به گزارش بولتن نیوز به نقل از تروث اوت، هفته گذشته، جان کری دروغ قدیمی «ابعاد نظامی احتمالی»
برنامه هسته ای ایران و درخواست «اعتراف» از ایران را مطرح کرد و اظهار داشت که
اطلاع از اقدامات ادعایی گذشته ایران در مورد تسلیحات هسته ای برای حصول توافق
الزامی نیست.
کری سه شنبه گفت که دولت اوباما « اصراری بر بر جواب دادن ایران برای کارهایی که زمانی در گذشته کرده ندارد.» کری توضیح داد که این مساله برای توافق ضروری نیست، چون «ما می دانیم آنها چکار کردند ... ما اطلاعات موثقی در مورد فعالیت های نظامی مشخصی که آنها مشغولش بودند داریم.»
اما یکی از مقامات سابق دولت آمریکا به ما گفت که کری طوری صحبت کرد که نشان دهد دولت اوباما معتقد است که ایران برنامه تسلیحات هسته ای داشته است. کری درخواست از ایران برای پاسخگویی در قبال اقدامات ادعایی اش در گذشته در مورد تسلیحات اتمی را لغو کرد. کمی قبل، وی در پاسخ به سوال شبکه PBS مبنی بر اینکه آیا ایران باید فعالیت های هسته ای نظامی خود در گذشته را افشا کند، پاسخ داده بود: «آنها باید این کار را انجام دهند ... اگر قرار است توافقی صورت بگیرد، این کار انجام می شود.»
سیاستمداران و دیگر افراد هوادار اسراییل با خوشحالی آن اظهارات کری را ستودند. روایت رسانه ها از اظهارات کری، که نمونه آن مقاله آسوشیتدپرس بود، می گفت که سازمان های اطلاعاتی غربی، اطلاع داشتن از محدوده فعالیت های ایران یا وجود ابعاد مخفیانه در گذشته را تکذیب کرده اند.
این قضیه نشان داد که سیاست غربی ها در قبال برنامه هسته ای ایران شامل یک تاکتیک فریبکارانه مبنی بر درخواست جوابگویی مفصل ایران در مورد ابعاد نظامی فعالیت های هسته ای خود بود، ابعادی که ایران همواره وجود آن را رد می کرد. این درخواست هیچ توجیهی نداشت، مگر اینکه راهی برای درست نشان دادن مجازات ایران یا جلوگیری از هر توافقی باشد. اگر سازمان های اطلاعاتی غربی واقعا اطلاعات معتبری در مورد برنامه هسته ای ایران داشتند، پس نیازی به اعتراف نداشتند.
دولت اوباما این درخواست را فقط تحت فشار اسراییلی ها و لابی آنها در مذاکرات مطرح کرد. انستیتو «سیاست نزدیک واشنگتن» این درخواست که ایران در مورد فعالیت های نظامی گذشته خود توضیح دهد را در سپتامبر 2012 دوباره احیا کرد. در اکتبر 2013، در مراحل اولیه مذاکرات با ایران، کری تصریح کرد که ایران «باید ثابت کند که می خواهد برنامه هسته ای خود را پاک کند.»
کاخ سفید می دانست که اسراییلی ها قصد داشتند از درخواست اعتراف ایران به عنوان سلاحی برای به بن بست کشاندن مذاکرات استفاده کنند و ایران هیچگاه با اعتراف موافقت نخواهد کرد. اما کری با تعلل ظاهر شد، و ترس کاخ سفید از اینکه در صورت مطرح نکردن مساله اعتراف، آرای زیادی در سنا برای تایید توافق را از دست بدهد نمایان شد.
این ایده که ایران باید جزییات برنامه ادعایی هسته ای در گذشته را آشکار سازد، مساله ای که امروزه به عنوان یک موضع مسلم و به حق در اظهارات مقامات آمریکایی و رسانه های جریان اصلی در مورد ایران نشان داده می شود، در حقیقت اختراع سیاسی دولت بوش بود.
