گروه فرهنگی- امروزه رسانه ای نیست که فعالیت داشته باشد و به مقولات فرهنگی توجهی نکند.چه اینکه فرهنگ و رسانه دو روی یک سکه بوده و اصلاً نمیتوان دم از کار رسانه ای زد ولی مقولات فرهنگی را نادیده گرفت.در این شرایط، یکی از مهمترین رسانههایی که از قدیم الایام و به طور مدام، موضوعات فرهنگی را مورد بررسی قرار داده است، روزنامهها بودند.تا جایی که بعید است تا امروز روزنامه منتشر شده باشد که هیچ بهره ای از فرهنگ نبرده باشد.
در روزگار ما نیز روزنامه های موجود با گرایشات سیاسی و فکری گوناگون، دست به این کار زده و در قالبهای مختلف، به مسائل فرهنگی می پردازند.اما نکته اینجاست که این همه تولیدات فرهنگی منتشر شده در روزنامهها برای دیده شدن پا به این جهان گذاشته اند.به عبارت دیگر، مطلبی که دیده نشود گویی اصلاً تولید نشده است.اما آیا با حجم انبوه سایتها و مجلات و روزنامهها و رسانههای مختلف دیگری که وجود دارد، میتوان به همه آنها پرداخت و مطالب شان را از نظر گذراند؟ جواب معلوم است…
به همین دلیل ما دربولتن نیوزسعی کردهایم تا از این به بعد و در قالب صفحه«فرهنگ در رسانه»به بازخوانی و بازنشر اصلیترین مطالب فرهنگی روزنامهها بپردازیم.به عبارت دیگر،«فرهنگ در رسانه»تلاشی است برای تبلور روزانه تراوشات فرهنگی روزنامه های کشور.تا به این طریق، حداقل اصلیترین مقولات فرهنگی که در روزنامهها منتشر شده است، توسط مخاطبین دیده شود.البته ما از همین جا، دست همکاری خود را به سمت همگان دراز کرده و از همه کسانی که تمایل دارند به انحای مختلف در این زمینه به ما کمک کنند، دعوت میکنیم تا در کنار ما، به ارتقای صفحه«فرهنگ در رسانه»کمک کنند.
ابتکار، اطلاعات، آرمان، آسیا ،جام جم، جوان، دنیای اقتصاد، رسالت، روزان، سیاست روز، شرق، شهروند، کیهان، مردمسالاری، وطن امروز، هفت صبح و همشهری جمهوری اسلامی روزنامه هایی هستند که در امروز سوم شهریور 94، با پرداختن به مطالبی در حوزه های رسانه ملی، سینما، موسیقی، بازار نشر و کتاب صفحه فرهنگی خود را رونق بخشیده و ما سعی می کنیم گلچینی از بهترین های آنها را در یک سبد فرهنگی به خدمت شما عرضه کنیم.
***
<< | >> |
احمد صبريان - شماري از شاعران مطرح و آييني کشور شامگاه يکشنبه در صحن جامع آستان ملکوتي امام مهرباني ها گردهم آمدند تا همزمان با دهه کرامت و در آستانه ميلاد پربرکت امام رضا (ع) ، مجاوران و زائران و همچنين دوستداران اهل بيت (ع) را در شب شعر «ملکوت هشتم» ميهمان سروده هاي خود کرده و در محفلي روحاني و شاعرانه، مراتب ارادت شان را به پيشگاه امام رافت و رحمت تقديم کنند. در اين شب ها که حرم رضوي نور باران شده و نسيم خنکي در صحن هاي مطهر روح و جان را نوازش مي دهد بسياري به اين محفل پيوستند تا دل را روانه ديار عشق کنند. دفتر شب شعر «ملکوت هشتم» با اين سروده گشوده شد که:
فداي واژه سقا که خانه خانه اوست
فداي بوي غريبي که از عمو اين جاست
چقدر ساده مرا تا به بي نهايت برد
چقدر آيينه پاک رو به رو اين جاست
سپس با دعوت مجري شاعران به جايگاه آمدند و سرو ده هاي خود را خواندند که با استقبال گرم حاضران همراه شد.
