رئیس سابق اطلاعات نظامی وزارت جنگ رژیم صهیونیستی خواستار اقدامات عملی اسرائیل برای سرنگونی حکومت بشار اسد و شکست استراتژیک ایران در سوریه شد. توصیهای که نشان از به وحشت افتادن صهیونیستها از تسلط یافتن ایران و روسیه بر اوضاع سوریه دارد.
گروه بین الملل-اندیشکده مطالعات امنیت ملی در مقالهای با عنوان « مداخله روسیه در سوریه: فرصتی راهبردی برای اسرائیل » به قلم عاموس یادلین رئیس این مؤسسه صهیونیستی و کارمیت والنسی به موضوع مداخله نظامی روسیه در بحران جنگ داخلی سوریه و پیامدهای آن برای اسرائیل پرداخته است.
به گزارش
بولتن نیوز، این مقاله با تحلیل سناریوهای احتمالی از هدف راهبردی روسیه در سوریه مبنی بر حفظ یا برکناری بشار اسد، به این نکته میپردازد که اسرائیل، با توجه به خطر افزایش نفوذ و حضور ایران و حزبالله در سوریه در راستای حمایتهای روسیه، باید سیاست منطقهای خود را مورد بازبینی قرار داده و به جای تمرکز بر خطر دوردست داعش، اقداماتی در تلاش برای برکنار کردن بشار اسد از حکومت سوریه انجام دهد تا از قدرت ایران و حزبالله در منطقه کاسته و شکستی راهبردی برای آنها در سوریه رقم بزند، و همچنین چالشهای حضور نظامی روسها در سوریه را به فرصتی برای تقویت اتحاد خود با کشورهای سنی منطقه در مقابله با ایران تبدیل کند.
لازم به ذکر است این اندیشکده صهیونیستی که به اردوگاه فکری مقامات ارشد و سابق رژیم اشغالگر قدس تبدیل شده چند روز قبل نیز گزارشی را با عنوان «زمان تجزیه روسیه فرا رسیده است» منتشر کرد که مرکز اشراف در راستای رمزگشایی و دیدهبانی تفکرات، تحرکات و اقدامات احتمالی رژیم صهیونیستی برای تغییر و هدایت تحولات سوریه و منطقه اقدام به انتشار آن کرد. گزارش مذکور و گزارش پیش رو صراحتا نمایانگر به وحشت افتادن مقامات این رژیم از سنگین شدن کفه ترازو به نفع ایران، روسیه و سوریه و همچنین نگرانی از هژمونی منطقهای ایران است. مرکز اشراف امیدوار است بتواند با رصد و انتشار چنین گزارشهایی نقش سازنده و تأثیرگذاری در افزایش بصیرت و اشراف اطلاعاتی مسئولان، کارشناسان، دانشجویان، پژوهشگران و اصحاب رسانه داشته باشد.
• اسرائیل باید در راستای برکنار کردن بشار اسد وارد عمل شود •
مداخله روسیه در جنگ داخلی سوریه، این امکان را به اسرائیل میدهد (یا حتی اسرائیل را ملزم میکند) که به ارزیابی مجدد اهداف و قواعد بازی خود در مقایسه با دیگر بازیگران حاضر در منطقه بپردازد و این کار را با ایران و حکومت بشار اسد آغاز نماید. اگرچه اسرائیل با جاهطلبی ایران برای هژمونی منطقهای و حضور نظامی این کشور در مرز سوریه و لبنان مواجه است، اما تاکنون از هر اقدامی که به واژگونی حکومت اسد کمک کند خودداری نموده است؛ در حالی که برکناری بشار اسد میتواند کنترل ایران بر سوریه، و همچنین حضور استراتژیک حزبالله در این کشور را از بین ببرد. علیرغم سطح بالای پیچیدگی اوضاع در پی مداخله روسیه در سوریه، (و شاید به خاطر همین موضوع) اسرائیل باید اقدامات عملی برای سرنگونی حکومت بشار اسد و شکست استراتژیک ایران در سوریه انجام دهد، و در عین حال با آن دسته از بازیگران منطقهای و بینالمللی که منافع مشترکی با اسرائیل دارند همکاری نماید.
