ایران عجله ای برای گرفتن تصمیمات نهایی یا بلعیدن طعمه اردک زشت آمریکایی ندارد .
به گزارش بولتن نیوز، پایگاه اینترنتی یوریژیا دیلی در شماره امروز خود در اینترنت نوشت تاریخی که گروه پنج به علاوه یک و ایران برای انعقاد توافقنامه نهایی هسته ای تعیین کرده اند کم کم به سرمی آید و با نزدیک شدن به این موعد میزان موفقیت مرحله نهایی رایزنی ها مبهم ترمی شود. پس ازماهها گفت و گو تهران و شرکای خارجی اش متن توافقنامه مقدماتی را آماده کرده اند که باید به یک قرارداد بین المللی تبدیل شود. ولی با وجود اظهارات مکرر حاضران درمذاکرات، اختلافها چندان هم به مسائل فنی مربوط نمی شوند. معامله هسته ای خیلی وقت است شکل مناقشه ژئوپلیتیکی آمریکا و ایران را به خود گرفته که دو طرف طی مراحل قبلی سعی کرده اند به روشهای مختلف آن را برطرف سازند. غیراز واشنگتن سایرشرکت کنندگان گفت و گوها مخالفتی با متن توافقنامه دوم آوریل ندارند. حتی دولت آمریکا هم اعتراضی ندارد ولی مساله این است که مرحله فعلی تا چه اندازه برای انعقاد توافقهای نهایی با تهران مناسب است.
باراک اوباما و تیم اش تمایل خود را به انجام معامله درموعد تعیین شده یا تاریخ نزدیک به آن پنهان نمی کنند. یک و نیم سال باقی مانده ازدوران ریاست جمهوری اوباما که پس ازآن حکومت به دست جمهوری خواهانی می افتد که هم رئیس جمهور و هم اکثریت کنگره جزو آنها خواهند بود، رئیس جمهور دمکرات را وا می دارد روند بهبود روابط را با ایران تسریع کند. دراین رابطه در واشنگتن حتی نظریه مشخصی هم شکل گرفته که حاصل آن موافقت عملی شاخه جمهوری خواه کنگره با این مساله بوده که اگراوباما خواهان رساندن معامله با ایران به نتیجه مشخص است، کسی برایش مزاحمت ایجاد نخواهد کرد. بیست و دوم ماه مه اوباما قانونی امضا کرد که دولت اش را موظف می کند توافقنامه هسته ای با ایران را برای بررسی در اختیار کنگره قراردهد. براساس این قانون اوباما موظف است به فاصله پنج روزکاری پس ازانعقاد توافقنامه با تهران که باید روزسی ام ژوئن صورت گیرد، متن سند را دراختیارکمیته های سنا و مجلس نمایندگان قراردهد. نمایندگان کنگره برای بررسی آن به سی روز زمان نیاز دارند و سپس کاخ سفید می تواند طی دوازده روز تصمیم کنگره را وتو کند. کنگره به نوبه خود ده روزبرای اعتراض به تصمیم رئیس جمهور فرصت خواهد داشت. در تمام این مدت آمریکا هیچ تحریمی را علیه ایران لغو نخواهد کرد. هرچند برای جمهوری خواهان کسب دو سوم آراء کنگره برای رد وتوی رئیس جمهور ممکن به نظرنمی رسد. این نشانه ای برای اوباماست تا بداند دررابطه با ایران می تواند بدون هیچ مشکلی اقدام کند.
به نوشته این پایگاه درک تلاشهای اوباما برای دست یابی به چنین موفقیت مهمی درعرصه سیاست خارجی دشوار نیست. حل و فصل مشکل فلسطین و اسرائیل که به منزله یکی دیگرازخواسته های رئیس جمهوربرنده جایزه نوبل است، عملا به بن بست کشیده شده و فقط یک راه برای وی باقی مانده که همان حل اختلافها با ایران پیرامون برنامه هسته ای آن و بهبود روابط بین دو کشوراست.
