واقعیت هایی از بازار برده داری زنان و دختران
من به لیست قیمتی فکر می کنم که از قلمروی داعش به بیرون انتشار یافته بود و در آن بر زنان و دختران بیچاره همانند چهارپایان قیمت گذاشته بودند. داعش کهن نگران کسادی بازار خود است، اکنون نیاز دارد که بر قیمت ها اعمال کنترل کند.
به گزارش بولتن نیوز به نقل از هفته نامه صدا: من به لیست قیمتی فکر می کنم که از قلمروی داعش به بیرون انتشار یافته بود و در آن بر زنان و دختران بیچاره همانند چهارپایان قیمت گذاشته بودند. داعش کهن نگران کسادی بازار خود است، اکنون نیاز دارد که بر قیمت ها اعمال کنترل کند.زنان 40 تا 50 ساله، 41 دلار قیمت گذاری شده اند، 30 تا 40 ساله ها، 62 دلار، 20تا 30 ساله ها، 82 دلار و کودکان 1 تا 9 ساله، 165 دلار.زنان بالاتر از 50 سال حتی در لیست هم آورده نشده اند. آنها هیچ ارزش بازاری ندارند. آنها همانطور که پاکت های شیر تاریخ گذشته را دور می اندازند، کنار گذاشته شده اند. با این حال، این زنان را به سادگی در تپه ای از زباله و دورریزها رها نکرده اند. به احتمال زیاد، نخست آنها را شکنجه داده، مورد اذیت و آزار جنسی قرار داده، سرشان را بریده و آنگاه روی توده ای از اجساد قربانیان رها کرده اند. من به آن کودک 1 ساله ای فکر می کنم که توسط یک سرباز 30 ساله بزرگ جثه سرشار از عقده های جنسی خریداری شده، در بسته بندی پیچیده می شود و مانند یک تلویزیون جدید به خانه برده می شود. چنین سربازی در هنگام باز کردن بسته بندی و رو به رو شدن با بدن نحیف آن کودک بی گناه چه فکری می کند؟ چگونه می توانند حتی به بهر کشی از کودکی 1 ساله فکر کنند؟به این فکر می کنم که در سال 2015م، دوران سیاه برده داری به تاریخ بشریت برگشته است. به اینکه می توان در این روزها، مقالاتی را به صورت آنلاین در اینترنت بخوانم که «بهترین راه ها برای بهره کشی جنسی» را توضیح داده اند و دستورالعملی ارائه کرده اند که شما را قدم به قدم راهنمایی می کند. شگفت آور تر آن است که جناحی بسیار سازمان یافته با نام «اداره برده داری جنسی» به انتشار چنین مقالاتی اقدام می کند و حتی برای آن به تدوین قانون و مقررات می پردازد.آنها به شما آموزش می دهند که چگونه با برده های خود رفتار کنید. چنین اقداماتی از دولت فرومایه ای سر می زند که بدون آنکه اندکی احساس شرمساری کند، برای تجاوز، کتک زدن، خرید و به بردگی گرفتن زنان، قانون گذاری می کند (البته اگر بتوان آنها را دولت دانست).در زیر مثال هایی را از بایدها و نبایدهای ذکر شده در دستورالعمل استفاده می خوانید: «می توانید زنان را برای تادیب و تنبیه کتک بزنید اما نمی توانید آنها را به نحوی بزنید که استخوان هایشان شکسته شود. هم چنین کتک زدن و لذت و شکنجه هم جایز نیست. ضمن آنکه در هر صورت ضربه زدن به صورت آنها قدغن است.»من متوجه نمی شوم که قانون گذاران داعش از کجا می توانند تفاوت مشت و لگد و خفه کردن تادیبی را کتک زدنی که برای لذت است یا برای شکنجه، متوجه شوند. آیا ماموران داعش، درهای خانه ها را شکسته و بر اجرای قوانین نظارت می کنند؟ از طرفی اگر مشخص شود که یک سرباز، برده خود را برای لذت بردن زده است، مجازاتش چه خواهد بود؟ آیا سرباز مجبور می شود که برده خود را پس داده و «دارایی» اش مصادره شود؟ آیا جریمه ای سنگین باید پرداخت کند یا کافی است که بیشتر نماز بخواند؟