سنگ زير پاي تو لعل بدخشان مي شود
خار با فيض نگاهت سرو بستان مي شود
گر نسيمي از سر کويت وزد سوي جبين
دود آن عود و شرارش برگ ريحان مي شود
با خاک درت شفاعت آميخته است
خورشيد ز چلچراغت آويخته است
بيش از همه جا در اين حرم مهمان است
زيرا که «کرم روي کرم» ريخته است
مپرس ديده بر اين در چرا گذاشته ام
زکودکي دلي اين جا به جا گذاشته ام
مگر که ماه شبي در پياله ام افتد
فراز بام تو جام طلا گذاشته ام
خراسان و مهر دريايي شده با گام هاي تو
به دست ابر ها تسبيح باران تو مي چرخد
اگر شوق وصالت نيست در آيينه ها ،درها
چرا آيينه در آيينه ايوان تو مي چرخد
طواف عاشقان هم بر مدارچشم هاي توست
سماع صوفيان هم گرد عرفان تو مي چرخد
جان هستي خود را به تو تقديم کند
جبرييل به درگاه تو تعظيم کند
دل عقربه اميد خود را بايد
با ساعت سر در تو تنظيم کند
چون نسيم، آواره در کوي امام هشتمم
مست يک نرگس گيسوي امام هشتمم
تا عيار عشق من سنجد طلا کارغمش
سنگ خردي در ترازوي امام هشتمم
همچنان وعده بخشايش شاهنشاهش
مي کشد گمشدگان را به زيارتگاهش
باز برگرد به دلتنگي قبل از باران
سوره توبه رسيده است به بسم ا...اش
من جز شما گلايه به صحن کجا برم
راز غريب را به کدام آشنا برم
اي جان و دل به گنبد و گلدسته ات مقيم
جان را کجا گذارم و دل را کجا برم
از تاب جعد و نافه آهوصبا چه برد
من آمده ام که بويي از آن ماجرا برم
چشم اميد دارم از اين جسم ناتوان
جان را به آستانه دار الشفا برم
دل را به بحر تو بسپارم حباب وار
جان را به آتش تو بسوزم طلا برم
همچنين در آخرين محفل شب شعر «ملکوت هشتم» که شب گذشته در تالار نور مشهد برگزار شد برخي از آثار توليدي انجمن ادبي رضوي با حضور جمعي از شاعران آييني همچون: عليرضا قزوه، بيابانکي، نظري، صرافان، شاهمرادي زاده،جانفدا، عبدالجبار کاکايي، بختياري، احتشامي، مويد، شفق، شکوهي و اکبرزاده رونمايي شد.
سما بابايي/ «علي رهبري» تاكنون به تمام وعدههاي خويش عمل كرده است. همين چند وقت قبل اركستر فيلارمونيك چين به تهران آمد و او با همراهي «لانگ يو» كنسرتي در ايران برگزار كرد كه با استقبال بسيار زياد مخاطبان روبهرو شد. او چند روز بعد از حضور خود در ايران، برنامه اين اركستر تا مهرماه را تدوين كرد و حالا هم برنامههاي مهر ماه تا مهر سال آينده را تدوين كرده است. او اين روزها در اتريش مشغول استراحت است و در اين ميان، مشغول تدوين اين برنامه نيز هست، در حالي كه اجراهاي متعددي نيز هماكنون نهايي شدهاند كه تا چند روز ديگر اجرا ميشوند.
در اين ميان اركستر سمفونيك تهران، ١٧ شهريور با اركستر سمفونيك برلين روي صحنه خواهد رفت. اجرايي كه «دنيل برنبويم» رهبر آن خواهد بود. «رهبري» در اين باره ميگويد: «علاوه بر اين كنسرت، «برن بويم» يك مدت با اركستر ما كار خواهند كرد.»
