به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، اواخر فروردین ماه سال 94 با ادعاهای پسر جوانی مبنی بر اینکه پدر 54 سالهاش به نام علی گمشده است، پلیس پاکدشت به تجسسهای ویژهای برای پرده برداشتن از سرنوشت این پدر پرداخت.
پسر جوان که آشفته بود وقتی پیش روی بازپرس پرونده ایستاد، گفت: پدرم نگهبان کارخانهای در حوالی شهرک صنعتی عباسآباد-شریف آباد بود و چند روز پیش به طور ناگهانی ناپدید شد.
ابتدا احتمال دادم شاید به خانه اقوام یا دوستانش رفته باشد وقتی پرسوجو کردم دیدم کسی از پدرم خبر ندارد.
حالا دو هفته است از گمشدن پدرم میگذرد، نگران هستم که گرفتار سرنوشت بدی شده باشد چرا که قبلاً برادرم به نام رضا 32 ساله وی را به مرگ تهدید کرده بود. وی افزود: از آنجا که پدرم در نانوایی نیز کار میکرد وقتی جویای حال او از رضا شدم ابتدا ادعا کرد پدرمان سرکار رفته است. بعد از چند روز دیگر مدعی شد که یک مرد دنبال پدر آمد و با هم خانه را ترک کردند. حالا یقین دارم که رضا از سرنوشت پدرم اطلاع دارد.
وقتی با این ادعاها رضا تحت تعقیب قضایی قرار گرفت و دید چارهای جز بیان حقیقت ندارد لب به اعتراف گشود و پرده از راز جنایت هولناک خود برداشت و گفت: از دوران کودکیام پدرم با من رفتار خوبی نداشت. همیشه مرا تحقیر میکرد تا اینکه ازدواج کردم و صاحب یک پسر شدم. باز هم پدرم مثل گذشته با من بدرفتاری میکرد تا اینکه دو روز مانده بود به عید نوروز، مادر و خواهرم برای خرید شب عید به تهران رفتند من نیز برای انجام کاری راهی تهران شدم.
پس از اینکه کار را انجام دادم به خانه برگشتم سرظهر بود خیلی گرسنه بودم. پدرم گفت ناهار چی میخوری؟ در جواب گفتم هر چه تو درست کنی پدرم گفت ناهار برای خودم درست کردم. تو برو یک کیک بگیر! من در جواب گفتم شما ناهار درست کردی چرا کیک بخورم!
من رفتم کیک گرفتم تا آن را بخورم دیدم که غذای پدرم روی اجاق گاز است. رفتم قابلمه را برداشتم تا غذا را بخورم ناگهان پدرم غذا را روی سرم ریخت و به من ناسزاگویی کرد.
خیلی ناراحت شدم وقتی رفت روی صندلی نشست تا تلویزیون نگاه کند از پشتسر با چاقویی به وی حمله کردم و دو ضربه به او زدم.
وقتی مطمئن شدم او جان سپرده است، جسدش را لای یک پتو پیچیدم و داخل فرقونی انداخته و در یک سوله انداختم.
پس از قتل خیلی ناراحت شدم و چند شبی کنار جسدش میرفتم و گریه میکردم. با اعترافات پسر پدرکش، خانواده جسد پدر را در حالی که بوی تعفن گرفته بود داخل سولهای پیدا کردند.
پرونده این جنایت خانوادگی با صدور کیفرخواست به دادگاه کیفری یک استان تهران ارسال شد. صبح دیروز رضا در شعبه هشتم دادگاه جنایی تهران به ریاست قاضی اصغرزاده و دو قاضی مستشار محاکمه شد و این در حالی بود که برادر و خواهر وی تقاضای قصاص کردند.
رضا نیز در آخرین دفاع گفت: پدرم مرد خوبی بود اما هر وقت که عصبانی میشد خیلی ناسزاگویی میکرد. روز حادثه سر ناهار خوردن من نیز بدرفتاری کرد. در یک لحظه عصبی شدم و با چاقو از پشت به وی حمله کردم و او را کشتم. حالا پشیمانم و تقاضای عفو و بخشش دارم.
بنابر این گزارش، در پایان سه قاضی عالیرتبه برای صدور رأی نهایی با هم وارد شور شدند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com