به گزارش بولتن نیوز به نقل از اشراف،اندیشکده هادسن در تحلیلی به قلم والتر راسلمید به اوضاع پرتنش موجود در عربستان سعودی و همچنین خاورمیانه پرداخته و به بررسی سیاست خارجی عملگرایانه آل سعود در تلاش برای مقابله با نفوذ ایران در منطقه و متحدسازی اعراب سنی میپردازد. والتر راسلمید به کاهش قیمت نفت در پی جنگ و بحران در خاورمیانه و اثرات مخرب آن بر کشورهای منطقه، و در عین حال آثار مثبت اقتصادی آن بر دیگر نقاط جهان اشاره میکند و تأکید دارد که امکان تغییر اوضاع و تأثیر جنگ بر جریان تولید و انتقال نفت وجود دارد و دنیا ممکن است با بحران اقتصادی بزرگی به دنبال اوضاع متشنج خاورمیانه روبرو شود. در این میان، سیاست آمریکا برای عدم مداخله در امنیت منطقه شاید چندان به سود جهان نباشد.
• افزایش اختلافات و مناقشات داخلی در پادشاهی آل سعود •
با درز "دسیسههای کاخ پادشاهی” عربستان سعودی علیه وزیر دفاع این کشور، گزارشها از مناقشات داخلی این پادشاهی همچنان در حال افزایش است. روزنامه ساندی تایمز گزارش کرده است منتقدان طی نامهای غضبآلود، شاهزاده محمد بن سلمان سیساله را متهم کردهاند که نماینده درجات ارشد خانواده پادشاهی آل سعود است اما نقاط ضعف شخصیتی بسیاری دارد و اصلاً برای تصاحب مقامات ارشد و مهم شایستگی ندارد. این نامه، که کپی آن در روزنامه ساندی تایمز چاپ شده است، دومین شاهزاده عربستان را هم دارای حماقت جوانی دانسته و وی را متهم کرده است که علیه مردم بیدفاع یمن، همسایه جنوبی و ناتوان عربستان، حملات نظامی صورت میدهد. این خبر از یک جهت اصلاً دور از انتظار نبود. کاخ پادشاهی آل سعود در عمل هزاران عضو دارد که همه با هم اتفاق نظر ندارند. و بسیاری از تصمیماتی که اخیراً اتخاذ شده (مانند مداخله نظامی عربستان در جنگ داخلی یمن) به تصمیماتی مناقشهآمیز تبدیل شدهاند.
• نفوذ ایران در منطقه موجب ترس و افزایش فشار بر عربستان شده•
اما خبر مهمتر اضطراب و نگرانی بیسابقهای است که عربستان سعودی این روزها به آن دچار شده است. نفوذ ایران در منطقه موجب ترس و افزایش فشار بر روی دولتی شده که مشروعیت آن متکی به دفاع از اسلام سنّی است. سقوط بهای نفت در چنین شرایطی، در کنار تصمیم آل سعود برای افزایش تولید نفت خود، اوضاع را بیشازپیش برای این پادشاهی دشوار کرده است (هرچند سعودیها امیدوارند که کاهش قیمت نفت مشکلاتی برای ایران و روسیه نیز به بار خواهد داشت). اگر رکود جهانی در سایه ضعف چین را هم به این اوضاع اضافه کنید، بهخوبی مشخص میشود که اقتصاد عربستان سعودی نیازمند حمایت دولت این کشور است، اگرچه درآمدهای دولت با کاهش چشمگیری مواجه شده است. سعودیها از هماکنون مجبور شدهاند ذخیرههای خود را صرف هزینههای کنونی کنند، و احتمال شدت گرفتن این اوضاع وجود دارد.