دانيل برنبويم، پيانيست و رهبر اركستر معروف اسراييلي كه شهروندي فلسطيني اختيار كرده است در ابتدا به عنوان نوازنده چيرهدست پيانو به شهرت رسيد و هماكنون نيز در مقام رهبر اركستر، به همان اندازه محبوبيت جهاني دارد. همكاري او با اركسترهاي عربي– يهودي و متفكر صاحبنام معاصر فلسطيني-امريكايي، ادوارد سعيد، در محبوبيت او بيتاثير نبوده است. نكته جالبي كه رهبري پيش از اين به آن اشاره كرده اين است كه اين اتفاق هيچ هزينهاي براي ايران نخواهد داشت: «مسوولان اركستر برلين، من را ميشناختند و وقتي درباره اين همكاري صحبت كرديم، ديديم كه آنها علاقه دارند اينجا برنامه اجرا كنند و سفارت آلمان همچون علاقهمند به حضور اركستر در ايران بود، هزينههاي آن را تقبل كرد. هدفمان اين است كه از اين دست كارها در آينده زياد انجام دهيم؛ كارهايي كه هزينه زيادي نداشته باشد اما براي كشورمان داراي اهميت و ارزش زيادي باشد. من با ولخرجي مخالفم چون اصولا اينطور نيست كه هرچه پول بيشتري خرج كني، كار بهتري هم ارايه دهي بلكه بايد برنامهريزي و تجربه در اين ميان وجود داشته باشد و فرد به كاري كه انجام ميدهد، آشنا باشد. مثلا ما بهترين ويولنيست و پيانيست جهاني را به ايران آوردهايم و براي اجرا در چهار كنسرت تقريبا نصف پولي را به او دادهايم كه در اروپا براي اجراي يك كنسرت به آنها ميدادند.»
اما چطور اين اتفاق رخ داده و بعد از حدود ٤٠ سال اين اركسترها به ايران ميآيند، او ميگويد كه چهرههاي جهاني وقتي متوجه شدهاند كه او بعد از سالها به ايران آمده تا اركستر سمفونيك تهران را رهبري كند، دعوت او را پذيرفتهاند تا به ايران بيايند، هر چند اين تمام برنامههاي رهبري نيست و قرار است اركستر سمفونيك تهران نيز در چند فستيوال مهم اجرا داشته باشد، براي مثال قرار است به كشورهاي چين و آلمان برود.
اما از مهرماه، بدون شك اركستر برنامههاي مهمتري را در نظر دارد، مثلا به گفته رهبري «اِرول اِردينيچ» (Erol Erdinç) از شهر آنكارا كه يك موزيسين و معلم بسيار عالي است و تاكنون جوايز زيادي را در سطح جهاني دريافت كرده را براي رهبري اركستر به ايران دعوت ميكند تا براي نخستينبار در ايران به طور حرفهاي رهبر اركستر تربيت كنند يعني كاري كه در ايران هيچوقت اتفاق نيفتاده و هميشه در اين زمينه كمبودهاي زيادي داشتهايم. ايشان يكي از بهترين معلمها و رهبرهاي اركستر هستند كه قبول كردهاند به ايران بيايند و علاوه بر تربيت رهبر اركستر در ايران، رهبر مهمان دايمي اركستر سمفونيك تهران هم خواهند بود.
اين اركستر به تازگي توانسته است با موسسه «ناكسوس»- يكي از بزرگترين شركتهاي پخش موسيقي در آلمان- همكاري داشته باشد و قطعات آهنگسازان ايراني را در سطح بينالمللي ارايه كند و از ماه آبان آثار موزيسينهاي ايراني به بازار بينالمللي عرضه خواهد شد. در اين ميان «سمفوني ٩ دوورژاك» نيز ضبط و به موسسه ناكسوس فرستاده شده است كه از آن استقبال شد.
اوايل تيرماه بود كه خبر تشكيل «اركستر سازهاي ملي» منتشر شد؛ اركستري كه به رهبري اسماعيل تهراني و با هدف اجراي آثار اركسترال با سازهاي ايراني تشكيل شد؛ اتفاقي كه سوداي ديرينه ايرانيان بوده و خيليها در اين راستا در قالبهاي مختلف تلاش كردهاند اما آنطور كه بايد توفيق حاصل نشده و در برخي مواقع هم با اقبال عمومي روبهرو نشده است. علي رهبري كه در سمت مدير هنري «اركستر سازهاي ملي» قرار دارد، درباره اين اركستر نوپا نيز معتقد است: «بچهها در «اركستر سازهاي ملي» آنقدر خوب در حال تمرين و فعاليت هستند كه آدم از ديدن آنها ذوقزده ميشود. فقط اميدوارم يك اسپانسر قوي پيدا شود و چنين اركسترهايي را حمايت كند. البته اين را بگويم كه اين اركستر مستقيما به من ربط ندارد و فقط مديريت هنري آن را قبول كردم كه اركستر راه بيفتد چراكه به عنوان يك فارغالتحصيل هنرستان موسيقي ملي، آرزو دارم چنين اركستري حمايت شود و فعاليتش را آغاز كند. اگر بتوانيم اسپانسرهايي پيدا كنيم كه از پنج، شش آهنگساز خوب ما حمايت كنند تا براي اين اركستر قطعه بنويسند، اتفاق خيلي خوبي خواهد افتاد. مثلا احمد پژمان را تشويق كنيم كه براي تار و سنتور آهنگسازي كند، تصور كنيد كه چه اتفاقي خواهد افتاد. اما متاسفانه اين موضوع در ايران نه از طرف وزارتخانهها، نه از طرف خود موزيسينها و نه از طرف اسپانسرها حمايت نشده است. با وجود فشار زياد، اين كار را با عشق و علاقه انجام ميدهم. اين در حالي است، در اركسترهاي ديگر كه با مديريت هنري من پيش ميروند، چنين كاري توسط پنج كارشناس در مدت زماني نسبتا طولاني و بسيار با دقت انجام ميشود.»
