حتماً شنیدهاید که بحث معاوضه کرار با داریوش شجاعیان مطرح شده است.
به گزارش بولتن نیوز؛کاری به درستی این خبر یا نفع و ضرر استقلال و گسترش نداریم و مطمئنیم کرار به درد هیچ تیمی نخواهد خورد اما...
در حاشيه اين خبر رقم قرارداد شجاعيان رسانهاي شد؛ تنها صد ميليون تومان براي مهرهاي جوان كه آنقدر مؤثر بوده كه بخواهند كرار را با آن همه اسم و رسم و ادعا و سابقه و قراردادي يك ميليارد و چهارصد ميليوني با او معاوضه كنند و گسترش به درستي مخالفت ميكند!
به همين بهانه بد نيست نگاهي به قرارداد ساير ستارههاي اين فصل بيندازيد.
مهرداد محمدي، آقاي گل و پديده ليگ تنها 150 ميليون
ميلاد محمدي كه به تيم ملي رسيده 200 ميليون
وحيد اميري فيكس تيم ملي 178 ميليون
داريوش شجاعيان مؤثر 100 ميليون
و اگر قرارداد «حسن بيتسعيد»، «علي كريمي» (سپاهان)، «سامان نريمانجهان»، «دانيال اسماعيليفر»، «حجت حقوردي»، «بهنام برزاي»، «محسن كريمي»، «فرشيد اسماعيلي»، «مهدي ترابي»، «عباس بوعذار»، «حسين كنعانيزادگان» و... ساير ستارههاي درخشان ليگ پانزدهم كه بار اصلي تيمهايشان را به دوش ميكشند و يا مليپوش شده و يا در آستانه دعوت توسط كروش هستند را مرور كنيد، قطعاً رقمي بيش از 200 ميليون تومان پيدا نخواهيد كرد!
يادتان ميآيد اين جمله را به جز از محمد دادكان، مجيد جلالي، مايليكهن، فيروز كريمي، حسين فركي، ناصر نوآموز و... ديگر از چند بزرگ تاريخ فوتبال اين مملكت شنيدهايد كه گفته و هميشه ميگويند «بهترين فوتباليست ايران بيشتر از 200 ميليون نميارزد»؟ در حقيقت اگر همين امروز فوتبال را در ايران تعطيل كنند، چند بازيكن از كل ليگهاي ما را ديگر كشورها ميخواهند؟ يعني به استثناي آنهايي كه الان در اروپا مشغول هستند و البته دستمزدي يكسوم آنچه در ايران به آنها ميدهند را ميگيرند! حقيقت، هميشه تلخ است و باعث به هم خوردن باورهاي ذهني ميشود ولي بايد آن را پذيرفت.
ما يك مربي نداريم كه حتي در ليگ افغانستان يا تاجيكستان به آنها تيم بدهند. دليلش واضح است، آنها هيچكدام به هيچ كلاس مربيگري نرفتهاند و زبان هم نميدانند و اهل مطالعه هم نيستند. تمام داشتههايشان صرفاً تجربيات بازيگري در دهههاي 50 ، 60 و 70 است كه فوتبال ما آماتور بود و ناگهان شب خوابيدند و صبح به عنوان مربي، با همان داشتههاي قبلي و بدون كوچكترين زحمتي، دستمزدشان ميلياردي شد.
تا شما چيزي نكاريد، محصولي درو نخواهيد كرد. وقتي مربيان ما خود چيزي بلد نيستند و از طريق رابطه تيم ميگيرند، طبعاً بازيكنان هم با رابطه بالا ميآيند و معدود استعدادهايي شكوفا ميشوند؛ همينها كه رقم قراردادشان به 200 ميليون نميرسد و سال بعد كه ميلياردي ميشوند... ديگر نه انگيزه دارند و نه وقت براي تمرين! زندگيشان را مهماني و شبنشيني و روشهاي گوناگون خرج پولهاي بادآورده پر ميكند...
آنوقت ميشوند درست مثل ستارههاي ميلياردي كه امروز در ليگ ما فعالند! نگاه كنيد به عملكرد ايشان و ببينيد كه يكپنجاهم اين جوانترها كه اسم برديم، در اين 11 هفته كه از فصل گذشته كارايي نداشته و به تجربه سالهاي قبل، بعد از اين نيز نخواهند داشت.
لُب كلام؛
اين فرمول، حقيقت فوتبال ماست و البته درصد بزرگي از حقيقت و ذات فوتبال در جهان. همان حقيقتي كه ميگويد فوتبال متعلق به جوانان است؛ چه به عنوان بازيكن، چه مربي و چه داور و مدير...
بازيكن جوان= قرارداد ارزان + توقع كم + تمرين زياد + كيفيت بالا + پيشرفت روزافزون + انگيزه فراوان + تمايل براي يادگيري + احترام به بزرگتر + اخلاق خوب
بازيكن گران= سن بالا + اشتباهات مكرر + بيانگيزگي براي رشد و تمرين + به هم ريختن تيم + ايجاد حاشيه + وسوسه زندگي غيرحرفهاي پرزرق و برق + ادعاي فراوان + ضعف مفرط و پسرفت روز به روز
و البته كه پول بيحساب اين بلا را سر اين بازيكنان ميآورد.
مديراني كه فوتبالي نيستند و مربياني كه براي حفظ صندلي و دستمزد ميلياردي خود پا روي هر منفعت و مصالحي ميگذارند و برايشان نه فوتبال مهم است و نه جوان و نه استعداد، با هم ريشه اين جوانان را ميخشكانند. جواني كه دستمزد 100 ميليونياش ناگهان ميشود 15 برابر و باور ميكند كه ديگر نيازي به پيشرفت ندارد و ميبيند با همان اسمي كه درآورده، ميتواند 10 سال قرارداد ميلياردي ببندد و ديگر كوچكترين دغدغهاش ميشود فوتبال.
منبع:خبرورزشی