بالاخره نود قسمتی ساز معروف تلویزیون ایران تصمیم گرفت هنوز خیلی مانده به نیمه راه، آخرین سریال خود را که پس از سال ها چشم انتظاری به تلویزیون آورده بود تمام کند و با چند جمله ساده بینندگان خود را چشم انتظار بخش دوم و سوم این سریال در زمانی که هنوز معلوم نیست قرار دهد و شاید خود به دنبال پاسخ این پرسش تکراری برود که؛ بالاخره یک هنرمند چه چیز را می تواند دستمایه طنز قرار دهد؟!!
گروه سینما و تلویزیون، «در حاشیه» مهران مدیری اگرچه به لحاظ فنی و البته متن از نقاط ضعف
بسیاری برخوردار بود و همانطور که در مقالات پیش از این اشاره کردم نمیتوان
آن را ادامه درخوری بر سیر پیشرفت مدیری، در جریان طنز ایران تلقی نمود
اما به لحاظ پرداختن به یکی از دغدغه های اساسی جامعه و به تصویر کشیدن یکی
از بدترین پلشتی ها، یعنی بی توجهی عمومی به «سلامت جامعه» - که در آن
پزشکان سودجو و سوداگران جان انسان ها تنها بخشی از آن چرخه محسوب می شوند -
توانست بار دیگر نام خود را در ورق تاریخ طنز تلویزیون ماندگار کند.
به گزارش
بولتن نیوز، کیست
که تصور نکند این اتمام شتابزده سریال «در حاشیه» و تلاش مدیری برای یک «هپی اند» سطحی، آن هم در این وانفسای خنده و نشاط در رسانه ملی حاصل
اعتراض و پیگیری های ناپسند بخشی از جامعه پزشکی بود که پرسش های طنازانه «در حاشیه» را بی پاسخ می یافتند؟!
شکی نیست جامعه شریف پزشکی از تمام آنچه ما از آن به عنوان زشتی یاد
میکنیم بری است اما پاکی جامعه پزشکی و شرافت دستان شفا بخش جمع کثیر
پزشکان و پرستاران و دیگر اعضای این خانواده محترم نمیتواند آلودگی ها، کج
روی ها و عملکرد ناشایست بخش بسیار مهمی از سوداگران جان انسان را که در
میان آنها از پزشکان فوق تخصص گرفته تا متصدی تزریقات دیده می شود، توجیه
نماید و مدیری میخواست با «در حاشیه» خود، در کنار گل لبخند بر لبان
مردم، این تلخی را به عنوان واقعیتی انکار ناپذیر در جامعه متذکر شود و به
نظر من بیش از همه مسئولان کشور مخاطب این سریال بودند و نه پزشکان.
با
اینحال باز هم «در حاشیه» محکوم به همان حکمی شد که ده ها فیلم و سریال و
کاریکاتور و ... در این جامعه به آن محکوم شده اند؛ خاموشی !!! ... و
به نظر نگارنده یکی از مهمترین علت های آن هم چیزی نیست جز «قومیت گرایی
افراطی» بخشی از جامعه ایرانی که سال هاست نام خود را «جامعه در حال گذار!
به توسعه یافتگی» نهاده است بدون آنکه بداند «قومیت گرایی افراطی»، «تعصب کورکورانه» و «مطلق نگری» بی چون و چرا و در یک کلام انسداد جریان «نقد اجتماعی» و برنتافتن حضور «منتقد» همان چیزی است که باعث شده سالها
بر سر این پیچ خطرناک گذار! گیر کند، بدون آنکه در یابد واژگانی متعالی
همچون «همت» و «غرور» و «عزت» و «وطن دوستی» با آنچه گفتیم فرسنگ
ها فاصله دارد.
«قومیت گرایی افراطی» گاهی در بیان اقوام مختلف ساکن در نواحی و
استان ها است که تجلی می یابد و گاهی در طومار های امضا شده «اقوام صنفی»!! بله... اقوام صنفی!... همچون قوم پزشکان، قوم وکلا، قوم قضات،
قوم پلیس و... و این پرسش همچنان باقیست که بالاخره طنز پرداز باید با
چه کسی شوخی کند؟ چه چیز را باید دستمایه طنز خود قرار دهد؟ و مهمتر از
همه چه کسانی را میتوان به نقد کشید؟ شاید اکنون وقت آن باشد که از خود
بپرسیم تا کی باید این نگاه قومیت گرایی افراطی را حفظ کنیم و به بهانه های
نا درستی همچون توهین و تخریب شخصیت و هتک حرمت ، در مقابل هرگونه نقدی
مقاومت نماییم؟!
پاسخ این سوال را باید در فضای فرهنگی، اجتماعی و سیاسی خودمان
جستجو کنیم. جریانی که باعث شده سال ها بر سر پیچ ورود به دنیای مدرن و
توسعه یافته توقف کنیم و خودمان نام آن را گذاشته ایم «دوران گذار».
