به گزارش بولتن نیوز،رؤسای جمهور آمریکا، از زمان جنگ سرد تا به امروز (جورج اچ دبلیو بوش پدر، بیل کلینتون، جرج دبلیو بوش، و باراک اوباما) بارها ارتش آمریکا را به خدمت گرفتهاند. با این حال، هیچیک از آنها ضرورت سرمایهگذاریهای بلندمدت قابلتوجه در ارتش آمریکا را درک نکردهاند. رئیسجمهور بعدی باید نسبت به بازسازی ارتش آمریکا اقدام کند. ارتش فعلی خیلی کوچک است؛ تجهیزات آن که عمدتاً میراث سازندگی دوران رونالد ریگان است، کهنه و قدیمی است و برای نبردهای بزرگ یا طولانی آموزش ندیده و آمادگی ندارد. سازمان خدمت وظیفه در حال از دست دادن بهترین، هوشمندترین و آمادهترین افراد خود است: سیستم "نیروی داوطلبانه” نشان از پیمانی اخلاقی میان ملت آمریکا و تعداد اندکی از آمریکاییهاست که جان خود را برای حفظ امنیت بقیه به خطر میاندازند. این پیمان اخلاقی ما را مستلزم میکند که نهتنها به فکر مراقبت از مجروحان، بیوهشدگان، و بازنشستگان ارتش باشیم بلکه ابزار رسیدن به پیروزی را برای آنهایی که حاضر به ازجانگذشتگی هستند فراهم کنیم. اگر از انجام این مهم بازبمانیم، باور و ایمان سربازانمان را از بین خواهیم برد.
• کانون قدرت نظامی آمریکا در جهان نباید از بین برود •
بازماندن از این مهم، امنیت آمریکا را نیز به خطر خواهد انداخت. حتی در محیط فشرده و متراکم رسانهای حال حاضر نیز میشود دید که افول قدرت نظامی آمریکا میتواند چه تبعاتی برای جهان، در اروپا، آسیای شرقی، و بخصوص در منطقه بزرگتر خاورمیانه در پی داشته باشد. اگر محوریت آمریکا توان خود را از دست بدهد، اوضاع از هم خواهد پاشید. این گزارش راهی را به سوی آینده ترسیم میکند. این راه روشن، در درک سنتی از اهداف و راهبردهای امنیت ملی آمریکا ریشه دارد.
• لزوم ایجاد توازن مطلوب قدرت نظامی آمریکا در جهان •
برنامهریزیهای دفاعی دولت آینده آمریکا باید به موارد زیر عمل کند:
– اتخاذ سازه سهگانه برای ارتش. آمریکا برای آن که قدرتی جهانی باقی بماند، باید توازن مطلوبی از قدرت نظامی را در سه صحنه اروپا، خاورمیانه، و آسیای شرقی برقرار کند. بازدارندگی بیشتر در برابر اقدامات تهاجمی روسیه و چین مستلزم نیروهای قدرتمندی است که همیشه در صحنه حاضرند، و تأمین امنیت منافع آمریکا در خاورمیانه نهتنها مستلزم حضور نظامی بلکه نیازمند تلاش برای وارونه کردن حرکت موج جدید بسیاری از رقبای آمریکا، یعنی ایران، داعش، القاعده و نیروهای وابسته به آنهاست. اگر آمریکا در میان این سه صحنه در چرخش باشد یا به آمریکا عقبنشینی کند، نخواهد توانست بر دنیا رهبری کند.
• ظرفیت نیروهای نظامی آمریکا برای حضور در هر سه عرصه کافی نیست •
– افزایش ظرفیت نظامی. ارتش آمریکا از زمان جنگ سرد تاکنون به کرات به خدمت گرفته شده است. نیروهای نظامی آمریکا پس از حادثه یازده سپتامبر توان کافی برای انجام موفقیتآمیز عملیات را بطور همزمان در عراق و افغانستان نداشتند، هرچند که بسیج نیروهای ذخیره صورت گرفته بود، تعداد نفرات آمادهبهخدمت افزایش یافته بود و رهبران نیروهای دریایی و هوایی بطور خلاقانه در عملیات زمینی به خدمت گرفته شده بودند. نه معرفی سریع تجهیزات جدید از قبیل وسایل نقلیه بزرگ و مقاوم در برابر مین، و نه ایجاد انقلاب در عملیات ضد شورش نمیتواند کمبود نیرو را جبران کند. ایالات متحده آمریکا به نیرویی نیاز دارد که برای حضور در هر سه صحنه نظامی کافی باشد.
• ارتش آمریکا در حال حاضر فاقد تکنولوژیهای برتر نسبت به حریفان خود است •
– معرفی فوری تواناییهای جدید. برنامههای موجود برای انتقال نظامیان یا جبران کمبود تسلیحات جدید که اکنون در اختیار رقبای آمریکا قرار دارد، فاجعهآمیز بودهاند. ناتوانی در مدرنسازی نیروها از دهه ۸۰ میلادی تاکنون سبب شده است ارتش آمریکا فاقد مزایای تکنولوژیکی باشد که قبلاً دشمنانش را به حیرت وامیداشت و عملیات کوبندهای را با کمترین میزان تلفات به انجام میرساند. پنتاگون باید اجازه داشته باشد هر آنچه را که میتواند در اسرع وقت و با کمترین هزینه ممکن خریداری کند و بازسازیهای لازم را طی دهه آینده به انجام رساند.
• کاهش بودجههای نظامی درنهایت باعث از بین رفتن قدرت نظامی آمریکا خواهد شد•
– افزایش و حفظ بودجههای دفاعی. کاهش بودجههای دفاعی در اوایل دوران ریاستجمهوری اوباما، و کاهشهای بعدی در نتیجه قانون کنترل بودجه تنها باعث افزایش سرعت الگوی کاهش توان دفاعی آمریکا شده که در اصل یک نسل پیش آغاز شده است. آسیب وارده بزرگتر از آن است که در طول یک دوره از دولت قابل بازسازی باشد. برای نیل به این مقصود، به راهبرد سرمایهگذاری با "دو هدف” نیاز است: اول، برگرداندن بودجههای نظامی به میزان تعیینشده از سوی رابرت گیتس، وزیر سابق دفاع در بودجه سال ۲۰۱۲ خود؛ و دوم، افزایش تدریجی به سطح قابلدستیابی ۴ درصدی از تولید ناخالص ملی که میتواند نیازهای ارتش مطلوب آمریکا را تأمین نماید.
برنامهریزی مستحکم دفاعی به نگاه بلندمدتی نیاز دارد که نه بر پایه عوامل متغیر (تهدیدات و فناوریها) بلکه بر اساس عوامل پایدار (منافع امنیتی و اصول سیاسی آمریکا) باشد. از سال ۱۹۴۵ میلادی تاکنون، تنها عامل پایدار سیاست بینالمللی، قدرت نظامی آمریکا بوده است. رئیسجمهور بعدی آمریکا باید در مقام فرمانده کل نیروها، ارتش آمریکا را بازسازی نماید.
منبع:اشرافشما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com