• مداخله روسیه در سوریه شرایط جدیدی برای اسرائیل رقم زده است •
مداخله روسیه در میدان سوریه نقطه عطفی در میان تحولات پیچیده بطور اعم در خاورمیانه و بطور اخص در سوریه به شمار میرود. این نقطه عطف ضرورتاً بر مبارزه علیه داعش (دلیل ظاهری مسکو برای مداخله کنونی خود در بحران سوریه) متمرکز نیست، بلکه نکته کانونی آن پیامدهای احتمالی این اقدام روسیه برای منطقه و اسرائیل است. سختترین چالشهای پیشروی اسرائیل در میدان سوریه، از حزبالله و ایران نشأت میگیرد. این در حالی است که چالشهای ناشی از حکومت بشار اسد و همینطور داعش فوریت کمتری دارند. با این حال، باید نگاهی فراتر از تهدید مستقیم برای اسرائیل به حکومت اسد داشت. بشار اسد باعث حضور روبهافزایش ایران و حزبالله در سوریه است، و برکناری وی کلید تضعیف محور افراطگرایی در این ملت است. منطق پشت اقدام روسیه، هدف راهبردی، دامنه و مدت آن هنوز به خوبی مشخص نیست اما آنچه روشن است، این حرکت اسرائیل را در شرایط جدیدی قرار میدهد که مستلزم بازبینی روشهای مقابله با چالشها و فرصتهای بوجودآمده در این واقعیت جدید است.
• دو دیدگاه مختلف در خصوص اهداف راهبردی روسیه از مداخله نظامی در سوریه •
مداخله روسیه: هدف راهبردی و تاکتیکهای عملیاتی
مداخله روسها در سوریه بحثهایی میان تحلیلگران و مقامات کشوری درباره هدف راهبردی مسکو و انگیزههای محرک این مداخله نظامی به راه انداخته است، به خصوص که اقدام کنونی روسیه کاملاً صریح و آشکار است؛ برخلاف گذشته که ترجیح میداد با تأمین تسلیحات، مشاوران، و یک چتر دیپلماتیک از حکومت بشار اسد حمایت کند. عدهای چنین استدلال میکنند که حفظ حکومت اسد تنها بهانهای است برای یک استراتژی گستردهتر که از تلاش روسیه برای قرار گرفتن در جایگاه یک ابرقدرت جهانی نشأت میگیرد. بر طبق این فرضیه، روسیه میخواهد به بازیگر کلیدی در خاورمیانه تبدیل شود، به خصوص در شرایطی که ضعف آمریکا در این مورد بارها اثبات شده است. عدهای دیگر بر این باورند که مداخله در سوریه، از دیدگاه روسیه، دارای هدف محدودی است که آن هم حفظ ثبات در عین ابقای حکومت بشار اسد و همچنین ضربه زدن به داعش است تا تهدید احتمالی جهادیون علیه روسیه نیز کاسته شود. هر دوی این دیدگاهها بحران کنونی در روسیه، بنبست موجود در اوکراین، خواسته روسیه برای از میان برداشتن شرایط انزوای بینالمللی، و تلاش آن برای از بین رفتن تحریمهای اعمالی علیه روسیه را در نظر گرفتهاند.
• تجزیه سوریه، یکی از اهداف احتمالی مداخله نظامی روسیه در بحران سوریه •
– چهار سناریوی محتمل در ارتباط با هدف راهبردی فعالیتهای روسیه در سوریه وجود دارد:
۱- سوریه بسیار کوچک:
حصول اطمینان از وجود یک دولت علوی تحت کنترل بشار اسد در غرب سوریه، در عین حفظ منافع حداقلی روسیه، یعنی مسیرهای مدیترانه. با توجه به افزایش دامنه نیروهای روسیه طی روزهای اخیر در خاک سوریه، به نظر میرسد که روسها اقدام گستردهتری در ذهن دارند.