امروز دنیای توسعه یافته، دنیایی است که با حفظ «ارزش های مادی و معنوی»
حاکم بر خود و تلاش برای «احیای سنت های پسندیده» سعی میکند تا «عقل
گرایی» را سرلوحه امور خود قرار دهد و با نگاه نقادانه در همه چیز از
جمله خود(خودانتقاد)، برای جامعه افقی روشن و بی عیب ترسیم نماید. در
عوض شاهد آن هستیم که در جوامعی همچون جامعه ما هنوز «تابو انگاری»
بسیاری پدیده ها که ذاتا قابل نقد و بازنگری هستند زنجیری سنگین بر پای
توسعه و تعالی افکنده اند.
باید بپذیریم، به عنوان مثال؛ آنچه یک «ارزش» محسوب می شود و
باید در همه حال مورد احترام شمرده شود تلاش برای نجات جان انسان ها است و
نه یک شغل مثل پزشکی و یا نظام مدیریت حاکم بر آن شغل و یا عملکرد پزشکان و
اگر این اصل را بپذیریم باید از خود بپرسیم؛ چرا نباید به زبان طنز یا
تیغ قلم دمل های چرکین جامعه را گشود ؟! اکنون باید از خود بپرسیم چرا
باید تا این حد خطوط قرمز اطرافمان را گسترده و پررنگ کنیم؟ تا آنجا که
حریمی امن برای بسیاری از زشتی ها بسازیم؟! تا جایی که چس از هر نگاه
نقادانه یا بیان طنازانه شاهد اعتراض های سطحی و بی دلیل باشیم.
از ویژگی های اصلی جوامع توسعه یافته امروزی، بدون توجه به واژگان
حساسیت زای «مدرنیسم» و «سنت» که موافقین و مخالفین سرسختی دارد توجه
آحاد آن جوامع بر لزوم گسترش «خودانتقادی» و نقش بارز «رسانه های جمعی»
در این فرآیند است. چگونه میتوان انتظار پیشرفت و توسعه داشت اما تحمل
شنیدن کوچکترین سخن حقی را نداشت ؟ کیست که نداند وضعیت سلامت و بهداشت
جامعه ما زیبنده مردم شریف این مرزو بوم با فرهنگ غنی ایرانی–اسلامی نیست
؟! پزشکان محترم، بخصوص آنها که تصدی امور دولتی و سیاستگذاری را بر
عهده دارند و یا آنها که دستی بر سهام بیمارستان ها داشته یا بر شلوغی مطب
خود در ساعات پس از نیمه شب تا صبح !! افتخار مکینند آیا لحظه ای به خود
آمدند و از خودپرسیدند چقدر به وجدان انسانی خود نزدیکند؟ سوگند نامه ای
که به آن قسم یاد کرده اند، بماند! و اگر این پرسش را از خود مطرح میکردند،
هیچگاه طومار چند هزار نفری در اعتراض به یک سریال طنز شبانه امضاء
نمیکردند. سریالی که در کنار بیان و یادآوری بخشی از همه آن تلخی ها
توانسته بود اندکی آمال مردم را کاهش داده و لحظه ای لبخند بر لبانشان
بنشاند.
ما باید به آینده بنگریم. آینده ای که بدون نگاه نقادانه به امروز
نمیتواند روشن و زیبا باشد و در این میان کار «رسانه»ها به مراتب مهمتر
از دیگر ارکان جامعه است و چه زبانی زیباتر و لطیف تر از زبان هنر برای
بیان تلخی ها؟ امیدوارم وعده مدیران رسانه ملی وعده درستی باشد و مهران
مدیری به زودی با متنی قویتر و طراحی جدی تر که در شان نام او و مخاطبین بی
شمار او باشد دوباره برگردد و این پایان تلخ دیگری نباشد بر جریان طنز در
جامعه ما!
رضا سیف پور؛ کارشناس ارشد رسانه
ترخيص شدم به حمد والله با ورزش و فيزوترابی مشکل پا حل شد بيمه تکميلی 1900000 يکميليون و نهصد هزار تومان بر گرداند، وضعيت بيمارستان ها تأسفبار است، همين بيمارستان چمران به متخصص قلب نوبت 76 نفر بودم آنقدر دکتر خسته بود فشار خون من را طبيعی اعلام کرد من تعجب کردم فشار دوباره گرفت گفت
معذرت امروز يکی از همکارها نيامده مريضهای او به من داده اند همين هر نفر 10 هزار تومان دکتر گرفته باشد در روز 750000هفتصد وپنجاه هزار در روز است درمان در کشور شير ت وشير است!!
پول روبی تنها دکترها نيستند در مقابل خيلی چيزها ناچيز است در هر حال تنز اگر پی گيری نشود خود عادت دادن مردم به قبول فساد است .
.
.
.
متاسفم برای مدیران کم تدبیر
.
.
.
متاسفم برای مردمم که حق دیدن طنز واقعی را از دست داده اند...
.
.
متاسفم برای مهران مدیری که مخاطبش منم که توان حمایت از او را ندارم....
.
.
.
متاسفم که باید برای افراد زیر میزی بگیر و پولدار فضایی پاستوریزه درست کنم که راحت مردم را بدوشند
.
.
من شرمنده شدم آقای مدیری که نمیتونم ازت حمایت کنم...