آقازادگی چیز بدی نیست؛ در برخی از انتصابات حکومتی در تاریخ ایران نیز ریشه و اصالت همواره معنای خودش را داشته است. از نظر من موضوع «آقازادگی» مسئله بدی نیست، ولی متأسفانه تعریفی که امروز از آقازاده میشود شاید در ذهن مردم تعریف درستی نباشد.
مقاطع سختیهایی که خانواده هاشمی تحمل کردند زیاد است؛ قبل از انقلاب، شروع انقلاب، جنگ، دوران سازندگی، دوران توسعه سیاسی، دوران احمدینژاد و امروز در شرایط فعلی، همواره در این دورهها خانواده هاشمی با سختیها و دشواریهای بسیاری مواجه بودهاند.
به نظر من این سختیها از پیش از انقلاب گریبانگیر خانواده هاشمی بوده است. گرچه من در زمان انقلاب و سال ٥٧، هفتساله بودم، اما تقریبا در ذهنم خاطراتی از پشت زندان وجود دارد. بخشی از این خاطرات را نیز مادر، برادران، خواهران و حتی پدر بارها برایم نقل کردهاند؛ ما در زمان انقلاب خاطرات پشت اوین را داشتیم و امروز هم با شرایط موجود مجددا پشت اوین میرویم؛ در آن زمان سختیهای خاص خودش وجود داشت، الان هم یکسری سختیهای دیگری وجود دارد.
اینکه شما میفرمایید [در مورد داراییها] یکبار برای همیشه پاسخ قاطعی بدهید، ما بارها پاسخ دادهایم ولی برخی نمیخواهند بشنوند. به نظر من برخی از مردم آنچه را که دوست دارند بشنوند شایعه میکنند.
خانواده پدر نیز باغدار بودند و در رفسنجان باغ پسته داشتند؛ اینگونه هم نبود که کل پستههای رفسنجان برای ایشان باشد، بلکه وسعت این باغ، مانند باغ سایر باغداران و رعیتهای رفسنجان است. در این شرایط و با وجود این باغ و فعالیتهای چندبُعدی پدر، زندگی بهخوبی میگذشت.
ایشان همچنین به دلیل استعدادهایی که از آن برخوردار بود، فعالیتهای دیگری نیز داشتند. مثلا زمانی که در زندان شاه بودند، کار ساختوساز انجام میدادند و هزینههای مبارزه را از این طریق تأمین میکردند. اما درست از زمان شروع انقلاب، تمام کارهای اقتصادی آقای هاشمی متوقف شد، یعنی ایشان از بعد از انقلاب تمام داراییها و زندگی خود را صرف انقلاب و مدیریت کشور کردند و حتی یک ریال نیز تاکنون به دارایی و ثروت ایشان افزوده نشده است.
از جمله داراییهای شاخصی که پدر از پیش از انقلاب داشتند، تعدادی زمین بود که از این تعداد ٢٥ قطعه را میان فرزندانشان تقسیم کردهاند و به هرکدام از ما پنج قطعه زمین واگذار کردهاند، تعدادی زمین نیز به مادرم واگذار کردهاند، مابقی زمینها را نیز به تعدادی از طلاب جوانی که در حال تحصیل بودند اهدا کردند، تعدادی از این زمینها را هم برای گذران زندگی روزمره خود نگه داشتهاند و هر چندسال یکبار یکی از این زمینها را میفروشند و هزینههای جاری خود را تأمین میکنند.
من هیچ کارخانه، شرکت واردات و زمینی در کیش و لواسانات ندارم. بیشتر وقتم را برای کارهای دفتر پدر در دانشگاه آزاد و مرکز تحقیقات استراتژیک صرف میکنم و یکسری کارهای جزئی نیز برای تأمین هزینههای زندگیام انجام میدهم. از داراییای که پدر در اختیار فرزندان گذاشتهاند بهعنوان سرمایه اولیه که رقم مناسبی هم است استفاده میکنم و در تلاش هستم که این اقدامات را نیز بینام و بدون دخالت در امور دولتی انجام دهم.