۲- سوریه کوچک:
حفظ حکومت بشار اسد در دمشق، حمص، حلب، و حمام از یک سو، و انجام عملیات نظامی متمرکز علیه نیروهای مخالف در شمال و شرق سوریه از سوی دیگر. گزارشهای واصله از نیروهای ویژه و داوطلبانی که به نیروی هوایی روسیه ملحق شدهاند میتواند شاهدی بر این هدف باشد.
۳- سوریه سال ۲۰۱۱ میلادی:
برگرداندن کنترل کل قلمروی سوریه در مرزهای سال ۲۰۱۱ خود به بشار اسد و شکست کامل مخالفان، یعنی شکست نظامی داعش و همچنین همه گروههای شبهنظامی مخالف اسد. این هدف جاهطلبانه روسیه را ملزم خواهد کرد که نیروی بسیار بزرگی، از جمله نیروهای زمینی، را به سوریه بفرستد تا همکاری نزدیکی با همتایان محلی داشته باشند.
۴- سوریه بدون بشار اسد:
در هر سه سناریوی قبلی، مسکو تلاش میکرد به نحوی حکومت بشار اسد را حفظ کند، اما این احتمال نیز وجود دارد که روسیه شرایط صلحی را بپذیرد که به موجب آن فرد دیگری به جای بشار اسد به ریاستجمهوری سوریه برسد و در عین حال قطعههای بزرگی از حکومت وی حفظ شود (صلحی که میتواند در ژنو ۳، البته در شرایط و زمان نامعلوم، برقرار شود). در اینصورت، مکانیسمهای دولتی در همکاری با علویها حفظ خواهد شد. علویها نیز به موجب توافقنامهای از سوی منابع محور افراطگرایان مورد حمایت و محافظت قرار خواهند گرفت، به شرطی که داراییها و منافع روسیه در کشور حفظ شود و روسیه به عنوان بازیگر اصلی در شکلدهی به آینده سوریه شناخته شود.
• پیامدهای چهار سناریوی احتمالی برای اسرائیل •
هنوز برای مشخص شدن مسیر و هدف اصلی حرکت نظامی روسیه خیلی زود است، هرچند اندازه محدود نیروهای نظامی اعزامشده تا به امروز، به احتمال بالای تحقق سناریوی دوم (سوریه کوچک) اشاره دارد. روسها ممکن است در مراحل بعدی به سمت تحقق بخشیدن به گزینه چهارم (سوریه بدون بشار اسد) گام بردارند. همه این چهار گزینه برای اسرائیل دردسرساز است زیرا نفوذ و حضور ایران در سوریه در همه این گزینهها دستنخورده باقی میماند. با این حال، در گزینه اول، ایران فاصله بیشتری با مرزهای اسرائیل دارد و در گزینه چهارم، حکومت جدید سوریه به رهبری سنیها تمایل چندانی به همکاری با ایران و حزبالله نخواهد داشت.
• روسیه قصد شرکت در جنگ زمینی در خاک سوریه را ندارد•
اسرائیل، گذشته از هدف راهبردی، باید تاکتیکهای عملیاتی و کارآمدی نیروی روسیه را نیز مورد بررسی قرار دهد. همانطور که تجربه مبارزه هوایی آمریکا علیه داعش، مبارزه اسرائیل با حماس در نوار غزه، و همچنین مداخله عربستان در یمن نشان داده است، نیروی هوایی تنها در صورتی کارایی دارد که بر اساس اطلاعات سطح بالا انجام شده و در حجم قابلتوجهی صورت بگیرد. با دامنه فعلی نیروهای اعزامی روسیه و سطح اطلاعاتی در دسترس آن، انجام حملات هوایی مؤثر و قاطعانه کار دشواری است. با این همه، اگر روسها هنجارهای جنگی سوریه را اتخاذ کرده و از ترس تلفات جانبی عملیاتهای خود را محدود نکنند، تأثیر و کارایی قدرت هوایی روسیه بسیار بیشتر خواهد شد. علیرغم اعلام ارسال نیروهای داوطلب روسی به سوریه (که یکی از معروفترین تاکتیکهای روسیه در بکارگیری نیروهای زمینی رادار گریز است)، مسکو ضرورتاً قصد ندارد در جنگ زمینی در سوریه شرکت کند.
