به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، مرد جوان که از 8 سال پیش به خاطر سناریوی جنایتی تلخ به زندان افتاده بود پس از آزادی به شکار طلایی دختربچهها پرداخت.
اوایل اردیبهشت ماه سال جاری مأموران کلانتری در حاشیه شرق پایتخت در برابر سرقتهای سریالی جواهرات دختربچهها قرار گرفتند و همین کافی بود تا تیمی از مأموران پلیس آگاهی شرق تهران برای پایان دادن به جولان دزد حرفهای وارد عمل شوند.
بدین ترتیب، تیم ویژهای از مأموران پلیس آگاهی پاکدشت که بیشتر سرقتها در این منطقه صورت گرفته بود ابتدا به سراغ طعمههای خردسال مرد تبهکار رفته و پی بردند که آنها همگی دختربچههای 3 تا 10 ساله بودهاند.
مادر یکی از طعمهها در تحقیقات پلیسی گفت: دخترم سرگرم بازی در کوچه بود و من نیز جلوی در خانه مواظبش بودم که مردی قد بلند سوار بر موتور به سمتم آمد و خواست تا قوطی آبی را که در دست داشت برایش پر کنم.
وی افزود: زمانی که داخل حیاط شدم هنوز لحظاتی نگذشته بود که دخترم با گریه نزدم آمد او را در آغوش گرفتم و دیدم النگوهایش به سرقت رفته است. با سرعت از خانه خارج شدم اما مرد غریبه سوار بر موتورش پا به فرار گذاشته بود.
کارآگاهان در این مرحله آلبوم مجرمان قدیمی را پیش روی دختربچهها گذاشتند تا سرنخی از عامل این سرقتها به دست آوردند که تحقیقات در این شاخه به بن بست خورد.
کاوشهای پلیسی برای به دام انداختن دزد طلاهای کودکان ادامه داشت و جالب اینکه تبهکار تکرو با حضور در محلهای خلوت و مکانهایی که هیچ دوربین مداربستهای در آنجا نصب نشده بود به سرقتهایش ادامه می داد.
کارآگاهان در کاوشهای بعدی با راهنمایی دختربچهها موفق شدند تصویری چهرهنگاری شده را از دزد طلاها به دست آوردند و این عکس فرضی در اختیار تیمهای گشتی قرار گرفت. همزمان با این اقدامات سلسله سرقتها متوقف شد و مأموران احتمال دادند شاید دزد طلاهای کودکان به اتهام دیگری از سوی مأموران دستگیر شده و به زندان افتاده باشد و با این فرضیه تیمی ویژه به زندانهای شرق پایتخت رفت و تصاویر تبهکاران را با عکس فرضی مقایسه کرد اما این سری از تجسسها نیز با گره کور به سرانجام نرسید.
تیم تحقیق در گام بعدی به سراغ آلبوم مجرمان قدیمی رفت و با کاوشهای
شبانه روزی به عکس مجرمی که سال 86 به خاطر مشارکت در قتل به زندان افتاده بود، برخورد که شباهت زیادی به تصویر فرضی دزد طلاها داشت.
ردیابیها برای شناسایی این مجرم قدیمی ادامه یافت تا اینکه کارآگاهان با سرقت مشابه دیگری در جنوب پایتخت روبهرو شدند و این بار در بررسیهای میدانی به دوربین مدار بستهای برخوردند و تصویر مرد موتور سوار که شباهت زیادی با تصویر چهره فرضی داشت به دست آمد. کارآگاهان در این مرحله 2 تصویر به دست آمده را در کنار هم قرار دادند و شباهت زیاد این دو مرد کافی بود تا ردیابیها برای شناسایی مخفیگاه تبهکار قدیمی متمرکز شود.
مأموران با اقدامات فنی و پلیسی خیلی زود مخفیگاه این مجرم را که مصطفی نام دارد در منطقه گوهر دشت قرچک ردزنی کردند و آنجا را به صورت نامحسوس تحت نظر قرار دادند و روز 26 شهریور ماه عملیات برای دستگیری مصطفی کلید زده شد. ساعت 11 ظهر مأموران با اطلاع از حضور مصطفی در خانه برای دستگیری وی وارد عمل شدند و مصطفی زمانی که با مأموران روبرو شد قصد داشت با چاقویی که در جیبش پنهان کرده بود به مأموران حمله کند که کارآگاهان با تیزهوشی دست به کار شده و پیش از اقدام تبهکار قدیمی، وی را زمینگیر کردند.