من میدانم که ایشان(آیتالله هاشمی) اتهامات مهدی را نیز قبول ندارند ولی همواره تلاش کردهاند که رفتاری قانونمدارانه و اجتماعی از خود نشان دهند و این اتفاقات را قبول کنند.
اگر بخواهیم شخصیت آیتالله هاشمی را از حیث اصولگرایی و اصلاحطلبی بررسی کنیم، آقای هاشمی هر دو مشخصه را با واژه اعتدال داراست؛ چراکه اعتدال در مقابل اصولگرایی و اصلاحطلبی نیست، بلکه بخشی از اصولگرایی و اصلاحطلبی را شامل میشود. چنانچه زندگی تاریخی و سیاسی آیتالله را مرور کنیم، یک روند اعتدالی با دو رویکرد اصلاحطلبی و اصولگرایی را مشاهده میکنیم.
قطعا ایشان (آیتالله هاشمی) برای انتخابات مجلس نیز دغدغه دارند و در این زمینه رهنمودها و راهبردهایی میدهند و با گروههایی که برای حضور در انتخابات اعلام آمادگی کردهاند، جلساتی دارند.
بعید میدانم ایشان از جریان خاصی حمایت کنند اما در صحبتهای ایشان مشخص میشود که از چه جریانهای فکریای حمایت میکنند. گروهها نیز خود در زمان انتخاباتها پلاکارد خود را معین میکنند و میگویند که رهبر معنویشان کیست و از چه جریان فکریای نشأت میگیرند، جامعه نیز سریعا این موضوعات را تحلیل خواهد کرد.
مرتبا با مهدی تماس تلفنی داریم و این تماسهای تلفنی نیز با محدودیتی مواجه نیست. ملاقاتهای حضوریمان نیز شنبههاست که مقداری با دشواری انجام میشود و مقررات این دیدارها را مقداری سخت میکند و شرایط برای ما مهیا نمیشود که به طور مرتب ملاقات حضوری داشته باشیم. من و برادر و خواهران مشکلی در این زمینه نداریم ولی به دلیل مسیر منتهی به محل ملاقات که بیش از ٣٠ پله وجود دارد، شرایط برای ملاقات مادرم فراهم نیست و مسئولان زندان نیز همکاریای در این زمینه از خود نشان ندادهاند.
پدر تابهحال به ملاقات نرفته است. مادر نیز در این مدت به دلیل شرایطی که اشاره کردم فقط یکبار موفق شده که به ملاقات مهدی برود. تابهحال نه مهدی خواسته که پدر به ملاقات او برود و نه خود آیتالله خواستهاند که به ملاقات او بروند؛ اما مرتباً ارتباط تلفنی دارند.
مهدی تقریبا حدود ششمیلیونتومان سکه یکگرمی به همراه خود به زندان برده است که آنهم به توصیه افرادی که تجربه حضور در زندان داشتند صورت گرفت. آنها گفته بودند که بد نیست مبلغی پول همراه خود ببرد؛ چراکه او ١٠ سال حکم دارد و بالاخره ممکن است لازمش شود. مهدی این تعداد سکهها را در کنار تلفن همراه بهصورت علنی به سلول خود برده بود و هیچ کار پنهانیای در این رابطه انجام نداده است. او همه وسایل خود را در ساکی که جلو در ورودی زندان به صورت کامل بازرسی شده است، با خود به داخل سلول برده بود. با وجود این من نمیدانم که چرا این خبر با موضوع کشف مطرح شد. الان نیز ما هرچه برای مهدی به زندان میفرستیم به طور کامل بازرسی میشود. به نظر من عدهای قصد داشتند حاشیه جدیدی در رابطه با مهدی هاشمی ایجاد کنند.
با وجود فضاسازیهای رسانهای که ایجاد شد، اصلا تصادفی میان خودرو همسر من و فردی که مدعی این اتفاق شده است صورت نگرفته است. همه آنچه در برخی رسانهها در این زمینه مطرح شده، کذب محض است. فیلم دوربینهای راهنماییورانندگی نیز این موضوع را تأیید میکند.
منبع: روزنامه شرق