• افزایش نیروهای زمینی ایران در خاک سوریه •
در روزهای اخیر، ۳۰۰۰ سرباز ایرانی دیگر با همین هدف وارد خاک سوریه شدهاند. آنها تحت فرماندهی سردار قاسم سلیمانی، فرمانده سپاه قدس پاسداران انقلاب اسلامی، در خطوط مقدم سوریه جمع شده و به نیروهای حزبالله و ارتش سوریه ملحق میشوند. این تحولات میتواند پیشبینی رخدادهای آینده و بخشی از اتحاد در حال ظهور میان روسیه، ایران، و سوریه باشد. حملات روسیه تا به امروز، کمتر روی داعش، و بیشتر بر روی گروههای شورشی سوری، از جمله جبههالنصره و ارتش آزادیخواه سوریه متمرکز شده است. علاوه بر ارزیابی کارآمدی حملات روسیه، پیگیری تواناییهای شورشیان برای آسیبرسانی به نیروهای روسی نیز حائز اهمیت است تا بتوان تخمین زد که آیا تلفات آتی روسیه در مراحل بعدی بر هدف راهبردی و سپس ملاحظات عملیاتی آن تأثیر خواهد داشت.
• خطر حزبالله برای اسرائیل، بسیار بیشتر از تهدید داعش است•
– اقدامات روسیه در سوریه: چالشها و فرصتها برای اسرائیل
اسرائیل، از زمان آغاز جنگ داخلی در سوریه، از دخالت در این بحران خودداری نموده و تنها دست به اقداماتی زده تا از رسیدن تسلیحات پیشرفته به دست حزبالله جلوگیری کند. این سیاست، با توجه به اقدامات خشونتبار حکومت بشار اسد که به کشتار بیش از ۲۵۰ هزار نفر از مردم سوریه منجر شده است، از نظر اخلاقی نادرست بوده و مشکلاتی دارد. بقای حکومت اسد از لحاظ امنیتی باعث افزایش حضور حزبالله و ایران در سوریه و به خصوص در ارتفاعات جولان شده است. اگر تا قبل از این امید آن میرفت که حکومت بشار اسد بدون مداخله اسرائیل سرانجام فرو خواهد پاشید، اکنون حمایت فعالانه روسیه از بشار اسد احتمال برکناری وی را تا حد زیادی پایین آورده است. تحلیل خطرات موجود علیه اسرائیل نشان میدهد که داعش (که اکنون فاصله بسیاری با مرزهای اسرائیل دارد و تواناییهای نظامی آن محدود است) در شرایط کنونی تهدید استراتژیک نظامی مستقیمی به شمار نمیرود. در نقطه مقابل، حزبالله تواناییهای عملیاتی پیشرفته و موشکها و راکتهای دوربردی در اختیار دارد که توان رسیدن به همه قسمتهای اسرائیل را دارند، و اقدامات روسیه میتواند باعث تقویت حزبالله شود زیرا احتمال رسیدن تجهیزات و تسلیحات روسی به حزبالله چه بهصورت اتفاقی و چه بهصورت عمدی وجود دارد.
