به گزارش بولتن نیوز، در این بین دو استان آذربایجان شرقی و غربی با مجموع 122 سد بهره برداری شده 85 طرح مطالعاتی و 24 طرح اجرایی در آینده نه چندان دور دارای 231 سد خواهد شد که بیشترین تجمع را در اطراف یک دریاچه واحد دارد!.
دریاچه ارومیه همان قسمتی از فلات قاره ایران است که در محاصره سدهای مورد بحث قرار گرفته و درصورتی که کارهای مطالعاتی و اجرایی به خوبی انجام شود کم کم می توان امیدوار بود که این دریاچه با تکمیل بقیه سدها به کویر نمک ارومیه تبدیل شود.
در این صورت علاوه بر اینکه از شر آب بسیار پر نمک دریاچه ارومیه خلاص می شویم بلکه امکان صادرات نمک و نیروی انسانی به همراه کوچ عشایر و خانوارها از این مناطق به مناطق دیگر فراهم شده و برخی مناطق دیگر کشورهای منطقه هم امکان بهره برداری از مناظر طبیعی حیات وحشی ایران و پرندگانی که در این محیط می زیستند را خواهند داشت.
البته ذخیره سازی منابع آبی و تولید انرژی از آب پشت سدها از جمله کارهایی است که در تمامی کشورهای جهان و بر اساس میزان بارندگیها و ذخایر زیر سطحی مورد توجه است. اما تعداد این سدهادر برخی از مناطق جهان به دلیل موقعیت جغرافیایی و شرایط اقلیمی خشک کمتر و در برخی بیشتر است.
در این بین کشورهای خاور میانه که از اقلیم خشک برخوردارند عمدتا سرمایه گذاری کمتری نسبت به کشورهایی که در مناطق دارای بارش زیاد انجام داده اند و کمتر از نیروگاه های آبی برای تولید انرژی استفاده می کنند.
این در حالی است که متاسفانه نگاهی به تعداد زیاد سدها احداث شده در ایران و مقایسه آن با تعداد سدهای احداث شده در دیگر کشورهای منطقه خاور میانه نشان دهنده ناهمگونی بسیار در سیاستهای اتخاذ شده در این بخش است.
به نظر بسیاری از کارشناسان تعداد بسیار زیاد سدهای احداث شده در ایران یکی از دلایل پیشرفت هر چه بیشتر کم آبی در ایران است.
احداث سدهای زیاد در ایران و طرح هایی که هم چنان در حال دگرگون کردن اقلیم جغرافیای ایران است روز بروز فشار خود را بر فلات قاره ایران بیشتر می کند و هر روز وضعیت بحرانی و بحرانی تر می شود.
افزایش بیش از ظرفیت تعداد سدها در ایران در حالی است که سدهای آبی جهان تنها 6.8 درصد از انرژی مصرفی جهان را تامین می کنند و این مقدار در منطقه خاور میانه که ایران هم در آن قرار دارد تنها 0.6 درصد است.
حال سوال اینجا است که چرا در سالهای گذشته در ایران هر جایی که یک جوب یا رودخانه وجود دارد تصمیم می گیرند که سد ایجاد کنند. آنهم بدون مطالعه دقیق.
در یک جا میراث فرهنگی کشور زیر آب می رود. در جای دیگر زمینهای کشاورزی مردم غرق می شود. در جای دیگر یک دریاچه را خشک می کنیم و آن را تبدیل به کویر می کنیم. در جای دیگر یک سد میزنیم بعد می بینیم که اصلا آبی نیست که پشت آن جمع کنیم. در آن جای دیگر قناتها را مخروبه می کنیم و بعد از هزاران سال با خاک پر می کنیم. یک روز هم ان سدی که آب پشتش دارد ترک ور می دارد و یا می گویم اشتباه شده باید خراب کنیم.
اما از سوال اصلی دور نشویم.
سوال این است که علت این همه سد زدن و پافشاری برای آن چیست؟
خوب معلوم است احداث سد بدون توجیه فنی و محیط زیستی و اقتصادی و بدون بررسی های امنیتی و بوم شناختی و ظرفیت آبی منطقه تنها یک دلیل می تواند داشته باشد. پول و گنجی که در زیر گود برداریها و دیوار چینی ای سد مخفی شده است.
اصولا به مقوله هایی مثل سد که بدون کار کارشناسی احداث می شود و خسارتهای سنگین وارد می کند می گویند گنجی که در زیر خاک مدفون است!.
در واقع در ایران شما برای اینکه پول بگیری نیازی به طرح توجیهی و کار نداری بلکه باید افراد لازم را داشته باشی تا بگویند آقا یه بیل مکانیکی بردار و برو فلانجا یه سد بزن بیا پولشو پیش پیش بگیر. سهم .....!
بر این اساس است که در یکی دو دهه اخیر در هر گوشه از ایران که می بینی به بهانه مدیریت آب سد زده اند و هی سد زده اند. آنقدر سد داریم که می توانیم رتبه اول را در گینس ثبت کنیم.
اما سوال اینجا است که آیا مسئله فقط سد زدن است.