یک مساله دیگراین است که ایران تا چه اندازه آمادگی حل توام با زور مشکل هسته ای خود را دارد. باید گفت پاسخ این سوال موجب خوشحالی طرفداران راه حل های سریع درخاورمیانه نخواهد بود. عملا همه تلاشهای قبلی آمریکا و ایران برای دستیابی به مصالحه که گفت و گوهای محرمانه مربوط به آن ازتابستان سال دوهزار ونه درعمان شروع شده به یک سوال منجرمی شوند: آیا حل و فصل ژئوپلیتیکی مشکلات بین واشنگتن و تهران کتبی خواهد بود؟ یا فقط جنبه تاکتیکی خواهد داشت؟
وقتی با میانجی گری قابوس بن سعید سلطان عمان کانال سری برای رایزنی های آمریکا و ایران بازشد، بحران های سوریه، عراق و یمن هنوز روی نقشه سیاسی خاورمیانه وجود نداشت. طی سالهای دوهزار و نه تا دوهزار و یازده ایران خواهان بهبود روابط ازطریق امضای توافقنامه کتبی با واشنگتن بود که طیف گسترده ای از مسائل منطقه ای را شامل می شد. دراظهارات مقامات این کشوراشاره های فراوانی به رفع مشکلات موجود و امضای سند کتبی می شد. ولی آمریکا تا پیش ازسال دوهزارو یازده با بدبینی بیش ازحد با نشانه های ارسالی ازسوی ایران برخورد می کرد.
درحال حاضرکه خاورمیانه همزمان درآتش چند مناقشه نظامی می سوزد، اولویت های آمریکا و ایران دستخوش تغییرات جدی شده اند. انگاردو کشورجایشان را به هم عوض کرده اند و حالا این دولت آمریکاست که نشانه هایی دال برآمادگی برای بررسی نه تنها تاکتیک و بلکه راهبرد اقدامات آتی درمنطقه برای ایران ارسال می کند. طرف ایرانی به نوبه خود شتابی برای روکردن برگ هایش به خرج نمی دهد.
تهران به طورمعقولانه ای معتقد است هرگونه توافقی با دولت فعلی آمریکا درخصوص مشکلات خاورمیانه پایدارنخواهد بود، چه برسد به توافق کتبی درخصوص اختلاف های دوجانبه. علاوه براین یک سال و نیم دیگراوباما دیگردرکاخ سفید نخواهد بود و به همین دلیل ایرانیها نگران این مساله هستند که آمریکایی ها تا چه اندازه روی اوضاع خاورمیانه کنترل دارند تا بتوانند با آنها وارد گفت وگوهای پیشرفته شوند؟
عربستان وترکیه روزبه روزبیشتراززیرنفوذ واشنگتن خارج می شوند. روابط آمریکاییها با مصر خیلی خراب شده و با توجه به دورشدن همه نقش آفرینان بزرگ خاورمیانه ازواشنگتن، مشکل بتوان تصورکرد که بهبود روابط آن با تهران ازنقطه نظرتاثیرگذاری برمواضع ریاض، آنکارا و قاهره درمنطقه به نفع ایران باشد. به بیان دیگربرای این سه کشورکه مراکز سیاسی سنی منطقه به شمارمی روند معامله آمریکا با ایران جنبه بدیهیات ژئوپلیتیکی را نخواهد داشت که نتوان آن را به حساب نیاورد. سوال دیگری که دراین جا پیش می آید این است که درکل با توجه به اوضاع متلاطم کنونی خاورمیانه که چند نقش آفرین دولتی وغیردولتی هم زمان فعالیت می کنند، چگونه می توان با یک توافقنامه بیشتراختلاف ها را برطرف ساخت؟
باید گفت آن چه که طی مقطع زمانی دوهزارو نه تا دو هزار و یازده حاصل شده، حالا بیش ازحد انتزاعی به نظرمی رسد. آمریکاییهایی که ده ها هزارکیلومتربا بغداد، دمشق و صنعا فاصله دارند از این موضوع انتزاعی نمی ترسند و حتی آن را جالب هم می بینند. وقتی هیچ راهبرد سنجیده ای درخاورمیانه وجود ندارد و دورنمای جابه جایی قراول دمکراتیک با جمهوری خواه درکاخ سفید پدیدارشده، همیشه می توان به شرایطی استناد کرد که امضای قرارداد را با ایران ناکارآمد می کند. تهران برخلاف واشنگتن نمی تواند موضوع تجملی مانند دستیابی به توافقهای موضوعی با آمریکاییها را بپذیرد که اجرایی شدن آنها به شدت مشکل سازاست.