به این فکر می کنم که داعش به چه سادگی می تواند انحرافی بزرگ را ایجاد کند؛ زمانی که در حقیقت خود آنها نتیجه یک زنجیره طولانی از جرائم و جنایات جنسی مختلف بوده اند؛ زنجیره ای که از گذشته تا آینده ادامه دارد. قساوت جنسی آنها تنها از نظر طراحی و کاربرد از ستمگری بسیاری از فرمانروایان ظالم جنگ های دیگر متفاوت است و در بقیه موارد هیچ تفاوتی بین آنها نیست. آنچه بین اعمال آنها و دیگر ستمگران تاریخ تفاوت ایجاد کرده، آن است که این گروه به طور وقیحانه و بدون هیچ شرمی اقدام به تبلیغ جرائم خود در اینترنت می کنند، این اعمال شنیع را عادی سازی می کنند، اپلیکیشن «حکومت اسلامی داعش» را انتشار می دهند و تجاوز را به عنوان یک ابزار سربازگیری و جذب نیرو به کار می برند. اما نمی توان گفت که اقدامات آنها و گسترش یافتن سریعشان، فاقد مصادیق تاریخی بوده و تاکنون چنین اتفاقاتی نیفتاده است. در حقیقت، گسترش سریع این رفتارهای ددمنشانه ناشی از قرن ها خشونت جنسی و بی تفاوتی جوامع در مقابل آن بوده است.داستان زنان بیگناه عراقی و سوری مرا به فکر اولین زنانی می اندازد که در دوران معاصر و به ظاهر مدرن مورد بهره کشی قرار گرفتند. دختران جوانی که بیشتر آنها آسیایی بودند و امپراطوری ژاپن آنها را در جریان جنگ جهانی دوم به بردگی گرفته بود؛ دخترکانی که وظیفه داشتند نیاز جنسی سربازان امپراطوری ژاپن را تامین کنند. آن زنان گاهی تا 70 مرتبه در روز هم مورد تجاوز قرار می گرفتند و در صورتی که از حرکت ناتوان می شدند یا نمی توانستند شرایط را تحمل کنند، به تخت بسته می شدند و باز هم بهره کشی از آنها ادامه می یافت.آنها 45 سال را با شرمساری معصومانه خود سکوت کردند و پس از آن زمان اعتراض رسید. اعتراضی طولانی و طاقت فرسا که با تظاهرات خیابانی آنها و ایستادن و شب زنده داری در زیر باران و تقاضا برای اجرای عدالت همراه بود. اکنون تنها تعداد اندکی از آن زنان زنده مانده اند و نخست وزیر ژاپن، شینزو آبه، چند ماه پیش و تنها با یک معذرت خواهی کوچک از قبول بار مسئولیت این جنایت بزرگ شانه خالی کرد.من به رخوت، سکوت و بی تفاوتی ای فکر می کنم که مانع از تحقیق و تفحص پیرامون جرایم جنسی علیه زنان مسلمان، صرب ها و کروات ها (اهالی کرواسی) شده است؛ زنانی که در اردوگاه های جنگی یوگسلاوی سابق مورد تجاوز قرار گرفتند؛ زنان و دختران سیاه پوستی که در مزارع جنوب امریکا مورد آزار واقع شدند؛ زنان و دختران یهودی که در اردوگاه های تمرکز حواس آلمان ابزار بهره کشی جنسی بودند و زنان و دخترکان ساکنان بومی آمریکا (سرخپوست ها) که پس از تصاحب سرزمینشان تبدیل به برده های مالکان جدید شدند. من هنوز هم گریه بی امان زنان و دخترانی را می شنوم که به آنها بی حرمتی شده است؛ دختران اهل بنگلادش، سریلانکا، هائیتی، گواتمالا، فیلیپین، سودان، چچن، نیجریه، کلمبیا، نپال و... این لیست، تمامی ندارد و داستان همچنان دنباله دار است. به 8 سال آخری فکر می کنم که در جمهوری دموکراتیک کنگو به سر بردم؛ جایی که حریق خانمان سوز غارتگری سرمایه داری، قرن ها استعمارگری، جنگ تمام نشدنی و خشونتی که به اسم دزدی مواد معدنی وجود داشت، منجر به زندگی سیاه زنان و دختران شده بود؛ آنها نه نهادی داشتند که از آنها به محافظت برخیزد، نه سلامت روانی، نه خانواده ای و نه آینده ای. واژه «تجاوز دوباره» را می بینم که اکنون تبدیل به تجاوز دودودودودودودوباره می شود.به این فکر می کنم که 20سال پیش هم در حال نوشتن مقاله دیگری در همین باب بودم و با همین احساس و همین قلم اشک ها و حسرت هایم را بر صفحه کاغذ می نگاشتم. تلاش می کردم که خونسرد باشم و درد عمیق خود را مخفی کنم و در عوض با اعداد و ارقام به تشریح روزگار سیاه و واقعیت های ناخوشایند زندگی بشر بپردازم.با این حال، بعید می دانم که حتی تلاشی کوچک برای تغییر اوضاع انجام شده باشد. هنوز هم بسیاری از زنان جهان مورد خشونت جنسی قرار می گیرند و سایر جهانیان سکوت کرده و چشمان خود را بسته اند. چیزی که آینده را سیاه تر می کند و امیدها را کمرنگ تر، آن است که نمی توان تصور کرد چنین جنایاتی حتی در آینده هم متوقف شود.نویسنده: ایو اینسلر توئیترمترجم: مهدی نیکوئی