• عربستان با تکیه بر محافظهکاری رابطه خود با آمریکا را حفظ کرده است •
عربستان سعودی از دیرباز تاکنون بازیگر بسیار محتاطی در عرصه بینالملل بوده است. دولت عربستان شاید به داشتن ایدئولوژی مذهبی رادیکال اقرار کرده باشد اما از لحاظ ژئوپلیتیکی عملکرد محافظهکارانهای داشته است. جای تعجبی هم ندارد؛ کشوری کویری و به غایت ثروتمند با ذخایر عظیم نفتی و مرزهای آسیبپذیر به احتمال زیاد به قدرت وضع موجود تبدیل خواهد شد. سعودیها، و بخصوص خانواده سلطنتی، هرگز علاقهای به تغییر نداشتهاند؛ تغییر از نظر آنها خطرناک است. به همین خاطر است که رابطه میان عربستان و آمریکا، علیرغم اختلافات فراوان بر سر مسائل مختلف، از اسرائیل گرفته تا حقوق بشر، پس از گذشت بیش از هفتاد سال همچنان پابرجاست. آمریکا پذیرفته بود تا در تثبیت منطقهای باثبات از لحاظ ژئوپلیتیکی به عربستان کمک کند، و پادشاهی سعودی نیز در عوض از قدرت و نفوذ خود برای حمایت از آمریکا در منطقه استفاده میکرد.
• آمریکا دیگر تمایلی به حفظ ثبات خاورمیانه ندارد •
مشکل اصلی که ملک سلمان و حامیانش در حال حاضر با آن روبرو هستند، مشکلی است که هر حاکم سعودی دیگری هم در این شرایط با آن مواجه میشد: ظاهراً آمریکا دیگر تمایلی ندارد که به حفظ وضعیتی مطلوب در منطقه متعهد بماند. در واقع، آمریکا با امضای توافق هستهای با ایران، به میزان گستردهای بر توان اقتصادی ایران در جهت حرکت به سوی سلطه منطقهای افزوده است، و اگرچه دولت اوباما با هدف کاهش ترس و نگرانی عربستان، وعدههایی به این کشور داده است اما رفتهرفته از این اطمینان که آمریکا واقعاً برای مقابله با توان جدید ایران، در منطقه خاورمیانه مداخله کند کاسته میشود.
• عملگرایی حکومت ملک سلمان برای مقابله با اوضاع کنونی منطقه •
این پادشاهی وهابی، ثروتمند و دارای ذخایر نفتی در این شرایط چه اقدامی خواهد کرد؟ ملک سلمان و اطرافیانش راه عملگرایانه را برگزیدهاند. آنها از اقدام ارتش مصر در به دست گرفتن قدرت این کشور و مقابلهای نادر با آمریکا حمایت نمودند، و به دخالت در اوضاع یمن پرداختند. عربستان، در تلاش برای متحد کردن سنّیها تحت رهبری آل سعود، ائتلافی را علیه ائتلاف نوظهور قطر – ترکیه – حماس، و مصر زمان مرسی به راه انداخت که موجب شکست اخوانالمسلمین شد و تلاشهای حزب سفید ترکیه برای قرار دادن رهبری سنی بر پایه مذهبی متفاوتی از جایگاه سعودیها را ناکام گذاشت. ائتلاف عربستان از آن زمان تا به امروز در راستای بازسازی جبهه متحد سنّی علیه ایران، به خصوص در سوریه، فعالیت میکند. همچنین با این امید با ارتش پاکستان همکاری میکند که اگر بر وخامت اوضاع افزوده شد، ارتش پاکستان که عمدتاً سنی بوده و روز به روز بر اسلامگرایی آن اضافه میشود برای مقابله با ایران وارد میدان شود. سعودیها حتی در جبههای مشترک با اسرائیل علیه ایران نیز همکاری داشتهاند. عربستان، در همین حین، بر اقتدار خود در داخل کشورش افزوده، پیوندهایش را با روحانیت قویتر کرده، و همه نشانههای مخالفت، به خصوص از سوی اقلیت شیعه این سرزمین را سرکوب کرده است.
• سیاست جدید ملک سلمان هزینههای بالایی برای آل سعود به همراه آورده است •
این ادغام سیاستها گران تمام میشود و در شرایطی که بهای نفت بسیار پایین است، بر مخارج آل سعود میافزاید. بسیاری از منافع مهم داخلی تحتالشعاع این مخارج قرار گرفتهاند، از جمله بسیاری از اعضای سلطنتی حکومت که درآمدها و رفاه اقتصادی آنها با کاهش بهای نفت کاهش مییابد. در عین حال، پیاده کردن چنین سیاست تند و آشکاری به ناچار تغییرات شگرف در بوروکراسی آل سعود به دنبال داشته است. افراد بسیاری کنار گذاشته شدهاند تا جا برای افراد سلطنتی ملک سلمان باز شود، و بسیاری از شاهزادگان ترفیع پسر موردعلاقه ملک سلمان به مقام وزارت دفاع را تهدیدی برای موقعیت خود میدانند.