اعتماد|گروه بمراني كنسرت تابستانه خود را در تهران با سه اجرا در سالن آزادي به پايان ميرساند و براي برگزاري كنسرتهاي ديگر راهي شهرستانها ميشود. اين گروه پنجشنبه و جمعه، پنجم و ششم شهريور ماه در مجموعه فرهنگي هنري برج آزادي تهران روي صحنه ميرود تا ميزبان طرفداران خود باشد.
بهزاد عمراني، خواننده گروه بمراني درباره اجراهاي اين گروه و سليقهاش دراينباره ميگويد كه طرفدار اجرا در جاهاي كوچك و خودماني است و ادامه ميدهد: «جايي كه بشود آدمها را از نزديك ديد و احساس آنها را فهميد. يكبار ما در سالن بزرگي اجرا داشتيم كه هيجان خاص خودش را داشت ولي ما را اذيت كرد. شايد يكي از دلايل اين مساله تجربيات تئاتري ما است، تئاتر به ما ياد داد تا صرفا براي ساز زدن روي صحنه نرويم. ما به ارتباط صميميتر با مخاطب فكر ميكرديم. دوست داشتيم مخاطب را با موسيقي رفيق كنيم». شايد به همين دليل است كه نحوه اجراي بمراني روي استيج يكي از ويژگيها و امضاي اين گروه شده است. قطعاتي با پرفورمنسي شيرين اعضاي اين گروه همراه ميشود. ماني مزكي، سرپرست گروه در مورد اجراهايشان بر روي استيج ميگويد: «تا قبل از كنسرت در سالن آزادي ما فقط فكر ميكرديم پرفورمنس داشته باشيم و با مردم صميمي باشيم ولي براي اجراي آزادي سعي كرديم چيزهاي ديگري را طراحي كنيم. اين طراحيها همگي در تمرينها درآمد. مثلا اينكه در «مرغانه» من و بهزاد سر ميكروفن با هم كلنجار ميرويم، يك روز سر تمرين اتفاق افتاد. ميكروفن من مشكل پيدا كرد بهزاد به من گفتم با ميكروفن من بزن و بعد هم بككالها (همخواني پسزمينه) را با هم ميخوانديم و بعد به ذهنمان رسيد كه در اجراي زنده سر ميكروفن دعوا كنيم چون معمولا سر تمرينهاي ما يكي به يكي مشت ميزند، يكي جواب ديگري را ميدهد و خلاصه تمرين با اعمال جانبي خاص خودش همراه است! » همين چيزهايي است كه كنسرت گروه بمراني را از يك كنسرت ساده و دمدستي كه قرار است آهنگهاي منتشر شده و نشده را اجرا كنند به يك اجراي بانمك تغيير ميدهد و مخاطباني كه براي تماشا ميروند هم موزيك گوش ميكنند و هم ميخندند و يك پرفورمنس موزيكال را تماشا ميكنند. در اين اجرا اعضاي گروه بمراني متشكل از بهزاد عمراني (خواننده، گيتار آكوستيك)، ماني مُزكي (سازدهني، ترومبون)، آرش عمراني (پيانو، آكاردئون)، جهانيار قرباني (گيتار الكتريك)، كيارش عمراني (گيتار باس) و آبتين يغماييان (درامز) تركيبي از قطعات آلبوم «مخرج مشترك» و ديگر ساختههاي خود را با رپرتوار جديد براي مخاطبان خود اجرا ميكنند. آلبوم مخرج مشترك در خردادماه منتشر شد و پيش از اين كنسرت گروه بمراني در روزهاي ۲۵ و ۲۶ خرداد و ٢ مرداد در آزادي تهران برگزار شد كه با استقبال مخاطبان و هواداران اين گروه موسيقي مواجه شد. آخرين كنسرت تابستانه بمراني در سانسهاي ۸ ۱و ۲۱ در روزهاي پنجم و ششم شهريور برگزار ميشود بليتهايش از طريق سايتهاي فروش بليت و سايت مخصوص اين گروه عرضه ميشود.
