مدتی است جریان فتنه پس از ناامیدی از حمایت و حتی توجه جامعه به اقدامات و شعارهایش ،شیوه مظلوم نمایی را برگزیده است.پس از نامه رضا رفیعی فروشان جاسوس امارات و حمزه کرمی غارتگر بیت المال یکی از عناصر ضدانقلاب نیز نامه ای را به رهبر معظم انقلاب نوشته و در آن مدعی شده است که در دوره بازجویی اش شکنجه شده است!
به گزارش بولتن:عبدالله مومنی دبیرسابق تشکیلات غیر قانونی تحکیم وحدت که چندین بار در سالهای گذشته به دلیل اقدامات مجرمانه اش بازداشت شده است، طی این نامه مدعی شده سخنان اش در دادگاه اغتشاشات پس از انتخابات به دلیل فشارهای جسمی و روحی بوده است.
البته این گونه سخنان از مجرمینی که سالها درصدد سیاه نمایی و نمایش چهره ای خشن از جمهوری اسلامی و خدمت به بیگانگان بوده اند، عجیب نیست اما کالبدشکافی اینگونه اقدامات منافقانه و برخورد قاطع و قانونی با آنها الزامی است.لازم است به دور از هیاهو و جنجال به اینگونه لجن پراکنی ها دقیق و شفاف پاسخ گفت.
حال بنگریم عبدالله مومنی در اعترافاتش چه گفته که امروز مدعی است تحت فشار آنها را بیان کرده است.
وی در بخشی از اعترافاتش می گوید:
“یکی از اصلی ترین دلایل این امر عدول از اصول و فقدان مرزبندی های روشن و اصولی در دفتر تحکیم است بدین مفهوم که عدول از اصول و بی توجهی به معیارهای بنیادین منجر به کمرنگ شدن مرزبندی با گروههای التقاطی گردید که این امر زمینه ساز حضور و ظهور افراد و گرایش های ناسالم سیاسی و فکری را در دفتر تحکیم رقم زد.تاثیر گروهک ها و جریاناتی نظیر سازمان منافقین، گروهک های مارکسیستی و نهضت آزادی، ملی مذهبی ها، جنبش مسلمان و اصلاح طلبان که همه اینها علاوه بر بی اصولی منجر به عدم استقلال تحکیم و وابستگی آن به گروهک های بیرون از دانشگاه شد در نتیجه چنین وضعیتی دفتر تحکیم وحدت مناسب ترین محمل برای معاندین و مخالفین نظام گردید به طوری که حتی آرم دفتر تحکیم وحدت که مزین به تصویر حضرت امام بود تغییر پیدا می کند.”
آیا این سخنان دروغ است و تحت فشار بیان شده؟!
آیا سعید حبیبی دبیر اسبق تشکیلات تحکیم یک کمونیست دوآتشه نیست ، که حتی خودش به صراحت این مسئله را بیان کرده و می کند؟
آیا افرادی چون مهدی امینی زاده و احمد زیدآبادی از اعضای کنونی و سابق دفتر تحکیم و سازمان ادوار جزء عناصر شناخته شده نهضت آزادی و گروهک ملی – مذهبی نیستند؟
آیا ارتباط برخی اعضای طیف غیرقانونی دفتر تحکیم وحدت با سرپل منافقین در خبرنامه امیرکبیر و دریافت پول از این سازمان تروریستی به اثبات نرسیده است؟
غیر از این است که وقاحت ادوار تحکیم به جایی رسید که در نشستی که به مناسبت عیدفطر در سال ۸۷ در دفتر این سازمان برگزار شد، فردی که از طرف کمیته بازداشت های خودسر دعوت شده بود پشت تریبون رفت و از سازمان منافقین دفاع کرد و به جمهوری اسلامی ناسزا گفت؟
آیا این سازمان از محکومان و مرتبطان با گروهک تروریستی پژاک و گروههای تجزیه طلب و فعالان قومی حمایت نکرد؟
آیا برای بیان این امور مسلم که اخبار و اطلاعات پیرامون آن در اختیار همگان است، نیاز به شکنجه وجود دارد؟!
