استاد شیر محمد اسپندار تنها دونلی نواز ایران که از تابعیت فرانسه گذشته است هم اکنون مورد بی توجهی قرار دارد و روزگار به سختی می گذراند.
به گزارش بولتن نیوز،
رقص صدای حنجره در امتداد نی چه می کند با روح آدمی که از
وجد سراسر وجود انسان را گاه نشاط و گاه حزنی بی پایان می گیرد.
چشم
ها را که ببندی می توانی نوازش صدای دونلی را در روح خود احساس کنی که
چگونه صدای تنفس یک فرد اینگونه انسان را از خود بی خود می کند، و زمانی
این شور و نوا برایت جذابیت دو چندانی دارد که بدانی تنها یک نفر توان
اینچنین هنرنمایی مسخ کننده ای را دارد.
استاد شیر محمد اسپندار آن
شیر پیر بلوچ است که از تلفیق تنفسی روح انگیز با نی، نوایی را بوجود آورده
که موسیقی دانان جهان همچون آن را هرگز نه دیده و نه شنیده اند و در برابر
این هنر بزرگ سر تعظیم فرود آورده اند.
استاد اسپندار در سال 1310
هجری شمسی در بمپور بلوچستان متولد و در نوجوانی به پاکستان رفت و در سال
1337 پس از کسب تجربه در زمینه موسیقی به ایران بازگشت، وی تا سال 1362
برای نواختن موسیقی بلوچی از تک نی هم استفاده می کرده است.
او
موفق به کسب دکترای افتخاری موسیقی سنتی از کشور فرانسه و دیپلم افتخار
نوازندگی در ایران شده است. تندیس او و نخستین دونلی در موزه تهران به
یادگار گذاشته شده است.
و اینجاست که عبارت هنر برتر از گوهر آید
پدید معنی می یابد که این هنر او را از منطقه ای محروم به مرتبه ای رسانده
که تمام دنیا او را می شناسند، پس هرگز نگو اصل و نسب من چیست، اصل و نسب
تو هنر و توانایی توست.
وقتی پای صحبت این هنرمند می نشینی از نگاه کردن به چهره مهربان و دستهای معجزه گر او سیر نمی شوی.
اما
ترس من از بهاری است که به خزان می گراید، استاد شیر محمد اسپندار در گفت و
گو با خبرنگار ایرنا اظهار داشت: من خجالت می کشم که میزان مقرری دریافتی
خودم را بگویم زیرا از 200 هزار تومان هم کمتر است.
وی ادامه داد:
من زاده هنر هستم و پول برای من کمترین ارزش را دارد و هم اکنون نیز
کشاورزی را که شغل پدری ام بوده است، پیشه کرده ام.
وی تصریح کرد:
چند سال قبل دولت فرانسه از من خواست تا تابع آن کشور شوم و حاضر شدند تا
علاوه بر من، تمام اعضا خانواده ام را نیز مشغول به کار کنند اما من با
اقتدار تمام گفتم که ذره ای از خاک میهن عزیزم را با هیچ چیز عوض نمی کنم، و
این یک حقیقت است که خاک ایران را به ثروت جهان نمی دهم.
این دونلی
نواز بی ادعا گفت: من دونلی نوازی را در هفت سالگی آغاز و پس از 15 سال
کار و تلاش و مشقت در کشور پاکستان فراگرفتم اما پس از بازگشت به ایران
مورد بی توجهی و نامهربانی های زیادی قرار گرفتم.
وی ادامه داد:
سیستان و بلوچستان مهد تمدن است و در آن مردم به خوبی در کنار هم زندگی می
کنند و من قبل از هرچیز یک سیستانی و بلوچستانی هستم.
و این تنها
معجزه هنر است که میراثی چنین گرانبها حاضر به ترک وطن خود حتی با وجود
بدست آوردن بهترین شرایط نیست، او انسانی است محکم و با اقتدار همچون سرو و
محال است خاک وطنش را با هزاران پیشنهاد بهتر معامله کند گرچه روزگار سختی
دارد اما من از چشم های او این را خواندم.
این شیر، شیر است گرچه
پیر است اما باز هم همان شیر محمد توانا مانده است و بار دیگر که لب به نی
برساند قادر است جان از تن های خسته ستانده و در دستان صدایش را ساخته و
پرداخته کند و تو را چنان سیرآب کند که ندانی کی به لب چشمه رفتی و کی از
آن سیراب روحی تازه برگشتی.
او می نوازد، روزگارش سخت است، اما می نوازد، در دل دردی از بی مهری دارد اما باز هم می نوازد.
خوشا نغمه پر سوز و جاودانه ات استاد شیر محمد، ای فرزند خلف هنر.