مساله از زمانی شروع شد که دولت بوش اسنادی که ادعا می کردند ایران در گذشته برنامه تحقیقاتی تسلیحات هسته ای داشته است را به آژانس بین المللی انرژی اتمی داد. اما مدیرکل آژانس، محمد البرادعی آشکارا تصریح کرد که اعتبار این اسناد اثبات نشده است و بنابراین نمی توان از آنها به عنوان مدرکی در مورد مقاصد هسته ای ایران استفاده کرد.
در پاییز و زمستان سال 2007، البرادعی به کارکنانش دستور همکاری با ایران را داد تا مجموعه مسائلی که در مورد گذشته برنامه هسته ای ایران وجود داشت حل و فصل شود، اما از ایران نخواست که در مورد این اسناد اطلاعاتی توضیح دهد. البرادعی در نوامبر سال 2007 اعلام کرد که ایران در مورد مجموعه ای از مسائل توضیح داده و این فرآیند در اوایل سال 2008 به اتمام خواهد رسید. در پاسخ به این تحولات، بوش در 5 دسامبر سال 2007 اعلام کرد که ایران باید در مورد فعالیت های تسلیحاتی گذشته خود توضیح دهد. در همان روز، معاون وزیر امورخارجه آمریکا، جان نگروپونته گفت که ایرانی ها باید اعتراف کنند که چنین برنامه تسلیحاتی را داشته اند و اجزای این برنامه را افشا کنند.
دولت بوش فشار سنگینی به البرادعی وارد کرد تا از درخواست جدیدش حمایت کند. دو روز بعد از اظهارات بوش، نماینده دائم آمریکا در آژانس، گریگوری شولته در یک سند دیپلماتیک که به واشنگتن فرستاده بود گزارش داد که وی در گفتگو با البرادعی بر اهمیت درخواست اعتراف از ایران تاکید کرده است.
زمانی که البرادعی از انجام این کار امتناع کرد، شولته نوشت که لازم است « به طور بسیار جدی به دبیر کل هشدار داده شود که ... هرگونه تلاش برای پاک کردن صورت مساله فعالیت های تسلیحاتی ایران منجر به آسیب جبران ناپذیر به روابط آژانس با حامیان مالی عمده خود می شود.»
به عبارت دیگر، اگر البرادعی از ایران درخواست نمی کرد که اعتراف کند، بودجه آژانس به طرز قابل توجهی کاهش می یافت.
درخواست بوش برای اعتراف ایران با هدف ایجاد این توهم مطرح شد که مدارک ضد برنامه هسته ای ایران آنچنان قوی هستند که ایران چاره ای جز اعتراف به وجود ابعاد نظامی در گذشته برنامه هسته ای خود ندارد. البرادعی همچنان به امتناع از معتبر دانستن اسناد ادامه داد و جلوی به ثمر رسیدن این طرح فریبکارانه را گرفت.
گام بعدی دولت بوش مطرح کردن این ادعا بود که ایران در جلسات با مقامات آژانس تصریح کرده که بعضی از اسناد حقیقت دارند. ائتلاف تحت رهبری آمریکا که شامل انگلیس و فرانسه و دیگر دوستان آنها می شد شروع به ترویج این دروغ کرد، عمدتا به منظور تاثیرگذاری بر موضع روسیه و چین. نماینده دائم فرانسه در آژانس در یکی از جلسات 5+1 در اواخر ماه مارس 2008 گفت: «ایران اعلام کرده است که بعضی از این اقدامات را انجام داده است، اما ادعا کرده است که هدف از انجام آنها ارتباطی به مساله هسته ای نداشته است.»
