نمی دانیم باید خروج دود سفید را از قلعه دودمان سلطنتی زاکسه – کوبورگ انتظار کشید یا نه؛ اما میلیون ها نفر در جهان به این قلعه چشم دوخته اند تا شاید خبر بزرگترین توافق سیاسی قرن را بشنوند.
به گزارش بولتن نیوز،
جوانترین وزیر امور خارجه جهان چند روز پیش وقتی انتقادها
از ضعف امنیتی میزبانان اتریشی مذاکرات بالا گرفت، در جمع خبرنگاران حاضر
شد و کاخ (هتل) پله کوبورگ را به عنوان محل جدید مذاکرات معرفی کرد.
اتریشی ها تمایل بسیاری دارند همچنان بزرگترین شهرشان - وین- به عنوان محل
خبرسازترین رویدادهای مهم جهانی، پذیرای سیاستمداران و رسانه های دنیا
باشد و حاضر نیستند این میزبانی را از دست بدهند.
«سباستین کورتس»
وزیر امور خارجه 28ساله اتریش وقتی داشت خبر انتقال محل مذاکرات به هتل
کوبورگ را اعلام می کرد، نسبت به افزایش تمهیدات امنیتی برای جلوگیری از
جاسوسی از نشست های مقام های مذاکره کننده هسته ای نیز اطمینان داد.
خبرهای
مربوط به جاسوسی رژیم صهیونیستی از مذاکرات هسته ای حالا فروکش کرده است؛
این روزها همه نگاهها به نتیجه مذاکرات دوخته شده و کمتر کسی به دیوارهای
تاریخی قلعه کوبورگ یا نحوه میزبانی میزبانان توجه دارد.
حتی
خبرنگاران پرشمار رسانه های مختلف جهان که این روزها خود را به وین رسانده
اند نیز از محل استقرارشان در خیمه ای روبه روی هتل کوبورگ گلایه ای نمی
کنند و همه، انرژی هایشان را گذاشته اند تا بهترین عملکرد را در پوشش خبری
این رویداد جهانی داشته باشند.
خبرنگاران و تصویربرداران عمده
رسانه های بزرگ جهان از پیش از آغاز این دور از مذاکرات در کوبورگ در محل
حاضر شدند و تلاش دارند نخستین رسانه ای باشند که خبر توافق احتمالی هسته
ای بین ایران و غرب را مخابره می کنند.
نقش رسانه ها در مذاکرات
هسته ای در سال های گذشته بارها از سوی تحلیلگران مورد آسیب شناسی قرار
گرفته؛ نقشی بسیار تاثیرگذار که از جنبه های مختلفی قابل بررسی است.
در واقع رسانه ها فقط برای اعلام رویدادهای جاری قابل مشاهده در مذاکرات
یا مخابره توافق احتمالی هسته ای در اینچنین رویدادهایی حاضر نمی شوند.
کارکرد اطلاع رسانی و انتقال خبر یکی از چندین کارکرد و وظایفی است که
رسانه ها بویژه رسانه های بزرگ غربی در چنین مواقعی ایفا می کنند؛ رسانه ها
در محل مذاکرات هسته ای حاضر نمی شوند تا فقط از آمدن و رفتن یک وزیر
خارجه یا دیگر مقام های تیم های هسته ای کشورها خبررسانی کنند؛ که این کار
از وظایف ذاتی شان محسوب می شود و آن را هم به بهترین شکل ممکن انجام می
دهند.
رسانه ها دیر زمانی است که به بازوان حیاتی حاکمیت ها در
جهان برای پیشبرد اهدافشان در ابعاد مختلف داخلی و خارجی بویژه حوزه سیاست
خارجی تبدیل شده اند؛ گزاف نیست اگر بگوییم رسانه هایی در برخی جوامع حالا
دیگر بیش از آنکه کارکرد اطلاع رسانی داشته باشند، بیشتر نقش جاده صاف کن
حاکمیت ها برای پیشبرد اهداف و امورشان را ایفا می کنند.