• سیاست خارجی جدید عربستان به چنددستگی فرقهها در این کشور میانجامد•
همه این شرایط بر چالش بعدی افزوده میشود: مشخص نیست که نظام سعودی بتواند بار سیاست خارجی عملگرایانه را به دوش بکشد، اما بسیاری از مقامات ارشد سعودی اکنون از این میترسند که پادشاهی عربستان بدون سیاست خارجی عملگرایانه نمیتواند موقعیت کنونی خود را حفظ کند. نتیجه قابلانتظاری که از این شرایط به دست میآید این است که با ناامنتر شدن و آسیبپذیرتر شدن موقعیت خارجی آل سعود، محیط سیاسی داخلی نیز اکنون نگرانیهای جدیدی به بار آورده است. این خبر بسیار خوبی برای ایران و روسیه است زیرا اختلاف و آشفتگی داخلی در جهان عرب سنی همیشه برای آنها مفید است. در حقیقت، بسیاری از مقامات ایرانی حتماً این امید را در سر میپرورانند که فرقهای درون پادشاهی عربستان به قدرت برسد که حامی توافق با ایران است. چنددستگی مایه تباه سیاستهای استبدادی است، و وقتی یکی از فرقههای داخلی به دنبال حمایت یک قدرت خارجی باشد، امکان بروز تغییرات ناگهانی در سیاست وجود دارد.
• در حال حاضر اوضاع متشنج خاورمیانه به سود اقتصاد دیگر کشورهاست •
از دید دیگر کشورهای دنیا، جای خوشحالی است که هرجومرج کنونی و جنگ و تشنج موجود در بیشتر نقاط خاورمیانه بر جریان نفت تأثیر نگذاشته است. در حقیقت، جنگ در حال پایین کشیدن قیمتهاست زیرا کشورهایی چون روسیه و عربستان سعودی تمام توان تولیدی خود را برای به حداکثر رساندن درآمدها در کوتاهمدت (و در مورد عربستان، برای اعمال فشار بر رقبایی مانند ایران) بسیج کردهاند. این بدان معناست که علیرغم فروپاشی خاورمیانه، سایر کشورهای دنیا از محرکهای اقتصادی ناشی از قیمت ارزان نفت بهره میبرند.
• اوضاع نابسامان خاورمیانه میتواند ضربه بزرگی به اقتصاد جهانی وارد سازد •
اما تصور کنید اوضاع تغییر کند و جنگ در خاورمیانه باعث ایجاد خلل در تولید و انتقال نفت شود. تصور کنید که با انفجار خطوط نفتی یا با توقف تولید نفت در مناطق کلیدی در پی بیثباتی و جنگ داخلی، بهای نفت به بشکهای ۲۰۰ دلار یا بیشتر برسد. اروپا، چین و ژاپن در رکود اقتصادی فرو خواهند رفت. بازارهای مالی که هماینک شرایط متزلزلی دارند از بین خواهند رفت و علیرغم افزایش قیمت نفت، بهای دیگر کالاها سقوط خواهد کرد. در عین حال، مشکلات خاورمیانه (برای مثال سیل پناهندگان از سوریه و لیبی) همچنان ادامه داشته و وخامت بیشتری خواهد گرفت. تنش سیاسی درون عربستان سعودی زنگ خطری است که هشدار میدهد جنگ خاورمیانه تنها در فضای بین میدانهای نفتی رخ نمیدهد، و بیثباتی جنگ در حال تأثیر بر موقعیت داخلی تولیدکنندگان بزرگ نفت است. میتوانیم امیدوار باشیم که در شرایط مبارزه با بحران جنگ در خاورمیانه، از بحران نفتی و بحران اقتصادی در امان بمانیم. اما برای آنان که تصور میکنند خاورمیانه دیگر چندان هم اهمیتی ندارد و آمریکا میتواند به راحتی کنار بایستد و بگذارد متعصبان فرقهای همدیگر را از بین ببرند، بحران بزرگ نفتی که اقتصاد جهانی را بیثبات میکند، زنگ خطر مهمی خواهد بود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com