جالب تر اینکه با این حجم وسیع مستندات در باب سرسپردگی جریان منحرف تحکیم به گروهک ها و دسته جات سیاسی معاند نظام، مومنی در نامه اخیرش مدعی استقلال خود و مجموعه اش می شود:
“در دوران حضور در جریان دانشجویی، دغدغه اصلی من و همفکرانم تاکید بر استقلال نهاد دانشگاه از نهاد قدرت و احزاب و جریانات سیاسی و نقد حاکمیت در جهت همراهی با ملت ایران بوده است.”
مومنی در بخش دیگری از اعترافاتش می گوید:
“ما با نامه نگاری به مراجع بین المللی نظیر دبیر کل سازمان ملل و یا کمیساریای عالی حقوق بشر و با طرح شکایت علیه حکومت، اصل مشروعیت نظام را هدف گرفتیم و یا اینکه در خصوص انتخابات مجلس هفتم با نامه نگاری به خاویر سولانا ریاست سیاست خارجی اروپا، قبح دخالت بیگانگان در امور داخلی را شکستیم.”
این نامه نگاری ها صورت نگرفته است؟ و آیا نامه نگاری با مسئولین بیگانه پیرامون مسائل داخلی از جمله انتخابات غیر از دعوت از بیگانگان جهت دخالت در امور داخلی کشورمان است؟
غیر از این است که مومنی و همفکران اش سرسپردگی به غرب را به حد اعلا رساندند و برخلاف مشی جنبش های دانشجویی در سراسر عالم از حمله آمریکا به عراق حمایت کردندو این فاجه را طی بیانیه “بهار بغداد” جشن گرفتند؟
وی در ادامه اعترافاتش می افزاید:
” از دیگر محورهایی که براساس خواست جمعی دفتر تحکیم در راستای ساختار شکنی و همراهی با ضد انقلاب دنبال می کردیم طرح فراخوان رفراندوم در ارتباط با تغییر اصل نظام بود که در جامعه و فضای رسانه ای منتشر و ترویج گردید.”
آیا غیر از این است؟یعنی طرح رفراندوم را مومنی و دوستانش که همگی در حال حاضر به نوکری آمریکا مشغول هستند، مطرح نکردند و لیدر مزدورشان با رسانه های وابسته به سیا درباره طرح مضحک ” ۶۰ میلیون دات کام” مصاحبه نکرد:
http://www.radiofarda.com/content/article/329681.html
برای بیان این حقایق تاریخی چه نیازی به فشار جسمی و روحی وجود دارد؟!
اتفاق در ادامه نوشت:عبدالله مومنی در بخش دیگری از اعترافات اش می گوید:
“تعدادی از اعضای شورای مرکزی سازمان دانش آموختگان ایران اسلامی (ادوار تحکیم) در کلاس های آموزشی که تحت عنوان آموزش براندازی نرم و انقلاب مخملی بود و به مدت یک هفته در آلمان برگزار شد شرکت کردند که همه مخارج، هزینه های رفت و برگشت و اقامت توسط آمریکا و تحت پوشش یکی از نهادهای حقوق بشری آمریکایی تامین شده بود”
آیا ابوالفضل جهاندار و سعید درخشندی و چند نفر دیگر از اعضای فعال دفتر تحکیم وحدت به این سفر نرفتند و در بازگشت مورد محاکمه قرار نگرفتند و با توجه به مستندات متقن محکوم نشدند؟
تمامی بخش های اعترافات این مجرم امنیتی قابل اثبات است و حقایق مسلمی است که جایی برای تردید باقی نمی گذارد.
مومنی در قسمتی دیگر می گوید:
” طرح مسائلی مانند تقلب در فضای رسانه ای و سیاسی کشور شبهه افکنی درباره ارکان حکومت و القای مناسبات ناسالم در کل پیکره نظام با هدف به چالش کشیدن حاکمیت و ارکان آن از طریق به چالش کشاندن اصل سلامت انتخابات که از سوی سازمان و اعضای آن مطرح می شد این گونه القائات در زمینه سازی برای آشوب های خیابانی موثر بود .”