برخی
تئوریسین ها از این کارکرد صرفا با عنوان نقش رسانه در توسعه پایدار سخن می
گویند و هنوز کسی حاضر نیست، شفاف نقش رسانه در تحقق اهداف حاکمیت ها- حتی
اگر منطبق بر توسعه جهانی نباشد- را به زبان بیاورد.
کسی هم نمی
تواند به این نقش رسانه ها خرده ای وارد کند، زیرا اولا از ماهیت رسانه ای و
تعاریفی که برای رسانه شده چندان دور نشده اند و ثانیا همه فعالیت هایشان
در ظرف کارکرد اطلاع رسانی انجام می شود.
وقتی نظریه پردازان حوزه
علوم ارتباطات نقش های تازه رسانه ها را به دنبال نقش های قدیمی تر ازجلمه
اطلاع رسانی و سرگرمی تشریح کردند، نقش هایی که بیشتر بر ساخت باورها،
شخصیت و حتی حوزه اعتقادی مخاطبان مصداق داشت، در واقع چنین کارکردهایی از
رسانه ها توقع می رفت که روزی بیش از آنکه رسانه ای برای مخاطب باشند- یا
به موازات رسانه ای برای مخاطب بودن- مولفه ای تاثیرگذار برای قدرت ها در
تحقق اهدافشان برای مخاطب باشند؛ یعنی مخاطب آنطور که قدرت ها می خواهند
باشند، نه آنطور که درست است و مخاطبان باید باشند.
علاوه بر این،
سال هاست بر اساس قوانین نانوشته یا نوشته در بیشتر کشورها رسانه ها
سیاستگذاری در تولید محتوا را منطبق با اهداف و منافع ملی تعریف شده در آن
حاکمیت سازماندهی می کنند.
بارها مشاهده شده این رسانه ها حتی
حاضر شده اند رعایت این اصول را بر نیاز یا خواست مخاطب ترجیح دهند؛ این
نشان می دهد که حوزه منافع ملی و امنیت ملی کشورها استثناپذیر یا قابل
توجیه نیست که این به منزله اهمیت راهبرد چگونگی حوزه سیاستگذاری برای
تولید محتواست.
این رویکرد را البته در رسانه های داخل کشورمان
کمتر می بینیم؛ هنوز ما به این قوانین نوشته یا نانوشته به شکل سازمان
یافته و ساختارمند نرسیده ایم؛ باوجودی که همیشه بر رعایت منافع و امنیت
ملی و خطوط قرمز در جاهای مختلف شفاهی یا مکتوب تاکید شده است.
برخی، ترسیم نشدن دایره و حد و حدود خطوط قرمز در حوزه مصادیق در این زمینه
را از جمله دلایل این وضعیت معرفی می کنند، اما این درحالیست که گاه
مشاهده شده در مصادیقی که دیگر نیاز به تعریف و هشدار ندارد و همگان بر
اهمیت ملی آن در حوزه امنیت یا سیاست خارجی اذعان دارند نیز بعضی رسانه ها
به خود اجازه می دهند - آگاهانه یا ناآگاهانه- منافع و امنیت ملی را نادیده
بگیرند.
در سال های اخیر نمونه های مختلفی از برخورد با چنین
رسانه هایی و حتی معرفی به دادگاه یا هیات نظارت بر مطبوعات را بابت بی
توجهی به حوزه منافع و امنیت ملی شاهد بوده ایم که این موارد نشان می دهد
هنوز در حوزه توسعه این عرصه با موانع و مشکلاتی مواجه هستیم، زیرا اینک در
همه کشورهای جهان این موضوع نهادینه شده که حوزه امنیت ملی در رسانه ها
قابل غفلت نیست؛ به هر علتی.
بی شک همگان اذعان دارند که پرونده
هسته ای جمهوری اسلامی ایران – که همه می دانند از اساس شکل گیری آن نیز
بهانه ای از سوی غرب بیش نیست- سال ها در جریان است و با افت و خیزهای
مختلف همراه بوده؛ مذاکره بین ایران و گروه 1+5 ( آمریکا، روسیه، چین،
انگلیس، فرانسه و آلمان) به عنوان یکی از بزرگترین و مهمترین پرونده های
دیپلماسی جهان این روزها در مراحل پایانی خود برای رسیدن به توافق احتمالی
قرار دارد.
