به گزارش بولتن به نقل از ایران، دختر کوچولو که از یک زخم کوچک در پایش رنج میبرد در ایستگاه مرگ برای همیشه آرمید.علیرضا و فاطمه 10 سال پیش با هم ازدواج کردند، مرد جوان دست همسر خود را گرفت و برای زندگی مشترک از تهران به مشهد آورد.
علیرضا با کار و تلاش شبانه روزی سعی میکرد همسرش را به خوشبختی برساند. تولد دخترشان هانیه به زندگی آنها شیرینی خاصی بخشید. شش سال بعد دومین بچهشان به دنیا آمد. اسمش را «هستی» گذاشتند. دختر کوچولو و خواهرش با شیرین کاریهایشان به کاشانه پر از مهر و محبت زوج جوان شادی و نشاط میدادند.
آنها روزهای شیرین زندگی شان را سپری میکردند اما افسوس که شبح مرگ روی دیوار خانه علیرضا سایه انداخت و مصیبتی سوزناک به بار آمد.
فاطمه روز چهارشنبه 13 خردادماه هنگام شستوشوی کودک خود زخمی کوچک روی ساق پای چپ او دید. با برداشته شدن لایه خشک شده روی زخم، چرک و عفونت سر باز کرد. او با نگرانی موضوع را به شوهرش اطلاع داد. زوج جوان دخترشان را به درمانگاه نزدیک خانه خود واقع در شهرک مهرگان مشهد رساندند. پزشک این مرکز درمانی یک پماد برای زخم تجویز کرد و گفت اگر پس از چند روز وضعیت زخم بهتر نشد باید دوباره او را نزد پزشک ببرند.با مصرف پماد، زخم به ظاهر خوب شد اما اطراف آن متورم و قرمز شده بود. بعد از گذشت دو شبانهروز، ناگهان دختر کوچولو دچار تب شدیدی شد. علیرضا و فاطمه دختر 2 ساله خود را به بیمارستان امام رضا(ع) رساندند.
دختر کوچولو تا روز پنجشنبه هفته بعد در بیمارستان بستری بود. پزشک معالج دستور ترخیص کودک را صادر کرد. حال هستی کوچولو خوب بود ولی پس از گذشت 48 ساعت دچار تب شدید شد.
فاطمه از برادر شوهرش که طبقه دوم خانه آنها زندگی میکند، کمک خواست.
آنها پیکر دخترک را در آغوش گرفته و او را به درمانگاه غدیر مشهد رساندند. با معاینات ابتدایی اعلام شد کودک باید هر چه سریع تر به بیمارستان شهید هاشمی نژاد مشهد انتقال یابد.پدر 32 ساله هستی کوچولو با صدایی بغض گرفته به خبرنگار شوک گفت: متأسفانه با وجود دستور پزشک برای اعزام سریع کودک از درمانگاه غدیر به بیمارستان، حدود 20 دقیقه زمان را از دست دادیم. لحظهای که پاره تنم را به بیمارستان رساندیم با انجام معاینات پزشکی اعلام شد استفراغ راه تنفسی او را مسدود کرده و جان خود را از دست داده است.
ما کمرمان شکست، رخت ماتم و اندوه به تن کردیم و جسد بچهمان را پس از تشریفات قانونی به آغوش خاک سپردیم.وضعیت روحی فاطمه خیلی خراب است. میخواهم او و دخترم هانیه را مدتی به خانه پدر زنم در کرج بفرستم، اما چند موضوع را می خواهم یادآوری کنم؛ اینکه هنوز نظریه پزشکی قانونی برای علت به وجود آمدن زخم عفونی روی پای دخترم اعلام نشده، اما من مشکوک به سالک هستم که خطر آن خیلی از کودکان حاشیه شهر مشهد را تهدید میکند و این یک زنگ خطر جدی است. موضوع دیگر این که اگر دختر کوچولویم زودتراز درمانگاه به بیمارستان میرسید شاید الان عروسکش را به آغوش داشت و برایمان شیرین زبانی میکرد.
شما می توانید مطالب و تصاویر خود را به آدرس زیر ارسال فرمایید.
bultannews@gmail.com