در هوای گرمی مثل ایران اگر روشهای آبیاری و انتقال آب را اصلاح می کردیم و تکنولوژهای منسوخ قدیمی را کنار می گذاشتیم بهتر بود یا اینکه هی پشت سر هم سد می زدیم تا مثلا دریاجه ای مثل دریاچه ارومیه را خشک کنیم.
آیا هیچ ادم عاقلی تمام ورودیهای آب به یک دریاچه را مسدود می کند.
به هر حال امارهای جهانی نشان می دهد که مصرف انرژی تولیدشده به روش هیدرو الکتریک در منطقه خاورمیانه در ده سال گذشته به دلیل خشکی و دمای بالا و محدودیتهای آبی و منابع غنی نفت و گاز و امکان استفاده از انرژیهای خورشیدی و بادی و نیز بارشهای اندک و مسائل زیست محیطی با تغییرات اندکی روبرو بوده و همچنان سهم ناچیز خود را حفظ کرده است.
منطقه خاورمیانه که ایران هم در آن قرار دارد همانند منطقه آفریقا از جمله مناطقی هستند که مدیریت آب باید با بالاترین درجه حساسیت در آن مورد بررسی قرار گرفته و بدون برنامه ریزی نسبت به احداث سد و یا حفر چاههای عمیق اقدام نشود.
هرگونه اقدام مطالعه نشده در این مناطق می تواند خسارتهای جبران ناپذیری را به بار آورد و به نابودی اقلیمهای سرزمینی و حیات گیاهی و جانوری و تغییرات شدید آب و هوایی منجر شده و کوچ روستانشینان را به شهر ها به شکلی باور نکردنی سرعت بخشد.
دكتر كاوه مدني، استاد مديريت منابع آب و محيط زيست مركز سياست محيط زيست دانشگاه سلطنتي لندن در گفتگو با شرق می گوید:
"بيشك سياست سدسازي كنوني لازم به بازنگري اساسي دارد. سدها هم مانند ساير تكنولوژيهاي ساخت بشر مزاياي زيادي دارند اما استفاده بي رويه از آنها ميتواند اثرات جبرانناپذيري به همراه داشته باشد. ايران در حال حاضر سومين سدساز در دنيا است. ممكن است اين رتبهبندي در نگاه اول جذاب به نظر بيايد اما در واقع يك فاجعه زيستي را نويد ميدهد، اما بسياري از طرحهاي سازهيي بخش آب فاقد مطالعات كارشناسي و ارزيابي اثرات زيست محيطي بوده كه تبعات آن قابل ملاحظه است.
به علاوه رقابت در سدسازي و ذخيره كردن آب در حوضههاي آبريز مشترك منجر به پديده شناخته شده «تراژدي منابع مشترك» شده كه درياچه اروميه تنها يك نمونه بارز آن است.
سدسازي به روش كنوني چيزي جز يك جنايت زيستمحيطي نيست و اثرات مخرب آن نسل اندر نسل منتقل خواهد شد. يك قدم مثبت درجهت احياي درياچه اروميه متوقف كردن ساخت و سازهاي بيرويه سدها بوده اما براي اينكه به اين لزوم پي ببريم هزينه گزافي پرداخت كردهايم".
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com
خدا بیامورزد پدرتان را بالاخره کسی پیدا شد مقاله ای درمورد سدها در ایران بنویسد و واعیت موجود پشت این دیوارهای بتنی و خاکی که آبی نیست پشتش ذخیره کنیم ولی پول هنگفتی برای یک عده از خدا بی خبر که از نا آگاهی و ناتدبیری و بی سوادی یک عده دیگر که متاسفانه در مسندهای کلیدی و در مجلس و در دولتها بوده و هستند استفاده و هم پول و هم آینده مملکت را بباد میدهند! متاسفانه در این پنجاه سالی که از عمرم میگذرد و حدود سی و دو سالش را مستقیما" یک تولیدکننده بوده ام با چشمهای خود دیده ام که چگونه با یک سیاست نادرست و ناکارآمد میشود در ده سال یک منطقه یک دشت کشاورزی را تبدیل بیک کویر لمیزرع کرد و البته که تا زمانیکه نفت هست و اقتصاد کشور را برپایه دلارهای حاصل از فروش نفت یا برپایه جیب مردم ببندیم و روزبروز قیمتهای اقلام مصرفی مردم را بالا ببریم و پولش را به خزانه سرازیر کنیم درکوتاه مدت مشکلی پیش نخواهد آمد! البته تا زمانیکه اکثریت مردم توان پرداخت این پولها را داشته باشند! البته اکثریتی که بنوعی دستشان در جیب خود دولت هست وهر روز با گران کردن اقلام حقوقشان بالا میرود یا وامهای گوناگون به آنان می پردازند ولی قشر عظیمی از مردم که تولیدکننده اند و کشاورزند و بنوعی بصورت مستقیم یا غیرمستقیم شغل ایجاد میکنند و چرخهای اصلی اقتصادی مملکت را میچرخانند ....
محمدعلی ربیعی کشاورز و تولیدکننده دیروز و بدهکار و بدحساب بانکی امروز!