با روی کار آمدن دولت یازدهم به ریاست حجت الاسلام «حسن
روحانی» این مذاکرات روند ویژه ای به خود گرفت و در نتیجه ماهها تلاش و
مذاکره توافق موقت در سوم آذر سال 1392 حاصل شد.
فروردین ماه امسال
مذاکره کنندگان به اجماع رسیدند که توافق پس از یک دور تمدید تا دهم
تیرماه 94 به سرانجام برسد و حالا عالیترین مقام های حوزه دیپلماسی کشورهای
مذاکره کننده از روزهای قبل در وین جمع شده اند تا - حتی با وجود چند روز
تمدید مذاکرات- تلاش برای توافق نهایی را به سرانجام برسانند.
براساس
گزارش ها زمان بندی رفع تحریم ها علیه ایران و نیز نحوه بازرسی آژانس از
مراکز هسته ای ایران از جمله مهمترین مفاد مورد اختلاف بوده که سبب شده
مذاکرات به مراحل حساس و نفسگیر خود برسد.
درچنین شرایطی که همه
ابعاد این پرونده به نوعی با موضوع امنیت و منافع ملی کشور گره خورده است،
کمترین انتظار این است که رسانه های داخل کشور فارغ از دسته و جناح سیاسی
همه فعالیت هایشان در این زمینه حتی انتقادهایی که به فعالیت تیم مذاکره و
روند فعالیت ها دارند را نیز بر محور رعایت اصول و منافع امنیت ملی تدوین
کنند.
و حالا که مذاکرات به مراحل پایانی در سخت ترین شرایط در
جریان است باز، کمترین توقع این است که حضور رسانه های داخلی در محل
مذاکرات هسته ای اگر قرار نیست به فعالیت های تیم هسته ای کشورمان کمک کند،
خللی در فعالیتشان ایجاد نکند و موجب اتلاف انرژی و وقتشان نشود.
بررسی
اجمالی و کلی عملکرد برخی رسانه های ایرانی حاضر در محل مذاکرات نشان می
دهد مشکلات ساختاری در فعالیت تخصصی این رسانه ها مشهود است. نداشتن راهبرد
و ساختار علمی و برنامه ریزی شده برای پوشش رویدادهای مرتبط با مذاکرات از
جمله مهمترین مشکلاتی است که در این زمینه به چشم می آید.
بیشتر
خبرهایی که این روزها از وین توسط رسانه های داخلی مخابره می شود، ورود
وزیر، خروج وزیر، شروع نشست ها و اتمام آنها و نیز پوشش سخنان مقام هایی
است که برای گفت وگو با خبرنگاران در محل استقرار آنان حاضر می شوند.
نکته
قابل تامل اینکه بخش قابل تاملی از این خبرها نیز از نظر محتوا و
سیاستگذاری در قالب یک مجموعه کلی هدفگذاری شده منطبق با سیاست ها و منافع
کشور تولید و عرضه نمی شود.
این مشکل البته عوامل مختلفی دارد که
یکی از آنها شاید به ساختارهای کلی موجود در کشور برگردد که نحوه تعامل و
ارتباط بین رسانه ها و مراکز مهم باید بازتعریف شود؛ اما طبیعی است در
وضعیت موجود از کارکرد رسانه ای در کشور، مقام ها و مراکز مهم تصمیم گیری
در تعامل با رسانه ها با احتیاط بیشتری برخورد کنند.
در چند روز
اخیر نحوه انعکاس همین رویدادهای قابل مشاهده و جاری مرتبط با مذاکرات نیز
خبرساز شده است؛ گاه مشاهده کرده ایم که برخی خبرنگاران و تصویربرداران
اعزامی رسانه های ایران در محل مذاکرات خبرهایی فاقد منبع و غیرمتقن را
منتشر کرده اند به طوری که مقام های حاضر در مذاکرات مجبور به تکذیب یا
مدیریت وضع موجود شده اند.
