به گزارش بولتن نیوز به نقل از روزنامه ایران، ساعت 9 شب 15 اسفند ماه سال 90 وقتی زن جوانی به نام «غزل» در بیمارستان شهید رضوی تهران به کام مرگ فرو رفت، پسر آشنایی در برابر اتهام قتل قرار گرفت. عزیزالله در همان بازجوییهای نخست به قتل این زن اعتراف کرد و گفت: یک سال پیش با غزل آشنا شدم و پس از مدت کوتاهی به وی علاقهمند شدم و تصمیم گرفتم با او ازدواج کنم.
بنابراین از مادرم خواستم برای خواستگاری به خانه غزل برود. اما از آنجا که غزل در ازدواج نخست شکست خورده بود، مادرم مخالفت کرد. از سوی دیگر من وی را دوست داشتم و پنهانی با هم در ارتباط بودیم تا اینکه مادرم برای ختم یکی از اقوام به سفر رفت و من در خانه تنها ماندم. بلافاصله با غزل تماس گرفتم، به خانهمان دعوتش کردم. فردای آن روز وقتی غزل به اصرارهایم برای اینکه شناسنامهاش را بیاورد تا با هم به محضر برویم عقد کنیم، بیاعتنایی کرد مجبورش کردم با مادرش تماس بگیرد. با وجود اینکه مرا دوست داشت اما نمیدانم چرا شناسنامهاش را نیاورد.
او میگفت از زندگی خسته شده و قصد خودکشی دارد. او با اصرار از من خواست تا وی را بکشم! به همین خاطر تحت تأثیر شیشه او را خفه کردم. وقتی دیدم نفس نمیکشد، آنجا بود که پشیمان شدم و خودزنی کردم و با اورژانس تماس گرفتم. عزیزالله پس از محاکمه در شعبه 71 دادگاه کیفری استان تهران به قصاص و 99 ضربه شلاق محکوم شد که این حکم در شعبه 42 دیوان عالی کشور تأیید شد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com