------------------------------
روزنامه همشهری
--------------------
روزنامه شرق
شرق: خبر آمادهسازی یک تصنیف با مضمون و محتوایی درباره خدمات و تلاشهای آیتالله هاشمیرفسنجانی توسط محمدرضا شجریان تکذیب شد. در روزهای گذشته برخی سایتها گزارش داده بودند به پیشنهاد دانشگاه آزاد اسلامی، محمدرضا شجریان در حال آمادهسازی تصنیفی با مضمون و محتوایی درباره خدمات و تلاشهای آیتالله هاشمیرفسنجانی است. سایت تدبیر ٢٤ در همینباره نوشته بود: «این کار موسیقایی که از چندی پیش و به سفارش معاونت فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی آغاز شده، ابتدا در جلسه بزرگداشت حافظ که در همین نهاد علمی و آموزشی برگزار شد مطرح شد. شجریان بعد از دریافت این پیشنهاد، ابتدا با فروتنی، نداشتن شرایط مناسب برای خواندن آواز و مشکلات کهولت سن برای حنجره را بهانهای برای نپذیرفتن این پیشنهاد کرده است اما در ادامه و با توضیح اهمیت این موضوع و اختصاص بودجهای در شأن استاد آواز ایران، این پیشنهاد در دستور بررسی و برنامهریزی برای تهیه ترانه مناسب توسط ایشان قرار گرفت». بااینحال روز گذشته مؤسسه دلآواز - شرکت انحصاری پخش آثار محمدرضا شجریان- این خبر را تکذیب کرد. همچنین بنابر گزارش ایسکانیوز، طه هاشمی، معاون فرهنگی دانشگاه آزاد اسلامی، اساس این خبر را کذبمحض دانسته و گفته: تاکنون نه مذاکرهای با آقای شجریان در این زمینه شده است و نه آیتالله هاشمیرفسنجانی نیاز به چنین کاری دارد. طه هاشمی ادامه داده: اگر ما میخواستیم چنین کاری کنیم نیاز نبود آن را مخفیانه انجام دهیم و آن را حتما علنی میکردیم. هاشمی در پایان صحبتهای خود از انعکاس چنین اخباری که دروغ محض است، اظهار تأسف کرده و مهمترین رسالت رسانه را انعکاس حقایق دانسته است. خبرگزاری فارس که اقدام به بازنشر این خبر کرده بود، تصاویری از حضور شجریان را در همایش چهارروزه حافظ در معیت میرزاده، رئیس دانشگاه آزاد اسلامی، در کنار این خبر آورده است.
این خبر در حالی منتشر و سپس تکذیب شد که در روزهای گذشته لغو کنسرت این خواننده در استانبول خبرساز شده و برخی رسانههای اصولگرا مدعی شده بودند دلیل لغو این برنامه عدم استقبال مخاطبان از آن بوده است. کنسرت شجریان پیش از این قرار بود در استانبول ترکیه برگزار شود اما، ٢٩ مرداد سایت دلآواز در اطلاعیهای رسمی از لغو این برنامه خبر داد هرچند، اكنون قونیه جایگزین استانبول شده است.
بزن دررو
این که مدگرایی باید وجود داشته باشد یا نباید وجود داشته باشد؛ یک بحث فلسفی مبسوط و مستوفایی است که نه در حوصله نگارنده است که هزار و یک کار و گرفتاری دیگردارد که اصلا فلسفه زندگیاش را زیر سوال برده است؛ و نه در حوصله شما خوانندگان عزیزی که بدون ساز، عرایض ما را میخوانید و عموما دوست دارید که مخلص کلام و لب مطلب را مثل هلوی پوستکنده، تقدیم حضور کنیم که بتوانید در اسرع وقت به امور مهمتری همچون تلگرام و اینستاگرام و واتساپ و فیسبوک و غیرهتان برسید و از قافله عقب نمانید.