انتشار مطالبی با نام خبر درباره حضور
روحانی در مذاکرات، تغییر محل مذاکرات یا حتی علت بازگشت کوتاه مدت
«محمدجواد ظریف» وزیر امور خارجه به تهران در خلال مذاکرات ازجمله خبرهایی
است که در روزهای گذشته خبرساز شده اند و واکنش مقام های ایرانی را
برانگیخته اند.
به طور قطع نمی توان رسانه هایی که اینگونه فعالیت
می کنند را متهم کرد که به طور عمدی سعی در ایجاد اخلال در کار تیم هسته ای
کشورمان دارند زیرا بواقع چنین نخواهد بود اما این وضع، موید خلاء بزرگی
در رسانه های ما برای کار تخصصی و حرفه ای است.
نیم نگاهی به
تولیدات رسانه های غربی حاضر در این مذاکرات و مقایسه آن با عملکرد رسانه
های داخلی نشان می دهد فاصله ها بسیار است؛ رسانه های غربی که همزمان همه
رویدادهای جاری مذاکرات را رصد می کنند و در چارچوب اهداف از پیش تعیین شده
پوشش می دهند، همزمان با این خبرهای پوششی، تولیداتی هدفمند همراستا با
منافع و خواست و اهداف کشورهایشان نیز دارند.
به طور مثال در
روزهای گذشته وقتی به خروجی برخی خبرگزاری های مهم آمریکا و اروپا نگاه می
کنیم می بینیم رسانه هایی که تا مدتی قبل بر طبل ناکامی های مذاکرات و
احتمال ضعیف توافق می پرداختند، یکباره خط خبری خود را تغییر دادند و یکصدا
بر فراهم شدن همه مقدمات توافق تاکید کردند.
این درحالیست که از
تیم هسته ای ایران خبر می رسد که هنوز توافق قطعی نیست و معلوم نیست
مذاکرات سخت و نفسگیر که کشورهای غربی به اتفاق دست در دست هم مقابل
سربازان خط مقدم دیپلماسی کشورمان همه زورشان را برای دریافت امتیازهای
بیشتری به کار گرفته اند، به کجا می انجامد.
وقتی اخبار، گزارش ها،
و تحلیل و تفسیرهای این گروه از رسانه های غربی در روزهای گذشته تحلیل
محتوا می شود، به این سرنخ می رسیم که این خط خبری برای اهداف مختلفی در
دستور کار قرار گرفته که از جمله آنها این است که به مخاطبانشان در جهان
بگویند همه کشورهای طرف مقابل ایران در مذاکرات با آمادگی و خواست و اراده
برای توافق حاضر شدند و اگر مذاکرات به نتیجه نرسید، مسبب و عامل آن جمهوری
اسلامی ایران است.
در این میان حتی برخی رسانه ها مانند خبرگزاری
آمریکایی «بلومبرگ» پارا فراتر می نهند و علنی اعلام می کنند که درصورت
شکست مذاکرات، ایران را باید مقصر دانست.
رسانه های غربی در جریان
مذاکرات هسته ای بارها نشان داده اند که یک مولفه بسیار تاثیرگذار و بازویی
بسیار موثر و مورد نیاز، در کنار مذاکره کنندگان کشورهایشان هستند و جهت
گیری و محتوای تولیدات خبری شان در راستای خواست و اهداف سیاستمدارانشان
قرار دارد.
این البته موضوع تازه یا عجیبی نیست، بلکه امری طبیعی
است که در بسیاری از کشورها تحقق می یابد، اما نکته قابل تامل این که چرا
رسانه های ما کمتر در راستای منافع و مصالح ملی کشور و هماهنگ با تیم هسته
ای که از جان مایه گذارده اند تا اهداف و حقوق مشروع میهنمان را تامین
کنند، قدم بر می دارند و گاه حتی بر خلاف مسیر آن حرکت می کنند.
به
نظر می رسد متولیان حوزه رسانه ای کشور باید برای پر کردن این خلاء بزرگ
که همراه با خسران های بسیاری بوده است، فکر جدی، چاره اساسی و سازمان
یافته ای بیاندیشند تا شاهد کارکردهای حرفه ای تر، هدفمندتر و اثرگذارتر
باشیم.