آیا اخبار زیر که در سایتی به مدیر مسئولی عبدالله مومنی پیش و پس از انتخابات سال ۸۸ منتشر شده است مفهومی جز القای شبهه تقلب و توهین به مسئولین نظام را به ذهن متبادر می کند:
http://www.advarnews.us/politic/9177.aspx
http://advarnews.biz/politic/9194.aspx
http://www.advarnews.us/article/7503.aspx
مومنی در ادامه دفاعیات خود به برگزاری نشستی تحت عنوان نقد طرح ارتقای امنیت اجتماعی اشاره می کندو می افزاید:
” در این نشست به حمایت از اراذل و اوباش پرداختیم.”
آیا غیر از این است؟آیا ایراد این سخنان که بیانگر یک اتفاق واقعی است ، نیاز به شکنجه دارد؟!
http://advarnews.us/organization/7720.aspx
وی می افزاید:
” از یکسو نتیجه عدول از اصول و فقدان مرزبندی های روشن و اصولی در تحکیم و از سوی دیگر استفاده ابزاری اصلاح طلبان از این مجموعه به فضایی منجر شد که تقویت تحکیم به عنوان یک گروه مرجع و برجسته سازی آن در عرصه سیاسی توسط اصلاح طلبان ، به کسب موقعیت و جایگاهی خاص در افکار عمومی برای تحکیم انجامید.همین امر به بازکردن حساب ویژه از سوی ضدانقلاب و اپوزیسیون روی تحکیم منجر شد که با طرح و بزرگنمایی تحکیم، کارکردی برای آن به عنوان اپوزیسیون نظام تعریف کنند و دفتر تحکیم هم در این راستا عمل کند که نهایتا چنین کارکردی برای تحکیم، عبور از نظام، خروج از حرکت در مسیر انقلاب و امام و همسویی با دشمنان و بیگانگان را برایش رقم زد.”
آیا غیر از این است که دوستان و حامیان مومنی و همفکران اش افرادی چون فاطمه حقیقتجو، اکبر گنجی، محسن سازگارا ، علی افشاری ، اکبر عطری،علی اکبر موسوی خوئینی ها و … همگی از مزدوران سیا و از فعالین در رسانه های معاندی همچون صدای آمریکا و بی بی سی هستند؟
مستندات فوق نشان می دهد اعترافات عبدالله مومنی در دادگاه سال گذشته واقعیاتی بوده است که وی تنها آنها را به زبان آورده است.
اما شاید مهمترین نکته در نامه اخیر وی ادعای سخیف اش در باره رفتار بازجوها در حوزه انحرافات اخلاقی اش باشد.فارغ از اینکه این مسائل در دادگاه وی مطرح نشد، به این بخش از نامه وی دقت کنید:
“بازجوها می گفتند باید کاملا توضیح دهی که با چه کسی در چه زمانی و در کجا و چگونه ارتباط داشته ای.مسایلی در خصوص مساله دار بودن اخلاقی شماها به سایت ها سفارش داده ایم که به زودی در سطح جامعه بصورت بلوتوث یا سی دی منتشر شود.”
فردی که ادعا می کند هیچگونه رابطه غیراخلاقی نداشته، چرا باید نگران پخش تصاویر مستهجنی در مورد خودش به صورت بلوتوث یا سی دی باشد که به این دلیل و تحت فشار مجبور به اعتراف شود؟!
گویا برخلاف ادعای مومنی شایعاتی که پیرامون روابط غیراخلاقی وی گاه و بی گاه شنیده می شد صحت دارد و این مجرم امنیتی علاوه بر اقدامات غیر قانونی اش بر علیه نظام به افعال دیگری نیز مشغول بوده است!
به نظر می رسد فتنه گران علاقه وافری به توالت فرنگی دارند و به راحتی این پروژه را رها نخواهند کرد و قصد بیرون کشیدن سر خود از این منجلاب را ندارند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com