عرض شود که مد همیشه بوده است. بشر اولیه هم که اوایل کار که هیچی نبود، از چند عدد برگ برای پوشش ضروری و حداقلی خود استفاده می کرد؛ بتدریج به دنبال برگ هایی با اشکال دیگر رفت. برگ سوزنی، صنوبری، پهن برگ، دم دار،بی دم، بشور و بپوش، برگ تاشو، برگ یکبار مصرف، برگ کوبیده، برگ چین دار، برگ چینی، و..... تنها نمونه هایی مد شده از برگ هایی بود که بشر اولیه یا انسان نخستین فاقد یارانه، در پی تهیه آن به عنوان پوشش ظاهر بود. و البته عموما هم به بادی وصل بود. به همین خاطر کم کم، برگ زاپاس هم اختراع شد. جهت حفظ شئونات لازم!
نظرخواهی شفاف: از آنجا که گروه های مختلف مردم هستند که باعث رونق و رواج مد می شوند و مدگرایی را ترویج می دهند؛ در یک اقدام خودجوش به میان مردم همیشه در صحنه رفتیم و از آنها خواستیم قضیه را باز کنند. باهم می نشینیم پای صحبت ها و نظرات مردم:
یک روان شناس: روح و روان آدمی از پدیده تکرار و یکنواختی، گریزان است. وقتی مدام فقط با یک شکل و یک مدل مواجه شود، بالا می آورد. بخصوص وقتی که از رنگ های شاد و متنوع استفاده می شود، بیشتر کیف می کند. روحش تازه می شود. شادی روح که فقط مختص اموات نیست!
یک جامعه شناس: اصولا در هر جامعه ای، شهروندان به دنبال مدل های تازه ای از مظاهر زندگی هستند. حتی طرف می گوید هین، سخن تازه بگو... تا چی؟.... تا دو جهان تازه شود. منتهی مدگرایی نباید جنبه افراطی به خود بگیرد. مدگرایی وقتی با چشم و همچشمی درآمیزد، جامعه دچار انحراف می شود. شما ببینید چقدر در جاده ها تابلو زدند که «جاده انحرافی»؛ خب از اولش که این طوری نبودند. جزو جاده های مواصلاتی اصلی بودند.
مدیر کارخانه پوشاک: مد چیز خوبی است. اگر نباشد، کاسبی ما کساد می شود. فرض کنید یک نفر در طول سال فقط از یک مدل لباس استفاده کند؛ فاتحه کارخانجات پوشاک ما خوانده است. ما باید به مردم یاد بدهیم که از مدل ها و مدهای مختلف و متنوع بهره ببرند. دعای ما هم قطعاً پشت سرشان است.
یک پسرخوش پوش: اگر مد نباشد، اصلا نمی توانیم خودمان را نشان دهیم و به عضویت گروه های اجتماعی همسن خود درآییم. وقتی آنها دنبال یک مد خاص هستند، من هم باید همان مد را رعایت کنم که مرا از خودشان بدانند و بهم نخندند. هیچ ربطی هم به خواهی نشوی رسوا،همرنگ جماعت شو، ندارد. هرکه گفته، ببخشید، بیخود گفته!
یک دختر با کلیپس: مد یک هنر است، مدگرایی هنری والاتر. من عشق می کنم وقتی یک مد جدید لباس می پوشم که هنوز بقیه ندیدند و نپوشیدند. با این کارها یک مقدار از عقب ماندگی تحصیلی و خلأ های وجودی ام را جبران می کنم. همین کلیپس زیر روسری ام، هرچه ارتفاعش بیشتر می شود، در یک جمع دوستانه، بیشتر به چشم می آیم. اطرافیان جوری به من نگاه می کنند که انگار قانون جاذبه زمین را کشف کردم.
