اواسط سال ۴۵ در آلمان غربی هروقت صدای آژیر آمبولانس بلند میشد به معنی یک جان گرفته شده یا در بهترین حالت، یک جان در خطر بود اما در ساعتهای اولیه سوم نوامبر تو منطقه نوردایگان ایالت باواریا، آموبلانسی که همسر هاینریش مولر را به سمت بیمارستان میبرد، پیامآور زندگی بود. زندگی نه برای خانواده مولر که برای آلمان، برای دنیا، برای فوتبال.
به گزارش بولتن نیوز؛ روزی که مولر
به بایرن منتقل شد، کاجکوسکی سرمربی وقت مونیخیها که تیمش را بعد از
اینکه به خاطر قانون مسخره حضور فقط یه تیم از هر شهر و ماندن پشت سد ۱۸۶۰
از اولین فصل بوندسلیگا جا مانده بود، به لیگ تازه راه افتاده فوتبال
آلمان رساند، از فیزیک مهاجم تازهوارد اصلا خوشش نیامد. روزی که کاجوسکی
مهاجم جوان تیمش را "کوتوله چاق" لقب داد، هیچوقت فکر نمیکرد او روزی به
اسطورهای که امروز هست، تبدیل شود.
برای اینکه نظر کاجوسکی عوض شود
نیاز نبود زمان زیادی بگذرد؛ فصل که شروع شد، گلزنیهای مولر هم شروع شد.
کوتوله چاق، جوان اول فوتبال آلمان بود. مولر راهی جامجهانی ۷۰ شد. هلموت
شون، مهاجم بایرن را پشت سر اووه زیلر و هلموت هالر که مثل مجمسههای
ابوالهول فرازمینی بودند به مکزیک برد. وقتی در همون بازی اول آلمان از
مراکش عقب افتاد، گرد مولر روی نیمکت بود. مولر جای هالر به زمین رفت و
اولین سکانس یکی از بزرگترین نقش آفرینیهای تاریخ جامجهانی را خلق کرد.
مولر از بازی دوم جایش را در ترکیب ثابت کرد، کنار اووه زیلر غول بزرگ
هامبورگ. دو نود دقیقه مقابل پرو و بلغارستان، دو هتتریک؛ هفت گل در سه
مسابقه. "به چشمهاتون اعتماد کنید ملت. بله این گرد مولره که بازم گل
میزنه." اینها فریادهای گزارشگر تلویزیون ملی آلمان بعد از گل سوم مولر به
بلغارستان بود.
دیزرائیلی گفته هیچ زخمی را بیپاسخ نزار؛ هر زخم پاسخ
یک زخم. فینال ۶۶ قطعا یکی از بزرگترین زخمهای تاریخ کشور آلمان است.
یکچهارمنهایی جامجهانی ۷۰ بهترین فرصت برای آلمانها بود تا این وصیت
بناینگذار استعمار پیر را عملی کنند. وقتی همخونهای دیزرائیلی دو هیچ جلو
افتادند، بکنبائر بزرگ وارد میدان انتقام شد و بعد اووزه زیلر و یکی دیگه
از اون ضربههای سرش. تکمیل سکانس انتقام به نام مولر نوشته شده بود. یک
ضربالمثل معروف میگوید: آلمانها برمیگردند، آنها همیشه برمیگردند.
آلمان
و گردمولر در بازی قرن به ایتالیا باختند و به فینال نرسیدند. آن تیم
پرستاره اما برای قهرمان شدن خیلی طاقت نداشت. دو سال بعد در بلژیک اولین
بار قهرمان جام ملتهای اروپا شدند. در آن سالها جام ملتهای اروپا با
حضور فقط ۴ تیم برگزار میشد اما مولر همیشه آنقدر گل میزد که بقیه گلزنها
دیده نمیشدند. دو بازی و چهار گل در شرایطی که هیچ بازیکن دیگهای بیشتر
از یک گل در آن مسابقات نزد. عملکرد مولر مثل آلمان فوقالعاده بود اما
هیولایی که در روح آن تیم لانه کرده بود انگار فقط با قهرمان جهان شدن آرام
میشد. دقیقا ۲ دهه از معجزه برن گذشته بود و ژرمنها به چیزی جز قهرمانی
در خانه راضی نبودند. موتور گلزنی مولر از بازی مقابل یوگوسلاوی سابق در
مرحله دوم روشن شد اما انگار زور قبل را نداشت.
مولر در آن مسابقات
آقای گل نشد اما امضایی به پررنگی گل برتری در فینال، پای سند قهرمانی
آلمان در جامجهانی زد تا نشان دهد همیشه لازم نیست آقای گل باشد؛ باید
همیشه در زمان درست جای درست باشد و کار درست را انجام بدهد. ۴ گل او در آن
مسابقات تعداد گلهایش در جامهای جهانی را به ۱۴ رساند و او را به
گلزنترین بازیکن تاریخ جامجهانی تبدیل کرد رکوردی که بیشتر از ۳ دهه بعد
دو نابغه دیگر از آن عبور کردند.
مولر خیلی زودتر از چیزی که همه
انتظار داشتند از فوتبال ملی خداحافظی کرد اما نامش به پررنگی رکورد ۶۸ گل
در ۶۲ بازی ملی، در تاریخ فوتبال جهان باقی خواهد بود.