علاوه براین معامله هسته ای با ایران برای آمریکاییها به منزله طرحی درزمینه سیاست خارجی است که شکست آن موجب تغییرات شدید درعرصه سیاسی کشورنخواهد شد. ولی برای ایران اوضاع به مراتب پیچیده تراست. شروع گفت و گوهای محرمانه درعمان درتابستان سال دو هزار و نه عملا با غلیان های داخلی جدی درایران همراه بود. درآن زمان شاخه اصولگرای حکومت سیاسی کشوربا موفقیت ازوضع دشوارخارج شد و ضمن تثبیت اوضاع به نیروهای خارجی اجازه نداد مشکلات داخلی را تشدید کنند. آمریکا ثبات ایران را تحسین کرد به ویژه به این دلیل که کشوری که تحت تحریم های شدیدی قرارداشت توانست پس ازسال دوهزارویازده نه تنها ثبات داخلی را تقویت کند، بلکه توان خود را به کشورهای همسایه هم سرایت دهد. عراق بدون ایران اوضاع کاملا متفاوتی می داشت. اگرحمایت به موقع ایران نبود، جنگجویان داعش خیلی وقت پیش حکومت بغداد را به دست گرفته بودند. بدون ایران سرنوشت دمشق خیلی تاثرانگیزترازحالا می شد. ولی حالا رژیم علوی سوریه درکمال شگفتی ثبات خود را به نمایش گذاشته است. عامل شورشیان شیعه دریمن به ابزارمهمی دردست آمریکا برای بازدارندگی عربستان و سایررژیم های پادشاهی حوزه خلیج فارس تبدیل شده است. درنتیجه ایران به راستی به کارآمدترین شریک آمریکا درعراق و سوریه و تنها نیرویی تبدیل شده که می تواند به طورموثری به بازدارندگی بپردازد و هم زمان ضربه هایی به گروه جهادی وارد کند که ازکنترل آمریکا وعربستان خارج شده است. دریمن زمینه های مشارکت آمریکا و ایران چندان مشخص نیست ولی درآن جا هم تهران با توجه به اقدامات خشن عربستانی که درعملیات ازقبل شکست خورده بمباران مواضع حوثی ها فرو رفته، با هنرمندی سیاست به میخ و نعل زدن را به نمایش گذاشته است.
دستیابی به این اهداف به لطف تمرکزباورنکردنی قوا در ایران میسرشده است. یکپارچگی سیاسی کشوردرحقیقت چندان خدشه ناپذیرنیست ولی اصولگرایان اهرمهای قدرت را دراختیاردارند. اصلاح طلبان حامی جنبش بهبود روابط با آمریکا هستند و مقامات اول همین شاخه سیاست ایران یعنی رئیس جمهور و وزیرخارجه گفت وگوهای مربوط به پرونده هسته ای را به عهده دارند. ضمنا با این که درعرصه دیپلماسی شاخه اصلاح طلب برتری دارد، مسائل اصولی مهم برای کشورهم چنان تحت کنترل مقامات سیاسی ونظامی قراردارند. تیم نظامی، مقامات اول سپاه پاسداران و سازمانهای امنیتی نقطه نظرات خاص خود را درخصوص مسائل سیاست خارجی دارند. حسن فیروزآبادی رئیس ستاد کل، حسین دهقان وزیردفاع، محمد علی جعفری فرمانده سپاه، قاسم سلیمانی فرمانده نیروهای ویژه سپاه قدس و سایرنمایندگان بلند پایه نظامی با پیروزیهای صلح طلبانه روحانی و ظریف فاصله زیادی دارند.