یک معلم محترم: نه مد بد است،نه مدگرایی. آنچه خوب نیست این است که فقط به دنبال ترویج و توسعه فرهنگ مصرف گرایی باشیم؛ آن هم بدون رعایت عقل و اعتدال. هرچیزی که وارد بازار مصرف بشود، دلیل نمی شود که دنبالش برویم. بلکه از فردا مد شد به جای کت مثلاً از گونی استفاده کنیم. آیا باید این شکلی شویم، چون مد است؟ خوشبختانه تعاونی اداره ما مدل های محدودی از انواع کالا و اجناس می آورد، و تا حدودی توانسته جلو مدگرایی را بگیرد.
من طنزنویس: چیزی نگویم، سنگین ترم!... الان کوتاه حرف زدن یا اصلا حرف نزدن، مد شده!
آیتالله محقق داماد گفت: استاد حائری شب پیروزی انقلاب به من گفت که من را به شهید مطهری وصل کن، چرا که فلان نسخه در جایی است که اگر از دست برود، دیگر نمیشود کاری کرد. به گزارش مهر، مراسم تشییع پیکر استاد عبدالحسین حائری، نسخهپژوه، کتابشناس و فهرستنگار برجسته صبح دیروز با حضور رئیس مجلس شورای اسلامی و جمعی از فرهیختگان عرصه کتابپژوهی در محل محوطه کتابخانه مجلس شورای اسلامی در تهران برگزار شد. احمد جلالی، نماینده ایران در یونسکو در سخنانی در مراسم وداع با استاد حائری گفت: گاهی چنین تصور میشود که توجه به میراث مکتوب و کهن این کشور و اینکه مردی مثل استاد حائری عمرش را صرف شناساندن یک نسخه خطی کوچک در گوشهای از کتابخانه مجلس میکند، تنها موضوعاتی است برای تفاخر به گذشته و یادآوری نیاکان و نشان دادن ریشههای خانوادگی، اما این موضوع اساساً به زندگی امروز ما مربوط میشود در حالی که بسیاری اوقات مورد توجه نیست. نماینده ایران در یونسکو با اشاره به پیکر بیجان استاد حائری، گفت: این پیکر نحیف و بیجان سرداری بلندقامت است که برای پاسداشت مرزهای امنیتی این مملکت تلاشهای بسیار کرده و از این جهت باید گفت علاوهبر صاحبان معرفت و علاقهمندان به نسخ خطی و میراث مکتوب، تمام کسانی که به زندگی امروز و ایجاد ثبات در این کشور میاندیشند، از این فرد وامدارند. ما وامدار بزرگانی چون استاد حائری هستیم. من بارها میدیدم که او چنان متواضعانه در مقابل این میراث مکتوب قرار میگرفت که حتی در اواخر عمر حضور او در میان نسخههای متعدد کتاب، صحنهای را در اتاق کارش ایجاد میکرد به این ترتیب که او در میان این نسخهها گم میشد و دیده نمیشد. در ادامه این مراسم آیتالله سیدمصطفی محققداماد، رئیس شورای تولیت بنیاد موقوفات دکتر محمود افشار یزدی و از دوستان و همکاران سابق زندهیاد عبدالحسین حائری در سخنانی گفت: من از کودکی تا به امروز شاهد بودم که استاد حائری کاری جز عشق به تحقیق و حفظ آثار و معرفی ارزشهای علمی انجام نمیداد و با تمام وجود و با مناعتطبع به کارش عشق میورزید اما سوال اینجاست که آمال و آرزوهای او چه بود؟ وی خطاب به رئیس و اعضای هیاترئیسه مجلس شورای اسلامی که در مراسم تشییع پیکر استاد حائری حضور داشتند، گفت: یکی از مهمترین نتایج فعالیتهای استاد حائری معرفی مهمترین میراث علمی ما و سپردن به شماست. این موضوع در کنار بقیه کارهای سیاستگذاری و تبیین قانون از سوی شما، میتواند بهعنوان یکی از مهمترین مولفههای منافع ملی در دستور کار شما قرار گیرد. محققداماد با نقل خاطرهای گفت: یادم است شب پیروزی انقلاب استاد حائری ناله میکرد و به من میگفت که من را به شهید مطهری وصل کن، چرا که فلان نسخه در فلانجاست و اگر از دست برود، چه باید بکنیم؟! به نظر من به جای اینکه به فکر این باشیم که چه کتابی تالیف شود – اگر چه تالیف کتاب هم در جای خودش مهم است - باید به این فکر باشیم آنچه داریم، تاریخ نسخ خطی ما است.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com