یکی از مقامات سابق آژانس که در کمیته پیش نویس آژانس حضور داشت اظهار داشت که معاون بخش پادمان ها، اولی هاینون، کسی که نماینده آمریکا در آژانس در یک سند دیپلماتیک که در ویکی لیکس افشا شد اظهار داشته بود که روابط نزدیک و سازنده ای با او دارد، این ادعا را تکرار کرد و اصرار کرد که در گزارشهای آژانس گنجانده شود. آژانس در یک گزارش در ماه می سال 2008 اظهار داشت: «ایران پذیرفت که بعضی از اطلاعات مطرح شده در این اسناد درست هستند، اما گفت که این فعالیت ها مربوط به کاربردهای نظامی متعارف و عمرانی بوده اند.»
لحن گزارش طوری بود که باعث گمراهی خواننده شود. تنها «اطلاعاتی» که ایران قبول داشت نام افراد، سازمانها و آدرسهایی شناخته شده بود، نه «فعالیت هایی» که ایران اصرار داشت دروغ هستند.
تصادفی نبود که جانشین البرادعی، یعنی یوکیا آمانو، اعتراف
گیری هسته ای از ایران را به سیاست آشکار آژانس تبدیل کرد. دولت اوباما در
انتخابات دبیرکلی آژانس از آمانو حمایت می کرد، چون می دانست که آمانو از سیاست
تندروانه آمریکا، از جمله در مساله «اعتراف گیری» حمایت می کند.
براساس یکی از اسناد ویکی لیکس ، در ژانویه 2008 در یک جلسه با حضور نمایندگان کشورهای حامی موضع آمریکا در مورد مساله هسته ای ایران، آمانو که آن زمان نماینده دائم ژاپن در آژانس بود علاقه خود به درخواست «اعتراف گیری» دولت بوش را نشان داد. آمانو به شدت از البرادعی انتقاد کرد و گفت که وی احتمالا اعلام خواهد کرد که « ایران اعتراف کرده است که گناهکار نیست.»
آمانو با حمایت دیپلماتیک کامل دولت اوباما در انتخابات سال 2009 شورای حکام پیروز شد و جای البرادعی را گرفت. دو سال بعد، آمانو پذیرفت کاری را انجام دهد که البرادعی از انجام آن امتناع کرده بود: انتشار مجموعه اسناد اطلاعاتی، از جمله اسنادی که مستقیما توسط اسرائیل به آژانس داده شده بودند. آمانو این اطلاعات را در نوامبر سال 2011 منتشر کرد، زمانی که بیشترین تاثیر را روی مذاکرات با روسیه و چین برای جلب نظر آنها در مورد تحریم های مالی سنگین تر ضد صنعت نفت و بانک مرکزی ایران داشته باشد.
اطلاعات ادعایی در مورد برنامه تسلیحاتی ایران که ادعای اعتراف گیری از ایران بر مبنای آنها مطرح شد، بسیار مشکوک هستند. اما یک مورد مستند و معتبر از وجود یک فناوری تسلیحاتی در ایران هست که می شد از ایران درخواست کرد در مورد آن توضیح دهد. این فناوری در سال 2000 توسط ایران کسب شده بود، اما از کره شمالی، پاکستان یا چین نیامده بود.
این فناوری توسط سیا در عملیات مخفیانه اش با نام «مرلین»
در مارس سال 2000 به ایران داده شده بود، زمانی که یک مامور روسی سیا به وین رفت و
نقشه های یک «فایرست» - یکی از اجزای مهم بمب هسته ای- را در صندوق پستی مقر ایران
در آژانس انداخت. این نقشه ها ایرادات اساسی داشتند که باعث می شد بی استفاده
باشند و قرار بود متخصصان هسته ای ایران را به مسیر اشتباه بکشانند.
انتظار می رفت که ایرانیان به سراغ این مامور سیا، که ظاهرا یک مهاجر روس زبان بود بروند و خواستار همکاری وی شوند. اما هیچگاه پاسخی از سوی ایرانیان دریافت نشد که نشان می داد آنها فورا شک کرده اند که این یک دام است. شاید ایرانیان روزی توضیح دهند که با این بسته چه کار کردند.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com