مصطفی در حالی اصرار بر بیگناهی میکرد و میگفت در ماجرای سرقت طلاهای دختربچهها هیچ نقشی نداشته است که وقتی دختربچهها با وی مواجهه حضوری داده شدند و با وحشت و گریه گفتند که آن مرد را میشناسند چارهای جز اعتراف ندید.
سرهنگ عبدالرضا ناظری رئیس پلیس شرق تهران در راستای دستگیری این تبهکار قدیمی به خبرنگار شوک گفت: ابتدا در این پرونده به چند تبهکار مظنون شده بودیم که مأموران با اقدامات فنی و پلیسی موفق شدند عامل اصلی این سرقتها را دستگیر کنند و مردم در این پرونده مثل همیشه در شناسایی دزد و دستگیری وی نقش مهمی داشتند.
وی افزود: مصطفی پس از دستگیری وقتی پیش روی کودکان قرار گرفت لب به اعتراف باز کرد و خیلی زود خریدار طلاهای سرقتی کودکان را لو داد که مأموران در اقدامی غافلگیرانه وی را نیز دستگیر کردند.
سرهنگ ناظری در ادامه گفت: تحقیقات پلیسی نشان از آن دارد که این مجرم در مناطق جنوب و جنوب تهران به این شیوه و شگرد اقدام به سرقت طلاهای کودکان کرده است.
اشکهای پشیمانی
مصطفی که 40 سال دارد خیلی زود به گریه میافتد و قبل از اینکه سؤالی از وی شود ادعا میکند خریدار طلاها وی را وسوسه کرد تا پای در دنیای تبهکاری بگذارد و با نقشپردازیهایش قصد داشت خود را بی گناه معرفی کند.
این تبهکار نگران دختر کوچولو و همسرش است و دوست دارد خیلی زود آزاد شود تا در کنار آنها زندگی جدیدی را شروع کند.
اعتیاد داری؟
بله.
سابقه داری؟
درگیری و نزاع.
شنیدم در پرونده سرقت احشام به اتهام مشارکت در قتل به زندان افتادی؟
نه، قتل کجا بود؟! دعوا کردیم من خبری از قتل ندارم.
بیکاری؟
کشاورزی می کردم.
پس چرا دزدی کردی؟
من فقط یکبار دزدی کردم.
تا الان 27 کودک شما را به عنوان دزد طلاهای بچهها شناسایی کردند.
بار نخست خودم خواستم بقیه سرقتها را خریدار طلاها گفت انجام بدهم.
بار نخست چرا رفتی دزدی؟
به خاطر اعتیادم.
خریدار طلاها اگر میگفت کسی را بکش چهکار میکردی؟
نمیکشتم.
پس چرا سرقت کردی؟
بار نخست وقتی پول خوبی از سوی خریدار طلاها به من رسید، وی وسوسهام کرد که می توانم با این شیوه زندگی خوبی را برای خانوادهام فراهم کنم من نیز با طمع پولها سرقتهای بعدی را انجام دادم.
پس نقش مالخر در سرقتهایت چه بود؟
اگر مالخر وسایل دزدی را نمیخرید و پولی به جیب نمیزدم دیگر دزدی نمیکردم.
چرا کشاورزی نمی کردی؟
زمینهایمان خشک شده بود و پولی نداشتم.
چقدر پول به دست آوردی؟
فکر کنم 20 میلیون تومان.
چرا گریه میکنی؟
به خاطر خانوادهام.
مگر خانوادهات نمیدانند دستگیر شدی؟
میدانند. اما دلم برای دختر کوچولویم تنگ شده و میخواهم زود آزاد شوم تا زندگی جدید را شروع کنم.
وقتی دزدی میکردی به این لحظهها فکر نمیکردی؟
نه، فکر نمیکردم دستگیر شوم.
بنا به این گزارش، دادیار شعبه دوم دادسرای عمومی و انقلاب پاکدشت با توجه به گسترده بودن دزدیهای این دزد حرفهای، با تقاضای چاپ عکس مصطفی خواست تا کسانی که دختر بچههایشان به این شیوه و شگرد هدف سرقتهای وی قرار گرفتند به پلیس آگاهی پاکدشت یا شعبه دوم دادیاری دادسرای عمومی و انقلاب پاکدشت مراجعه کنند تا پرده از راز دیگر جرایم این تبهکار جوان برداشته شود.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com