ولی باید گفت درلایه های بالای قدرت درایران یک خط میانه رو و مرکزسیاسی هم وجود دارد که بین اصلاح طلبان و اصولگرایان توازن ایجاد می کند. ازجمله ستون های این خط می توان افرادی مانند عباس عراقچی سرپرست هیات گفت و گوکننده ایران و علی اکبرولایتی مشاور رهبر درامورسیاست خارجی را نام برد. خود رهبر ایران هم حامی توازن سیاسی است. فرمول مشهور وی تاکید می کند مخالفتی با مذاکره با غرب و به ویژه آمریکا ندارد ولی به شدت نسبت به موفقیت آمیزبودن نتایج آن مردد است.
درچنین شرایطی معقولانه ترین کاربرای ایران به تعویق انداختن روند بهبود روابط با آمریکاست. مقامات تهران مخالفتی با تمدید مجدد گفت و گوها برای چند ماه دیگرندارند. اگرتوافقنامه لغو کامل وفوری همه تحریم ها را دربرداشته باشد، مورد حمایت طرف ایرانی خواهد بود و می تواند موجب مصالحه بین اصولگرایان و اصلاح طلبان شود. ولی آمریکا به هیچ وجه چنین وعده ای به ایرانیها نداده است. علاوه براین اوباما به کنگره اطمینان داده که لغو همه تحریمهای اعمال شده علیه ایران دربرنامه نیست. دست کم تدابیرمحدود کننده علیه مقامات وشرکت های ایرانی به خاطر حمایت مالی ازتروریسم بین المللی ادامه خواهند داشت. حتی قصد ایران برای ورود به بازاربا افزایش استخراج نفت به میزان یک میلیون بشکه در روز نمی تواند درمانی برای همه مشکلات اقتصادی اش باشد. ضمنا آمریکا صرف نظرازاوضاع آتی قصد ندارد داراییهای مسدود شده این کشور را دربانکهای غربی به طورکامل آزاد کند.
پایگاه اینترنتی روسی یوریژیا دیلی درخاتمه چنین می نویسد: برای خیلی ها این پرسش هنوزبی پاسخ مانده که آیا تهران به راستی خواهان تمدید مذاکرات است یا اظهارات مقامات آن فقط یک پوشش دیپلماتیک است؟ دراین رابطه سخنان اخیرصادق لاریجانی رئیس قوه قضاییه کشورمی تواند راهگشا باشد. به گفته وی علت مشکلات اقتصادی کشور را به جای تحریم ها باید درمدیریت غلط جست وجو کرد. وی هم چنین توصیه کرده درصورت لغو تحریم ها هم کسی منتظربهبود اوضاع نباشد.
بدون تردید حرف آخررا مثل همیشه رهبرایران می زند و او برای تفکربه زمان نیازدارد. به این ترتیب احتمال تمدید تاریخ مذاکرات زیاد است. تب وتاب اوباما برای اغوا کردن ایرانی ها با توافقنامه حل وفصل اختلاف ها با بی اعتنایی تهران روبه روشده است. اگراوباما که روزبه روزبیشتربه اردک زشت تبدیل می شود آمادگی سبقت گرفتن ازاوضاع را دارد، ایرانی ها شتابی برای اتخاذ تصمیمهای نهایی ندارند. آنها کلا هیچ وقت عجله نمی کنند.