمر بنیهاشم علیهالسلام) قرار گرفته بود که اشاره داشت به این مفهوم که همه رودها به دریا میریزند و شهدایی که با تشنگی به دیدار خداوند رسیدند همواره به آستان آن دریای فضل و کرم اظهار ارادت میکنند و این معنا و بسیاری مفاهیم دیگر بدون بیان مکتوب و شفاهی و تنها با استفاده از 2 عنصر نمادین یعنی قمقمه و کاسه سقاخانه در چیدمان طراحی شده فرصت انتقال مفهومی تصویری و تجسمی را برای مخاطب فراهم میآورد. چفیهها با عبور از شیشه چشم ما، از مکان و زمان عبور میکنند تا مخاطب با دیدن عناصری آشنا و ملموس، با مفهومی فوق طبیعی روبهرو شود تا عناصری مانند چفیه، قمقمه، پلاک، سربند و... نماد و نشانه بودن خود را بهتر منتقل کند. آنچه مسلم است کارکرد رسانهها با توجه به تصاویر، فیلمها و اخباری که ارائه میکنند مخاطب را با بسیاری از مشتقات ظاهری و بعضا درونی وضعیت آشنا میکند و هنرمند معاصر با احساس مسؤولیت نسبت به انقلاب و دفاع مقدس، خود را وامدار شهیدان این عرصه میداند. هنرمند متعهد با ورود به این میدان اثر خود را به مخاطبانی که در ابعاد و اقشار مختلف جامعه قرار دارند ارائه میکند بنابراین ارائه اثر به صاحبان کیفیت، بخشی از دشواریهای هنرمند دفاعمقدس را نشان میدهد.
وطن امروز/حمایت از ساخت باغموزه مجسمه در تهران
جعفر نجیبی از هنرمندان مجسمهساز با اشاره به تصمیم سازمان زیباسازی شهرداری تهران برای ساخت باغ موزه مجسمه در تهران، اظهار کرد: مجسمههای ارزشمند ما بهتر است در محلی مثل باغ مجسمه یا موزهای که برای نگهداری آنها مناسب باشد، حفاظت شوند تا از آسیبها و صدمههایی که در شهر متوجه آنهاست، مصون بمانند. به گزارش ایسنا، نجیبی افزود: در بسیاری از کشورهای اروپایی، مکانهایی برای نصب مجسمهها وجود دارد تا مردم و عابران آنها را ببینند و با هنر مجسمهسازی ارتباط برقرار کنند. مکانهایی که برای این کار انتخاب میشود، نسبت به فرم سنتی یا مدرن منطقه، متفاوتند. بهعنوان مثال، اگر قرار باشد در مسیر دانشگاه تهران و خیابان انقلاب، مکانی برای نصب مجسمه داشته باشیم، مجسمههایی با موضوع مشاهیر، مفاخر و افراد فرهنگی کشور بهتر است. این هنرمند همچنین بیان کرد: ایجاد باغ مجسمه برای نصب آثار هنرمندان در شهر کار خوبی است و جای خالی چنین مکانی تاکنون در شهر تهران احساس میشد اما باید حتما با مشورت چند گروه مختلف از جمله معمار، مجسمهساز و مسؤولان شهرداری باشد تا مسیری که برای ایجاد این باغ انتخاب و طی میشود، مسیر درست و مناسبی باشد. این مجسمهساز اضافه کرد: بخشی از این فعالیتها متوجه وزارت ارشاد است. ارشاد باید هنرمندان را شناسایی و آثارشان را ثبت کند تا آنها بتوانند با همکاری شهرداری فعالیتهای خوبی در این زمینه انجام دهند.
وطن امروز/محمد معتمدی، خواننده موسیقی ایرانی خطاب به دولت آمریکا:
دست از توهین به ایرانیان بردارید
محمد معتمدی، خواننده موسیقی ایرانی در پی مصوبه اخیر کنگره آمریکا مبنی بر محدودیت صدور ویزا برای کسانی که به ایران سفر میکنند، بیانیهای منتشر کرد. در متن محمد معتمدی آمده است: «بهعنوان یک هنرمند مستقل ایرانی، مصوبه اخیر کنگره آمریکا را (محدودیت صدور ویزا در صورت سفر به ایران) توهین به ملت بزرگ و اصیل ایران میدانم و از جامعه بزرگ ایرانی مخصوصاً هنرمندان وطنپرست دعوت میکنم به نوعی به این مصوبه توهینآمیز واکنش نشان دهند. قطعاً این قانون ضربه بزرگی به صنعت توریسم کشورمان است. سوال من از دولتمردان محترم آمریکا این است: اگر صداقت دارید به ما بگویید چگونه عربستانسعودی را که در تمام این سالها منشأ تولید اندیشه تکفیر و ترور بوده همپیمان و دوست خود میدانید اما تمام تحریمها و توهینهای خود را برای ما ایرانیانی خرج میکنید که همین امروز در حال مبارزه با تروریستهایی هستیم که شما برایمان به سوغات آوردهاید؟»
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com