• قدرت محور ایران-سوریه-حزبالله با حمایت روسیه، تهدید بزرگی برای اسرائیل است•
مداخله روسیه، در خصوص ایران و بشار اسد نیز ضرورت بررسی موضوع در سطح سیستمی و نه فقط سطح هرکدام از بازیگران را برجسته میکند. این سیستم، یعنی محور افراطیگری، شامل ایران، سوریه و حزبالله است و روسیه نیز فعلاً نقش پشتیبان و حامی آن را ایفا میکند. سید حسن نصرالله، رهبر حزبالله بر ثبات حکومت بشار اسد به عنوان شرط حیات و بقای محور افراطیگری تأکید کرده است. در حقیقت، ایران تلاشهای بسیاری برای حکومت اسد انجام میدهد زیرا سوریه در تقویت موضع ایران نسبت به دنیای عرب و اسرائیل نقش حیاتی دارد، و برکناری اسد میتواند آسیب جدی به محور شیعیان، و به خصوص حزبالله وارد سازد. اعضای محور افراطیگری و روسیه منطق نظاممند و سیستم اطلاعاتی مشترکی دارند که مبنای همکاری بین نیروهای هوایی روسی و نیروهای زمینی ایران-سوریه-حزبالله را فراهم میآورد. اگر یکی از سه سناریویی که پیشتر توضیح داده شد اتفاق بیفتد و بشار اسد همچنان کنترل حکومت سوریه را در دست داشته باشد، اسرائیل در موقعیت استراتژیک پایینتری قرار خواهد گرفت زیرا مداخله روسیه مهر تأییدی بر فعالیتهای طولانیمدت ایران در سوریه در سالهای آینده خواهد بود، و نیروهای حزبالله نیز با تجهیز به بهترین تسلیحات روسی در خاک سوریه حضور خواهند داشت.
• اسرائیل در برابر خطر حضور نظامی ایران در سوریه هنوز هیچ اقدامی نکرده •
تلاش تهران برای برقراری هژمونی منطقهای، تهدیدی برای اسرائیل به شمار میرود. این تهدید به تلاشهای ایران برای تجهیز خود به بمب هستهای، گسترش برنامه موشکی (همین تازگی، ایرانیها از آزمایش موشک جدید دوربرد زمین به زمین هدایتشونده گزارش دادند، و وجود تونل زیرزمینی را افشا کردند که به عنوان پایگاهی برای موشکهای بالستیک با برد ۱۷۰۰ کیلومتری به کار میرود)، و همچنین حضور نظامی در مرز مشترک اسرائیل با سوریه و لبنان اضافه میشود. با این همه، اسرائیل تاکنون از هرگونه اقدامی که بتواند به تلاشها برای برکناری بشار اسد کمک کرده و حضور ایران و حزبالله در سوریه را کاهش دهد، خودداری نموده است.
• اسرائیل باید وارد عمل شود•
انرژی و توان تازهای که روسیه به این بحران تزریق میکند، دو فرصت برای اسرائیل به همراه دارد. نخست، تقویت اتحاد با ملتهای سنی در منطقه، اول از همه عربستان سعودی و ترکیه، تحت رهبری ایالات متحده آمریکاست. خشم و غضب این کشورها در نتیجه اقدامات یکجانبه روسیه میتواند اسرائیل را به مهره مهم استراتژیک تبدیل کند که میتواند به عنوان متحدی درون سیستم عمل کرده و خطر محور افراطیگری را از سمت شمال به میزان قابلملاحظهای کاهش دهد. فرصت دوم اینکه، در صورت شکست انتقال ائتلاف غرب به سوی اقدام همزمان علیه بشار اسد و داعش، اسرائیل باید برای تحقق بخشیدن به گزینه چهارم از سناریوهای احتمالی، یعنی سوریه بدون بشار اسد، تلاش کند و در این زمینه با روسیه به توافق مشترکی دست یابد. در هر صورت، اسرائیل باید در تلاش برای برکناری بشار اسد وارد عمل شده و دست به اقدامات جدیدی بزند زیرا، صرفنظر از لزوم اخلاقی چنین اقداماتی، برکناری اسد باعث شکست راهبردی ایران و حزبالله در کشور آغشته به خون سوریه خواهد شد.
منبع:اشراف